تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حقّ نصيحت خواه اين است كه به راه صحيحى كه مى دانى مى پذيرد، راهنمائيش كنى و سخن در حدّ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821151258




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

بازخواني رمان هاي دفاع مقدس (1) آن سال هاي بي قراري


واضح آرشیو وب فارسی:حيات: بازخواني رمان هاي دفاع مقدس (1) آن سال هاي بي قراري
تهران-حيات

در همان سال هاي بحبوحه جنگ تحميلي كه فضاي حماسي بر جامعه اسلامي ما حاكم بود و هريك از ملت مسلمان ايران به سهم خود در تقويت بنيان هاي دفاعي كشور تلاش مي كردند،نويسندگاني هم بودند كه با قلم خود انديشه دفاعي در جامعه ايران اسلامي را تقويت مي كردند. بازخواني رمان هاي دفاع مقدس بهانه اي است براي مرور كتاب هايي كه در آن سال ها، همزمان با اوج نبردها در جبهه هاي جنوب و غرب، خلق مي شد.
رمان "خواب سبز عشق" يكي از آن آثار است كه در همان سال هاي جنگ به قلم اعظم بروجردي نوشته شده است.
خلاصه رمان:
"نسيبه" دختر جواني است كه دريك خانواده پرجمعيت در شهر آبادان زندگي مي كند. او به تناسب سن جوان خود روياها و آرزوهاي دور و درازي دارد. او به مرحله اي مي رسد كه براي او خواستگاراني از راه مي رسد. يكي ازاين خواستگاران جواني به نام حسين است.
در يكي از روزها كه مادر نسيبه مراسم روضه خواني دارد و زن هاي محل را براي روضه دعوت كرده است. مادر حسين زودتر ازديگران از راه مي رسد و يواشكي مادر نسيبه را به گوشه اي مي كشد و نسيبه را براي پسرش حسين خواستگاري مي كند. رباب خواهر كوچكتر نسيبه اين خبر را به نسيبه مي رساند و او از شنيدن اين خبر پي به نگاه هاي معنادار حسين مي برد.
در روزهاي بعد نسيبه به نامزدي حسين درمي آيد و رفت آمد آن دو خانواده بيش از پيش صميمي تر مي شود.
در همين زمان خبرهاي شروع جنگ به گوش مي رسد. در ابتدا هيچ كس اين قضيه را جدي نمي گيرد، اما با گذشت روزها وقوع جنگ حتمي مي شود و نشانه هاي آن در روستاها و شهرهاي اطراف مشاهده مي شود. آتش جنگ در روزهاي بعد به شهر آبادان هم كشيده مي شود و كم كم اوج مي گيرد. خانواده هاي آباداني نگران مي شوند. اوضاع جنگ روزبه روز روبه وخامت مي رود و شهر در زير آتش دشمن، امنيت و آسايش خود را ازدست مي دهد. مردم شهر تصميم به ترك آبادان مي گيرند و دسته دسته از شهر خارج مي شوند.
در اين ميان درون حسين همچون اوضاع شهر ناآرام و متلاطم است. حسين در طلب يك زندگي بدور از هياهو و غوغا است اما روند حوادث در شهر به گونه اي ديگر پيش مي رود و هر لحظه آشفته تر از قبل مي گردد. برخلاف حسين، اما نسيبه چون او نمي انديشد. نسيبه همواره با شرايط تازه خود را وفق مي دهد، او پيوسته در لباس امدادگر، مشغول امدادرساني به مجروحان جنگي است و مشاهده اين مساله، روح خسته و ناآرام "حسين" را متلاطم تر مي كند. جنگ و اوضاع نابسامان شهر، مانع از آن است كه آن دو بيشتر به يكديگر و رفع سوءتفاهمات بپردازند.
ازمنظر نسيبه رفتار حسين طوري است كه گويي با او بيگانه است و اصلا همديگر را هيچ وقت نمي شناخته اند. چه برسد به اينكه عاشق او باشد. نسيبه در ذهن خود دنبال اين معما مي گردد ولي راه به جايي نمي برد. حسين در كمال خونسردي حلقه نامزدي را به نسيبه پس مي دهد. تنفر از حسين به جان نسيبه مي افتد. نسيبه به اين فكر مي كند كه چرا زودتر نفهميده اين مرد دروغگو و حيله گر نمي توانسته او را دوست بدارد. او احساس مي كند اينك دلش با تلنگري شكسته است اما مقصر خودش را مي داند كه به ستوني تكيه داده كه هنوز امتحانش نكرده بود.
پس نسيبه نيز حلقه اش را درمي آورد و به سمتي كه حسين مي رود پرتاب مي كند. اين ماجرا تقريبا عمق حادثه شكست عشقي آنها را نشان مي دهد. هر دو سرخورده از تجربه عشقي ناكام سعي در فراموشي ماجرا دارند. خانواده نسيبه بعد از اين حادثه تصميم به ترك آبادان مي گيرند. و در اين ميان مهاجرت به شيراز را برمي گزينند. نسيبه همراه خانواده به شيراز مي رود.
