واضح آرشیو وب فارسی:فارس: با سخنراني ميرجلال الدين كزازي كارگاه «اسطوره و هنر» برگزار شد
خبرگزاري فارس: ميرجلالالدين كزازي استاد ادبيات فارسي در جلسه كارگاه اسطوره و هنر، اسطوره را گونهاي جهان بيني باستاني و حاصل تلاشهاي آغازين انسان در شناختن خويش عنوان كرد.
به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از روابط عمومي مركز هنر پژوهي نقش جهان مير جلالالدين كزازي در نخستين جلسه كارگاه اسطوره و هنر كه در مركز هنر پژوهي نقش جهان برگزار شد، با بيان اين مطلب گفت: انسان اسطورهاي و انسان هنرمند، بيشتر با جهان درون خويش در پيوند هستند. در واقع مرد دلاند، نه مرد سر.
او افزود: از نگاهي ميتوان همه پديدهها و روندهاي رفتار دروني، بيروني و ذهني آدمي را در سه روزگار اسطوره، فلسفه و روزگار دانش گنجاند. ما امروز در روزگار دانش به سر ميبريم.
مير جلال الدين كزازي تصريح كرد: رازناكي و پيچيدگي انسان اهل سر(عقل)، سامانمند، آموختني و پيش بيني پذير است، چرا كه ناشي از رفتار هاي سر است.در واقع هر چه كه با سر در پييوند باشد، سامانمند است.
اين استاد ادبيات فارسي يكي از ويژگي هاي اصلي دانش را پيش بيني پذيري آن خواند و گفت: دانش، آينده نيامده را پيش روي ما مي گذارد و گذشته از ميان رفته را به ما باز ميگرداند. اما آنچه به دل باز مي گردد، سامان پريش و پيش بيني ناپذير است.
او در ادامه گفت: راز آشنايان،همواره از ستيزه سر و دل سخن گفته اند، در واقع آنچه سر مي تند، دل مي شكافد و مي پريشد.
كزازي به اعتبار ابيات باز مانده از ادبيات كهن، عشق را آمدني خواند نه شدني و گفت: انسان خردمند همواره با سر خويش در پيوند است. انسان هنرمند نيز شيفته و به كار دل خويش سرگرم است.
اين مدرس دانشگاه با اشاره به تفاوت سه جهان گفت: ديدگاه كلي افراد، موجب تمايز سه جهان مي شود. گاهي مي گويند، اسطوره روزگار كودكي آدميزاد است كه اين سخن از ديدگاهي درست است، اما اگر خواست گوينده از اين سخن، اشاره به خامي، ناداني و كمال نايافتگي آدمي است، اين سخن اشتباه است.
او شيوه شناخت را مرز جدا ساز سه جهان عنوان كرد و گفت: شناختي كه بر پايه بينش اسطورهاي باشد با شناختي كه بر پايه دانش باشد، با هم بسيار متفاوتاند، ما به فراخور جهانهاي متفاوت نيازمند بهرهگيري از روشهاي متفاوت شناخت هستيم.
كزازي خاطر نشان كرد: آن چه در جهان هست نمونهاش نيز در انسان وجود دارد، كوه ها و سنگ ها با اندامهاي سخت انسان، رودها با رگ ها، جنگلها و گياهان با گيسوان شباهت بسيار دارند. انسان افشره جهان است و جهان گستره انسان است، انسان را گسترانيدند، فراخي و فزوني دادند تا جهان شده است.
كزازي با اشاره به اين بيت كه رمز ازل و ابد كه گوش تو شنيد، رمزي زحديث كهنه و نو من است؛ گفت: همان طور كه پيش از اين نيز گفتم، جهان و انسان با هم يكي هستند و از فراخي و فزوني انسان است كه جهان پديد آمده، از اين رو نمي توان نشانههاي جهان و انسان را از هم جدا دانست.
كزازي در پايان نخستين درس از كارگاه اسطوره و هنر گفت: هر چه از روزگار اسطوره و شيوه شناخت اسطورهاي مي گسليم و به روزگار دانش و شيوه دانشورانه مي رسيم، بيشتر از انسان جدا مي شويم و به جهان ميپيونديم.
كارگاه مير جلال الدين كزازي دوشنبهها ساعت 16 تا 18 در مركز هنر پژوهي نقش جهان برگزار ميشود.
انتهاي پيام/ش
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]