تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816614406
فهرست نويس آثار شيعي
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: فهرست نويس آثار شيعي
زاب خرد گر خبر ستي تو را
ميل تو زي مذهب شاعيستي
در هشتصد و هفتاد سال پيش، مخالفان شيعه اماميه چنين شهرت ميدادند كه شيعيان را ! دانشمندي بزرگوار به نام عبدالجليل قزويني رازي در رد اين ادعاي دروغين ناچار شد نام شمار فراواني از فقيهان و راويان و مفسران و ائمه قرائت و زهاد و عباد و اهل اشارت و اهل موعظت و سلاطين و جهانبانان و خواجگان و رئيسان و شاعران عرب و فارسي كه همه شيعي بودند، در كتاب معروف خود به نام بياورد. پس از هشت قرن و نيم كه اين ادعا تكرار شد چنان كه در مجله الهلال آمد - كه: ، علماي بزرگ شيعه برانگيخته شدند كه كتابهايي بنويسند و در آن آثار دانشمندان و بزرگان شيعه اماميه را معرفي نمايند كه از ميان آنها ميتوان كتابهاي مرحوم سيد حسن صدر و مرحوم شيخ علي كاشفالغطاء و شيخ عبدالعزيز جواهرالكلام و مرحوم سيد محسن امين جبل عاملي را نام برد.ولي يگانه اثري كه توانست اين خلا تاريخي را پر كند و انبوه آثار و كتب شيعه را بر خواص و عوام عرضه دارد كتاب سترگ بود كه به شيوه پيشينيان بدون مبالغه درباره آن بايد گفت:
هذا كتاب لو يباع بوزنه ذهبا لكان البائع مغبونا
اين كتاب بيست و شش جلدي نه تنها حاوي شرح احوال و آثار دانشمندان شيعه است، بلكه بسياري از نكات مربوط به علم رجال، درايه، اجازات، مشيخهها، املاء، استملاء، سماع و قرائت، سلسله راويان و شرايط روات را نيز دربر دارد.
مولف كتاب، مرحوم شيخ محمد محسن رازي معروف به شيخ آقا بزرگ تهراني و ملقب به از اجله علماي عصر حاضر داراي قريحهاي سرشار و ذهني وقاد و حافظهاي قوي بود.او تسلطي فراوان به مسائل مربوط به كتاب و كتابشناسي داشت و مولفان و مصنفان را نيك ميشناخت و بر رموز علم رجال و مسائل دارايهالحديث و روايهالحديث واقف و آشنا بود. او با داشتن اين علوم، احاديث حسان را از احاديث ضعاف باز ميشناخت و بر مسائل ارزيابي محدثان و پايههاي وثوق بر آنان وقوف كامل داشت.
چنان كه ميدانيم، علم حديث يكي از علوم شريفه اسلامي به شمار ميآيد و دانشمندان بسياري در آن توغل ورزيده و آن را از ابعاد گوناگون مورد بحث قرار دادهاند. پس از قرآن كريم، حديث، يكي از مباني مهم علم فقه و احكام است. حديث كه از آن به خبر و اثر و روايت تعبير ميشود، در نزد اهل سنت به سخناني اطلاق ميشود كه از پيغمبر اكرم(ص) نقل شده باشد و نزد شيعه علاوه بر آن بر سخنان ائمه اطهار عليهمالسلام نيز اطلاق ميشود. اهل سنت و جماعت، احاديث را در شش مجموعه مدون ساختند كه از آن تعبيربه ميكنند كه معروفترين آنها و است و شيعيان هم احاديث خود را در چهار مجموعه مدون ساختند كه از آن تعبير به ميشود. دانشمندان در تقسيم، نخستين حديث را به سه قسمت تقسيم كردهاند:
1-- حديث صحيح؛ و آن حديثي است مسند كه اسناد آن به محدثي عادل و ضابط بپيوندد. نخستين كسي كه احاديث صحيح را گردآوري كرده، ابوعبدالله محمدبن اسماعيل بخاري بوده و پس از او ابوالحسين مسلم بنحجاج به گردآوري احاديث صحيح پرداخته است.
2-- حديث حسن؛ و آن حديثي است كه راويانش به صدق و امانت مشهور باشند، ولي به درجه رجال حديث صحيح نميرسند؛ زيرا در حفظ و اتقان كاستي دارند. از كساني كه به گردآوري احاديث حسن پرداختهاند، ميتوان از ابوعيسي ترمذي و ابوداوود سجستاني نام برد.
3-- حديث ضعيف، و آن حديثي است كه فاقد شرايط دو قسم اول باشد. ميزان و معيار صحت و سقم حديث بستگي به عدالت و راستي و درستي راويان حديث دارد كه اگر در سلسله راويان كسي اشتهار به دروغ داشته و يا فسقي از او مشاهده شده باشد، آن حديث از اعتبار ساقط ميشود، هرچند كه روايان ديگر در آن سلسله از زهد و عدالت برخوردار باشند. دانشمندان اينكه حديث تابع اخس راويان است نه اشرف به قياس منطقي، تشبيه كردهاند كه نتيجه تابع اخس از مقدمتين است از ايجاب و سلب و كليت و جزئيت، چنان كه شاعري گفته است:
ان الزمان لتابع للانزل تبع النتيجه للاخس الا رذل
در آغاز اسلام كه توجه مسلمانان به قرآن كريم معطوف بود، چندان توجهي به كتابت حديث نميشد و حتي حديثي از پيغمبر اكرم(ص) نقل شده است كه فرمود: كه ضربالمثل معروف عربي از آن پيدا شد:
تو را خط قيد علوم است و خاطر چو زنجير مر مركب لشكري را
دانشمندان علم حديث نهي از كتابت را بر پايه اين دانستهاند كه چون در آغاز امر، اسلام كاملا استوار نگرديده بود، اين نگراني وجود داشت كه برخي از معاندان به دروغ سخني از خود بگويند و آن را به پيغمبر منسوب دارند. از اين روي احاديث رسول(ص) در زمان صحابهو تابعين در جوامع مدون نگرديد، بلكه آن را در سينههاي خود كه از آن تعبير به گنجخانههاي دانش (خزائنالعلم) ميكردند، محفوظ ميداشتند. از جهتي ديگر همزماني آنان با رسول خدا و دسترسي به ياران معتمد و موثوق او، آنان را از تدوين شرايع و احكام بينياز ميكرد.
با استوار گرديدن اسلام و توجه كامل مسلمانان به قرآن، بيم آنكه كتابت حديث، مردم را از توجه و اقبال به قرآن باز دارد، از بين رفت و با از بين رفتن عالماني كه علم را در سينه داشتند، اين ترس به وجود آمد كه علم هم به سوي نابودي كشيده شود؛ از اين روي اجماع اهل حل و عقد بر اين قرار گرفت كه علمي كه به نوشتن و كتابت درنيايد، علم نيست و رسول خدا خود توجه و عنايت به اين مساله فرمود؛ چنان كه وقتي مردي شكايت به رسول خدا برد كه سخنان شما در خاطرهام نميماند، فرمود: پس از آن مسلمانان كوشيدند تا احاديث را از سينههاي مشايخ به رشته كتابت درآورند و در تحقق اين منظور از روشهاي مختلف از قبيل قرائت حديث بر شيخ و اجازه روايت از او و املاي استاد و استملاي شاگرد در تدوين حديث استفاده كردند و براي اين منظور به بلاد مختلف سفر ميكردند و احاديثي همچون: آنان را بر اين امر ترغيب و تشويق ميكرد.
كثيربن قيس روايت كرده كه من با ابوالدرداء در جامع دمشق نشسته بودم كه مردي آمد و به او گفت: ابودردا پرسيد: گفت: گفت: گفت:
خطيب بغدادي (392-436 ق/1002-1071م) كتابي تحت عنوان تاليف كرده و در آن كتاب فضيلت مسافرت براي كسب حديث و ديدار مشايخ و ثقات را نقل كرده و نيز ذكر ميكند كه خود به بلاد مختلف سفر كرده تا روايتهاي صحيح را از علما و بزرگان به سماع اخذ كند و از جمله شهرهايي كه او بدين منظور ديدار كرده، بصره، نيشابور، اصفهان، دينور، همدان، كوفه، ري، دمشق، صور، بيتالمقدس و حرمين شريفين (مكه و مدينه) را برميشمارد. او در كتاب ديگر خود كه به نام ناميده، روش ضبط و ثبت احاديث و شناختن حديث صحيح از ضعيف را ياد ميكند و در كتاب به تحسين و تمجيد محدثان ميپردازد.
تاكيدي كه در قرآن براي سير و گردش در زمين و مشاهده آفاق و انفس شده و نيز تشويق و ترغيبي كه براي مسافرت براي جستن دانش به ويژه حديث صورت گرفته، باعث بهوجود آمدن سفرنامههايي همچون سفرنامه ناصرخسرو، ابودلف، ابنفضلان، ابنبطوطه و ابنجبير گرديد و بيت زير نشاندهنده نشاط سفر و ديدار اقوام مختلف و ايجاد روابط و پيوند ميان فرهنگهاي گوناگون است:
تغربت حتي لم اجد ذكر مشرقي
تشرقت حتي قد نسيت المغاربا
به سند انداخت گاهم، گه به مغرب
چنين هرگز نديدستم فلاخن
دانشمندان شيعه براي بازشناختن احاديث درست از نادرست از كتابهاي رجالي استفاده ميكردند كه مهمترين آنها و نجاشي و شيخ طوسي بود كه در اين كتابها قوت و ضعف راويان و جرح و تعديل آنان ياد شده است؛ هرچند كه برخي از آنان چنان از قوت و وثوق و شهرت و سمعت برخوردار بودند كه نيازي به تحقيق و بررسي از احوال آنان پيدا نميشد. از ميان اينان ميتوان از نام برد كه علما متفق بودند بر اينكه هر روايتي كه از آنان به طريق صحيح نقل شده و راويان آن موثوق و معتمد باشند، آن روايت را بايد صحيح و لازمالعمل بدانند. شمار اينان كه برخي از اصحاب امامان بزرگوار امام محمدباقر و امام جعفر صادق عليهماالسلام و برخي ديگر از اصحاب امام موسي كاظم و امام رضا عليهماالسلام بودهاند، هيجده تن نوشته شده است.
درباره محدث بزرگ و فقيه عاليمقام و كتابشناس ناقد مرحوم شيخ آقابزرگ تهراني مقالات فراواني نوشته شده و در زندگينامه تهيه شده در انجمن آثار نيز شرح احوال و آثار و كتابشناسي آن عالم بزرگوار آمده است. يكي از زمينههايي كه آن مرحوم در آن متبحر و مشاراليه بالبنان بود، زمينه اجازه و اجازات بود كه عالمان و مشايخ بر پايه سنت كهن از استادان و بزرگان خود اجازه نقل حديث را دريافت ميكردند و خود نيز اين اجازه را به ديگران، به ويژه به شاگردان و اصحاب خود، منتقل ميساختند كه اين سنت را در ميان اهل طريقت و عرفان نيز ميبينيم كه خرقه را از پير و مرشد خود اخذ ميكردند و سپس آن را به اصحاب و مريدان خود منتقل ميساختند و همه فرقههاي عرفان و تصوف سلسله انتساب خود را با اسناد متصل به حضرت عليبن ابيطالب عليهالسلام پيوند ميدادند.
از جنبه عملي آنان كه از نزديك با آن محدث بزرگ محشور بودهاند. همه اجماع بر تقوا، پرهيزگاري، زهد، سداد، ورع و اجتهاد او دارند و او را پژوهشگري تمامعيار ميدانند كه همه عمر شريف خود را در عبادت و طلب علم و كشف و نقد و تحقيق سپري ساخته است.مرحوم شيخآقابزرگ تهراني در جلد اول كتاب ذريعه، فصل بلندي را اختصاص به كتب الاجازات داده و از اجازههاي سيدطاووس و شهيد اول و شهيد ثاني آغاز كرده و متجاوز از هشتصد اجازه را ياد ميكند كه در ضمن آن اجازات نام بسياري از فقيهان و اصوليان و محدثان و كتابها و رسالههاي آنان به چشم ميخورد.
بسيار مفتخر است كه مراسم يادبود و بزرگداشت مرحوم آيتالله آقاي شيخ آقابزرگ تهراني را برگزار مينمايد و مستفيدان از آثار گرانبهاي او را به مهماني خداوند فراميخواند تا ياد آن دانشمند جليلالقدر را گرامي دارند و محامد و مناقب او را بازگو كنند و از خداوند بخواهند كه روان پاك او را با امامان بزرگوار كه او ناشر و مروج آثار و مآثرشان بوده است، محشور گرداند. بمنه تعالي و كرمه.