اما خيلي زود تصميم مي گيرد به آبادان برگردد. اين سفر براي نسيبه ناگهاني و غيرمنتظره جلوه مي كند و براي همين تصميم اش را عملي مي كند و به آبادان برمي گردد.
جنگ در شهر آبادان به اوج خود رسيده. نسيبه كه بدون تجهيزات لازم و با دست خالي وارد شهر شده به اسارت نيروهاي عراقي درمي آيد. مردان نظامي او را به پايگاهي نظامي مي رسانند.
نسيبه به همراه يك پيرمرد به اسارت درآمده است. آنها را به سوي چادري برزنتي مي برند. آنها در نهايت به مقر فرماندهي فرستاده مي شوند و بعد از طي مراحلي به چادري برده مي شوند كه مملو از هموطنانشان است. پيرمرد در آن جمع احساس راحتي مي كند، اما دل نسيبه مي لرزد. مردان داخل چادر تا چشمانشان به اين دو اسير مي افتد دردها و رنج هاي خويش را فراموش مي كنند.
از طرفي ديگر پس از آنكه نسيبه به همراه خانواده اش به شيراز مي رود حسين نادم و پشيمان از عمل خود، به دنبالش مي رود، اما نسيبه دوباره به آبادان برگشته است و حسين پشيمان از عمل خود همه جا را به دنبال نسيبه مي گردد، اما او را بازنمي يابد.
نسيبه كه اكنون در زندان به سر مي برد، احساس مي كند سقف شكافته مي شود و او قادر است خارج از زندان جايي كه حسين بسر مي برد را مشاهده كند. او در توهمات خود براي اولين بار حسين را بدون غرور و خودخواهي و چنين شكسته مي بيند.
او در ادامه روياهاش حسين را مي بيند كه خود را به شط انداخته و بالا و پايين مي رود و گويا چشمانش و همه وجودش را غسل مي دهد. نسيبه بعد از اين توهمات در درون خود احساس شادماني مي كند و به خود مي قبولاند كه حسين همان وقت هم كه بي تفاوت او را رهايش كرده، بازهم دل بسته او بوده، درست مثل خود او كه همه وجود مرد را در درون خويش محفوظ نگه داشته است.
تنهايي در زندان نسيبه را وامي دارد تا با يادآوري گذشته، رنج هاي حالش را فراموش كند. خيالبافي و توهم باز به سراغ نسيبه مي آيد. او اين بار هم حسين را مي بيند درحالي كه حسين گريه مي كند. او باورش نمي شود كه حسين همان مردي باشد كه در كنار نيزار چون فقيري بي خانمان و گريزنده از كس و ناكس افتاده بود حالا چنين افكارش را بيرون مي ريزد. نسيبه نمي تواند به خود بقبولاند كه اين مردي كه حالا در روياهايش مي بيند همان جوان سه سال و نيم پيش باشد. توهمات او را رها نمي كند و او حساب روز و شب از دستش دررفته است و به نوعي در زمان گم شده است.
نسيبه درزندان دچارمشكلات روحي و جسمي متعددي مي شود و تحت فشارهاي ناشي از بازجويي هاي مكرر روزگار سختي را سپري مي كند. او سعي دارد براين اوضاع آشفته غلبه مي كند و بارها در درون ذهنش به خود نهيب مي زند كه همه چيز به زودي تغيير پيدا مي كند.
وي زماني كه در آبادان زندگي مي كرد مورس را آموخته بود و حالا تلاش مي كند به اين وسيله حضورش را به ديگران اعلام كند. البته مطمئن نيست در سلول هاي ديگر كسي بسر ببرد. او باز به خود نهيب مي زند كه بايد كسي از بودنش آگاه باشد اما چگونه و چطور خودش هم نمي داند. سرانجام به خود مي قبولاند كه اين سلول تنها سلول اين زندان محسوب نمي شود. ناگهان ترس او را احاطه مي كند او مي انديشد مبادا دشمن در كمين سلول او باشد.
چند ضربه اي به ديوارسيماني مي كوبد و سرانجام صداي مشتي كه از آن سوي به ديوار كوبيده مي شود به او جواب مي دهد و او به سراغ خيال ديگري مي رود. نسيبه عاقبت به خود مي قبولاند كه تنها راه او در اين وضعيت آن است كه با شرايط كنار بيايد و بالاخره اينگونه زندگي را دنبال كند. اين اميدهاي يكنواخت سرانجام رنگ مي بازند و او احساس مي كند نصيحت هايش به خود ديگر فايده اي ندارد. او فكر مي كند كه ديگر زمان مرده است و عقربه ها از حركت باز ايستاده اند.
