واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: شخصيت هاي خط كشي شده در «مثل هيچ كس»
با گذشت تقريبا يك دهه از آغاز توليد سريال هاي مناسبتي ويژه ماه مبارك رمضان، بديهي است كه تماشاگران تلويزيوني انتظاري فراتر از گذشته، نسبت به توليد اين گونه آثار داشته باشند. شبكه دوم سيما پس از جهش قابل ملاحظه اي كه سال گذشته با توليد و پخش سريال «ميوه ممنوعه» از خود نشان داد، امسال سراغ يك نويسنده نام آشنا و كارگرداني رفت كه در ساخت سريال هاي تلويزيوني، تجربه چنداني ندارد. «مثل هيچ كس» گرچه نتوانست موفقيت سريال «ميوه ممنوعه» را تكرار كند؛ اما در صورت رفع نقايص مشهود آن مي تواند در آينده نويدبخش آثاري به مراتب قوي تر از «مثل هيچ كس» باشد.
نخستين تجربه ساخت سريال
آن ها كه نام «عبدالحسن برزيده» را پيش از پخش اين سريال شنيده بودند، مطمئنا از شنيدن نام وي به عنوان كارگردان يك سريال تلويزيوني (آن هم بدون ارتباط با دفاع مقدس) كمي شگفت زده شدند. اما با توجه به تجربه اندك برزيده، سريال «مثل هيچ كس» مي تواند تجربه اي گران بار براي اين كارگردان در اولين تجربه تلويزيوني اش باشد.
يك فيلم نامه نويس با تجربه
برخلاف كارگردان، نويسنده فيلم نامه «مثل هيچ كس» يك نام شناخته شده است كه قبلا با چند فيلم نامه خوبش و كارگرداني كارگردانان مطرح، نامش براي مخاطبان سريال هاي تلويزيون ناآشنا نبود. كساني كه دردهه ٧٠ مجموعه هاي تلويزيوني را دنبال مي كردند حتما با نام سريال خوش ساخت و ماندگار «پدرسالار» آشنا هستند كه نويسنده آن «علي اكبر محلوجيان» بود. به هرحال برخلاف دو اثر قبلي محلوجيان «پدرسالار» و «زير تيغ»، «مثل هيچ كس» با تيمي از بازيگران به مراتب ضعيف تر از ٢ سريال قبلي و يك كارگردان كم تجربه در عرصه ساخت سريال هاي تلويزيوني، نتوانست گامي جلوتر براي نويسنده آن باشد.
عمد كارگردان در به تصوير كشيدن تعاملات سنتي جامعه گذشته
داستان سريال «مثل هيچ كس» شرح نوستالژيك تعاملات يك خانواده سنتي است كه با هدف احياي فرهنگ گذشته خانواده هاي سنتي ايراني، روي آنتن رفت. برخلاف تصور، كارگردان به عمد چنين فضاي ناسازگاري با جامعه كنوني را (كه برخي از شاخصه هاي مدرنيته و بخشي از فرهنگ قديمي را به شكل ناهمگون با خود دارد) تصوير كرده، تا يادكردي از سنت هاي پسنديده گذشته را، براي نسل جديد بازگو كند. اين سريال كه هيچ ربطي به ماه مبارك رمضان نداشت، نخستين سريال مناسبتي امسال بود كه روندي شتاب زده در توليد آن به چشم نمي خورد.
اشكالات فيلم نامه اي
شايد يكي از ضعف هاي «مثل هيچ كس» مشكل اصلي سريال هاي تلويزيوني ما باشد: «شخصيت هاي خط كشي شده» و «پايان بندي هاي غيرقابل قبول». در خصوص مشكل اول متاسفانه چهره هاي مثبت و منفي سريال با كمترين نوسان شخصيتي (برخلاف زندگي رايج) كار خود را از ابتدا تا انتهاي سريال دنبال مي كردند به گونه اي كه بيننده مي توانست به راحتي از همان قسمت هاي اوليه با توجه به معرفي قطب «خير و شر» داستان با كمترين خطا سير روايت ها را تا پايان سريال حدس بزند. در فيلم نامه «مثل هيچ كس» حتي شخصيت اصلي -داداشي- ويژگي هاي مثبت و منفي چهره اول داستان «پدر سالار» را هم نداشت تا هيجان در سريال، به حداقل برسد و داستان با كمترين نوسان پيش رود. مشكل بعدي هم كه در اغلب سريال هاي ايراني كاملا قابل مشاهده است؛ متحول شدن يكباره، ناگهاني و با كم ترين پيش زمينه شخصيت هاي منفي است. اگر يك بار تحول و تلنگر ناگهاني مي تواند زندگي فردي چون «ناصرخسرو قبادياني» را دگرگون كند، تعميم آن به همه چهره هاي منفي سريال هاي ايراني اين آثار را در حد اغلب فيلم هاي بي محتواي سينماي قبل از انقلاب يا فيلم هاي هندي تنزل مي دهد. ضمن آن كه همين شخصيت هاي منفي، در انتهاي سريال ها با ندانم كاري هاي ساختگي و سطحي اوج اين روند را رقم مي زنند. به طور مثال در «مثل هيچ كس» معلوم نمي شود كه «جلال» -چهره منفي و بدمن داستان- با آن همه كينه و دشمني كه نسبت به «داداشي» دارد و براي زمين گير كردن وي از هيچ كاري فروگذار نمي كند، به چه دليلي هيچ فكري براي آزادي «محمدباقر» از زندان كه در اين ماجرا همراه جلال است انجام نمي دهد و منفعلانه، نظاره گر به زندان افتادن «محمدباقر» مي ماند؟ تحول ناگهاني «محمدباقر» در زندان هم از سويي و فراموش كردن يك شبه و ناگهاني همه كينه ها و عداوت ها و از طرفي سكته قابل پيش بيني «جلال»، همه داستان را به سوي يك پايان خوش ساختگي به پيش مي برد كه شايد از حقيقت چنين ماجراهايي كاملا به دور باشد.
