تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 29 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):امّتم همواره در خير و خوبى اند تا وقتى كه يكديگر را دوست بدارند، نماز را برپا دارن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816778926




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امواج بيداري از گلدسته‌هاي جام جم در سفره سحر


واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: امواج بيداري از گلدسته‌هاي جام جم در سفره سحر
هر چه به اذان نزديك مي شويم، جنب و جوش بچه هاي پخش بيشتر مي شود. علي آقاي رجبي هم كه نمي گذارد آب توي دل كسي تكان بخورد. نگاه كه مي كند مي فهمد چه مي خواهي. آب، چاي، ميوه، سحري... بچه هاي پخش به تناوب و در فواصل پخش آيتم ها سحري مي خورند؛ اگرچه سفره شان دكمه هاي روي ميز كارشان است و قابي كه به آن چشم دوخته اند، اما دانه هاي دلشان بوي اخلاص مي دهد. تهيه كننده ماه خدا مي گويد: همين چند شب پيش، مراسم شب قدر حرم امام(ره) را كه پخش مي كرديم، بعضي از بچه ها كه دستشان بند نبود، قرآني برداشته بودند و در تاريكي استوديو باحرم امام(ره) قرآن به سر مي گرفتند...


باشگاه جواني برنا/ محسن حدادي - سر سفره سحري نشسته ايم. «بي بي» زودتر خودش را كنار مي كشد و پشت رحل و مفاتيح اش جاگير مي شود. دانه هاي تسبيح بزرگ و چوبي اش هم توي دستش سر مي خورد. عينك ته استكاني اش هم روي صورتش جابه جا مي شود. مفاتيح را باز مي كند اما... كنترل تلويزيون را هم بر مي دارد و زياد مي كند صدايش را. به ما هم «هيس» مي گويد و... يك عدد مجري محترم زل زده به چشم هاي ما و دارد با بغضي عجيب اسامي بيماراني را مي گويد كه منتظر دانه هاي دل ما هستند. دست هاي مجري كه به آسمان بلند مي شود، «بي بي» ناخودآگاه دست هايش را بلند مي كند و... دانه هاي اشك بدون خجالت از حضور ما روي صورتش شكوفه مي زند...

***
چند سالي هست كه سحر هاي سحرانگيز رمضان العزيز ديگر با سيماي جمهوري اسلامي ايران زلف گره زده است. چند سالي هست كه مي شود لبخند رضايت علما و مراجع را در پس شب زنده داري مردم پاي تلويزيون حس كرد و رحمت فرستاد بر آن پاك نهادي كه گفته بود تلويزيون بايد يك دانشگاه عمومي باشد. چند سالي هست كه سفره هاي سحر ما به يمن شب زنده داري بچه هاي جام جم رنگ «ربنا »مي گيرد و پر مي شود از مرواريدهاي معرفت... اما امسال طعم سفره هاي سحرمان، شيريني خاص خودش را دارد؛ عطر مدينه در دعاي سحر، روح كلام نافذ آيت الله حق شناس، صوت سوزناك حاج منصور ارضي، گوهر بيان آيت الله خوشوقت، نور نماز صبح از حرم كريمه اهل بيت(ع) و... همه اينها به علاوه شكر گفتار يك مجري با معرفت باعث مي شود دلت بخواهد بداني چه خبر است در سفره سحر سيماي جمهوري اسلامي ايران...

نيمه شب، پخش شبكه اول سيما
همه جا تاريك است؛ همه كه به خواب شيرين بعد از يك روز روزه داري مي روند، جماعتي دل سياه شب را مي شكافند و به استوديو پخش شبكه اول سيما مي آيند. گروه ديگر خوب همديگر را مي شناسند؛ داود نجفي دو سال است كه سحرهاي سيما را در دست دارد و «امواج بيداري» را مي فرستد به آنتن دل هاي زلال شده و شيفته در دل سحر. تهيه كننده برنامه آفتاب شرقي، بعد از تجربه برنامه سحر سال 86، امسال با هدف رفع نقص ها و ايجاد نوآوري هاي سمعي و بصري، قاب جادو را براي يك ماه اجاره كرده است. خودش مي گويد: «از خرداد ماه رسما كار توليد بخش ها و آيتم هاي ثابت را آغاز كرديم. سفر به شهرهاي مشهد، قم، كاشان و مكه و مدينه براي توليد بخش هاي متنوع برنامه امسال از همان روزها به كارگرداني علي مختارزاده آغاز شد.»
بچه هاي اكيپ برنامه يكي يكي وارد استوديو مي شوند و هر يك سر جاي خودشان مستقر مي شوند. امسال برنامه خيلي رئال تر از سال هاي گذشته است؛ اگر قبل تر براي دعاي سحر، فرازهاي عربي را در پس زمينه هاي گرافيكي مي ديديم، امسال هم ادعيه خوان ها را مي بينم و هم لوكيشن هاي دلنشين قرائت دعا را... مكه باشد و روي سنگ فرش مسجد شجره و يا مدينه و روبروي گنبد خضراء... مشهدالرضا باشد و طلاي گنبد رضوي و يا بام تهران باشد... بچه هاي اكيپ برنامه «ماه خدا» طبق شيفت هاي كاري هر چند شب يكبار عوض مي شوند، اما ذوق و شوق حضور در سفره دل ميليون ها روزه دار ايران را مي شود در چشم هاي شب زنده دارشان ديد... برنامه از ساعت 2 بامداد آغاز مي شود و تا اذان و نماز صبح و بعد هم قرائت يك حزب قرآن ادامه دارد، با همين 20 نفري كه هر چه به اذان نزديك مي شويم گويي به لحظه سال تحويل شان نزديك مي شوند...

همه شب هاي قدر تلويزيون
تا همه گرم كار نشده اند و سفره حكمت و معرفت تلويزيون پهن نشده، دقايقي با نجفي، تهيه كننده ماه خدا گپ مي زنم؛ اگرچه آرام و قرار ندارد و دائم اين پا و آن پا مي شود. تلفن هاي استوديو هم خوب زنگ مي خورند اين دم صبحي! مي پرسم دلش براي مسجد محل و قرآن سر گرفتن و خلوت شبانه تنگ نشده است، با لبخند نگاهم مي كند و مي گويد: دو سال است تمام سحرهايم را با اين بچه ها و در اين استوديو گذرانديم. دو سال است تمام ماه مباركمان همين ثانيه هاي استوديوست؛ دو سال است دلمان را گره زديم به الغوث الغوث هاي مردم، دو سال است كه اشك هايمان را آرام و بي صدا در گوشه گوشه اين استوديو نذر غربت اميرالمومنين (ع)مي كنيم... مي گويد: همين چند شب پيش، مراسم شب قدر حرم امام(ره) را كه پخش مي كرديم، بعضي از بچه ها كه دستشان بند نبود، قرآني برداشته بودند و در تاريكي استوديو باحرم امام(ره) قرآن به سر مي گرفتند...
فرزاد جمشيدي هم به ما مي پيوندد و مي گويد: اين جماعت دلشان را توي مساجد جا گذاشته اند؛ همين آقاي ]...[ فيلمبردار شماره 2 چند شب پيش كه داشتم از مظلوميت مولا مي گفتم، يكدفعه چشم از دوربين برداشته و دست به صورت گرفته... مثل ابر بهاري گريه مي كرد... بعد هم به دو سه نفر ديگر اشاره مي كند و اسم هايشان را مي برد و مي گويد: وقتي مردم زنگ مي زنند و التماس دعا مي گويند، اينها «بك يا الله» مي گويند! جوشن كبير جمع ما، همان دست هايي است كه چند دقيقه مانده به اذان بالاي سر پير و جوان فراز مي شود... نجفي هم پشت بندش مي گويد: كار تلويزيون، جادو نيست اگر قاب آن جادوست! هر برنامه اي كه مورد استقبال مردم واقع شود، تمام عوامل احساس لذت مي كنند، حالا اين احساس لذت وقتي در مورد برنامه اي مذهبي باشد، صدبرابر است؛ نور علي نور است.

تلفن مستقيم استوديو را پيدا كردند!
يك علي آقاي رجبي دارد اين استوديو كه پير تداركات سحرهاي سيماست. مثل فرزاد خان جمشيدي كه در اجرا، يكدانه است، او هم به گفته همه بچه هاي پخش، يكدانه است. چاي كه برايمان مي گذارد مي گويد؛ تلفن مستقيم استوديو را پيدا كردند و تا خود اذان تماس مي گيرند و اسم و آدرس مي دهند... اينها هم- اشاره مي كند به دستيار كارگردان و تهيه كننده- همه اسم ها را مي نويسند و مي دهند به آقاي جمشيدي. تازه چند روزي است كه بعضي ها صبح ها مي آيند جلوي جام جم. همين پري روز 2 تا جوان 3-22 ساله با شاخه گل آمده بودند دم در سازمان كه اسم مادربزرگ شان را به بچه هاي ما بگويند و بروند. براي همين است كه هيچ كسي اينجا خسته نمي شود.
تهيه كننده برنامه ماه خدا هم حرف هاي حاج علي آقاي تداركات چي را تكميل مي كند و مي گويد:« از آلمان، دوبي، مكزيك و... تلفن داشتيم. ماهواره اي برنامه را مي بينند و تماس مي گيرند كه مردم كشورشان برايشان دعا كنند. مي گويد دختري دم صبح آمده بود استوديو پخش. باهر زحمتي كه بود او را پيدا كرده و گفته دايي بيمارش در فلوريداي آمريكا منتظر دعاي مردم است. مي گويد همان روز صبح فرزاد جمشيدي نامش را در برنامه مي آورد. نزديك ظهر مادر آن مرد با سازمان تماس مي گيرد و از اينكه نام فرزندش را برديم تشكر مي كند...» پي گير كه شدم معلوم شد اين دعاهاي دم اذان ماه خدا و فرزاد جمشيدي چه ها كه نكرده؛ دختر كوچكي كه ماه ها چشم هايش باز نمي شده و كم كم داشته بينايي اش را از دست مي داده، حالا چشمانش را باز كرده است. پسر جواني كه بعد از تصادف روي تخت بيمارستان به كما رفته بود، همين سه روز قبل از كما خارج شد و به بخش منتقل شده... پدر و مادري زنگ زده بودند و از شفاي دخترشان گفته بودند و...

توصيه هاي ضرغامي...
برنامه شروع شده است و آرامش بي نظير فرزاد جمشيدي تمام جمع را آرام مي كند. تسلط اجراي او به قدري آرام بخش هست كه اگر يكي از آيتم ها كمي بدقلقي كند و ديرتر از موعد مقرر آماده شود، مجري با معرفت، مشت خود را بگشايد و چشم و دل بيننده را روشن كند از درياي مطالعه اش.
همين دوشنبه اي كه گذشت، فرزند يكي از مراجع با مجري تماس گرفته و ضمن تشكر مطالبي را به او گفتم كه در برنامه به مردم بگويد. تهيه كننده مي گفت: رمضان، فصل كاري مجريان صدا و سيماست؛ اجراي برنامه هاي مختلف براي سازمان ها و نهادها و بالطبع دستمزدهاي خوب و... اما فرزاد جمشيدي امسال همه توانش را گذاشته براي «ماه خدا» روزي 15-14 ساعت مطالعه مي كند و با دست پر روبروي دوربين مي نشيند... راستي چقدر هم مودب و محترم روبروي چشمان مردم ايران مي نشيند اين آقاي سحر سيماي جمهوري اسلامي ايران.
از نجفي پرسيدم آيا مسئولان سازمان هم آمده اند پشت صحنه و خدا قوتي بگويند، مي گويد: بعد از دو سه شب از پخش برنامه آقاي ضرغامي ما را دعوت كرد و گفت برنامه را دقيق ديده و نكاتي به ذهنش رسيده... ضرغامي توصيه كرده از مناجات هاي مداحان معروف در برنامه استفاده شود، چند آيتم جديد پيشنهاد كرده و گفته حتما از آقاي حق شناس و آيت الله وحيد خراساني بخش هايي در برنامه بگنجانيد. نجفي باچه لذتي از دقت و توصيه هاي رئيس سازمان صدا و سيما حرف مي زد، از اينكه مسئولان با تمام گرفتاري هاشان برنامه را رصد مي كنند و... يكي از بچه هاي صدابردار مي گويد كه «بگو آيتم قبل از اذان را...» مي خواهد درباره فرازهاي دعاي ابوحمزه و متن هاي ادبي كورش علياني بگويد كه توسط دانيال حكيمي و خانم شمسي فيض الهي چند دقيقه قبل از اذان خوانده مي شود... آيتم خوب و آرامي است!

براي تمام جغرافياي ايران
طراحي برنامه سخت است؛ اولا اينكه يگانه برنامه سحر، همين ماه خداست، ثانيا اينكه برنامه از شبكه ملي پخش مي شود؛ بايد براي شرقي ترين نقطه ايران كه يك ساعت قبل از پايتخت نشينان بيدار مي شوند تا غربي ترين نقطه كشور كه دقايق زيادي پس از نماز صبح تهراني ها بيدار مي مانند، برنامه حرف هايي داشته باشد.
هيچ كسي از قلم نيافتد، حتي سال اولي ها؛ كه امسال احكام نوجوانان را در برنامه براي اين قشر در نظر گرفته اند. اين ها يك طرف، تغيير ريتم برنامه با توجه به نزديك شدن به اذان هم يك طرف. اگرچه برنامه ماه خدا تا امروز كمترين نقدها و ضعف ها را داشته و بالغ بر 90درصد بينندگان از برنامه اعلام رضايت كرده اند، اما به گفته تهيه كننده برنامه، ماه خدا دهه به دهه با گرفتن باز خوردهاي مردمي و سازماني بهتر مي شود. اگر چه نجفي معتقد است؛ زحمات 7-6 ماهه يك اكيپ 60 نفره مي تواند با اجراي ضعيف يك مجري بر باد برود اما به لطف خدا اجراي «جمشيدي» يك تنه بخش اعظم جذب مخاطب برنامه را به دوش كشيده است. البته به فرزاد جمشيدي كه مي گويم، مي گويد: همه از لطف خداست... و ادامه مي دهد: مردم خيلي لطف دارند؛ يك پيرزني مرا در خيابان ديده، ايستاده و چند دقيقه فقط برايم دعا مي خوانده و... بعد كه پرسيدم جريان چيست، گفته كه نوه اش اصلا اهل نماز و روزه نبود، يك شب اتفاقي سر سحر بيدار شد و شما را ديد، طوري جذب حرف ها و بيان شما شد كه... جمشيدي خودش مي گويد: من از خودم حرفي ندارم، همه قال الباقر و قال الصادق است اما براي مخاطب تلويزيوني احترام قائل مي شوم، اولا از روي كاغذ چيزي برايش نمي خوانم، ثانيا به او اطمينان مي دهم كه از جاي خوبي برايش خوراك تهيه كرده ام! آدرس مي دهم كه اگر خواست برود خودش هم ببيند. هم مردم با حرف هايم ارتباط برقرار مي كند و هم علما از اينكه معارف ديني را در قالب نو بيان مي كنم راضي هستند كه البته همه اينها از لطف و عنايت خداست...

هر چه به اذان نزديك مي شويم، جنب و جوش بچه هاي پخش بيشتر مي شود. علي آقاي رجبي هم كه نمي گذارد آب توي دل كسي تكان بخورد. نگاه كه مي كند مي فهمد چه مي خواهي. آب، چاي، ميوه، سحري... بچه هاي پخش به تناوب و در فواصل پخش آيتم ها سحري مي خورند؛ اگرچه سفره شان دكمه هاي روي ميز كارشان است و قابي كه به آن چشم دوخته اند، اما دانه هاي دلشان بوي اخلاص مي دهد.

بي خوابي هايشان را به زلف شب زنده داري مردم گره زده اند و خوش نشسته اند سر سفره دل هر ايراني روزه دار. تازه نمي دانيد چقدر لذت بخش تر است وقتي تلفن پخش زنگ بخورد و جمعي از اقليت هاي ديني براي حاجات خود از برنامه «ماه خدا» كمك بخواهند و بگويند ما مسلمان نيستيم، روزه هم نمي گيريم اما برنامه تان را مي بينم، اگر مي شود به مردم بگوييد براي ما هم دعا كنند. اينجا اصلا رنگ و بوي استوديو را ندارد، اينجا يك مسجد است؛ يك دانشگاه است؛ يك هيئت با معرفت است و... خلاصه كه قدر و قيمت شب هاي تلويزيون و عيار ثانيه هاي برنامه اش به مدد ذوق برنامه سازان و نفس علماي حاضر در برنامه و نور ذكر و ذاكري پروردگار به علاوه قريحه باران خورده مجري اش آنقدر بالا رفته كه ايران اسلامي و تمام شب زنده داران سراسر جهان، نيمه شب هاي زرين ماه خدا را با «ماه خدا» همراه شوند...

راستي جناب جمشيدي! ما را هم در غم فراق خواهر عزيزتان شريك بدانيد كه وقتي داشتم گزارش را تنظيم مي كردم ، باخبر شدم و با واژه هايي به رنگ سوگ برايت پيامك فرستادم، مي دانستم دلت براي سحر تنگ شده اما بي تابي مادر نگذاشت كه صبح جمعه با مردم در سفره سحر بيست و پنجم همصدا شوي... و بعد برايم پيامك بفرستي كه: براي همه بيماران از مردم، دعا گرفتم ولي خدا شفاي بيمار مرا طور ديگري رقم زد...

***
« بي بي» براي نماز كه بلند مي شود، زير لب با خودش حرف مي زند:اين همه منبر و مسجد رفتيم، دو كلمه از اين حرف هارو برامون نگفتن! خدا خيرشون بده كه توي اين سحرها حداقل چهار تا حديث و حكمت توي سفره مردم مي ذارن...

***

در باشگاه جواني برنا ثبت‌نام كنيد: [email protected]
 دوشنبه 15 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برنا نيوز]
[مشاهده در: www.bornanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 417]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن