تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 11 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در پاسخ به پرسش از معناى سنّت، بدعت، جماعت و تفرقه فرمودند: به خدا سوگند، سنّت، هم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819936940




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اعتياد به روايت fMRI‏


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: اعتياد به روايت fMRI‏
منبع:ماهنامه ی مهندسی پزشکی

اعتياد: تمني مواد:ناتواني تحرکاعتياد‎؛ حتي شنيدن نامش لرزه بر انداممان مياندازد. سرنوشتي بدتر و سياهتر از مرگ در انتظار مبتلايان به آن است. مرگ تدريجي و عذاب اطرافيان. مگر پاي اراده انساني كه شكست ناپذير است به ميان آيد و كاري بكند. قسمت اول زنگ تحقيق اين شماره را به تعريف اين پديده شوم اختصصاص دادهايم‎؛ بحثمان اجتماعي نيست، خيال نصيحت هم نداريم اما ذات اين مساله تامل برانگيز است. ‏

تعريف اختلالات مربوط به اعتياد يا مبتني بر کميت،فراواني يا شدت رفتار هاي مواد جويانه از طرف بيمار است با اين تعريف، مصرف غير قانوني مواد مبناي تعريف اختلالات مربوط به اعتياد قرار ميگيرد.
بيمار وابسته به مواد با وجود تجربه مشکلات متعدد ناشي از مصرف مواد قادر بر قطع مصرف آن نيست. مصرف مواد يک الگوي رفتار ناسازگارانه و بيمار گونه است که بروز علايم رفتاري، رواني، شناختي و جسمي به اختلالهاي باليني در فرد مصرف کننده منجر مي شود عبارت است از:



ايجاد تحمل‏
بيمار در دفعات بعدي مصرف مواد براي رسيدن به سطح قلبي رواني و جسماني ناشي از اثر مواد بايد مقادير بيشتر از آن را مصرف کند.

بروز علايم ترک
عدم مصرف مواد علائم جسماني و رواني ترک مانند بيقراري، اضطراب، بي خوابي، درد عضلات، اسهال و استفراغ ظاهر مي شود.

تمايل بعدي
هوس در بيشتر بيماران پس از قطع مصرف مواد وجود دارد و بيمار قادر به کنترل هوس و ترک مصرف نيست.
بيمار براي تهيه مواد،هزينه، دقت و سرمايه هاي ديگران و خانواده را مصرف مي کند.
در پي استقرار مصرف مواد با تغييرات رواني و رفتاري در بيمار، مشارکت وي در فعاليت خانوادگي، اجتماعي، تفريحي و شغلي کاسته مي شود.
با وجود آگاهي بيمار از عوارض جسماني و رواني مصرف مواد، بيمار قادر به عدم استفاده از آن نيست.
در تعريف علمي براي اين که وابسته به مواد بدانيم بايد حداقل 12 ماه الگوي مستعمر مصرف مواد را داشته باشد.
علل و عوامل موثر بر اعتياد
اعتياد يک بيماري زيست شناختي و روان شناختي و اجتماعي است. عوامل متعدد در سبب شناسي سو استفاده و اعتياد موثر است که در تعامل با يکديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي شود. عوامل موثر بر فرد محيط فرد و عوامل موثر بر فرد، محيط فرد و عوامل اجتماعي، عوامل اجتماعي، عوامل در هم بافتهاي است که بر يکديگر تاثيرگذار است، آشنايي با عوامل زمينه ساز مستعد کننده بروز اعتياد و نيز عوامل محافظت کننده در مقابل آن از دو جهت ضرورت داد:
1) شناسايي افراد در معرض خطر اعتياد و اقدامهاي پيگرانه لازم براي آنان
2) انتخاب نوع درمان و اقدامهاي خدماتي، حمايتي و مشاوره اي لازم براي معتادان
عوامل مخاطره آميز
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي، محيطي و عوامل اجتماعي است.
از عوامل مخاطره آميز فردي فردي مي توان به دوره نوجواني، استعداد ارثي، صفات شخصيتي، اختلالات رواني نگرش مثبت به مواد و موقعيتهاي پر خطر اشاره نمود
از بين عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي نيز مي توان عوامل مربوط به خانواده، دوستان، مدرسه محل سکونت را نام برد.‏
‏ از ميان عوامل مخاطره آميز اجتماعي نيز به عوامل چون فقدان قوانين و مقررات جدي ضد مواد مخدر، بازار مواد، مصرف مواد به عنوان سرگرمي

مواد مخدر
تحقيقات نشان داده که موادي را مواد مخدر مي گويند که واجد شرايط زير باشد :
1- کليه موادي که موجب تحريک مکانيسم پاداش مغزي مي شود يا سطح آستانه پاداش را در نظام دوپامين مغز مياني کاهش ميدهد.
2- تمام اين مواد آزاد سازي نظامهاي انتقال دهنده را در مدارهاي پاداش مغزي افزايش ميدهد.
و به گروههاي زير تقسيم مي شود:

گروه مواد افيوني
اصطلاح افيون به هر ترکيب دارويي که از خشخاش مشتق شده باشد اطلاق مي گردد. افيون مادهاي است که در طبيعت يافت ميشود.مانند ترياک و خشخاش



گروه محرک سازي
اصطلاح محرک را به موادي که موجب افزايش تحريک و احيانا سطح هوشياري مصرف کننده ميشود، نسبت ميدهند.
تمامي محرکها با وجود تفاوت شيميايي نسبي، سلسله اعصاب مرکزي را به طور متفاوت تحريک مي کند.
مشهورترين اين مواد کراک و کوکايين است.

گروه توهم زا
به هر ماده که باعث تغييراتي در نظامهاي جسماني و ادراکي به وجود مي آورد، مانند ال-اس-دي، سيلوسين

‏ گروه مواد مخدر باشگاهي (‏MDMA‏)‏
به منظور برقرار کردن ارتباط سريع در ملاقاتهاي کوتاه و افزايش شب زنده داري در کلوبها و باشگاهها از اين مواد استفاده ميگردد که مشهورترين ان اکستاسي است.
گروه فراورده هاي گياه شاهدانه ماده (کانابيس)
چون اثرات اين مواد به کيفيت ماده زمان و مکان و ويژگيهاي شخصيتي مصرف کننده و مقدار استعمال متفاوت است، مي تواند مخدر، محرک يا توهمزا واقع شود. مانند حشيش، ماري جوانا،بنگ

الکل
الکل که ماده سازنده آن اتانول است.

گروه استنشاقيها ‏
مواد شيميايي است که بخارهايي داراي خواص مواد روانگردان از خود متصاعد مي کند مانند اتر، تينر ‏



گروههاي آرام بخش خواب آور و مسکن
اين گروه به طور وسيع توسط پزشکان يا خود درماني مورد استعمال قرار مي گيرند که اگر بيش از حد استفاده شود آثار زيان باري در مصرف کننده ايجاد مي کند.
توتون (نيکوتين)‏

توتون و نيكوتين را در دسته مواد مخدر جاي ميدهند؛ هرچند باور اكثريت مردم چيزي غير از اين باشد.‏
اعتياد به هر مادهاي و در هرسطحي خطرناك و زيانبار است و لازم است كه هرچه سريع‹تر شناخته و اقدامات درماني صورت گيرد.‏
بيشتر روشهاي تصويرنگاري ساختار آناتوميك ارگان تحت تصويرگري را نشان ميدهد اما روشهايي نيز براي به تصوير كشيدن عملكرد اندامها نيز پيشنهاد شده است كه ‏fMRI‏ يكي از آنهاست. در اين قسمت شرح مختصري در مورد اين سيستم ارائه ميكنيم.‏
‏ ‏FMRI‏ در واقع يک روش غير تهاجمي براي مشخص کردن فعاليتهاي مغز است.‏‎ ‎براي درک بهتر بايد ابتداً در مورد اصولMRI‏ را مورد بررسي قرار داد.

‏MRIبا پيشوندF
اصول ‏MRI
در واقع پاسخ مولکولهاي هيدروژن به تغييرات ميدان مغناطيسي است و آن را در سه قسمت ذيل توضيح داده مي شود:‏
‏1) مغز در ميدان مغناطيسي قرار ميگيرد
2) از پالس فركانس راديويي استفاده ميشود
3) اندازهگيري ‏Relaxation
قرار دادن مغز در ميدان مغناطيسي
وقتي مولکولهاي هيدروژن در مسير ميدان مغناطيسي قرار مي گيرد‏، سبب ميشود كه مولكولهاي مذكور در جهت ميدان قرار گيرد، هر يک از اين مولکولها داراي اندازه و جهت است و در اطراف خود يک ميدان ايجاد ميكند که به مجموع آنها ‏Magnettic Dipole Moment(MDM)‎‏ مي گويند.‏
استفاده از پالس فركانس راديويي
دومين مرحله در اندازهگيري سيگنال ‏MRI‏ درخواست پالس با فرکانس راديويي است، پالس ‏RF‏ يک موج الکترومغناطيسي است که از يک جريان متناوب عمود بر راستاي ميدان مغناطيسي اصلي حاصل ميشود که به پالس‏‎ RF‎‏ 90 درجه معروف است هدف اين پالس منحرف کردن ‏MDM‏ هسته هيدروژن است كه به طور مرسوم در امتداد مسير ميدان مغناطيسي اصلي به سمت محور ‏Z‏ باز مي گردد. سپس پالس‎ RF‎‏ 90 به طور اساسي ‏MDM‏ ها در صفحه ‏x-y ‎‏ منحرف ميكند.


اين امر فقط در صورتي که فرکانس پالس ‏RF‏ با فرکانس انحراف مسير ‏MDM‏ ها يکسان باشد صورت گيرد. از آنجايي که ‏MDM‏ هاي هسته هيدروژن داراي فرکانس خاص مسير جديد در يک ميدان مغناطيسي داده شده است، امکان انحراف آنها به طور انتخابي ممکن است.

‏Relaxationبعد از اين که ‏MDM‏ هاي هسته هيدروژن منحرف شد، پالس ‏RF‏ خاتمه يافته و ‏MDM‏ ها به همان سيکل خود با سطح انرژي پايين تر باز ميگردد.که اين بازگشت ‏Relaxation ‎‏ ناميده ميشود.
به طور کلي پالس ‏RF‏ به سيستم انرژي ترزيق ميکند و اين انرژي به هنگام برگشت‎ MDM‎ها به سطح انرژي اصلي خودشان آزاد ميشود. اين انرژي آزاد شده را ‏Relaxation ‎‏ مينامند و همان سيگنالي است که حين ‏MRI‏ اندازه گيري ميشود.
‏MDM‏ يک هسته هيدروژن مي تواند به دو بخش تقسيم شود. يکي در محور ‏Z‏ و ديگري در صفحه ‏x-y ‎‏ . قبل از استفاده از پالس ‏RF‏ ميزان ‏MDM‏ در محور ‏Z‏ ماکزيمم و در صفحه ‏x-y ‎‏ مقدار آن صفر است. دقيقاً بعد از استفاده از پالس ‏RF‏ ميزان ‏MDM‏ در محور ‏Z‏ صفر و در صفحه ‏x-y ‎‏ مقدار آن ماکزيمم ميشود، در حين ‏Relaxation‏ ميزان ‏MDM‏ در محور ‏Z‏ شروع به افزايش و در صفحه ‏x-y ‎‏ مقدار آن کاهش مي يابد تا به صفر برسد.بنابر اين ‏Relaxation‏ در ‏MDM‏ هاي هسته هيدروژن 2 بخش دارد :
1) افزايش در طول محور‎ Z‎که اين زمان ‏T1‎‏ ناميده ميشود.
2) کاهش در صفحه x-y‏ که ‏T2‎‏ ناميده ميشود.‏
در نظر گرفتن همه موارد
با بهکارگيري پالس ‏RF‏ و اندازه گيري انرژي آزاد شده در طول ‏Relaxation‏ به دفعات زياد در يک ‏MRI‏ معمولي تکرار ميشود. بافتهاي مختلف مغز مقادير ‏T1,T2‎‏ متفاوتي دارد. اگر چناچه سيگنال‏‎ MRI‎‏ در لحظه خاتمه پالس ‏RF‏ جايي که اختلاف نسبي بين دامنه هاي ‏MDMهاي هسته هيدروژن بافت هاي مختلف در محور ‏Z‏ ماکزيمم شده يا اختلاف نسبي بين دامنه هاي ‏MDMهاي بافتهاي گوناگون در در صفحه ‏x-y‏ ماکزيمم باشد، حداکثر کنتراست بين بافتهاي گوناگون به دست خواهد آمد.هنگامي که سيگنال ‏‎ MRI‎‏ در زماني که نسبت به دامنه هاي ‏MDMهاي بافتهاي مختلف در محور ‏Z‏ اندازه گيري شود ‏T1 weighted signal ‎‏ ناميده مي شود. سيگنال ‏‎ MRI‎‏ در زماني که نسبت به دامنه هاي ‏MDMهاي بافتهاي مختلف در صفحه ‏x-y ‎اندازه گيري شود ‏T2 weighted signal ‎‏ ناميده مي شود. زماني که از پالس ‏RF‏ تا زمان اندازه گيري سيگنال ‏TE ‎‏ ناميده مي شود. فاصله زماني در بين دو پالس ‏RF، ‏TR ‎‏ ناميده مي شود.
‏T2‎
در بخشهاي قبلي اين نکته اشاره شد که کاهشMDMها در صفحه ‏x-y‏ بعد از خاتمه پالس ‏RF‏ 90 معادل با سيگنال ‏T2 Relaxation ‎‏ است. ميزان کاهش‏‎ T2 Relaxation ‎‏ واقعي کمي کندتر از کاهش ‏MDMها بعد از اتمام پالس ‏RF‏ 90 است. علت اين امر ‏MDMها بعد از اتمام پالس ‏RF‏ 90، ‏Dephase‏ شود و سيگنال کاهش مي يابد و اين است که اولاً ميدان مغناطيسي غير يکسان است‎ ‎‏ و مسير ميدان مغناطيس يکسان نبوده و فرکانس انحراف ‏MDMها به مسير ميدان مغناطيسي وابسته است و در نتيجه ‏MDMهاي مختلف در فرکانس متفاوتي منحرف شده و بنابر اين اين انحراف و تغيير محور خارج فاز خواهد بود. ثانياً وجود اثر متقابل بين ‏spin ‎‏ ها است. هنگامي که پالس ‏RF‏ استفاده مي شود،‎ MDM ‎ها مجبور به انحراف در فاز مي گردد که بر روي سيگنال در صفحه ‏x-y‏ اثر مي گذارد.بعد از قطع پالس ‏RF‏ 90،‏MDM‏ هاي منحرف شده، دوباره ‏Dephase‏ خواهند شد و منجر به عدم يکساني،تعادل در ميدان مغناطيسي و اثر متقابل اسپينها ميشود.
و سيگنال در صفحه ‏x-y ‎‏ کاهش مي يابد و به آن ‏T2*Decay ‎‏ گويند. چناچه پالس ‏RF‏ درخواستي در مسير مقابل يعني 180 باشد جهت چرخش‏‎ MDM‎‏ ها نيز معکوس ميشود.
مستقيماً بعد از استفاده از پالس ‏RF‏ 90 همه ‏MDM‏ ها سريعتر مي چرخد (آنهايي که فرکانس انحراف بالاتري دارد) و ‏MDM‏ ‏Dephase‏ مي شود.
زماني که از پالس ‏RF‏ 90 استفاده مي گردد مسير تمامي ‏MDMها را معکوس ميکند. بنابراين ‏MDMها همه فرکانس انحراف خود را حفظ کرده و به نقطه شروع خود مي رسد (جايي که دقيقاً بعد از پالس ‏RF‏ 90 در آنجا بودد) و دوباره دفاز ‏‎ ‎خواهند بود. نکته اصلي اين است که زمان بين پالس ‏RF‏ 180 و اندازهگيري سيگنال با زمان بين پالس ‏RF‏ 90 و پالس ‏RF‏ 180 يکي باشد. يک سيگنال اندازه گيري جايي که يک پالس ‏RF‏ 90 توسط با يک اندازه گيري بعد از هر پالس ‏RF‏ 180 دنبال گرديده است يک ‏spin-echo pulse‏ ناميده ميشود.
چگونگي فعاليت نورونها در هنگام ثبت سيگنال ‏FMRI
نوعي تکنيک اسکن که معمولاً براي بدست آوردن تصاوير ‏FMRI‏ استفاده مي شود ‏EPI‏ ‏‎(Echo Spin Imaging)‎‏ ناميده مي شود که باعث مي گردد که يک تصوير پايه از سيگنال به سرعت بدهد.
معمولي ترين تکنيک استفاده شده در ‏FMRI،BOLD(Blood Oxygenation Level Dependent)‎‏ است، تکنيک بر اساس عملکردمغز است که در حين تغييرات تحت شرايط محيطي، فعاليت عصبي تغيير در شارش خون و اکسيژن است. ‏
T2* signal
طبق گفته هاي قبلي مقدار انرژي آزاد شده توسط مولکول هيدروژن بعد از اتمام يک پالس ‏RF‏ کاهش مييابد و سرعت اين کاهش براي بافتهاي گوناگون متفاوت است و اين امر تشخيص انواع مختلف بافت را ممکن مي سازد. يک دليل کاهش سيگنال ‏FMRI، ‏Dephase ‎‏ در ‏MDM ‎‏ ها ي منحرف شده هسته هيدروژن است که منجر به عدم تعادل در ميدان مغناطيسي ميشود.
کاهش سيگنال ‏FMRI‏ نسبت به زمان بعد از پالس ‏RF ‎‏ نشان داده شده است. نمودار آبي کاهش سيگنال را در يک ميدان مغناطيسي با ناهمساني بيشتر و نمودار قرمز همان سيگنال را در ميداني با ناهمساني کوچکتر ارائه مي نمايد. مشاهده مي شود که نمودار آبي سريعتر کاهش مي يابد.
فلش نقطه در زمان را که دانسيته سيگنال اندازه گرفته شده است را نشان مي دهد که مشخص ميكند زماني را که سيگنال سريعتر کاهش مي يابد (نمودار آبي) دانسيته سيگنال در لحظه اندازه گيري نيز پايين تر از زماني است که سيگنال کاهش مي يابد(نمودار قرمز) پس اين ناهمساني ميدان مغناطيسي به عنوان آرتيفکت است و بايک فرآيند به نام ‏Shimming‏ سعي در يکسان نمودن ميدان تا حد ممکن است. در تکنيک ‏BOLD FMRI‏ اين ناهمساني هاي کوچک براي اندازه گيري غير مستقيم فعاليت عصبي استفاده ميگردد. هم چنين اين تکنيک به طور اساسي تغييرات در ناهمساني ميدان را که نتيجه تغييرات در ميزان حضور اکسيژن در خون است را اندازه مي گيرد.سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن متصل به آن داراي خواص مغناطيسي است و منجر به يک تغييرات در ميدان مغناطيسي اطراف خود خواهد شد بنابر اين با زياد شدن اين مقادير باعث ناهمساني زياد در ميدان و در نتيجه کاهش سيگنال‎ FMRI‎‏ ميشود.‏
عملکرد سيگنال ‏FMRI ‎‏ در زمان در پاسخ به يک افزايش موقتي در فعاليت عصبي ‏HRF ‎‏ ناميده مي شود. که داراي 3 مرحله است و درشکل زير مشاهده مي شود.
از آنجا که نورونهاي فعال اکسيژن مصرف مي کنند ميزان سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن در خون افزايش مي دهد و در نتيجه به کاهش سيگنال ميگردد البته اين کاهش بسيار کم و نامحسوس است. بهدنبال اين کاهش اوليه يک افزايش زيادي در سيگنال در مقادير وابسته به سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن است باعث افزايش در سيگنال ميشود.
نهايتاً آخرين مرحله ‏HRF‏ يک بازگشت کند و به مقادير نرمال و يک کاهش سيگنال ‏fMRI ‎‏ تا زماني که به مقدار اوليه بعد از يک ‏under shoot ‎‏ تقريباً بعد از 24 ثانيه برسد. در اينجا لازم است که به چند نکته اشاره کنيم:
1) سيگنال ‏BOLD FMRI‏ يک اندازه گيري غير مستقيم از فعاليت عصبي است و بنابراين مشخص مي نمايد که فعاليت عصبي ومقدار اکسيژن حقيقتا به يکديگر وابسته است.
2) سيگنال ‏fMRI ‎‏ فعاليت يک گروه بزرگي از نرون ها را منعکس ميكند.
3) سيگنال ‏BOLD FMRI‏ به عدم خصوص وريدهاي بزرگ در مغز حساس است.نسبت کاهش
سلولهاي قرمز خون بدون مولکول اکسيژن در وريدهاي بزرگ در مقايسه با وريدهاي کوچک بيشتر است و اين بدين معنا است که ماکزيمم سيگنال اغلب در وريدهاي بزرگي که مي توانند در چند ميلي متري اطراف فعاليت عصبي باشند بدست آورد.
3) افزايش جريان خون به معناي فعاليت عصبي ناحيه خاص نيست.‏
بهينه سازي سيگنال بولد
همان طور که گفته شد اثرات ‏Bold ‎‏ اندازه گيري شده بسيار کوچک است اين سيگنال به نويز محدوديت زيادي را را ايجاد مي کند که ان را به 3 طريق حل نمود.
‏1) task‏ رفتاري فرد را بهينه کرد.
2) جلسات fmri ‎‏ را زياد کرد که اين روش هم گران است و هم همراه با احساس خستگي براي فرد است.‏
3) بهينه سازي سخت افزاري است.
طراحي ‏task
يک طرح آزمايشي بهينه امکان دستيابي به يک پاسخ قابل قبول را فراهم مي کند که هم توانايي استاتيک و هم توانايي استنتاجي را به حداکثر مي رساند.‏
‏1) طراحي بلوك
2) طراحي بر اساس وقايع
طراحي بلوك ‏
با استفاده از نرم افزارهاي ويژه اي بلاک هايي طراحي ميشود که باعث افزايش فعاليت مغز ميشود و بر اساس زمان بندي مشخص از فرد در دو حالت ‏active & rest ‎‏ و در يک زمان مشخص از فرد مورد آزمايش تصوير برداري ميشود و اين بدين معنا است که دامنه ‏HRF‏ هنگامي که چندين محرک در يک توالي سريع نشان داده مي شود، افزايش مي يابد زماني که هر بلوک با يک شرايط ثابت در ‏HRF ‎‏ که زمان کافي براي بازگشت به ‏baseline ‎‏ خط اصلي را دارد،تغيير داده مي شود ماکزيمم ميزان تغيير پذيري در سيگنال نمايش داده ميشود.‏
طراحي بر اساس وقايع ‏
در اين روش دوره ‏HRF‏ به دنبال ارائه هر تحريک تخمين زده مي شود. چندين ‏HRF‏ يک نوع تحريک را دنبال مي کنند متوسط گيري مي شود.‏

