واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: ماريو بارگاسيوسا: ادبيات كسب و كار من است
ماريو بارگاس يوسا در تازه ترين اظهاراتش، درباره سفر به كنگو براي نوشتن يك رمان سخن گفته و تأكيد كرده است: ادبيات كسب و كار من است.
به گزارش فارس، گفت وگويي با «ماريو بارگاس يوسا» نويسنده پرآوازه پرويي و نويسنده رمان «گفت وگو در كاتدرال» در ويژه نامه ادبي روز شنبه اين هفته روزنامه گاردين چاپ لندن منتشر شده است.
يوسا مي گويد: «ادبيات كسب و كار من است. من هيچ وقت در اين دنياي پر از فانتزي حاضر نيستم مهجور بمانم. من هم دلم مي خواهد كه به خيابان بيايم.»
بارگاس يوسا يكي از مشعل هاي پرنور ادبيات آمريكاي جنوبي است. وي زندگي حرفه اي را از سن پانزده سالگي شروع كرده است، يعني زماني كه در زير پوست شهر ليما، پايتخت پرو براي روزنامه «لا كرونيكا» خبرنگار جنايي بوده. يوسا اين روزها هم كماكان روزنامه نگار است و ستون ثابتي در روزنامه اسپانيايي «ال پائيس» او را به خود مشغول كرده است و درباره موضوعات مختلفي از جمله جنگ عراق تا موضوع تجاوز روسيه به خاك گرجستان مطلب مي نويسد. هر چند يوسا بين روزنامه نگاري و ادبيات در نوسان بوده است اما دنياي بيرون از خانه يا به اصطلاح زماني كه در خيابان ها به سر مي برد به نسبت دنياي نويسندگي او مهم تر و اساسي تر بوده است.
يوسا مي گويد: «وقتي مي نويسم، با آزادي كامل مي نويسم اما به تكيه گاه محكم نيازمندم.» يوسا اين روزها در حال تدارك براي سفر به كشور كنگو است تا براي نوشتن رمان بعدي اش تحقيق كند. او در اين باره مي گويد: «اين سفر صحنه را به من نشان مي دهد، بايد برم آنجا تا از نزديك آن را بو و احساس كنم. اين سفر همچنين بستري است كه به من اجازه مي دهد درباره اش بنويسم. در اين سفر وقايع دقيق تاريخي برايم مهم نيست اما بايد احساس اطمينان بكنم و اين سفر اين اطمينان را به من مي دهد.»
يوسا براي نوشتن رمان هايش سفر مي كند تا به اين طريق از هرگونه تعصب و يك جانبه نگري در امان باشد. او در همين باره مي گويد: «مي دانم كه در رمانم چه بر سر كنگو مي آيد، من تا به امروز هم كلي درباره اين منطقه خوانده ام اما وقتي با واقعيت روبه رو مي شوم چيز متفاوتي گيرم مي آيد.»
يوسا در اين سفر به دنبال ردپاي «راجر كيسمنت» است. «كيسمنت» كنسول بريتنيا در اين كشور بوده است كسي كه بعدها به يك ميهن پرست ايرلندي تبديل شد و در نهايت در سال ١٩١٦به جرم خيانت كشته شده و دولت بريتانيا نيز به خاطر چيرهايي كه در آن خاطرات سياه كذايي اش نوشته بود، به او انگ پدوفيل زد.
يوسا در هيجان سفرهايش به سر مي برد و مي گويد: «كيسمنت قهرمان رماني است كه در ايرلند، كنگو، برلين و آمازون و چند جاي ديگر كه من هيچ وقت نرفته ام، مثل اولستر، مي گذرد.»
بارگاس يوسا اين موضوع را قبول ندارد كه بر روي موضوع حساسي دست گذاشته است ، هم اينكه يك سفيدپوست درباره آفريقا مي خواهد رمان بنويسد و هم اينكه يك پرويي درباره تاريخ انگلستان و ايرلند مي خواهد اظهار نظر كند. يوسا معتقد است كه اگر به اين موضوعات نپردازد، به عنوان يك نژادپرست كنار گذاشته مي شود. او مي گويد: «اگر همچنين ملاحظاتي داشته باشم، آن وقت بايد بنشينم و تنها درباره خانه خودمان رمان بنويسم.»
وقتي ماريو بارگاس يوسا از سفر به كنگو صحبت مي كند، با وظايف اش به عنوان يك نويسنده و رمان نويس و هم به عنوان يك روزنامه نگار واقف است. هرچند يوسا مي خواهد رماني تاريخي بنويسد اما به اندازه كافي نيز قرار است درباره زمان حال صحبت كند. مي گويد: «خيلي چيزها هست كه در كنگو تغيير نكرده است. كنگو يكي از تراژيك ترين كشورهاي جهان است و تجربه وحشتناكي را به عنوان مستعمره لئوپالد دوم شاه بلژيك داشته است و از آن وقت تا الان نيز وضعيت اش بدتر و بدتر شده است.»
وي در ادامه مي گويد: «بر اساس آمار در ١٠سال گذشته، چهار تا پنج ميليون آدم در كنگو كشته شده است اما خبر آن در روزنامه ها درز نكرده است. خيلي از كنگويي ها هنوز با مشكلاتي دست و پنجه نرم مي كنند كه كنراد و كيسمنت دست و پنجه نرم مي كردند.»
همچنين يوسا در اين گفت وگو درباره مسائل سياسي و اقتصادي نظير بحران مالي اروپا، انتخابات آينده رياست جمهوري آمريكا، جنگ عراق و مسائل آمريكاي لاتين نيز سخن گفته است.
سه شنبه 16 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]