محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846274451
اعتياد به روايت fMRI
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اعتياد به روايت fMRI
منبع:ماهنامه ی مهندسی پزشکی
اعتياد: تمني مواد:ناتواني تحرکاعتياد؛ حتي شنيدن نامش لرزه بر انداممان مياندازد. سرنوشتي بدتر و سياهتر از مرگ در انتظار مبتلايان به آن است. مرگ تدريجي و عذاب اطرافيان. مگر پاي اراده انساني كه شكست ناپذير است به ميان آيد و كاري بكند. قسمت اول زنگ تحقيق اين شماره را به تعريف اين پديده شوم اختصصاص دادهايم؛ بحثمان اجتماعي نيست، خيال نصيحت هم نداريم اما ذات اين مساله تامل برانگيز است.
تعريف اختلالات مربوط به اعتياد يا مبتني بر کميت،فراواني يا شدت رفتار هاي مواد جويانه از طرف بيمار است با اين تعريف، مصرف غير قانوني مواد مبناي تعريف اختلالات مربوط به اعتياد قرار ميگيرد.
بيمار وابسته به مواد با وجود تجربه مشکلات متعدد ناشي از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نيست. مصرف مواد يک الگوي رفتار ناسازگارانه و بيمار گونه است که بروز علايم رفتاري، رواني، شناختي و جسمي به اختلالهاي باليني در فرد مصرف کننده منجر مي شود عبارت است از:
ايجاد تحمل
بيمار در دفعات بعدي مصرف مواد براي رسيدن به سطح قلبي رواني و جسماني ناشي از اثر مواد بايد مقادير بيشتر از آن را مصرف کند.
بروز علايم ترک
عدم مصرف مواد علائم جسماني و رواني ترک مانند بيقراري، اضطراب، بي خوابي، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر مي شود.
تمايل بعدي
هوس در بيشتر بيماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد و بيمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف نيست.
بيمار براي تهيه مواد،هزينه، دقت و سرمايه هاي ديگران و خانواده را مصرف مي کند.
در پي استقرار مصرف مواد با تغييرات رواني و رفتاري در بيمار، مشارکت وي در فعاليت خانوادگي، اجتماعي، تفريحي و شغلي کاسته مي شود.
با وجود آگاهي بيمار از عوارض جسماني و رواني مصرف مواد، بيمار قادر به عدم استفاده از آن نيست.
در تعريف علمي براي اين که وابسته به مواد بدانيم بايد حداقل 12 ماه الگوي مستعمر مصرف مواد را داشته باشد.
علل و عوامل موثر بر اعتياد
اعتياد يک بيماري زيست شناختي و روان شناختي و اجتماعي است. عوامل متعدد در سبب شناسي سو استفاده و اعتياد موثر است که در تعامل با يکديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي شود. عوامل موثر بر فرد محيط فرد و عوامل موثر بر فرد، محيط فرد و عوامل اجتماعي، عوامل اجتماعي، عوامل در هم بافتهاي است که بر يکديگر تاثيرگذار است، آشنايي با عوامل زمينه ساز مستعد کننده بروز اعتياد و نيز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت داد:
1) شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامهاي پيگرانه لازم براي آنان
2) انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاوره اي لازم براي معتادان
عوامل مخاطره آميز
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي، محيطي و عوامل اجتماعي است.
از عوامل مخاطره آميز فردي فردي مي توان به دوره نوجواني، استعداد ارثي، صفات شخصيتي، اختلالات رواني نگرش مثبت به مواد و موقعيتهاي پر خطر اشاره نمود
از بين عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي نيز مي توان عوامل مربوط به خانواده، دوستان، مدرسه محل سکونت را نام برد.
از ميان عوامل مخاطره آميز اجتماعي نيز به عوامل چون فقدان قوانين و مقررات جدي ضد مواد مخدر، بازار مواد، مصرف مواد به عنوان سرگرمي
مواد مخدر
تحقيقات نشان داده که موادي را مواد مخدر مي گويند که واجد شرايط زير باشد :
1- کليه موادي که موجب تحريک مکانيسم پاداش مغزي مي شود يا سطح آستانه پاداش را در نظام دوپامين مغز مياني کاهش ميدهد.
2- تمام اين مواد آزاد سازي نظامهاي انتقال دهنده را در مدارهاي پاداش مغزي افزايش ميدهد.
و به گروههاي زير تقسيم مي شود:
گروه مواد افيوني
اصطلاح افيون به هر ترکيب دارويي که از خشخاش مشتق شده باشد اطلاق مي گردد. افيون مادهاي است که در طبيعت يافت ميشود.مانند ترياک و خشخاش
گروه محرک سازي
اصطلاح محرک را به موادي که موجب افزايش تحريک و احيانا سطح هوشياري مصرف کننده ميشود، نسبت ميدهند.
تمامي محرکها با وجود تفاوت شيميايي نسبي، سلسله اعصاب مرکزي را به طور متفاوت تحريک مي کند.
مشهورترين اين مواد کراک و کوکايين است.
گروه توهم زا
به هر ماده که باعث تغييراتي در نظامهاي جسماني و ادراکي به وجود مي آورد، مانند ال-اس-دي، سيلوسين
گروه مواد مخدر باشگاهي (MDMA)
به منظور برقرار کردن ارتباط سريع در ملاقاتهاي کوتاه و افزايش شب زنده داري در کلوبها و باشگاهها از اين مواد استفاده ميگردد که مشهورترين ان اکستاسي است.
گروه فراورده هاي گياه شاهدانه ماده (کانابيس)
چون اثرات اين مواد به کيفيت ماده زمان و مکان و ويژگيهاي شخصيتي مصرف کننده و مقدار استعمال متفاوت است، مي تواند مخدر، محرک يا توهمزا واقع شود. مانند حشيش، ماري جوانا،بنگ
الکل
الکل که ماده سازنده آن اتانول است.
گروه استنشاقيها
مواد شيميايي است که بخارهايي داراي خواص مواد روانگردان از خود متصاعد مي کند مانند اتر، تينر
گروههاي آرام بخش خواب آور و مسکن
اين گروه به طور وسيع توسط پزشکان يا خود درماني مورد استعمال قرار مي گيرند که اگر بيش از حد استفاده شود آثار زيان باري در مصرف کننده ايجاد مي کند.
توتون (نيکوتين)
توتون و نيكوتين را در دسته مواد مخدر جاي ميدهند؛ هرچند باور اكثريت مردم چيزي غير از اين باشد.
اعتياد به هر مادهاي و در هرسطحي خطرناك و زيانبار است و لازم است كه هرچه سريع‹تر شناخته و اقدامات درماني صورت گيرد.
بيشتر روشهاي تصويرنگاري ساختار آناتوميك ارگان تحت تصويرگري را نشان ميدهد اما روشهايي نيز براي به تصوير كشيدن عملكرد اندامها نيز پيشنهاد شده است كه fMRI يكي از آنهاست. در اين قسمت شرح مختصري در مورد اين سيستم ارائه ميكنيم.
FMRI در واقع يک روش غير تهاجمي براي مشخص کردن فعاليتهاي مغز است. براي درک بهتر بايد ابتداً در مورد اصولMRI را مورد بررسي قرار داد.
MRIبا پيشوندF
اصول MRI
در واقع پاسخ مولکولهاي هيدروژن به تغييرات ميدان مغناطيسي است و آن را در سه قسمت ذيل توضيح داده مي شود:
1) مغز در ميدان مغناطيسي قرار ميگيرد
2) از پالس فركانس راديويي استفاده ميشود
3) اندازهگيري Relaxation
قرار دادن مغز در ميدان مغناطيسي
وقتي مولکولهاي هيدروژن در مسير ميدان مغناطيسي قرار مي گيرد، سبب ميشود كه مولكولهاي مذكور در جهت ميدان قرار گيرد، هر يک از اين مولکولها داراي اندازه و جهت است و در اطراف خود يک ميدان ايجاد ميكند که به مجموع آنها Magnettic Dipole Moment(MDM) مي گويند.
استفاده از پالس فركانس راديويي
دومين مرحله در اندازهگيري سيگنال MRI درخواست پالس با فرکانس راديويي است، پالس RF يک موج الکترومغناطيسي است که از يک جريان متناوب عمود بر راستاي ميدان مغناطيسي اصلي حاصل ميشود که به پالس RF 90 درجه معروف است هدف اين پالس منحرف کردن MDM هسته هيدروژن است كه به طور مرسوم در امتداد مسير ميدان مغناطيسي اصلي به سمت محور Z باز مي گردد. سپس پالس RF 90 به طور اساسي MDM ها در صفحه x-y منحرف ميكند.
اين امر فقط در صورتي که فرکانس پالس RF با فرکانس انحراف مسير MDM ها يکسان باشد صورت گيرد. از آنجايي که MDM هاي هسته هيدروژن داراي فرکانس خاص مسير جديد در يک ميدان مغناطيسي داده شده است، امکان انحراف آنها به طور انتخابي ممکن است.
Relaxationبعد از اين که MDM هاي هسته هيدروژن منحرف شد، پالس RF خاتمه يافته و MDM ها به همان سيکل خود با سطح انرژي پايين تر باز ميگردد.که اين بازگشت Relaxation ناميده ميشود.
به طور کلي پالس RF به سيستم انرژي ترزيق ميکند و اين انرژي به هنگام برگشت MDMها به سطح انرژي اصلي خودشان آزاد ميشود. اين انرژي آزاد شده را Relaxation مينامند و همان سيگنالي است که حين MRI اندازه گيري ميشود.
MDM يک هسته هيدروژن مي تواند به دو بخش تقسيم شود. يکي در محور Z و ديگري در صفحه x-y . قبل از استفاده از پالس RF ميزان MDM در محور Z ماکزيمم و در صفحه x-y مقدار آن صفر است. دقيقاً بعد از استفاده از پالس RF ميزان MDM در محور Z صفر و در صفحه x-y مقدار آن ماکزيمم ميشود، در حين Relaxation ميزان MDM در محور Z شروع به افزايش و در صفحه x-y مقدار آن کاهش مي يابد تا به صفر برسد.بنابر اين Relaxation در MDM هاي هسته هيدروژن 2 بخش دارد :
1) افزايش در طول محور Zکه اين زمان T1 ناميده ميشود.
2) کاهش در صفحه x-y که T2 ناميده ميشود.
در نظر گرفتن همه موارد
با بهکارگيري پالس RF و اندازه گيري انرژي آزاد شده در طول Relaxation به دفعات زياد در يک MRI معمولي تکرار ميشود. بافتهاي مختلف مغز مقادير T1,T2 متفاوتي دارد. اگر چناچه سيگنال MRI در لحظه خاتمه پالس RF جايي که اختلاف نسبي بين دامنه هاي MDMهاي هسته هيدروژن بافت هاي مختلف در محور Z ماکزيمم شده يا اختلاف نسبي بين دامنه هاي MDMهاي بافتهاي گوناگون در در صفحه x-y ماکزيمم باشد، حداکثر کنتراست بين بافتهاي گوناگون به دست خواهد آمد.هنگامي که سيگنال MRI در زماني که نسبت به دامنه هاي MDMهاي بافتهاي مختلف در محور Z اندازه گيري شود T1 weighted signal ناميده مي شود. سيگنال MRI در زماني که نسبت به دامنه هاي MDMهاي بافتهاي مختلف در صفحه x-y اندازه گيري شود T2 weighted signal ناميده مي شود. زماني که از پالس RF تا زمان اندازه گيري سيگنال TE ناميده مي شود. فاصله زماني در بين دو پالس RF، TR ناميده مي شود.
T2
در بخشهاي قبلي اين نکته اشاره شد که کاهشMDMها در صفحه x-y بعد از خاتمه پالس RF 90 معادل با سيگنال T2 Relaxation است. ميزان کاهش T2 Relaxation واقعي کمي کندتر از کاهش MDMها بعد از اتمام پالس RF 90 است. علت اين امر MDMها بعد از اتمام پالس RF 90، Dephase شود و سيگنال کاهش مي يابد و اين است که اولاً ميدان مغناطيسي غير يکسان است و مسير ميدان مغناطيس يکسان نبوده و فرکانس انحراف MDMها به مسير ميدان مغناطيسي وابسته است و در نتيجه MDMهاي مختلف در فرکانس متفاوتي منحرف شده و بنابر اين اين انحراف و تغيير محور خارج فاز خواهد بود. ثانياً وجود اثر متقابل بين spin ها است. هنگامي که پالس RF استفاده مي شود، MDM ها مجبور به انحراف در فاز مي گردد که بر روي سيگنال در صفحه x-y اثر مي گذارد.بعد از قطع پالس RF 90،MDM هاي منحرف شده، دوباره Dephase خواهند شد و منجر به عدم يکساني،تعادل در ميدان مغناطيسي و اثر متقابل اسپينها ميشود.
و سيگنال در صفحه x-y کاهش مي يابد و به آن T2*Decay گويند. چناچه پالس RF درخواستي در مسير مقابل يعني 180 باشد جهت چرخش MDM ها نيز معکوس ميشود.
مستقيماً بعد از استفاده از پالس RF 90 همه MDM ها سريعتر مي چرخد (آنهايي که فرکانس انحراف بالاتري دارد) و MDM Dephase مي شود.
زماني که از پالس RF 90 استفاده مي گردد مسير تمامي MDMها را معکوس ميکند. بنابراين MDMها همه فرکانس انحراف خود را حفظ کرده و به نقطه شروع خود مي رسد (جايي که دقيقاً بعد از پالس RF 90 در آنجا بودد) و دوباره دفاز خواهند بود. نکته اصلي اين است که زمان بين پالس RF 180 و اندازهگيري سيگنال با زمان بين پالس RF 90 و پالس RF 180 يکي باشد. يک سيگنال اندازه گيري جايي که يک پالس RF 90 توسط با يک اندازه گيري بعد از هر پالس RF 180 دنبال گرديده است يک spin-echo pulse ناميده ميشود.
چگونگي فعاليت نورونها در هنگام ثبت سيگنال FMRI
نوعي تکنيک اسکن که معمولاً براي بدست آوردن تصاوير FMRI استفاده مي شود EPI (Echo Spin Imaging) ناميده مي شود که باعث مي گردد که يک تصوير پايه از سيگنال به سرعت بدهد.
معمولي ترين تکنيک استفاده شده در FMRI،BOLD(Blood Oxygenation Level Dependent) است، تکنيک بر اساس عملکردمغز است که در حين تغييرات تحت شرايط محيطي، فعاليت عصبي تغيير در شارش خون و اکسيژن است.
T2* signal
طبق گفته هاي قبلي مقدار انرژي آزاد شده توسط مولکول هيدروژن بعد از اتمام يک پالس RF کاهش مييابد و سرعت اين کاهش براي بافتهاي گوناگون متفاوت است و اين امر تشخيص انواع مختلف بافت را ممکن مي سازد. يک دليل کاهش سيگنال FMRI، Dephase در MDM ها ي منحرف شده هسته هيدروژن است که منجر به عدم تعادل در ميدان مغناطيسي ميشود.
کاهش سيگنال FMRI نسبت به زمان بعد از پالس RF نشان داده شده است. نمودار آبي کاهش سيگنال را در يک ميدان مغناطيسي با ناهمساني بيشتر و نمودار قرمز همان سيگنال را در ميداني با ناهمساني کوچکتر ارائه مي نمايد. مشاهده مي شود که نمودار آبي سريعتر کاهش مي يابد.
فلش نقطه در زمان را که دانسيته سيگنال اندازه گرفته شده است را نشان مي دهد که مشخص ميكند زماني را که سيگنال سريعتر کاهش مي يابد (نمودار آبي) دانسيته سيگنال در لحظه اندازه گيري نيز پايين تر از زماني است که سيگنال کاهش مي يابد(نمودار قرمز) پس اين ناهمساني ميدان مغناطيسي به عنوان آرتيفکت است و بايک فرآيند به نام Shimming سعي در يکسان نمودن ميدان تا حد ممکن است. در تکنيک BOLD FMRI اين ناهمساني هاي کوچک براي اندازه گيري غير مستقيم فعاليت عصبي استفاده ميگردد. هم چنين اين تکنيک به طور اساسي تغييرات در ناهمساني ميدان را که نتيجه تغييرات در ميزان حضور اکسيژن در خون است را اندازه مي گيرد.سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن متصل به آن داراي خواص مغناطيسي است و منجر به يک تغييرات در ميدان مغناطيسي اطراف خود خواهد شد بنابر اين با زياد شدن اين مقادير باعث ناهمساني زياد در ميدان و در نتيجه کاهش سيگنال FMRI ميشود.
عملکرد سيگنال FMRI در زمان در پاسخ به يک افزايش موقتي در فعاليت عصبي HRF ناميده مي شود. که داراي 3 مرحله است و درشکل زير مشاهده مي شود.
از آنجا که نورونهاي فعال اکسيژن مصرف مي کنند ميزان سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن در خون افزايش مي دهد و در نتيجه به کاهش سيگنال ميگردد البته اين کاهش بسيار کم و نامحسوس است. بهدنبال اين کاهش اوليه يک افزايش زيادي در سيگنال در مقادير وابسته به سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن است باعث افزايش در سيگنال ميشود.
نهايتاً آخرين مرحله HRF يک بازگشت کند و به مقادير نرمال و يک کاهش سيگنال fMRI تا زماني که به مقدار اوليه بعد از يک under shoot تقريباً بعد از 24 ثانيه برسد. در اينجا لازم است که به چند نکته اشاره کنيم:
1) سيگنال BOLD FMRI يک اندازه گيري غير مستقيم از فعاليت عصبي است و بنابراين مشخص مي نمايد که فعاليت عصبي ومقدار اکسيژن حقيقتا به يکديگر وابسته است.
2) سيگنال fMRI فعاليت يک گروه بزرگي از نرون ها را منعکس ميكند.
3) سيگنال BOLD FMRI به عدم خصوص وريدهاي بزرگ در مغز حساس است.نسبت کاهش
سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن در وريدهاي بزرگ در مقايسه با وريدهاي کوچک بيشتر است و اين بدين معنا است که ماکزيمم سيگنال اغلب در وريدهاي بزرگي که مي توانند در چند ميلي متري اطراف فعاليت عصبي باشند بدست آورد.
3) افزايش جريان خون به معناي فعاليت عصبي ناحيه خاص نيست.
بهينه سازي سيگنال بولد
همان طور که گفته شد اثرات Bold اندازه گيري شده بسيار کوچک است اين سيگنال به نويز محدوديت زيادي را را ايجاد مي کند که ان را به 3 طريق حل نمود.
1) task رفتاري فرد را بهينه کرد.
2) جلسات fmri را زياد کرد که اين روش هم گران است و هم همراه با احساس خستگي براي فرد است.
3) بهينه سازي سخت افزاري است.
طراحي task
يک طرح آزمايشي بهينه امکان دستيابي به يک پاسخ قابل قبول را فراهم مي کند که هم توانايي استاتيک و هم توانايي استنتاجي را به حداکثر مي رساند.
1) طراحي بلوك
2) طراحي بر اساس وقايع
طراحي بلوك
با استفاده از نرم افزارهاي ويژه اي بلاک هايي طراحي ميشود که باعث افزايش فعاليت مغز ميشود و بر اساس زمان بندي مشخص از فرد در دو حالت active & rest و در يک زمان مشخص از فرد مورد آزمايش تصوير برداري ميشود و اين بدين معنا است که دامنه HRF هنگامي که چندين محرک در يک توالي سريع نشان داده مي شود، افزايش مي يابد زماني که هر بلوک با يک شرايط ثابت در HRF که زمان کافي براي بازگشت به baseline خط اصلي را دارد،تغيير داده مي شود ماکزيمم ميزان تغيير پذيري در سيگنال نمايش داده ميشود.
طراحي بر اساس وقايع
در اين روش دوره HRF به دنبال ارائه هر تحريک تخمين زده مي شود. چندين HRF يک نوع تحريک را دنبال مي کنند متوسط گيري مي شود.
fMRI سند قطعي اعتيادگفته شده بود كه fMRI دروغگوها را رسوا ميكند. ادعا شده است كه استفاده از FMRI اين امکان را مي دهد، هنگامي که فرد از مواد مخدر استفاده مي کند به بررسي مکانهايي که در مغز به فعاليت مي کند مشخص کرد. در قسمت آخر زنگ تحقيق اين شماره اشارهاي به كاربرد اين تكنيك در تشخيص اعتياد داريم.
در اين بررسي حداقل بايد 2 موضوع مختلف را مد نظر داشت:
1- بررسي از نظر داررويي و اين که چه ماده اي در حال مصرف است
2- اثراتي که هريک از مواد بررروي رفتار و فعاليت مغز دارد
طراحي متغيرهاي براي دو گروه کنترل و هدف است، رفتار هر گروه را در حضور مواد و نبود آن بررسي ميکند.
طراحي بر اساس تصاوير است که به فرد نشان داده مي شود و در فردي که مواد مصرف مي کند حالت تمايل به آن پيدا ميکند.
مطالعه از لحاظ دارويي (نوع مواد)
هر يک از مواد اثرات متفاوتي بر روي مغز ميگذارد، کوکائين باعث کاهش متابوليسم گلوکز در يک ناحيه از مغز مي گردد در حالي که نيکوتين و مورفين باعث کاهش متابوليسم گلوکز به نسبت کمتر ولي در همه نقاط مغز ميشود که با بررسي fMRI و اندازه گيري سيگنال Bold (Blood Oxygen Level Dependant) اين تغييرات مورد اندازه گيري قرار ميگيرد.
با استفاده دوز بالاتري از کوکائين تعداد ناحيه هايي که در گير مي شوند بيشتر ميشود.
هم چنين مشاهده مي شود مقدار سيگنال نواحي NA(Nucleus Accumbens),basal forebrain,basal gaglia,insula, VTA نواحي مختلف Frontal و نواحي Corticalزياد شده ودر ناحيه amygdale کاهش مي يابد
در شکل فوق مغز فردي است که کوکايين مصرف مي کند و در 2 حالت قبل و بعد از آن تمايل به کوکائين پيدا مي کند مقدار سيگنال Bold ار اندازه گيري کرده است و نواحي که فعال شده مشخص نموده است.(Rush:حالتي که فرد تمايل به مصرف ندارد و Craving : حالتي که فرد تمايل به مصرف مواد دارد)
اثراتي هر يک از مواد بر روي رفتار مي گذارد
در واقع fMRI اين امکان مي دهد که نشان دهد هر يک از رفتار ها و اثرات مربوط به کدام از نواحي مغز است با استفاده از fMRI نه تنها باعث نمي گردد که ساختار اثر مي گذارد مواد از بين برود بلکه نشان دهنده گسترش اثر گذاري اين مواد بر روي مغز است.
استفاده از مواد بر نواحي بيشتر اثر مي گذارد که مربوط به انجام کارها و وظايف است که اين نواحي بيشتر شامل قسمت Frontal & Temporal Cortex مغز است.
يکي از نکاتي که بايد به آن توجه کرد اين است که سطح تحريک افراد مختلف نسبت به تصاوير ماده مخدر متفاوت است.هم چنين پايداري تحريک يا مدت زمان باقي ماندن تحريک نيز متفاوت است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]
-
گوناگون
پربازدیدترینها