دكتر مهدي محقق
رئيس هيأت مديره انجمن آثار و مفاخر فرهنگي
از مفاخر جهان اسلام
علامه عزيزالله عطاردي
فقيه، محدث، مورخ، محقق و مولف عاليمقام مرحوم حضرت حاج شيخ محمدمحسن مشهور به شيخ آقابزرگ تهراني - رضوانالله عليه - از مفاخر جهان اسلام و تشيع و از شخصيتهاي علمي و چهرههاي مقدس زمان بودند. او در ميان مولفان و محققان شيعه همچون آفتاب نورافشاني ميكند و پرتو او بر همه محافل علمي و فرهنگي كشور روشني ميبخشد. آثار اين عالم بزرگ و محقق ارجمند زينتبخش كتابخانههاي عمومي و خصوصي است و همگان به آثار آن عالم جليلالقدر نياز دارند. او در فن فهرستنگاري و نسخه شناسي در حوزههاي علميه و مراكز فرهنگي از همگان گوي سبقت برده و قبل از اينكه اين فن در مراكز علمي كشور مورد توجه قرار گيرد، دست به اين كار زد و با ابتكار خود فن فهرستنويسي و نسخه شناسي را پايهريزي نمود.
اين محقق كم نظير تمام عمر خود را صرف تحقيق در تاريخ شيعه نمود و با تاليف و توصيف آثار علمي، يادگارهاي ارزندهاي از خود به جاي گذاشت، خدمات او به علم و ادب و فرهنگ و فضيلت بسيار مورد بررسي قرار گرفت و از وي بسيار تجليل و تكريم نمودهآند.
شيخ آقابزرگ تهراني در سال 1293ق در تهران متولد شد. خاندان او اهل كسب و تجارت بودند. پدرش بازرگان نيكوكاري بود و از فضلا به شمار ميرفت، او كتابي هم درباره تنباكو براساس فتواي ميرزاي شيرازي - قدسسره - نوشته بود. جد اعلاي او از گيلان به تهران مهاجرت كرده و در اين شهر مسكن گزيد. پدر او حاج علي نام داشت و از قراري كه شيخ آقابزرگ در كتاب الذريعه ذيل عنوان: گويد، او كتابي به زبان فارسي درباره دخانيات نوشته بود و اين نسخه در كتابخانه شيخ آقابزرگ محفوظ بود.
تحصيلات
علامه تهراني در سال 1312ق به عتبات عاليات رفت. او در اين سفر با همراهي برادرش به زيارت رفتند و پس از يك سال به تهران بازگشت؛ ولي او در اين سفر علاقهمند شد تا در نجفاشرف اقامت كند و تحصيل نمايد. از اين رو پس از بازگشت، بار ديگر در سال 1315 عازم عراق گرديد. او در ماه شعبان سال 1315 وارد حوزه علميه شد و در نجفاشرف به تحصيلات خود ادامه داد و در نزد اساتيد بزرگ و مراجع عاليمقام به تحصيل رو آورد و با سعي و كوشش خود به مراحل عاليه از علم و كمال رسيد و در فقه و اصول و حديث به مقام اجتهاد دست يافت.
او در نجف اشرف به حوزههاي درس اعاظم فقه و حديث راه يافت و استادان و مشايخ او عبارتند از: حاج ميرزاحسين نوري (درگذشت 1320)، سيدمرتضي كشميري (درگذشت 1323)، شيخ محمدطه نجف (درگذشت 1323)، حاج ميرزاحسين حاج ميرزاخليل (درگذشت 1326)، آخوند ملامحمدكاظم خراساني (درگذشت 1329)، حاج سيدمحمدكاظم يزدي (درگذشت 1337)، ميرزامحمدتقي شيرازي (درگذشت 1338) و ملا فتحالله شيخالشريعه اصفهاني (درگذشت 1339 در سامرا). شيخ آقابزرگ تهراني هنگام اقامت ميرزا محمدتقي شيرازي در سامرا به اين شهر رفت تا از حوزه درس اين فقيه بزرگ استفاده كند. او در سامرا مدت 24 سال اقامت نمود و به تحقيق و تاليف پرداخت و در سال 1354 به نجف بازگشت.
سكونت در نجفاشرف
او پس از ورود به نجفاشرف درصدد برآمد كتاب الذريعه را به چاپ برساند. از اين رو چاپخانهاي خريداري كرد؛ ولي بعد از مدتي چاپخانه را فروخت و از محل آن جلد اول ذريعه را در سال 1355 چاپ نمود و به كارهاي علمي و تحقيقاتي خود ادامه داد. وي تا پايان زندگي در نجفاشرف سكونت نمود. كتابخانه معتبري داشت و مصادر و ماخذي فراهم نموده بود. طلاب و فضلا و محققان در محضر او جمع ميشدند و از وي استفاده ميكردند و از تجربيات او بهرهمند ميشدند.
حاج شيخ آقابزرگ تهراني با تاليف و چاپ كتاب و در هشتاد سال قبل كه هنوز فهرستنگاري از مخطوطات مانند امروز در كشورهاي اسلامي معمول نبود، به اين كار دست زد و شهرت جهاني پيدا كرد و محققان مسلمان و خاورشناسان متوجه او شدند. اقدام او در تهيه فهرست آثار و تاليفات علماي شيعه در قرون مختلف ومعرفي نسخ خطي موجب گرديد تا افرادي به آن بزرگوار تاسي نموده، براي كتابخانهها و نسخ خطي فهرست تهيه كنند. الحق او در ميان مسلمانان در قرن معاصر پيشگام بود و اثر مفيد از خود به جاي گذاشت.
اجازات روايي
علامه تهراني به موضوع اجازات بسيار اهميت ميداد و اين سنت را ترويج ميكرد. در قرونوسطاي اسلامي اجازه نقل حديث و روايات از اهميت خاصي برخوردار بود. محدثان به مسافرتهاي طولاني ميرفتند و در شهرها و ولايات اجازه ميگرفتند و اجازه ميدادند.اين محقق عاليمقام از گروهي اجازه دريافت كرده و آنها عبارتنداز: حاج ميرزاحسين نوري؛ سيدمحمدعلي شاهعبدالعظيمي؛ شيخ علي خاقاني؛ شيخ محمدصالح آلطعان؛ شيخ موسي كرمانشاهي؛ سيدابوتراب خوانساري؛ شيخ علي كاشفالغطاء؛ سيدابومحمدحسن صدر؛ شيخ محمدعلي ازهري مالكي؛ ابوعبدالله شافعي مكي؛ ابراهيم بن احمد مدني؛ شيخ عبدالقادر خطيب طرابلسي و شيخ عبدالرحمان عليش حنفي مدرس جامع ازهر.
جماعتي هم از اهل علم و ادب از او روايت دارند و آنان عبارتنداز: حاج آقا حسين طباطبايي بروجردي؛ سيدعبدالحسين شرفالدين؛ شيخ عبدالحسين اميني (مولف الغدير)؛ سيدعبدالهادي شيرازي؛ شيخ محمدحسين مظفر؛ سيدهبهالدين شهرستاني؛ ميرزامحمدعلي اردوبادي؛ سيدمحمدحسين طباطبايي (مولف الميزان) و شيخ عزيزالله عطاردي خراساني و دهها نفر ديگر.
آثار و تاليفات او
1--. الذريعه الي تصانيف الشيعه.2 ؛ طبقات اعلامالشيعه.3 ؛ مصفي المقال في مصنفي علمالرجال.4 ؛ هديه الرازي الي المجدد الشيرازي.5 ؛ضياءالمفازات في مشايخ الاجازات.6 ؛ الدرر النفيس في تلخيص رجال التاسيس.7 ؛ محصل مطلع البدور في تلخيص مافيه من المنثور.8 ؛ الياقوت المزدهر في تلخيص رياضالفكر.9 ؛ مشجره فيالنساب.10 ؛ تشجير كتاب حديقهالنسب.11 ؛ منتخب من كتاب مصفي المقال.12 ؛ النقد اللطيف في نفي التحريف.13 ؛ توضيح الرشاد فيتاريخ حصرالاجتهاد.14 ؛ تفنيد قولالعوام بقدم الكلام.15 ؛ ذيل المشيخه.16 ؛ اجازات الروايه و الوراثه.17 ؛ مسندالامين (اجازه مفصلي است كه به علامه اميني (مولف الغدير) دادهاند).18 ؛ ملخص زادالسالكين.19 ؛ نزهه البصر في فهرس نسمهالسحر.20 ؛ الظليله فيانساب بعض البيوتات الجليله.
خاطراتي از علامه تهراني
علامه تهراني، در يكي از سالهاي دهه 1330ش به ايران آمده بودند. او در تهران در منزل مرحوم حاج سيداحمد طالقاني كه يكي از علماي محترم به شمار ميرفتند، منزل كرده بودند. من در اين سفر براي اولين بار ايشان را زيارت نمودم. در آن هنگام مشغول تصحيح متون و طلبهاي جوان بودم و به سخنان او گوش ميدادم و از بيانات آن بزرگوار استفاده ميكردم. در سال 1344 براي زيارت عتبات عاليات و استفاده از حوزه علميه نجف اشرف به اين شهر مقدس مسافرت نمودم و به ديدار حضرت شيخ آقابزرگ هم رفتم. خدمت ايشان عرض كردم: فرمودند: خادم همراه من آمد و كتاب را به او دادم. روز بعد كه بار ديگر خدمت ايشان رسيدم، فرمودند:
در اين كتاب سه كار مهم را انجام دادهايد: نخست نسب حضرت عبدالعظيم را خوب نوشتهايد. دوم مسند عبدالعظيم را هم خوب استخراج و تنظيم كردهايد. سوم مشيخه او را به خوبي تنظيم نموده و مشايخ و راويان حضرت عبدالعظيم را هم به تفصيل آوردهايد.> علامه تهراني در مورد تاليف ما را هم بسيار تشويق كردند و فرمودند جوان هستيد و همت كنيد.
آن بزرگوار اجازه روايتي هم به اين جانب مرحمت فرمودند و تعدادي از آثار خود را پشتنويسي كرده به اين جانب هديه نمودند، و من در هنگام اقامت در نجفاشرف مكرر به ديدار ايشان ميرفتم و از معظمله استفاده ميكردم. او يكي از روزها فرمود: من در آخرين سفرم به قم چند روز در اين شهر بودم، مرحوم حاج آقا حسين بروجردي، فقيه و مجتهد معروف، از من ديدار نمود و در ضمن ديدار فرمودند: من از حاجي نوري اجازه روايت ندارم، از شما خواهشمندم اجازهاي از طريق ايشان به من بدهيد. من هم كه از علامه حاج ميرزا حسين نوري اجازه مستقيم داشتم، به ايشان هم اجازه كتبي دادم.
كتاب ذريعه و مولف آن
مرحوم استاد سعيد نفيسي
يكي از دانشمندان ايراني كه در عراق، ساليان دراز است به تاليف كتابهاي جالب و گرانبها اشتغال دارد، آقاي محمد محسن معروف به شيخ آقابزرگ ساكن سامراست كه از چندي پيش يكي از مولفات مهم او، كتاب ذريعه، توجه همه دانشمندان را به خود جلب كرده است.اين مرد دانشمند وارسته يك سلسله مولفات جالب دارد. از آن جمله يك دوره كتاب كاملي است در يازده قسمت، شامل تراجم علماي شيعه از آغاز تا زمان حاضر كه به ترتيب قرون قسمت كرده و هر قسمتي را نامي جداگانه گذاشته است.
گذشته از اين سلسله كتابهاي بسيار سودمند كه اميد است هرچه زودتر انتشار يابد، وي چندين كتاب ديگر در زمينههاي مختلف تاليف كرده كه فهرست آنها بدين گونه است: مصفيالمقال في مصنفي علم الرجال، الاسناد المصفي الي آلالمصطفي (كه در نجف در 1356 چاپ شده)، الدرالنفيس في تلخيص رجالالتاسيس، محصل مطلع البدور في تلخيص ما فيه من المنثور، الياقوت المزد هر في تلخيص رياض الفكر، توضيح الرشاد في تاريخ حصر الاجتهاد، هديهالرازي الي المجدد الشيرازي، مشجره في الانساب، تشجير حديقه النسب، النقد اللطيف في نقي التحريف، تفنيد قول العوام بقدم الكلام، تعريف الانام بحقيقه المدنيه و الاسلام. در كتاب هديهالرازي شرح حال بسيار جالبي از ميرزاحسن شيرازي دانشمند معروف و شاگردان او تاليف كرده است. گذشته از اين مولفات، وي تاليفات ديگري دارد كه بيشتر اختصار و يا ترجمه و توضيح و يا ترتيب و تبويب كتابهاي ديگر و نيز چند رساله در انساب است. كتاب نقداللطيف او را علي نقي منزوي به فارسي ترجمه كرده است.
عجالتاً بهترين نمونهاي كه از مولفات دقيق اين مرد جليل متدرجا چاپ ميشود، كتاب الذريعه الي تصانيف الشيعه است كه تاكنون ]سال 1324[ پنج مجلد آن چاپ شده: سه مجلد اول در سالهاي 1355 و 1356 و 1357 ق در نجف انتشار يافته و مجلد چهارم در 1360 ق (1320 - 1321 ش) در تهران چاپ شده و اينك امسال مجلد پنجم انتشار مييابد. براي اين كه خوانندگان اطلاع كامل از وسعت فوقالعاده اين كتاب داشته باشند، همين اندازه كافي است اشاره كنم كه اين مجلد كه شامل 320 صفحه وزيري است شامل 1514 كتاب است كه نام آنها به حروف ث، ج، چ آغاز ميشود. و كتابي كه مجلد پنجم آن به حرف چ برسد، ناچار بيش از ده مجلد ديگر هنوز از آن مانده است.
در عالم ادب يكي از افتخارات مسلم نژاد ايراني اين است كه فن كتابشناسي را دانشمندان ايراني در جهان ابتكار كردهاند. و نخستين كسي كه در اين زمينه تاليف كرده، ابوالفرج محمدبن ابييعقوب اسحاق وراق نديم بغدادي دانشمند مشهور شيعه معروف به ابن نديم است كه كتاب معروف خود يا فرضالعلوم را در سال 377 ق تاليف كرده و كتاب بسيار جامعي درباره مولفين اسلامي و اسامي تاليفات آنها به ترتيب مواضيع علمي است. اين رشته كتابشناسي بعدها در ميان مولفين اسلامي توسعه كامل يافته و حتي برخي فرق اسلامي آن را تابع عقايد و احساسات خود كردهاند؛ چنان كه دانشمندان شيعه چند كتاب در فهرست مولفات طريقه خود پرداختهاند كه معروفترين آنها تاليف شيخالطايفه محمدبن حسن طوسي (متوفي در شب دوشنبه بيست و دوم محرم 460) و تاليف شيخ منتخبالدين ابوالحسن عليبن عبيدالله بن حسنبن حسينبن حسنبن حسينبن عليبن حسينبن موسيبن بابويه قمي مشهور (كه در حدود 585 درگذشته) و كتاب تاليف رشيدالدين ابوجعفر محمدبن علي شهر آشوببن ابي نصربن ابي الحسين سروي مازندراني معروف به ابن شهر آشوب (متوفي در 22 شعبان 588 در حلب) و كتاب تاليف سيداعجاز حسين نيشابوري كنتوري از دانشمندان شيعه قرن گذشته در هندوستان است.
تاكنون همه عادت داشتند به اين كتابها رجوع ميكردند و كاملترين آنها را كتاب تاليف مصطفي بن عبدالله كاتب چلبي معروف به حاج خليفه، مولف مشهور خاك عثماني، متولد در استانبول، در ذيقعده 1017، و متوفي در همان شهر (در 17 ذيحجه 1067) ميدانستند كه در حدود 1064 آن را به پايان رسانده است؛ اما كشفالظنون نه تنها شامل مولفاتي كه در سيصد سال اخير به پايان رسيده است نيست، بلكه به واسطه دور بودن مولف از محيط ايران، از مولفات شيعه - و مخصوصا از آنچه از قرن دهم به بعد در ايران فراهم شده - تهي است و همه اين نقايص را كتاب ذريعه برطرف ميكند.
مولف در تاليف اين كتاب بسيار وسيع و بسيار دقيق، نه تنها بيست و شش سال وقت گذرانده، بلكه پشتكار و كنجكاوي و ممارست را به جايي رسانده كه خود براي جستجو در كتابخانههاي مهم اسلامي سفرهاي مكرر كرده و از آن جمله سفري براي همين كار به ايران آمده و نه تنها در كتابخانههاي عمومي كشور ما كاوش دقيق كرده، بلكه به كساني نيز كه اهل تاليف يا اهل كتاب خواندن و كتاب گرد آوردن بودهاند، رجوع كرده و از هر در و هر حيث كتاب خود را سه جنبه كامل داده است: اولا كتابهايي كه دانشمندان شيعه تاليف كردهاند، ثانيا كتابهايي كه ايرانيان نوشتهاند، ثالثا كتابهايي كه به زبان فارسي نوشته شده است و به همين جهت اين كتاب گرانبها براي ايران و ايرانيان اهميت بسزا دارد.
شخصيت شيخ آقا بزرگ تهراني
سيدعبدالعزيز طباطبايي يزدي
بنده در نجف اشرف متولد شدم، 5 ساله بودم كه ايشان از نجف به سامرا منتقل شد و 17 يا 18 ساله بودم كه با ايشان آشنا شده و تقريبا در همين خط كتابشناسي افتاده بودم، و تقريبا 25 سال با شيخ آقا بزرگ معاشر بودم و استفاده ميكردم. بعد هم تصادفا منزل ما همسايه ايشان در دو طرف كوچه روبروي هم - بود. در بزرگواري و اخلاق و حوصله و صبر و تحمل مردم و سلامتي نفس، من براي ايشان نظير نديدم. گاهي فكر كردم كه ايشان اين حالت را دارد كه اگر كسي از او كتابي بخواهد و پس از استفاده كتاب را جلوي چشم او بسوزاند و كتابي ديگر بطلبد، او ميدهد! تا اين اندازه ايشان با مردم خوب رفتار ميكرد و خوش برخورد بود. افراد مختلف در رشتههاي مختلف ميآمدند از ايشان سوالاتي ميكردند ايشان راهنمايي ميكردند. گاهي چيزي راجع به مطلب تاريخي ميپرسيديم، ايشان به جايي از كتابخانه خودشان خيره ميشدند و نردبان سنگيني داشتند كه با كهولت سن، نردبان را آورده و كتاب را براي ما ميآورد و مطلب را باز نموده و دقيقا ارائه ميداد و به كسي نميگفت:
در اين مدت خيلي به نجف و فرهنگ تشيع و مولفين و قلم به دستان خدمت كرد. خود ايشان با آن نيروي توانا 90 سال قلم به دست داشت و تاريخي را زنده كرد و آنقدر اطلاعات و معلومات تاريخي را ايشان از گوشه و كنار اسناد و قبالهجات و كتابهاي خطي، در دو طرف كتابهاي خطي ثبت و استخراج كرد كه اگر ايشان نبود، تمام اين اطلاعات از بين رفته بود و ما دراختيار نداشتيم. ايشان حق بزرگي برتاريخ اسلام و تشيع و علماي شيعه دارند كه هنوز قدر ايشان شناخته نشده، هرچه روزگار پيش برود قدر ايشان بيشتر شناخته ميشود.