بررسي گروه بازيگري: چهره به چهره...
«مثل هيچ كس» نيز درست مثل سريال «پدرسالار»، سريالي پرشخصيت و بازيگر بود كه البته در مقايسه با تيم بازيگران «پدرسالار» يا «زير تيغ»، بازيگران ضعيف تري داشت. «پروانه معصومي» كه چهره اش به خاطر بازي در سريال نوروزي «نشاني» براي مخاطبان ناآشنا نبود، در حالي بازيگر نقش «بي بي» يا «آفاق» شد كه قبلا قرار بود به جاي وي «ثريا قاسمي» ايفاگر اين نقش باشد. اما يك حادثه باعث مصدوم شدن ثريا قاسمي و جايگزين شدن پروانه معصومي به جاي وي شد. گرچه معصومي تلاش كرد تا يك نقش نسبتا محوري را به خوبي بازي كند، اما وي دراين مسير چندان توفيقي نداشت. «داداشي» -با بازي حسين ياري- در اين سريال حلقه اتصال يك خانواده سنتي بود. طبيعتا چهره جوان وي نسبت به نقشش، از ديگر مشكلات اين سريال بود كه بر طبق ايده اصلي فيلم نامه بايد بسيار مسن تر از سن كنوني اش بود. «آتنه فقيه نصيري» نيز در نقش «نرگس» نقش كليشه شده يك محبوب وفادار و كاملا مثبت را ايفا كرد. چند بازيگر تئاتري بعضا تازه كار در سريال هاي تلويزيوني از جمله شاهرخ استخري (محمدامير)، ابراهيم ورزيده (عباس)، حميد ابراهيمي (محمدباقر)، جواد عزتي (محمدحسن)، نفيسه روشن (اشرف)، حنانه شهشهاني (همسر عباس)، عباس اميري (حاج نصرت) و مرضيه لشكري (عمه بتول) ايفاگر نقش هاي فرعي بودند. چند بازيگر شناخته شده ديگر نظير پرويز پورحسيني (خان عمو)، مهران رجبي (ميرزا) نيز به دليل مشكلات فيلم نامه نتوانستند انتظارات را برآورده كنند. اما شايد بهترين بازيگران اين سريال را بتوان در شخصيت هاي منفي سريال يافت. «اصغر همت» (بازيگر نقش «جلال» كه چهره اش با نقش منفي ديگرش: مروان در مجموعه امام علي(ع) براي مخاطب آشنابود) و البته «رامين راستاد» ايفاگر نقش «كاظم» -كه مي توان وي را بهترين بازيگر اين مجموعه دانست- كه با موفقيت از پس ايفاي نقش پرظرافت خود برآمد. بي ترديد كارگرداني چنين سريالي كه داراي چند لوكيشن مختلف و بازيگران متعدد هم مي باشد، كار سختي است كه براي نخستين تجربه تلويزيوني از «عبدالحسن برزيده» قابل قبول به نظر مي رسد.
بهترين تيتراژ مناسبتي رمضان امسال
سريال «مثل هيچ كس» در ميان مجموعه هاي ماه رمضان امسال، داراي بهترين تيتراژ (ترانه ابتدايي و تصوير) بود. نماي محوي از خانه پدري داداشي در پس زمينه روي تصاويري از بارش باران و تصاويري از عبور ابرها كه در اين تيتراژ نماد معنويت بود، به همراه صدا و آهنگ «احسان خواجه اميري» و شعري از دكتر افشين يداللهي، زيبايي هاي خاص خودش را داشت.
ريتم ناهماهنگ روايت و چند نكته
اگر روايت داستاني «مثل هيچ كس» را از مرگ «بي بي» و آغاز اختلافات تا پايان قصه، به دو نيم تقسيم كنيم، كفه ترازو در بخش اول روايت، بسيار سنگين تر خواهد بود. به عبارت ديگر داستان در بخش اول، بسيار كند و كشدار و خسته كننده جلو رفت. به ناگاه در حالي كه به نظر مي رسيد پيچش داستان درقسمت هاي پاياني نياز به زمان بيشتري دارد، ناگهان داستان سرعتي غيرمنطقي يافت و ريتم سريال را ناهماهنگ كرد.
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 72]