حساب سال و ماه و روز از دستش درمي رود و آرزو مي كند يك بار ديگر آن سرباز عراقي بالاي سرش بايستد و بگويد كه بايد اعدام گردد. او در ابتدا در مقابل بازجوها كه مي گويند مقنعه ات را بازكن مقاومت مي كند اما سرانجام ديگر اختياري از خود ندارد.
نسيبه چند سالي را در زندان سپري مي كند.
در اين ميان حسين نيز بيمار و رنجور در گوشه بيمارستان بسر مي برد. او در درگيري هاي شهر تركش خورده است و حالا به عنوان مجروح جنگي در بيمارستان هلال احمر به سر مي برد.
درنهايت نيروهاي صليب سرخ به حضور نسيبه درزندان عراق پي مي برند و طي مراحلي آزادي او فراهم مي شود. مردان صليب سرخ پرونده او را به جريان مي اندازند و او سرانجام آزاد مي شود.
نسيبه مدتي اشك مي ريزد و باور ندارد كه بالاخره آن شب هاي سياه زندان به سر رسيده و او اينك مي تواند از كابوس ها رهايي يابد.
از طرفي حسين نيز كه دربيمارستان بسر مي برد پس از عمل جراحي روبه بهبودي مي رود. حسين را براي آخرين بار به اتاق عمل مي برند. او در اتاق عمل اميدوارتر از قبل نوري سبز را مي بيند كه تمام وجودش را گرم مي كند.
با حركت آن دوبه سمت زندگي نو رمان پايان مي يابد.
تحليل رمان:
رمان "خواب سبز عشق" نوشته اعظم بروجردي حكايت آدم هايي است كه در زندگي روزمره دل مشغولي هايي خاص خود را دارند و در آن ميان وقوع پديده اي بنام جنگ وقفه اي در روند زندگيشان پديد مي آورد.
اين رمان در پس زمينه خود با مفهومي به نام جنگ گره خورده است. كليت رمان در ذهن شخصيت اصلي داستان "نسيبه" مي گذرد كه به صورت سوم شخص مفرد روايت مي شود. او در زندان به سر مي برد و در آنجا به عنوان اسير غيرنظامي نگه داري مي شود. مرور خاطرات نسيبه مشكل كنوني داستان را تشكيل مي دهد. او كه در سن جواني قرار دارد در مرحله آغاز عشق دوره جواني با حسين نامزدش قرار دارد و براي آينده خود آرزوها و روياهاي بي شماري دارد. جنگ به وقوع مي پيوندد و تمام كاخ آرزوهاي او يكباره خراب و ويران مي شود.
شركت او در كارهاي جنبي جنگ (امدادرساني) نامزدش حسين را در مرحله اول مايوس مي كند. جدايي ناخواسته آنها با اسارت نسيبه تداوم مي يابد و حسين نيز در جنگ شركت مي كند و زخمي از آن را در پيكره خود لمس مي كند. اسارت نسيبه او را خيالباف و توهم ساز بار مي آورد. اما در اين توهمات، موارد مثبتي پديد مي آيد. او كه حسين را بي وفا و خيانت كار يافته بود، تصوراتش درباره او (درتوهماتش) تغيير مي كند، او را مشتاق خود و درپي خود تصور مي كند – در حاليكه واقعيت نيز همين گونه است – و اين نگرش تصورات نسيبه از آينده را روشن مي كند.
مضمون اين رمان دربين رمان هاي جنگ تا حدودي بكر و تازه است و آن هم اسارت زن ايراني در اسارتگاه هاي عراقي است.
اما اين زن در طول رمان و اسارتش، اهداف و آرمان خاصي را دنبال نمي كند و تنها به نامزدش فكرمي كند كه از او جدا افتاده است.
او هرگز به شهر و كشورش به عنوان آرمان و هدف فكر نمي كند واسارت او نيز براي او جنبه فردي دارد. او به دنبال نامزد وعشق اش به آبادان برگشته و اسير مي شود و در طول اسارت هم كه سال ها به طور مي انجامد فقط فقط به نامزدش حسين فكر مي كند البته اين موضوع هم خارج از واقعيت نيست و بودند آدم هايي كه اصلا دغدغه ملي و ميهني نداشته اند و تنها به خاطر قرارگرفتن در موقعيت جنگي به اسارت برده شدند و در تمام دوران اسارت به لحظه اي فكر كرده اند كه آزاد شوند و به آغوش خانواده و دلبستگي هاي روزانه شان بگردند.
رمان حاضر را مي توان در رديف رمان هايي به شمار آورد كه در طول سالهاي جنگ شخصيت هاي آن فقط به فرديت خود انديشه اند و درحاليكه در قلب موقعيت جنگي قرار داشته اند فقط به چيزهاي كوچكي انديشه اند كه براي خودشان مهم بوده است.
پايان پيام
 شنبه 13 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات]
[مشاهده در: www.hayat.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن