واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: تخریب گسترده پل خواجوی اصفهان به بهانه مرمت بار دیگر تیشه مرمت غیر اصولی سوداگران، به جان یکی دیگر از آثار تاریخی اصفهان افتاده است تا به این بهانه یکی دیگر از نمادهای فرهنگ و تمدن ایرانی را نابود کنند و این بار قرعه به نام پل خواجو درآمده است. پل خواجو که در متون تاریخی با نام های دیگری همچون پل شاهی، پل شیراز و پل بابا رکن الدین نیز از آن نام برده اند با 133متر درازا ، 12 متر پهنا و 21 دهانه، در زمان شاه عباس دوم صفوی در حدود سال 1060 هجری قمری ( 1029 خورشیدی) با معماری منحصر به فرد بر روی رودخانه زیبای زاینده رود ساخته شده است. این پل در آن زمان یک « پل – عمارت » بود که به عنوان استراحت گاه شاه و گذر گاه رهگذران استفاده می شد. از کاربری های دیگر این پل در آن زمان می توان به « پل – دروازه » و « پل – بند » اشاره کرد .چنان که در هنگام تخته بند شدن آبرو های پل ، سطح آب در پشت پل بالا آمده و یک دریاچه مصنوعی پدید می آمد که ضمن ایجاد مناظری دل انگیز ، امکان ذخیره آب نیز برای مصارف گوناگون فراهم می شد.
اما این روزها کسانی که از کنار پل خواجوی اصفهان گذر می کنند، چشم انداز اندوهناک زاینده رود خشک شده را به همراه زخم های وارده بر پیکر این پل کهنسال می بینند و آه از نهادشان برمی آید.
تابلوی نصب شده در پایین پل و در کنار شیرسنگی، خبر از برپایی کارگاهی برای مرمت پل خواجو دارد. در این تابلو عنوان پروژه « مرمت و ساماندهی پل خواجو » با کارفرمایی « سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اصفهان »، زیر نظارت « سازمان میراث فرهنگی » معرفی شده است. اما متاسفانه به جای این که کار مرمت به دست مرمت گران با تجربه و متخصصان مرمت آثار تاریخی سپرده شود، این کار حساس به گروهی بنّا و سنگتراش بی تجربه از « سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان » واگذار شده است که به روشی سلیقه ای و دلبخواهی با بیل و کلنگ و لودر به جان نگین زاینده رود افتاده اند و به خیال خود می خواهند پل خواجو را « نوسازی » کنند!
تلمبار کردن سنگ برای مداخله در حریم بستر رودخانه نحوه انجام این عملیات شتابزده که گویا با سوء استفاده از خشکی زاینده رود در دست اقدام است و منظره ای که در آن با لودر بستر بی جان زاینده رود را شخم می زنند و سنگ های دوره صفوی را با پتک خرد می کنند و زیر خروارها خاک دفن می کنند برای رهگذران تداعی کننده هر عملی می تواند باشد، به غیر از مرمت!
مرمت آثار تاریخی با لودر ! از برچیدن و خرد کردن سنگ پله های سمت شمالی پل خواجو که بسیاری از آن ها هنر دست حجاران دوره صفوی است و تلمبار کردن آن ها در گودال میانه رودخانه و مدفون کردن آن ها زیر خاک برای مسطح کردن بستر رودخانه و ایجاد به اصطلاح « حوضچه آرامش آب » و ایجاد آبنما برای مواقع کم آبی زاینده رود.
بسیاری از سنگ های برچیده شده از دوره صفوی تاکنون زینت بخش پیکر این پل کهنسال بوده اند و منقوش به نشان های ویژه حجاران دوره صفوی هستند. گفته می شود که هر یک از این علائم که نشانه ای از دیرینگی حجاری ها هستند متعلق به سنگ تراشانی بوده اند که در آن زمان به عنوان پیمانکار به سنگتراشی پرداخته اند و برای ارزیابی کار انجام شده و محاسبه دستمزدشان، از سوی کارفرما این نشان های ویژه را همچون امضاء بر روی قطعات سنگ نقش می کرده اند. اما امروز این نشان ها که هریک دارای مفهومی ویژه هستند، با لودر زیر خاک و سیمان مدفون می شوند.
سنگفرش پیاده روی بخش زیرین پل با سنگ های تاریخی مهندس یاغش کاظمی کارشناس ارشد مرمت و احیاء بناها و بافت های تاریخی، در مورد سنگ قبرهایی که پیشتر جای پله ها بودند و اکنون برچیده شده و در کف رودخانه مدفون شده اند می گوید : « اگر هم لازم بود که این سنگ های قدیمی حتما با سنگ های جدید جایگزین شوند بهتر بود که آن ها را در کف رودخانه دفن نکنند و آن ها را به موزه ای منتقل می کردند تا حفاظت شوند.»
یکی دیگر از کارشناسان با تجربه مرمت آثار تاریخی که نخواست نامش در این گزارش مطرح شود نیز درخصوص عملیات در دست اقدام در پل خواجو می گوید: « هر کس هم که کمترین اطلاعات را از دانش مرمت داشته باشد می فهمد که این نحوه برخورد با یک اثر تاریخی صحیح نیست و بهتر بود که با بهره گیری از دانش مرمت به مطالعه آسیب شناسی سنگ ها می پرداختند و برای مرمت آن ها بهترین راه کارشناسی را انتخاب می کردند و سنگ های آسیب دیده را با روش علمی و با استناد به نظر آزمایشگاه سنگ و با جنس ملات مناسب مرمت می کردند.»
وی ادامه می دهد: « روش کار مرمت یک اثر تاریخی ارزشمند به این گونه نباید باشد و حتا اگر می خواستند حتما از روش های سنتی هم استفاده کنند، بهتر بود که از همان استادکاران سنتی که سال ها به این کار مشغول بوده اند، استفاده می شد.»
مهندس مهدی رازانی کارشناس مرمت اشیا فرهنگی و تاریخی نیز یکی دیگر از کارشناسان منتقد نسبت به این عملیات به اصطلاح مرمتی در پل خواجو است. او در این مورد می گوید: « به نظر من از دست رفتن اصالت های آن همچون حریم، مواد و مصالح تشکیل دهنده، منظر تاریخی مستند و...، بسیار جای تأسف و تاثر دارد. اما پل خواجو تنها یکی از این آثار است و از این قبیل مسائل بسیار است و سازمان نوسازی و بهسازی در این کار خبرگی بسیاری دارد. دوستان متخصص؟! این سازمان دقیقاً اهداف سازمان را که در اسم آن متجلی است دنبال کرده و در اکثر موارد، آثار را با از دست دادن اصالت های خود « نوسازی» می کنند. شاید حمام شاه در میدان نقش جهان اصفهان که مانند دیگر حمام ها شروع به گچ کردن بدنه آن نمودهاند تا دیگر هیچ گاه نتوان رطوبت وجود حمام را در آن تجربه کرد، هم یکی از جدید ترین این اقدامات باشد؛ حمامی که تا چند سال پیش حمام بود و در آینده یا چایخانه و یا ... می شود.»
مهدی رازانی در ادامه، ریشه بسیاری از تخریب های انجام شده در میراث فرهنگی را استفاده نکردن از متخصصان مرمت می داند و می گوید: « مشکل میراث فرهنگی ما، عدم توانایی متخصصین تحصیلکرده و یا نداشتن بودجه کافی و ... نیست بلکه مشکل اساسی استفاده نکردن از متخصصین و تلف کردن بودجه ها با طرح های ناکار آمد و ناپایدار است. متأسفانه همیشه رابطهها جای ضابطه ها را میگیرند و آثار تاریخی و فرهنگی کشور در این میان یا از دست میروند یا اصالتهای خود را از دست میدهند و یا امکان مطالعه و پژوهش در آنها محدود میگردد و امکان استفاده اصولی و کار آمد را در آنها نابود میکنند.»
مهندس رازانی یکی دیگر از دلایل اساسی را که باعث چنین تخریب هایی می شود، بی قانونی در عرصه مرمت آثار تاریخی می داند و می گوید: « دلیل دیگری که باعث بسیاری از این نا هماهنگی ها و رعایت نکردن اصول اولیه حفاظت و مرمت از آثار تاریخی است، نبود قوانینی مشخص و مدون برای آنهایی است که با این میراث در ارتباطند همچون سازمان میراث فرهنگی، شهرداری ها و نیروی محرکه آن در اقدام به نوسازی میراث فرهنگی یعنی "سازمان نوسازی و بهسازی"، اداره اوقاف و این اواخر صندوق ملی احیاء که با داشتن امکانات مادی کافی رستوران های بسیاری ساخته است! »
البته روند تغییر و تصرف در اصالت و هویت پل خواجوی اصفهان سابقه طولانی تر دارد و سال هاست که مردم اصفهان شاهد دست اندازی های غیر مسئولانه شهرداری در اصالت این پل با مداخلات برگشت پذیر یا برگشت ناپذیر هستند.
دخالت هایی همچون دیوارکشی بسیار ناهماهنگ و زننده اطراف شاه نشین، تعویض درهای چوبی با درهای آهنی زمخت، تخته کاری و حفاظ گذاری غیر اصولی بر روی آب روها با میلگرد فلزی، تخته و نبشی و شیشه سکوریت، نورپردازی با کارگذاشتن لامپ های استخری در زیر تاق نماها، ساییدن آجرها با سمباده و از بین بردن روکش محافظ آن ها و تعویض گسترده آجرها به جای ترمیم یا تعویض موردی آجر های تخریب شده، وصالی سنگ ها با ملات سیمان، تعویض سنگ های با ارزش قدیمی آبروها و پیاده روها با سنگ های برش خورده امروزی، نصب گلدان های بتنی بر بالا و پایین پل، جا به جا کردن شیرهای سنگی و تعویض پایه های قدیمی این شیرها با پایه های جدید، صدور مجوز برای ساخت و سازهای بی رویه و بلند مرتبه سازی در حریم پل خواجو و تخریب چشم انداز زیبای زاینده رود ، تغییر کاربری قراول خانه به چایخانه سنتی و سپس انباری و اکنون پاتوق شهروندی و نقاشی با اسپری رنگ بر روی دیوارهای پل توسط افراد نا آگاه و پاتوق شهروندی شهرداری !!
به این ترتیب به نظر می رسد که در صورت عدم جلوگیری از روند فعلی تخریب، در آینده نزدیک باید شاهد اقدامات تخریبی و مداخلات آسیب رسان دیگر زیر عنوان « پروژه مرمت و ساماندهی پل خواجو » باشیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 387]