واضح آرشیو وب فارسی:سياست روز: بوي كباب سوخته هديه رئيس جمهور
اصغر قاسمي
هديه رئيس جمهور هم شده است موضوع بحثهاي در گوشي مطبوعاتيها.انگار ناف ما مطبوعاتيها را با نق و گلايه بسته اند.هر كاري ميكنيم كه يك بار انتقاد نكنيم و مثل آدمهاي مثبت،خوشبين باشيم و زبان به شكر بگشاييم و مدح بپراكنيم،نميشود؛باز ميبينيم نميشود؛يعني نميگذارند،حتما يك اتفاقي ميافتد،يك جاي كار مشكلي پيش ميآيد،جوري و از طريقي پا ميگذارند روي دممان و حساسيتمان را بر ميانگيزند و مجبورمان ميكنند كه نيش تيز انتقاد را كوك كنيم.
البته حقير كه هديه رئيس جمهور را دريافت كردم،پس بدانيد كه براي خودم جوش نميزنم،از همين جا و همين تريبون هم تشكر ميكنم از همه كساني كه باعث و باني اين كار شدند و ماشين لكنته معاش زندگي ما را با اين اقدام،بفهمي نفهمي هل دادند.دست مريزاد،كه ايزد در بيابانتان دهد باز!
قصه اين هديهها از آنجا شروع شد كه رئيس جمهور در روز خبرنگاربراي تقديراز خبرنگاران ،در محضر اهالي مطبوعات و دوربين صدا و سيما، از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي خواست كه همه بر و بچههاي مطبوعات،تاكيد ميكنم همه برو بچههاي مطبوعات را به يك سفر زيارتي بفرستند با امكانات مفصلي مثل هتل خوب و تغذيه محشر.
اين خبر دهان به دهان بين اهالي مطبوعات گرديد و گرديد وبراي همه بر و بچهها از دبيران و سردبيران گرفته تا حروفچينها و صفحه بندها اين توقع به وجود آمد كه مشمول اين هديه ميشوند.حق هم همين است كه بچههاي فني روزنامهها دوشادوش و بلكه بيش از خبرنگاران دارند زحمت اين عرصه را ميكشند.آنهايي هم كه امروز دبير سرويس هستند و سردبير يا ويراستار ارشد،گذشته از آن كه روزگاري از بدنه خبرنگاري رشد كرده و ارتقا يافته اند،استرس و فشار بيشتري را به دليل مسئوليتها تحمل ميكنند و حق اين است كه بخش مهمي از بار فرسايشي انتقال خبر،به دوش اين افراد است.
اما در اين ميان خبرهايي از بخشهايي از وزارت ارشاد به گوش رسيد،كه هديه تنها به خبرنگاراني تعلق ميگيرد كه "خبرنگار" هستندو داراي حوزه خبري!ابتدا اين خبرها را خيلي جدي نميگرفتيم اما با شروع پرداخت هدايا معلوم شد كه خبر خيلي هم راست است و بخش مهمي از اهالي مطبوعات از دريافت هديه محروم شده اند و دلگير.
معمولا اهالي دولت گلايه ميكنند از غربتشان در ميان مطبوعاتيها،واين كه رسانهها رويكرد مناسبي به تحولات حوزه دولت ندارند.شايد هم حق داشته باشند.
يكي از سخت ترين قسمتهاي كار يك دولت و دولتمردان تعامل و چالش با رسانههاست؛دولتهاي موفق تر معمولا،مناسبات مطلوبي با اهالي مطبوعات داشته اند.اما گاهي كاري با اهالي مطبوعات مي شود كه باز گله هايي را روي گله هاي گذشته انباشته مي كند.يعني وزارت ارشاد هنوز پس از يكصد سال از عمر مطبوعات نبايد تعريف مشخصي از خبرنگار و خبرنگاري داشته باشد؟ چرا انجام يك پروژه مالي ساده و كوچك در حوزه مطبوعات بايد بر اثر فقر اطلاعاتي ناشي از كم كاري هاي گذشته به سرانجامي اينچنين دچار شود و عده اي از فعالان عرصه خبر از حق طبيعي خود محروم شوند؟
اگر از عيب ها مي نويسيم،از سر عيب جويي نيست.مثلا همين هديه رئيس جمهوري.آيا ميتوان نق نزد و گلايه نكرد با اين همه دلخوري؟ما چه كنيم كه رئيس جمهور آمد ثواب بكند اما در مرحله اجرا همه چيز كباب شد؟!اگر مشاوران رئيس جمهور در مرحله اجرا بهتر عمل مي كردند،پيش از هر چيز تعريف خبرنگار را مشخص مي كردند،فعالان عرصه خبر را شناسايي مي كردند،و نظامي به اين وضعيت بي سامان مطبوعاتي ها ميدادند،كسي صدايش در مي آمد؟يعني بوي كباب سوخته را هم نشنويم؟
دوشنبه 15 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سياست روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 78]