واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: حقوق بچهها در مدرسه
ابتدائي- سيد ايمان محمديان:
مدارس بايد مكانهايي امن و دوستدار كودك باشند و همه كودكان حق دارند از آموزش بدون خشونت برخوردار شوند.
ماده28 پيماننامه حقوق كودك سازمان ملل ميگويد كه همه كودكان از حق آموزش برخوردارند و اينكه تربيت در مدرسهها بايد به كرامت انساني كودكان بينجامد. همانطور كه نام آموزش و پرورش گوياي اين مطلب است كه در كنار آموزش بايد به پرورش اخلاقي و فكري و شخصيتي كودك پرداخت و اولياي مدرسه عهدهدار اين مسئوليت هستند ولي متأسفانه در همان جايي كه بايد شخصيت كودك شكل بگيرد و توسط همان افرادي كه مسئول اين مهم هستند شخصيت كودك با برخوردهايي غلط خرد ميشود و گاه علاوه بر صدمات روحي غيرقابل جبران، صدمات جسمي نيز به دانشآموزان وارد ميشود.
تنبيه بدني عادت رايج در بعضي مدرسههاست. معلمها ميتوانند ظالم باشند و كودكان را تحقير كنند و مويد اين ادعا انعكاس يكي از هزاران برخورد غلط اولياي مدرسه در بخش حوادث روزنامههاست كه گاه توجه ما را به خود جلب ميكند. از ياد نبردهايم كه در اوايل ارديبهشت ماه«علي نوروزي» دانشآموز كلاس چهارم ابتدايي شهر لالي استان خوزستان از سوي معلم خود مورد تنبيه قرار گرفت. اين دانشآموز هنگام بازگشت به خانه از هوش رفت و از ناحيه پاها فلج شد.
خشونت وقتي اتفاق ميافتد كه كساني عمدا و نه به صورت تصادفي از زور و قدرتشان براي آسيب رساندن به ديگري استفاده ميكنند. تهديد به خشونت كه احتمالا يا عملا باعث آسيب شود نيز خشونت به حساب ميآيد. اين آسيب ميتواند به ذهن يا سلامت عمومي و همچنين جسم فرد مربوط باشد. اما انواع خشونت در مدرسه چگونه نمود مي يابد؟
رفتار تحقير آميز بعضي از معلمان: معلمان ممكن است بر سر دانشآموزان فرياد بكشند يا به آنها القاب منفي بدهند.خشونت از سوي ساير دانشآموزان كه كنترل و جلوگيري از اين مورد نيز بر عهده اولياي مدرسه است. چه كساني ممكن است بيشتر در مدارس مورد خشونت قرار بگيرند؟
خشونت در مدارس ممكن است در هر سني رخ دهد. حتي كودكان خردسال ممكن است كتك بخورند يا انواع ديگر خشونت را چه از طرف معلمان يا ساير كودكان تجربه كنند.
اذيت كردن و مارك زدن مشكلاتي هستند كه بر دانشآموزان تاثير ميگذارد مخصوصا اگر كودكان ناتواني داشته باشند يا به خاطر ظاهرشان ممكن است در مدرسه در معرض خطر خشونت قرار بگيرند.
نبايد پنداشت خشونت عليه كودكان منحصر به همين مواردي است كه در بخش حوادث منتشر ميشود بلكه خشونتهاي زيادي هنوز گزارش نشده و دلايل زيادي براي مخفي ماندن اين خشونتها وجود دارد براي مثال: ترس؛ خيلي از كودكان ميترسند كه خشونت را گزارش كنند و دوباره مورد آزار قرار گيرند.
لكه ننگ: كودكان ممكن است بترسند كه اگر ديگران از خشونت مطلع شوند آنها را سرزنش كرده و يا طرد كنند.
عادي بودن: بعضي وقتها خشونت روشي عادي براي انجام كارهاست و از خشونت براي انضباط استفاده ميكنند.طبق قواعد و اصول تربيتي و انضباطي اگر دانشآموزي مدرسه را به هر نحو به هم ريخت نمره انضباطش بايد كم شود يا به اولياي او خبر داده شود تا او را تاديب كنند، يا ده ها روش و سازوكار تربيتي ديگر، ولي در كنار اين قواعد كه نوعي برخورد با دانشآموز است و در عين حال در راستاي تربيت دانشآموز و نظم مدرسه بايد باشد برخوردهايي ميشود كه نه تنها كودك را تربيت نكرده بلكه زمينه شخصيتي و فكري او را آماده قانونگريزي ميكند.
