واضح آرشیو وب فارسی:شبکه خبر: سينما - بار گران امانت
سينما - بار گران امانت
در سال 1995 ژوزه ساراماگو رمان «كوري» را منتشر كرد؛ يك حكايت آخرالزماني درباره مرض كوري كه به جز يك نفر همه انسانها را تسخير ميكند، شهري را درمينوردد و در نهايت تمامي كره زمين را به سرعت گرفتار آشوبي ويرانگر ميسازد. ساراماگو در كتابش با بيان داستان حيرتانگيز فقدان بينايي، چشم خوانندگانش را به ديدگاهي جديد درباره جهان باز كرد. «كوري» از سوي منتقدان به عنوان يك اثر كلاسيك ستايش شد كه تمثيلي شگفتانگيز از زمانه مستعد مصيبت را به تصوير ميكشيد و به كوري استعاري ارتباطهاي آسيبديده افراد با يكديگر اشاره ميكرد. كتاب ساراماگو فروش بينالمللي قابل توجهي به دست آورد و به همراه ديگر كتابهاي انديشمندانه ساراماگو جايزه نوبل ادبي سال 1998 را برايش به ارمغان آورد. درست همان زمان كه رمان در سرتاسر جهان ميليونها طرفدار براي خود دست و پا ميكرد فيلمسازان بسياري مجذوب جهان داستاني آن شدند كه ساختار ظريف و پرجزئياتي داشت و مشابهش هرگز به پرده سينما راه نيافته بود. با اين حال چه كسي ميتوانست اين داستان كه تقريبا تمام شخصيتهايش نميتوانند يكديگر را بينند را به يك فيلم به لحاظ بصري باورپذير تبديل كند؟ براي اقتباس از چنين رماني به كارگرداني نياز بود كه تخيل قدرتمندي داشته باشد. يكي از اولين فيلمسازاني كه سوداي اقتباس از اين رمان را در سر داشت فرناندو ميرييس بود كه در آن زمان به عنوان يك فيلمساز برزيلي در آستانه شهرت قرار داشت. اما ساراماگو به تمام خواستگارها جواب رد داد و اعلام كرد علاقهاي به نسخه سينمايي «كوري» ندارد. ميرييس با قطع اميد از ساراماگو به سراغ يك فيلم تاثيرگذار ديگر رفت و شروع كار خود را با قصه شاعرانه زندگي جوانان گنگستر و نترس ساكن محلات فقير برزيل در فيلم «شهر خدا» جشن گرفت.
همزمان با ميرييس فيلمنامهنويس، بازيگر و كارگردان فوقالعاده بااستعداد كانادايي دن مككلر در سعي و تلاش بود تا حقوق اقتباس از «كوري» را به دست آورد. مككلر با درام آخرالزماني «آخرين شب» پيش از آنكه ترجمه انگليسي «كوري» به دستش برسد مضامين مورد نظر ساراماگو را به فيلم برگردانده بود و ميدانست تا تصور خود از اقتباس را روي كاغذ نياورد هيچ تهيهكنندهاي به حرفش توجه نميكند. وي به نيف فيچمن تهيهكننده شركت رامبوس مديا نزديك شد كه در فيلم «آخرين شب» و فيلم اسكار برده «ويولن قرمز» با او همكاري كرده بود. وقتي فيچمن كتاب را خواند مانند مككلر اشتياق زيادي براي توليد فيلم به دست آورد اما ميدانست كه مانع بزرگي بر سر راهش قرار دارد: قانع كردن ساراماگو.
ساراماگو در گفتوگوي خود در سال 2007 با نيويورك تايمز گفت: «هميشه (در برابر واگذاري حقوق كوري) مقاومت ميكردم. چراكه اين كتاب درباره انحطاط اجتماعي است ... و نميخواستم دست يك گروه نااهل بيفتد». اما فيچمن و مككلر قصد تسليم نداشتند. تنها چيزي كه آنها به دنبالش بودند يك قرار ملاقات با ساراماگو بود تا بسته نوشتاري خود را به او تقديم كنند. بالاخره بعد از چندين ماه تماس مداوم و اصرار و چربزباني به اين جمله رسيدند كه «ساراماگو با آنها ملاقات ميكند». آنها بايد به محل اقامت دور از دسترس ساراماگو سفر ميكردند كه در يكي از جزاير قناري به نام لانزاروتو واقع شده بود. فيچمن و مككلر در مسير سفر به لانزاروتو استراتژي خود را بسط و گسترش دادند. آن دو با هم قرار گذاشتند درباره كتاب يا تصور خود از فيلم حرفي به ميان نياورند و به جايش سعي كنند ساراماگو را تحت تاثير آزادي خلاقانه گروهشان در كانادا قرار دهند.
فيچمن در اينباره ميگويد: «فكر ميكنم ساراماگو از اين ميترسيد كه يك استوديو رمانش را به فيلمي با محوريت زامبيها تبديل كند و سياستهاي بنيادين نهفته در داستان را ناديده بگيرد. به همين دليل برايش توضيح داديم كه كنترل در دست فيلمسازان باقي ميماند و راشهايمان را هرگز براي كسي نميفرستيم. برايش توضيح داديم كه آزادانه هر بازيگري را كه بخواهيم انتخاب ميكنيم و فيلم را به همان صورتي كه مدنظرمان است و در هر لوكيشني كه دلمان ميخواهد فيلمبرداري ميكنيم». همانطور كه مككلر يادآوري ميكند استراتژي آنها جواب داد: «فكر ميكنم ساراماگو تحت تاثير تعهد ما قرار گرفت و به امانتداري ما اعتماد كرد». براي مككلر بديهي بود كه نسخه سينمايي ناگزير در برخي زمينهها نسبت به رمان متفاوت ميشود. به عنوان مهمترين موضوع بايد به اين نكته توجه ميكرد كه تماشاگر در سالن سينما قرار است يك رابطه ديداري غيرعادي با شخصيتهايي برقرار كند كه ديده ميشوند اما نميتوانند ببينند. در كتاب تنها همسر پزشك ميتواند تمامي وقايع آزاردهنده را ببيند اما در فيلم تماشاگر با وي به عنوان شاهد و راوي ماجراها مواجه ميشود تا بار بينايي فيلم توسط او ميان بقيه شخصيتها تقسيم ميشود. مككلر بايد به خوبي اين موقعيت را هدايت ميكرد: «تماشاگر هم مانند همسر پزشك افراد را تماشا ميكند تا مضمون مهم فيلم درباره بشريتي كه صرفا مشاهدهگر است و عملي از خود بروز نميدهد منتقل شود. در بعضي صحنههاي فيلم خصوصا در صحنه تجاوز شاهد چيزهايي هستيد كه الزاما مايل به ديدنشان نيستيد و ميخواهيد با آزادي ديد خود سرتان را برگردانيد و از تماشاي آنها چشمپوشي كنيد اما چنين اجازهاي به شما داده نميشود. با اين كار ميخواستم تماشاگر در ديدگاه همسر پزشك شريك شود و مانند او بار مسووليتهاي اخلاقي را به دوش بكشد». مككلر با استفاده از همسر پزشك توانست بيشتر به عمق داستان ساراماگو نزديك شود. وي ادامه ميدهد: «من حتي از ساراماگو پرسيدم چرا همسر پزشك اينقدر دير دست به كار ميشود؟ چرا كنش سريعتري از خود بروز نميدهد؟ چرا وقتي در آن موقعيت قرار ميگيرد با قيچي خود دست به قتل نميزند؟ ساراماگو گفت از مسووليتي كه تماشاي تدريجي ماجراها به همراه ميآورد مطلع بوده است؛ مسئوليتي كه در ابتدا متوجه همسر پزشك است، بعد به شوهرش سرايت ميكند، سپس گريبانگير خانواده كوچكش ميشود و در نهايت به جهاني منتقل ميشود كه زن ميخواهد در آنجا يك تمدن جديد بنا كند. در واقع زن در ابتدا متوجه وجود اين مسووليت در نهاد خود نميشود و در خلال كنشها و ماجراها به وجود آن پي ميبرد. اين دقيقا همان چيزي بود كه من هم ميخواستم در فيلم تا حد زيادي احساس شود».
در نهايت فيلمنامه كامل ميشود و هوش از سر خوانندگانش ميبرد. نيف فيچمن و دن مككلر ميدانستند كه فيلمنامه پرتعليق، تفكربرانگيز و به لحاظ بصري خيرهكننده «كوري» به كارگرداني نياز دارد كه در خلاقيت شهره عام و خاص باشد. چنين نگرشي آنها را واداشت تا به فراندو ميرييس رجوع كنند كه در گذر سالها به كارگردان بينالمللي تحسين شدهاي تبديل شده بود. وي بعد از ورود به قلمرو ناهموار سينماي جهاني در «شهر خدا» سفري مسحوركننده و ابتكاري به جنايات زيرزميني برزيل به تصوير كشيده بود. ميرييس تريلر سياسي «باغبان وفادار» را هم در كارنامه داشت كه مانند «شهر خدا» نامزي جايزه اسكار را برايش به ارمغان آورده بود. فيچمن ميگويد: «در اين فكر بودم كه چه چيزي به «كوري» ظاهري برازنده ميدهد تا اينكه به ياد انرژي پرتحرك و اجراي ناتوراليسي ميرييس در «شهر خدا» افتادم. به همين دليل ميرييس را انتخاب كردم تا در كنار كتابي به قلم نويسنده برنده جايزه نوبل و اقتباسي توسط يكي از بهترين فيلمنامهنويسان جهان يكي از مبتكرترين كارگردانهاي اين روزگار را هم به گروهمان اضافه كنم.»
منبع: جزوه مطبوعاتي فيلم در جشنواره كن
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبکه خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]