واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نقش والدين در تعيين الگوهاي رفتاري كودك
خانواده به عنوان مهمترين واحد اجتماعي در تمام اعصار تاريخ نقش عمدهاي در ايجاد يك جامعه سالم، مبتكر و پويا داشته و در تمام اديان الهي نيز تشكيل خانواده، مديريت خانواده و تربيت فرزندان صالح اموري مقدس بوده است.
در دين مبين اسلام و سيره ائمه اطهار(س)، همواره خانواده به عنوان امنترين و آرامترين مكان براي پرورش نسلي پاك و صالح مورد توجه قرار گرفته است.
به عنوان مثال در صحيفه سجاديه ميخوانيم: «پروردگارا مرا ياري كن تا فرزندم را خوب تربيت كنم». (صحيفه سجاديه12،123) از آنجا كه خانواده، نزديكترين تماس را با كودك طي سالهاي رشد وي دارد، در تعيين الگوهاي رفتاري كه يك كودك از خود نشان ميدهد، نقش مهمي ايفا ميكند به همين دليل در سالهاي اخير، قسمت عمدهاي از تحقيقات جرمشناسان درخصوص ريشهيابي بزهكاري اطفال متوجه خانه و خانواده و روشهاي تربيتي كودك بوده است. اصولاً در علم جرمشناسي، عوامل ايجادكننده جرم را به دو دسته تقسيم ميكنند: يك دسته عواملي هستند فيزيولوژيكي يا فردي همچون توارث، جنسيت، سن، اختلالات رواني ودسته ديگر عوامل اجتماعي يا غيرفردي هستند كه در راس آنها محيط خانوادگي است.
همان طور كه خانواده ميتواند بستري مناسب براي رشد و شكوفايي استعدادها و تواناييهاي اطفال باشد به همان صورت هم ميتواند با ايجاد عواملي، زمينه بزهكاري را در اطفال ايجاد كرده و يا حتي اطفال را مجبور به ارتكاب بزه كند.
يكي از عوامل مهم در بزهكاري اطفال، قصور خانواده در فراهم آوردن محيطي عاطفي، آرام و امن براي كودك است.
اگر روابط بين افراد خانواده نفرتانگيز باشد و يا والدين در برخورد با كودكان خود تبعيض قائل شوند و با تقسيم ناعادلانه محبت و توجه و پاداش موجب بروز حسادت و يا سرخوردگي در كودكان شوند، كودك ممكن است با كنارهگيري عاطفي، از والدين خود دور شده و بدين ترتيب خانواده كنترل او را از دست داده و قادر نخواهد بود عضويت وي را در ساير گروههاي نخستين رهبري كند.
وجود روابط عاَطفي ميان والدين و كودك در تلقين ارزشهاي جامعه به كودكان اهميت فراواني دارد، البته در محبت ورزيدن به اطفال بايد حدتعادل را رعايت كرد چرا كه كممحبتي به اطفال و يا افراط و تفريط در ابراز محبت، هر دو از عوامل ايجاد ناهنجاري در الگوهاي رفتاري كودكان شناخته شده است، همچنين نداشتن سرپرست و جدا بودن پدر و مادر از يكديگر، ناهنجاريهاي خانوادگي، وجود اختلاف بين پدر و مادر و محيطهاي خانوادگي پرجنجال، ناراحتيهاي عاطفي و رواني يكي از اعضاي خانواده، مانع از رشد اجتماعي مطلوب طفل شده و كودك را به بزهكاري سوق ميدهد. شرايط اقتصادي و طبقه اجتماعي خانواده نيز در بروز بزهكاري نقش عمدهاي ايفا ميكند. در خانوادههاي كم درآمد، اغلب همه نيازهاي اساسي اطفال به خوبي برآورده نميشود و فرزندان عموماً از داشتن تفريحات سالم محروم هستند ويا توسط والدين خود مجبور به كار يا تكديگري شده كه به تبع به عضويت در گروههاي غير همسان در ميآيند و همين امر خود موجب ناهنجاري در رشد شخصيت اطفال خواهد بود.
موقعيت جغرافيايي خانواده هم ميتواند از عوامل مؤثر در برخورد اطفال با فعاليتهاي گروههاي همبازي بزهكار باشد. به طور مثال اگر خانه كودك در منطقهاي كه ميزان بزهكاري در آن زياد است واقع شده باشد، فعاليتهاي گروههاي همبازي او به احتمال بيشتري بزهكارانه خواهد بود تا زماني كه محل سكونت طفل در منطقهاي است كه ميزان بزهكاري در آن كم است.
از عوامل ديگر بزهكاري اطفال كه بستر آن در خانواده است ميتوان به آموزش ندادن درست به اطفال اشاره كرد. خانواده ممكن است درتربيت كامل طفل و آشنا ساختن وي با دنياي خارج يا انواع بزهكاريهايي كه انتظار ميرود در جامعه طفل با آنها برخورد كند، سهلانگاري كند كه البته بخشي از اين سهلانگاريها به كمسواد بودن والدين برميگردد. پرجمعيتي در خانوادهها نيز خود يكي از عوامل بياعتنايي والدين به فرزندان و نيازهاي عاطفي و تربيتي آنهاست. كنترل جمعيت خانواده ميتواند مديريت آن را آسانتر كرده و فرصت بيشتري براي آموزش و استفاده از راهكارهاي صحيح تربيتي در اختيار والدين قرار دهد. قابل ذكر است كه آمارها نشان ميدهد اكثر كودكان بزهكار در معرض مشاهده الگوهاي بزهكاري در خانواده بودهاند و بديهي است كودكي كه پدر و مادري مجرم دارد و بزهكاري در خانواده به عنوان يك ارزش شناخته شده است، به احتمال قوي بزهكار خواهد شد. به نظر ميرسد در بزهكاري اطفال، پسران بيشتر از دختران در معرض خطر هستند، در تمام جوامعي كه از آنها آماري در دست است بزهكاري پسران بيش از دختران است و تفاوت اين نسبت از 4 به 1 تا 10 به1 متغير است و اغلب ديده ميشود كه نود درصد پسران بين 10تا 18 سال به صورت گروهي و در غالب دستههاي بزهكار يا نيمه بزهكار مرتكب جرم ميشوند كه اين امر ضرورت بيشتر خانواده به فرزندان پسر بهخصوص در دوره بلوغ و كنترل رفتارها و عضويت آنها در گروههاي همسال را به اثبات ميرساند.
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]