fMRI‏ سند قطعي اعتيادگفته شده بود كه ‏fMRI‏ دروغگوها را رسوا ميكند. ادعا شده است كه استفاده از ‏FMRI‏ اين امکان را مي دهد، هنگامي که فرد از مواد مخدر استفاده مي کند به بررسي مکانهايي که در مغز به فعاليت مي کند مشخص کرد. در قسمت آخر زنگ تحقيق اين شماره اشارهاي به كاربرد اين تكنيك در تشخيص اعتياد داريم.‏
در اين بررسي حداقل بايد 2 موضوع مختلف را مد نظر داشت:
1- بررسي از نظر داررويي و اين که چه ماده اي در حال مصرف است
2- اثراتي که هريک از مواد بررروي رفتار و فعاليت مغز دارد
طراحي متغيرهاي براي دو گروه کنترل و هدف است، رفتار هر گروه را در حضور مواد و نبود آن بررسي ميکند.
طراحي بر اساس تصاوير است که به فرد نشان داده مي شود و در فردي که مواد مصرف مي کند حالت تمايل به آن پيدا ميکند.‏

‏ مطالعه از لحاظ دارويي (نوع مواد)
هر يک از مواد اثرات متفاوتي بر روي مغز ميگذارد، کوکائين باعث کاهش متابوليسم گلوکز در يک ناحيه از مغز مي گردد در حالي که نيکوتين و مورفين باعث کاهش متابوليسم گلوکز به نسبت کمتر ولي در همه نقاط مغز ميشود که با بررسي ‏fMRI‏ و اندازه گيري سيگنال ‏Bold (Blood Oxygen Level Dependant)‎‏ اين تغييرات مورد اندازه گيري قرار ميگيرد.‏
با استفاده دوز بالاتري از کوکائين تعداد ناحيه هايي که در گير مي شوند بيشتر ميشود.
هم چنين مشاهده مي شود مقدار سيگنال نواحي ‏NA(Nucleus Accumbens),basal forebrain,basal gaglia,insula, VTA ‎‏ نواحي مختلف ‏Frontal‏ و نواحي ‏Corticalزياد شده ودر ناحيه ‏amygdale‏ کاهش مي يابد
در شکل فوق مغز فردي است که کوکايين مصرف مي کند و در 2 حالت قبل و بعد از آن تمايل به کوکائين پيدا مي کند مقدار سيگنال ‏Bold‏ ار اندازه گيري کرده است و نواحي که فعال شده مشخص نموده است.(‏Rush:‎حالتي که فرد تمايل به مصرف ندارد و ‏Craving‏ : حالتي که فرد تمايل به مصرف مواد دارد)
اثراتي هر يک از مواد بر روي رفتار مي گذارد
در واقع ‏fMRI‏ اين امکان مي دهد که نشان دهد هر يک از رفتار ها و اثرات مربوط به کدام از نواحي مغز است با استفاده از ‏fMRI‏ نه تنها باعث نمي گردد که ساختار اثر مي گذارد مواد از بين برود بلکه نشان دهنده گسترش اثر گذاري اين مواد بر روي مغز است.
استفاده از مواد بر نواحي بيشتر اثر مي گذارد که مربوط به انجام کارها و وظايف است که اين نواحي بيشتر شامل قسمت ‏Frontal & Temporal Cortex ‎‏ مغز است.
يکي از نکاتي که بايد به آن توجه کرد اين است که سطح تحريک افراد مختلف نسبت به تصاوير ماده مخدر متفاوت است.هم چنين پايداري تحريک يا مدت زمان باقي ماندن تحريک نيز متفاوت است.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 274]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن