واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: امامزادگان ايران زمين (8) امامزاده شاه عبدالعظيم در شهر ري
تهران- خبرگزاري ايسكانيوز: نگين درخشنده اي كه قرن هاست در مركز ري پرتو افشاني مي كند مدفن بزرگمردي از سلاله امام حسن مجتبي (ع) است كه نام شريفش عبدالعظيم (ع) و كنيه مباركش ابوالقاسم و لقب آن بزرگوار بخاطر كرامات بيش از حدش سيد الكريم بوده است.
سلسله نسب آن حضرت تا امام حسن مجتبي (ع) عبارت است از: عبدالعظيم بن عبدالله بن علي بن حسن بن زيد بن حسن بن علي بن ابيطالب (ع). پس معلوم مي شود با چهار واسطه فرزند امام حسن مجتبي (ع ) است.
حضرت عبدالعظيم (ع) در دوران امامت امام موسي بن جعفر (ع ) متولد شده و در مورد تاريخ تولد ايشان سند دقيقي در دست نيست. تنها يك مورد در تذكره عظيميه تاليف مرحوم كلباسي تولد آن حضرت روز 4 ربيع الثاني سال 173 هجري نقل شده و تا آنجا كه مشخص است حضرت عبدالعظيم(ع) در دوران كودكي پدر خود عبدالله را كه امير قافله بود را از دست داده و تحت سرپرتي جدش علي (سديد يا شديد)قراگرفت.
از مطالعه تاريخ زندگاني حضرت عبدالعظيم(ع) اين مطلب روشن است كه او نسبت به ائمه زمان خود اخلاص و اعتقاد كامل داشته است.
ايشان در زمان خود داراي موقعيت علمي ممتاز بوده و با بزرگان شيعه و روات درجه اول مجالست داشته است و باعده كثيري از اصحاب امام جعفرصادق(ع) و امام موسي كاظم(ع) و امام رضا (ع) مانوس بوده است.
مجالست حضرت عبدالعظيم (ع) باهشام بن حكم ابن ابي عمير، علي بن جعفر و حسن بن محبوب كه ازمشايخ زمانه بودند و نقل حديث حضرت از آنها دليل بارزي است كه وي داراي مقام والايي بوده است. علت ناميدن حضرت به شاهزاده عبدالعظيم (ع) اين است كه پدر او عبدالله امير قافه بوده و عرب براي امير چند معني ملحوظ مي دارد كه يكي از آنها شاه است.
بر طبق حديثي در اختصاص مرحوم مفيد، حضرت عبدالعظيم (ع) محضر مبارك امام هشتم را درك كرده و از وي حديثي نقل مي كند. از اين حديث پيداست كه وي موردعلاقه و اطمينان آن بزرگوار بوده و نهايت احترام ر انزد آن جناب داشته و از لحن روايت معلوم است كه حضرت عبدالعظيم(ع) زمان حضور در محضرامام رضا(ع) مرد موقر و جا افتاده اي بوده و ايشان اعتمادكاملي به وي داشتند. زيرامتن روايت منقوله موعظه پند و نصيحت است كه امام رضا (ع) در مورد دوستانشان فرمودند.
حضرت عبدالعظيم (ع) راوي هشام بن حكم است و روايت او در كافي از هشام آمده است. هشام هم درسال 198 هجري قمري يعني قبل از حضرت امام رضا (ع) از دنيا رفته است و اين خودنشان مي دهد كه آن حضرت در اين زمان جز روات بوده است.
حضرت عبدالعظيم (ع) عمده روايات خود را از امام علي النقي (ع) نقل كرده و در زمان اين امام بزرگوار از دنيا رفت و هم ايشان فضيلت زيارت حضرت عبدالعظيم (ع) را برابر با زيارت سيدالشهداء(ع)بيان فرموده اند.
حضرت عبدالعظيم (ع) از سادات حسني ايست كه امام را واجب الاطاعةَ مي داند. او در مقابل آنها از خود هيچ اراده اي نداشت و خود را مطيع محض ولي امر زمان خود مي دانست و درامور دين خود قدم به قدم به فرمان امام زمان خودبود.
امام هادي(ع) كه در زمان خليفه جابري چون متوكل زندگي مي كرد و دايم آن ظالم وسيله آزار امام را فراهم كرده او را در محل درندگان مي انداخت و يا ايشان را شبانه بدون عمامه به مجلس شراب مي برد و حضرت عبدالعظيم (ع) كه مبارزه باظلم و جور از اصول اعتقاديش بود به افشاگري و مخالفت با دستگاه حكومت غاصب بني عباس به ويژه متوكل پرداخت. از اين رو مورد غضب وي واقع گرديد و دستور توقيف و حبس حضرت عبدالعظيم (ع) را صادر نمود. امام (ع) جهت جان آن بزرگوار و رفع مشكلات شرعي شيعيان ايشان را به عنوان نماينده خود به ري فرستادند.
احمدبن محمدبن خالدبرقي مي گويد: عبدالعظيم (ع) درحال بيم و هراس از خليفه وقت به عنوان پيك و نامه رسان وارد شهر ري شد و در محله سكه الموالي درون سرداب منزل يكي از شيعيان مخفيانه ساكن شد.
آن حضرت روزها را روزه مي داشت و شب ها را مشغول عبادت بود و گاهي نيز از منزل مخفيانه خارج مي شد و قبري را كه در مقابل قبر اوست زيارت مي كرد و مي فرمود: اين قبر يكي از فرزندان امام موسي بن جعفر (ع) است (كه همان حمزه بن موسي (ع) است).
شيعيان به تدريج از وجود آن حضرت به عنوان نماينده امام (ع) با اطلاع شده و جهت حل مشكلات ديني خود به وي مراجعه مي كردند و تنها او را نماينده امام مي شناختند و از جايگاه علمي اصل و نصب او اطلاعي نداشتند تا اينكه پس از مدتي آن بزرگوار بيمار شده و از دنيا رفت. ضمن غسل تكفين نامه اي از جيب ايشان بدست آمد كه در آن حضرت عبدالعظيم (ع) نسب شريف خود را به ترتيبي كه قبلاً ذكر شد بيان فرموده بود.
شيعيان پس ازشناخت وي بدنش را با احترام غسل داده و دركنار درخت سيبي دفن نمودند كه آن محل همين جايگاه فعلي است. مشهور است شب فوت آن حضرت دو برادر رسول اكرم (ص) را در خواب ديدند كه به آنان فرمود: فردا يكي از پاره هاي تن من در سكه الموالي از دنيا مي رود. او را در باغ خود پاي اين درخت سيب دفن نماييد. آن دو برادر نيز بدن مطهرحضرت عبدالعظيم(ع) را در همان محل دفن كرده و باغ را وقف حضرت نمودند. بدين علت در زيارتنامه قبلي حضرت عبدالعظيم (ع) ذكر شده بود: السلام عليك ايها المدفون عندالشجره التفاح.
به طوري كه از ذكر ثواب و ترغيب شيعيان به زيارت حضرت عبدالعظيم (ع) توسط امام هادي (ع) برمي آيد مرقد آن حضرت از ابتداي دفن زيارتگاه شيعيان بوده است. بنا بر مشهور سال وفات آن حضرت بين سال هاي 253 و 252 بوده و سال شهادت امام هادي (ع) 254 است.
در سال 1347 كه مشغول تعمير و آذين رواق بودند. ديوار و تزيين اوليه بنا پديدار شد و بر اثر بررسي كارشناسان روشن شد كه ساختمان اوليه بقعه در نيمه دوم قرن سوم هجري توسط محمد بن زيد داعي علوي تعمير اساسي يافته و سر در ورودي بنا ابتدا به امر پادشاهان آل بويه و سپس به همت مجدالملك قمي بين سالهاي 480 تا 490 از بن بنا شده است.
در اين بنا به جزحضرت عبدالعظيم (ع) گروهي از رجال و بزرگان شيعه و جماعتي از سادات علوي به خاك سپرده شده اند. از اين رو مرحوم صدوق كه اين بنا را ديده آن را مقابر شجره مي نامد. الحاقات بعد در زمان سلجوقيان بوده است. صندوق مطهر در سال 725 بر روي مرقد مطهر نصب شده و احداث بعضي ازقسمت ها كه شامل رواق و دو مسجد شرقي و غربي حرم متعلق به دوران شاه طهماسب صفوي درسال 944 است.
ضريح مطهر در عهد فتحعلي شاه قاجار ساخته شده است. ايوان آيينه، دو مناره و صحن بزرگ طلا شده گنبد از دوران ناصرالدين شاه قاجار است. در واقع اين احداثات آخرين بناهاي اساسي بقعه مباركه است و آخرين آن سال 1310 قمري بوده است./146/125
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]