واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بشر همواره در تبيين مفهوم ""عشق"" و رازگشايي از آن کوشيده است. ""کشش و جاذبه"" شکل گرفته در ميان زن و مرد، قدمتي به اندازه تاريخ زندگي بشر دارد.
بشر همواره در تبيين مفهوم ""عشق"" و رازگشايي از آن کوشيده است. ""کشش و جاذبه"" شکل گرفته در ميان زن و مرد، قدمتي به اندازه تاريخ زندگي بشر دارد. از قديم الايام افراد در انتخاب شريک جنسي خود دقت کرده و دوست داشتند در جفت گزيني (حتي به اکراه و زور)، بر مبناي احساسات دروني (عشق) خود عمل کنند.
عشق ذاتي ""پارادوکسيکال"" دارد. بسياري از عشقهاي پرسوز و گداز، پس از ""وصال"" به کينه و نفرت تبديل ميشوند. امروزه بيشتر ازدواجهايي که بر پايه عشق مشترک شکل ميگيرند پس از مدت کوتاهي به طلاق ميانجامند. معمولا عمر زندگي مشترک کساني که بر اساس ""معيار هاي منطقي"" و ""منافع مشترک"" ازدواج ميکنند بيش از زندگي زوجهايي است که تنها ""عشق"" را دستمايه شروع زندگي قرار دادهاند. بعد از ازدواج و فروکش کردن شعلههاي عشق، زن و مرد عاشق ديگر دليلي براي ادامه زندگي مشترک ندارند؛ اما کساني که براساس معيارهاي منطقي ازدواج کردهاند، به دليل ريشه دار بودن منافع مشترک (مانند مسائل مالي)، انگيزه بيشتري براي ادامه زندگي دارند.
عشق حالات متفاوتي دارد. به اعتقاد روانشناسان، متداولترين شيوه عشق ورزي در ايران، پديده ""عشق القايي"" است. اين عشق برپايه ""فاصله فيزيکي"" بين دو جنس شکل مي گيرد. همانگونه که دو آهنرباي غير همنام در صورت قرار گرفتن در فاصله مناسب،
"" هنگامي که زني با ابراز علاقه مردي رو به رو ميشود، اين اثر القايي احساس مرد است که عشق متقابل را در او شکل ميدهد در واقع زن فارغ از ""شخصيت"" مرد، عاشق ""عشق ورزي"" او ميشود... ""
يکديگر را جذب مي کنند زن و مرد نيز هر چه به يکديگر نزديکتر باشند، احتمال شکلگيري احساس مشترک در آنها بيشتر است.
پس از ايجاد شرايط محيطي و نزديکي بين زن و مرد، يکي از طرفين به دلايلي چون وضعيت روحي و رواني، نوع بينش، شرايط خانوادگي و ميزان آگاهي و تجربه در رابطه با جنس مخالف، آمادگي بيشتري براي شکل گيري احساس مشترک داشته و علاقه قلبي خويش را ابراز ميکند، به اين ترتيب فرآيند ""القاي عشق"" شکل ميگيرد.
هنگامي که زني با ابراز علاقه مردي رو به رو ميشود، اين اثر القايي احساس مرد است که عشق متقابل را در او شکل ميدهد در واقع زن فارغ از ""شخصيت"" مرد، عاشق ""عشق ورزي"" او ميشود. چنين عشقهايي عمر کوتاهي دارند و با کاهش ""تعداد و شدت سيگنالهاي عاطفي""، اثر القايي آن نيز ضعيف ميشود تا جايي که ""کينه و نفرت"" جاي احساس قبلي را ميگيرد. به اين ترتيب پس از شروع زندگي مشترک و عادي شدن رابطه جنسي، عشق نيز مفهوم خود را از دست ميدهد.
به اعتقاد کارشناسان بسياري از زوجهاي ايراني در چنين شرايطي ازدواج ميکنند و به علت ريشه دار نبودن اين عشق، در زندگي مشترک خود به بنبست ميرسند. جوانان به دليل شرايط دوران بلوغ و نياز به جلب توجه و محبت، اهميت زيادي به عشق در شروع زندگي مشترک ميدهند. دختران به طور فطري تمايل دارند روح و جسم خود را تواما، در يک رابطه عميق عاطفي به همسر خود اهدا کنند.
به اعتقاد روانشناسان در خانوادههايي که عشقي بين زوجين وجود ندارد، رابطه زناشويي بدون تعلق عاطفي به همسر، آسيب رواني زيادي را به زن وارد ميکند و منزلت او را تا حد يک بازيچه جنسي کاهش ميدهد. در شرايطي که تعداد قابل توجهي از خانوادههاي ايراني در ""طلاق عاطفي"" به سر ميبرند، عدم احساس رضايت زوجين از زندگي مشترک و روابط زناشويي، آسيبهاي اجتماعي و اخلاقي زيادي را به دنبال دارد.
دکتر ""مصطفي
"" به اعتقاد کارشناسان بسياري از زوجهاي ايراني در چنين شرايطي ازدواج ميکنند و به علت ريشه دار نبودن اين عشق، در زندگي مشترک خود به بنبست ميرسند... ""
اقليما"" آسيب شناس اجتماعي ميگويد: در روابط عشقي، افراد براي جلب توجه، وعدههاي زيادي به هم داده و تنها بخشي از شخصيت خود را که طرف مقابل از آن خوشش ميآيد نشان ميدهند. دختر و پسر هر زمان که تمايل داشته باشند با هم ارتباط دارند و مجبور نيستند در هر شرايطي يکديگر را تحمل کنند (در حالي که پس از ازدواج چنين نيست). آنها براي رسيدن به هم نقاط ضعف يکديگر را ناديده ميگيرند و از مشکلات صرف نظر ميکنند.
وي ادامه ميدهد: جوانان قبل از ازدواج به هزينههاي مادي و رواني تشکيل خانواده فکر نميکنند و تصورات غلطي
"" کساني که عاشقند، براي رسيدن به هم خيلي از مسائل را ناديده ميگيرند؛ اما ديگران (که بدون عشق زندگي ميکنند) واقع بين هستند و به علت آن که عشقي وجود ندارد که آنها را وادار به ازدواج در هر شرايطي کند، تمام مسائل را بررسي کرده و با فرد مناسبي ازدواج ميکنند... ""
از يکديگر دارند آنها تنها پس از شروع زندگي مشترک (در شرايطي که به دليل وعدههاي رد و بدل شده توقع زيادي از يکديگر دارند) با شخصيت واقعي هم روبهرو ميشوند. آنها در مواجهه با واقعيتهاي زندگي تمام وعدههاي گذشته را فراموش ميکنند و دچار سرخوردگي ميشوند.
وي ميافزايد: کساني که عاشقند، براي رسيدن به هم خيلي از مسائل را ناديده ميگيرند؛ اما ديگران (که بدون عشق زندگي ميکنند) واقع بين هستند و به علت آن که عشقي وجود ندارد که آنها را وادار به ازدواج در هر شرايطي کند، تمام مسائل را بررسي کرده و با فرد مناسبي ازدواج ميکنند. طبق آمار 40 درصد زوجهايي که بر پايه عشق ازدواج ميکنند، در سال اول زندگي از هم جدا ميشوند؛ اما اين تعداد در ميان کساني که بدون عشق زندگي مشترک را شروع ميکنند، 10 درصد است.
وي با بيان اين که ""روابط عشقي با زندگي مشترک متفاوت است"" خاطر نشان ميکند: هر کسي را ميتوان دوست داشت ولي براي شروع زندگي مشترک بايد به واقعيتهاي زندگي توجه کرد. جوانان امروز استقلال لازم را ندارند و از واقعيتهاي اجتماعي بيخبرند. آنها قبل از ازدواج تنها خندهها و لحظات خوش يکديگر را ميبينند و توقع دارند در زندگي مشترک نيز وضعيت اينگونه باشد؛ اما پس از رويارويي با ناملايمات زندگي، توان تحمل يکديگر را ندارند.
وي اعلام ميکند: 90 درصد جوانان 18تا 24 ساله دوست دارند با عشق ازدواج کنند؛ اما بعد از آن با افزايش سن و رسيدن به آگاهي، نقش عشق کمرنگ ميشود و به دنبال کسي ميگردند که امکاناتي مالي، تحصيلات و شغل مناسبي داشته باشد.
اقليما به جوانان توصيه ميکند: عشق پديدهاي لحظهاي و آني است که بعد از ازدواج، کمرنگ و گاهي به نفرت تبديل ميشود. همه زندگي مشترک عشق نيست و علاوه بر آن به هم فهمي، گذشت و ايثار نياز دارد. پسر براي شروع زندگي بايد آنقدر درآمد داشته باشد که بتواند خانواده را اداره کند و اگر با پول پدر و وام ازدواج کند در آخر به بنبست ميرسد.
دکتر ""علي مقدم"" ميگويد: در حال حاضر برخي افراد تنها براي ارضاي غريزه جنسي با هم ازدواج ميکنند که پس از شروع زندگي مشترک و عادي شدن رابطه جنسي، دليل ديگري براي ادامه زندگي ندارند و کشمکشهاي خانوادگي آغاز ميشود.
وي ادامه ميدهد: بيشتر جوانان ايراني رويا پردازند و توجهي به واقعيات اجتماعي ندارند. آنها بدون توجه به وضعيت اجتماع، شرايط اقتصادي و غيره و تنها با الهام از داستانها و فيلمهاي عشقي ازدواج ميکنند و پس از رويارويي با شرايط دشوار زندگي و مشکلات اقتصادي، در کنار فروکش کردن عشق دوران نامزدي، از هم جدا ميشوند.
وي در تبيين راه کارهاي کاهش اين پديده ميگويد: ارتقاي سطح فکري و زمينه سازي براي آشنايي بيشتر جوانان با واقعيتهاي زندگي، استحکام پيوندهاي خانوادگي را به دنبال دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]