در بزرگواري شيخ آقا بزرگ متحير ميشوم. متدين و با ورع و تقوا و زهد در دنيا، و مرد ملا و فاضلي بود. وي اساتيد بزرگي را درك كرده بود؛ مثل آخوند خراساني و آيتالله سيدمحمدكاظم يزدي صاحب عروه، شيخالشريعه اصفهاني و سيدعبدالهادي شيرازي. ايشان مدتها در حوزه نجف و در حوزه سامرا مدرس بود و بعد دست به تاليف زد. از سال 1329 تا 1389ق و دردست تاليف ايشان بود. هرچه اطلاعات پيدا ميكرد، ميافزود. چه بسا علمايي را نوشته بود و بعد آقازاده آن عالم (كه مرده بود) از شيراز و تبريز و... به نجف ميآمد و شيخ آقابزرگ با ايشان برخورد ميكرد و اطلاعات دقيق را از آن آقازاده ميگرفت، مثل تاريخ تولد و خصوصيات راجع به پدرش. اين اطلاعات را بدين ترتيب به دست آورد و براي ما ثبت كرد.
ايشان در مطالعه خيلي پرحوصله بود. شيخ قاسم محييالدين كتابخانه خطي خانوادگي براي خود داشت. خود شيخ قاسم براي من نقل كرد كه شيخآقابزرگ آمده بود در كتابخانه ما چند روزي ماند و همه كتابخانه را مطالعه كرد و من شام و ناهار براي ايشان ميبردم و بعد ميديدم ايشان كم غذا خورده. ميگفتم: ميفرمود:
ايشان در طول 90 سال با اين پركاري خدمت كرد و تا يك ماه قبل از فوت كه ضعف برايشان عارض شده بود، قلم از دستش نيفتاد و چون 97 سال سن داشت، اگر از 7 سالگي قلم به دست گرفته باشد تا 97 سال، ميتوان گفت 90 سال قلم به دست ايشان بود و خدمت كرد.
آخرين سفر ايشان در سال 1342 شمسي بود كه به ايران براي زيارت و ديدار از كتابخانههاي شخصي و خصوصي آمدند و به مشهد و اصفهان رفتند و يادداشتهاي ارزندهاي برداشتند و پس از بازگشت به نجف در كتاب ذريعه وارد نمودند. سفرهاي ايشان متعدد بود و در خود عراق به شهرهاي مختلف زياد تردد داشتند. به زيارت كربلا و در همه مناسبات به زيارتهاي مخصوص ميرفتند و شبهاي جمعه را معمولا روانه كربلا ميشدند. عصرهاي پنج شنبه را به واديالسلام سر قبر پدرش و جدش ميرفت و براثر اين زيارتهاي بسيار زياد پياده روي ميكردند و با همين راه رفتن سلامت خود را حفظ كرده بود.
شبهاي چهارشنبه را به مسجد سهله ميرفت و نمازجماعت را در آنجا ميخواند. تمام مردمي كه آنجا بودند به ايشان اقتدا ميكردند. بيمناسبت نيست بگويم در طول ساليان دراز، مساجد بسيار را احيا نمود. در هر مسجد متروكهاي كه ايشان ميرفت، آن مسجدآباد و تعمير و تردد مردم به آن مسجد زياد ميشد. بعد از مدتي چون مسجد سهله دور بود،در مسجد شيخ طوسي نمازجماعت ميخواند كه باعث شد آن مسجد آباد شود و پر تردد. بعد از چندي آن مسجد هم براي ايشان دور بود و نمازجماعت را به مسجد طريحي، صاحب مجمعالبحرين - كه مسجد متروكه و خرابهاي بود - انتقال داد كه به بركات قدوم ايشان تعمير و آباد شد. تا مدتي نمازجماعت در اين مسجد برپا بود، تا آنكه ايشان حتي تا آنجا هم نميتوانستند بروند.
من در آن تاريخ، كتابهاي خطي كتابخانه اميرالمومنين را فهرست ميكردم كه فهرستش اكنون نزد من است. بعضي كتابها را نميتوانستم تشخيص بدهم كه اسم كتاب چيست و يا مولف آن كيست. به علامه اميني كه موسس كتابخانه بود، گفتم: قبول كرده، گفتند: خب، منزل ما كه روبروي منزل شيخ آقابزرگ بود، به خانه كه ميرفتم كتابها را خدمت ايشان ميدادم. عصر كه ميرفتم نزد ايشان، كتاب را درميآورد، ميديدم اسم كتاب و مولف را شناخته و خصوصيات آن را با خط ريز خودش نوشته. بعد ايشان نشان ميداد كه من به اين ترتيب و به اين وسيله، سر نخ را از اينجا و آنجا به دست آوردم و به اين راه كشف مجهول شد.
دقيقاً و تطبيقي به من فهرستنگاري و نسخهشناسي آموخت. به همين صورت 25 سال در خدمت ايشان بودم. حق بزرگي به گردن من دارند. از خود ايشان شنيدم كه سفري به ايران آمده بود، شايد 1310 يا 1312ش. آن وقتها سيدنصرالله تقوي كتابخانه بسيار بزرگ و خوبي داشت كه الان به كتابخانه مجلس منتقل شده. در آن تاريخ رئيس مجلس تميز بود و خيلي مرد متنفذ و مقتدر و كتابشناس عالمي بود. او دعوتي از شيخ آقابزرگ به عمل مي آورد - دعوتي آبرومند با سفرهاي رنگين. عدهاي از جمله حاج عموي شيخآقابزرگ كه از تجار محترم بازار بود، بر سر سفره حاضر بودند. حاج عمو وقتي عنايت آقاي تقوي را به من ديد، به من گفت: در آن تاريخ اين پول، پول زيادي بود، به طوري كه ميشد حتي با آن يك چاپخانه خريد. من به آقاي تقوي گفتم و ايشان توانست پول را بگيرد و به من بدهد.
شيخ آقابزرگ مبلغ را به نجف آوردند و با آن يك چاپخانه خريدند. بعد اهل صنف و چاپخانهچيهاي معارضه كردند و با اذيت به عنوان اينكه ايشان ايراني هستند و بيگانه و نميتوانند در عراق فعاليت داشته باشند، از چاپ ذريعه جلوگيري كردند! سه جلد از ذريعه در عراق در چاپخانهاي ديگر چاپ شد و بعد از آنكه پسر ايشان براي تحصيل دانشگاهي به ايران آمد، از جلد 4 به بعد را پسر ايشان در ايران چاپ كردند.ايشان به ايران مكرر آمدند و كتابخانهها را خوب ديدند و مخصوصا از كتابخانه آستان قدس به دقت بازديد كردند.البته هنوز در آن زمان كتابخانه دانشگاه و كتابخانه آيتالله مرعشي نبودند. در سال 1362ق به حج مشرف شدند و از آنجا به مصر رفتند. در اين سفر از كتابخانهها بازديد كردند و دانشمندان مصر و حجاز را ملاقات كردند.
بحمدالله توانستند در 70 سال با نبود وسايل و فهرست و كتابخانه، 26 جلد فهرست كتابهاي شيعه را بنويسد و عالمانه و محققانه و بسيار خوب كار كرد و كارش، مورد استفاده همه بعديهاست، از بروكلمان و سزگين گرفته تا همه مستشرقين.ايشان ذريعه و طبقات اعلامالشيعه را با چه خوندلي مينوشتند و چاپ و بستهبندي ميكردند و براي تمام كتابخانههاي دنيا پست ميكردند. يكي از كتابهاي ايشان تازه چاپ شده بود. بستهبندي شده و نشاني هم روي آنها نوشته شده بود، ولي مدتي بود ميديدم زير تخت ايشان است و نميفرستند پست. خدمتكاري داشتند به نام مشدي محمد. من گفتم: فرمودند: مدتي همين طور بود و بعد بردند و پست كردند. فهميدم ايشان پول پست كتابها را هم نداشتند. علماي ما اين گونه زندگي كردند و فقر و تنگدستي را تحمل كردند. خدا جزاي خيرشان بدهد!
الذريعه، بزرگترين فهرست جهان شيعه
مينا احمديان
شيخ آقابزرگ تهراني پس از درگذشت استادش آخوند خراساني، در 1329 به كاظمين رفت تا مقدمات تدوين بزرگترين دايرهالمعارف كتابشناسي شيعه، يعني الذريعه الي تصانيفالشيعه را آماده سازد. سپس در همين راستا شهر سامرا را براي سكونت انتخاب كرد. در واقع تاليف الذريعه بهانهاي شد كه شيخ پس از اتمام تحصيلات از بازگشت به ايران، منصرف شود.انگيزه آقابزرگ در تدوين چنين دايرهالمعارفي كه ميتوان آن را بزرگترين فهرست كتابشناسي شيعه ناميد - با توجه به اينكه ساليان سال در محضر محدث نوري تلمذ نموده بود و در حديث و فقه صاحب اجازه و مجتهد بود و ميبايست به طور طبيعي وقت و عمر خود را صرف هر كدام از اين دو شاخه علمي بنمايد، در واقع در پاسخگويي به ادعاي باطل جرجي زيلان، اديب مسيحي عرب بود كه به قصد تحقير ادبيات ملل مسلمان غيرعرب، در كتاب خود، شيعه را به سخريه گرفته و نقش شيعه در فرهنگ اسلامي را بسيار اندك ياد كرده بود. از اين رو سه تن از علماي مبرز شيعه درصدد پاسخگويي علمي به ادعاي او برآمدند و هر سه تعهد كردند كه در زمينهاي مشغول به كار شوند.
اين سه بزرگوار عبارت بودند از: آيتالله سيدحسن صدر، آيتالله شيخ محمدحسين كاشف الغطاء و شيخ آقابزرگ تهراني.
آيتالله صدر متعهد شد كتابي در پايهگذاري شيعه در علوم اسلامي بنگارد كه حاصل اين انديشه كتاب است كه خلاصه آن در زمان حيات مولف تحت عنوان و اصل كتاب پس از درگذشت مولف به چاپ رسيد.آيتالله كاشف الغطاء متعهد شد كه نقايص و اغلاط كار جرجي زيدان را به قلم آورد كه كتاب يا را نگاشت كه اين كتاب در بوينوسآيرس به چاپ رسيد و در محاقل علمي آن روز صدا كرد.
آقابزرگ تهراني نيز كه قصد داشت چهارده قرن تلاش علمي و ادبي شيعه را يكجا به نمايش گذارد، براي تحقق اين انديشه حدود شش دهه، شبانهروز ايام خود را به مطالعه و نگاشتن گذرانيد كه امروزه با نگاهي گذرا به تعداد مجلدات اين اثر ميتوان زحمات بيشايبه او را مشاهده كرد.شيخ در جمعآوري فهرستي عمومي از آثار شيعيان، كتابخانههاي عمومي و خصوصي عراق و بسياري از كتابخانههاي مهم ايران را ديد و تمامي آثار شيعه در زمينه هاي مختلف را فهرستنگاري كرد و در اين راه از كتابخانههاي شخصي علما و بزرگان بازديد كرد و حتي به تمامي جاهايي كه تصور ميكرد آثار شيعيان در آنجا به دست ميآيد، مسافرت نمود و از كتابخانههاي عمومي و خصوصي در سوريه، فلسطين، مصر و حجاز ديدن كرد و اغلب فهرستهاي كتابخانههاي تركيه، هند، افغانستان، پاكستان و برخي فهرستهاي اروپايي را از نظر گذراند.
او در تاليف اثر عظيم خود، در بسياري از كتابخانهها به صورت شبانهروزي كار ميكرد، چون مسئول كتابخانهاي راضي نميشد كه در كتابخانه باز بماند، شيخ خوراك خود را به كتابخانه ميبرد و شب هنگام در داخل كتابخانه ميماند و تا صبح به كار مشغول بود تا مسئول كتابخانه به آنجا مراجعت كند و در را به روي او باز كند و گاهي او تا دو روز در آن كتابخانه محبوس بود!فرزندش مينويسد:
شيخ در مطالعه كتابهايي كه فهرست كرده، بسياري از نسخههاي خطي نفيس را از نزديك ديده و يادداشت كرده، اما از آنجايي كه به قصد فهرستنويسي مولفات شيعه به اين كار اقدام نموده، به ذكر مشخصات نسخههاي خطي مانند: نوع خط و كاغذ و جلد و تذهيب و تشعير كه از امتيازات نسخ خطي است، نپرداخته، بلكه تنها كاتب نسخه را معرفي كرده و در جاهايي نيز نام كاتب را نبرده است.او پس از اتمام كار، طبق تعهدي كه كرده بود، فهرست گرانقدر خود را به محضر آيتالله سيدحسن صدر برد، سيدصدر پس از تعريف بسيار از اين كتاب، آن را ناميد و به وي اجازه داد.
در سال 1354 شيخ پس از سالها تلاش و كوشش تصميم گرفت تا اولين جلد اثر خود را به چاپ رساند، اما فضاي ضدشيعي و ضدايراني سامرا و كشته شدن شيخ هادي تهراني به دست متعصبان، باعث شد كه او سامرا را به قصد نجف ترك كند؛ زيرا ميدانست در اين شهر اجازه چاپ اين كتاب داده نخواهد شد. در نجف با كمك مالي عمويش، چاپخانهاي به نام مطبعهالسعاده تاسيس كرد تا كتاب را به چاپ رساند، اما دولت عراق به بهانه اينكه شيخ، ايراني است اجازه چاپ نداد. شيخ پس از مشقتهاي بسيار، چاپخانه را زيرنظر يك عراقي قرار داد، اما دولت به بهانههاي مختلف مانع چاپ كتاب شد. بنابراين آقابزرگ چاپخانه را فروخت تا با پول آن كتاب را در چاپخانههاي ديگر به چاپ رساند. پس از چاپ شدن جلد اول، وزارت فرهنگ عراق به مدت شش ماه از انتشار آن جلوگيري كرد و بزرگترين بهانهاش آن بود كه مولف آن ايراني است!
حاصل تلاش آقابزرگ تهراني كتابي است در 25 جلد و جلد 26 كه مستدركات است، پس از چاپ كتاب توسط مولف تهيه شده است، اما چون جلد 9 مربوط به ديوان شعرا در چهار جلد تنظيم يافته، بنابراين شمار جلدهاي الذريعه29 جلد است كه حدود 55500 اثر را معرفي مينمايد. اين كتاب به زبان عربي تاليف شده و مولف آن با اينكه ايراني و فارسيزبان بود، معتقد بود كه چون كتاب در معرفي آثار شيعه به ديگر فرقههاي مذهبي است و ميليونها مسلمان در دنيا به زبان عربي تكلم ميكنند، بنابراين ترجيح داد كه كتاب را به زبان عربي تاليف كنند.اين كتابشناسي كه براساس حروف الفبا تنظيم شده، چهارده قرن تلاش شيعيان را در عرصههاي گوناگون گزارش ميكند. عظمت اين اثر به حدي است كه مولف آن به مشهور شد.
در واقع كتاب الذريعه ركود ايجاد شده در فهرستنويسي را در تاريخ شيعه رفع كرد. از زمان تدوين نخستين فهرست در تاريخ اسلام يعني، كتاب الفهرست ابن نديم بغدادي (متوفي 385) تا زمان تاليف الذريعه ده قرن سپري شده است. بعد از اثر ابننديم، دومين فهرست را در تاريخ شيعه، شيخطوسي تحت عنوان الفهرست تاليف كرد. فهرست سوم از ابنبابويه، تحت عنوان فهرست اسماء علماء الشيعه و مصنفيهم است. در طي سه قرن چهار و پنج و شش، سه فهرست مهم در جهان شيعه تدوين مييابد و بعد از اين در تاريخ شيعه ديگر كتابي در حوزه فهرستنويسي تاليف نشده است. حتي با اينكه دوره صفويه يكي از دورانهاي گسترش معارف شيعه است، اما آثاري اين چنيني تاليف نمييابد. ديگر از فهرستنويسي خبري نيست تا كتاب يك جلدي و مختصر نوشته سيداعجاز حسين نيشابوري كنتوري كه درباره تصنيفات شيعه اماميه براساس حروف الفباست. در اينجاست كه ميبينيم آقابزرگ تهراني با نگارش كتاب الذريعه خلا ايجاد شده در معرفي معارف شيعه را در قرون متمادي پر ميكند و بدين طريق خدمت بزرگي را به فرهنگ شيعه مينمايد، به طور قطع تاريخ مكتوب شيعه مديون همت مردانه والاي اوست.
راهي كه استاد در پيش گرفت، پس از خود او ادامه يافت و پژوهشگران و محققان در تكميل همين كتاب آثاري را نگاشتند، از جمله علامه سيدعبدالعزيز طباطبايي در تكميل الذريعه كتابهاي: ، در معرفي كتابهايي كه آقابزرگ تهراني به آنها دست نيافته يا پس از مرگ ايشان چاپ شده است؛ و ، تعليقاتي است كه برحاشيه الذريعه نگاشته است؛ و استاد سيداحمد اشكوري، را در تهذيب و تنقيح الذريعه تاليف نمود.
از ديگر آثار تهيه شده در ادامه الذريعه: توسط خاندان شيخ آقابزرگ زيرنظر استاد منزوي نوشته شده است؛ از سيدمحمود موسوي دهسرخي؛ از سيداحمد ديباجي اصفهاني؛ از علينقي منزوي؛ از احمد منزوي؛ از سيدعبدالله شرفالدين، كه در كتاب به آن پرداخته است.
مدرس تبريزي درباره ارزش الذريعه مينويسد: (ريحانهالادب، ج1، ص 53)
جلال آلاحمد عظمت كار استاد را اين گونه ميستايد: (مجله سخن، ش 12)
استاد محمدرضا حكيمي اين كتاب را در رديف سه اثر بزرگ شيعه معرفي ميكند:
دانشمند مسيحي، يوسف اسعد داغر بيروتي، آقابزرگ را با عبارت 2 ميستايد و مينويسد:
در واقع الذريعه چشمهاي بود كه با جوشيدنش، چشمههاي ديگر نيز در كنار آن نمايان شدند؛ اين اثر گرانقدر سرفصلي شد در معرفي تمام عيار بزرگان شيعه. آقابزرگ در كنار الذريعه، كتاب طبقات اعلامالشيعه را در معرفي بزرگان شيعه در چهارده قرن هجري و كتاب مصفيالمقال في مصنفي علمالرجال را در معرفي مورخين شيعه تاليف نمود.
او در همان زماني كه مشغول مطالعه و تحقيق و پژوهش در كتابخانههاي مختلف بود، كتابخانهاي بسيار نفيس نيز در منزل شخصي خود در نجف به وجود آورد كه وقتي اين اثر عظيم را در سال 1374 در زمان حيات وقف محققان و پژوهندگان معارف اسلامي نمود، شامل بيش از پنج هزار جلد كتاب چاپي و دويست جلد كتاب نفيس خطي بود.
علامه شيخ آقابزرگ تهراني، سرانجام پس از عمري مجاهدت در معرفي معارف اهل بيت در روز جمعه سيزدهم ذيحجه 1389 نداي حق را لبيك گفت و پيكرش براي تشييع به حرم سيدالشهدا(ع) منتقل، سپس به نجف بازگردانده شد و پس از تشييع در نجف، آيتالله خويي برايشان نماز خواند و در مقبرهاي كه در كنار كتابخانهاش بنا كرده بود، دفن شد. او با كتاب باليد و با كتاب زيست و در ميان كتابها آرميد.
پينوشتها:
1 - بيانالفرقان اثر شيخ مجتبي قزويني.
2 - يعني اعجوبه تاريخ و پير پژوهشگران.
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 186]
-
گوناگون
پربازدیدترینها