اين نوع تربيت به آنها ياد ميدهد كه خشونت روش خوبي براي حل مشكلات است اما به آنها ارزشهايي مثل مدارا و عدالت را ياد نميدهد. در مدارس ما به راحتي به دانشآموز در جلوي جمع توهين ميشود و گاهي كه معلم نميتواند رفتار دانشآموز را تحمل كند با او برخورد فيزيكي ميكند و غيرمستقيم به او ياد ميدهد كه اگر با كسي مشكلي پيدا كردي و يا ديدي كه فردي به ضوابط و قوانين محيط توجهي ندارد با توهين و برخورد فيزيكي جلوي او را بگير!
دانشآموز يا فكر ميكند كه كتك خوردن و شنيدن الفاظ ركيك نوعي برخورد تربيتي است، يا اگر هم بداند كه اين برخوردها قانونا غلط است اعتراض او راه به جايي نميبرد چون بر فرض كه اين مسئله را به اولياي خود منتقل كند نبود سازوكار مؤثر براي پيگيري و دردسر و اطاله دادرسي مانع از برخورد با آن معلم يا ناظم ميشود و اين خود باعث آن ميشود كه با وجود قانون كه توهين و ضربوجرح را منع كرده و فرد مرتكب را مجرم شناخته و نيز ابلاغهاي هر از چند گاه وزارت آموزش و پرورش در مورد عدم تنبيه بدني دانشآموزان، باز معلم و ناظم به كار خود ادامه دهند و دانشآموزان بايد ساكت بمانند، مگر آنكه بخشنامهها ضمانت اجرايي داشته باشند و سازوكار قانوني مناسب و مؤثري براي برخورد با اين رفتارهاي غلط كه منجر به تباه ساختن آينده دانشآموز ميشود وجود داشته باشد.
خشونت ميتواند اثرات فراواني روي كودكان داشته باشد كه تا سالها بعد احساس شود. اين تاثيرات ممكن است شامل موارد زير باشد:
1. مشكلات سلامت جسمي از قبيل تغيير رشد مغز، جراحات، كوفتگيها و شكستگيها.
2. مشكل در برقراري ارتباط با ساير افراد.
3. مشكلات يادگيري.
4. مشكل در بيان احساسات.
5 .افزايش احتمال در معرض خطر قرار گرفتن مثل استفاده از موادمخدر.
6. پرخاشگري.
7. افسردگي و افت تحصيلي.
واكنش دانشآموزان شامل رفتارهاي متقابل از جمله گريه، اهانت متقابل، اظهار تنفر از تنبيهكننده، بيزاري از مدرسه و خمودگي، احساس اضطراب يا برعكس پرخاشگري و ناسازگاري است.
پيشنهادها
1. پيش بيني قوانين و اجراي آن بهطوري كه هر كس مرتكب خشونت عليه كودكان شود مطمئن باشد كه مجازات خواهد شد.
2. آموزش به معلمان در مورد تدريس و مديريت بدون خشونت در كلاس.
3. مدرسهها بايد حقوق كودكان و پيمان نامه حقوق كودك سازمان ملل را به كودكان
آموزش دهند.
4. دولت بايد روشن كند كه تنبيه بدني غير قابل قبول است و همه بايد آگاه باشند كه اعمال خشونت و يا مشاهده آن چه آسيبهايي به كودكان وارد ميكند.
5. ترويج رفتارهاي عاري از خشونت بين مردم از طريق رسانهها.
6. همه افرادي كه با كودكان كار ميكنند بايد دستورالعملهاي رفتاري و راهنماي مكتوبي در اختيار داشته باشند كه تاكيد كند خشونت عليه كودكان به هيچ وجه قابل قبول نيست و نيز آنچه اين افراد بايد انجام دهند يا اجازه انجام آن را ندارند را مشخص كند، آموزش درباره كودكان بايد جزئي از كار اين افراد باشد.
7. اگر كودكان به دادگاه بروند بايد خدمات قضايي دوستدار كودك را دريافت كنند؛ يعني از كمك وكيل و مشاوران حقوقي برخوردار شوند.
8 . دولت بايد گزارش كردن خشونت عليه كودكان را براي همه آسان كند.
9. بنابرتوصيه سازمان ملل بايد مركز كمك رساني تلفني وجود داشته باشد كه بتوان خشونت عليه كودكان و دانشآموزان را گزارش كرد.
10. وقتي كسي به خاطر خشونت عليه كودكان مجرم شناخته شد نبايد به او اجازه داد دوباره با كودكان كار كند نه اينكه منطقه تدريس او را عوض كرد چرا كه با اين كار فقط منطقه مورد آسيب از آن فرد را تغيير داده و مسئله حل نخواهد بود.
چه خوب است هنگام جذب افراد براي تدريس در مدارس بيش از آنكه به درجه و مدرك علمي آنها توجه شود به وضعيت روحي و رواني و شخصيتي فرد توجه شود.
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 62]