تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه بنده اى بخواهد چيزى بخواند و يا كارى انجام دهد و بسم اللّه  الرحمن الرحيم بگويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830926500




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با مهتاب نصيرپور ، بازيگر برگزيده جشن سينما و بازيگردان سريال روز حسرت‌ نقش‌ها ‌به ‌ملاقاتم ‌مي آيند


واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با مهتاب نصيرپور ، بازيگر برگزيده جشن سينما و بازيگردان سريال روز حسرت‌ نقش‌ها ‌به ‌ملاقاتم ‌مي آيند
جام جم آنلاين: كلام مهتاب نصيرپور مثل بازي‌هايش صادقانه است، بي‌تكلف و بدون بزرگنمايي. اين صداقت را وقتي كه او از نحوه حضورش در سريال روز حسرت مي‌گويد، مي‌توان فهميد.


شايد اگر كس ديگري جاي او بود، نمي‌گفت من كار زيادي نمي‌توانم در اين سريال انجام دهم؛ اما نصيرپور اين را مي‌گويد چون حرفه خودش را مي‌شناسد و مي‌داند يك بازيگر چگونه مي‌تواند براي نقش خود طراحي داشته باشد تا بتواند يك شخصيت را فعال، پويا و جذاب به مخاطب ارائه كند.

در وقت افطار يكي از روزهاي ماه رمضان به لوكيشن خانه حاج رضا واقع در نياوران رفتم تا با نصيرپور به گفتگو بنشينم.

براي اين گفتگو 2 انگيزه وجود داشت؛ يكي حضور او در سريال روز حسرت به عنوان بازيگردان و ديگري، تنديس جشن خانه سينما كه به نصيرپور براي بازي او در فيلم فرزند خاك اهدا شد.

نصيرپور نگاهي كاملا آكادميك درباره بازيگري دارد كه اين نوع نگاه را در پاسخ‌هاي او درباره بازيگرداني مي‌توان ديد. مهتاب نصيرپور كه تا كنون در فيلم‌هايي چون من ترانه 15 سال دارم، سگ كشي، مسافران و به نام پدر هم بازي كرده است، عاشق فيلم فرزند خاك است و نقش گونا را متفاوت‌ترين نقش خود در سينما ‌مي‌داند.

هرچند او تاكنون براي بازي در فيلم‌هاي به نام پدر و من ترانه 15 سال دارم و فرزند خاك ازجشنواره فيلم فجر و جشن سينما تنديس گرفته است. نصيرپور در گفتگويي كه مي‌خوانيد، براي اين نگاه آكادميك و عاشقانه خود دلايل خواندني دارد.

نام شما را در تيتراژ سريال روز حسرت به عنوان بازيگردان مي‌بينيم. بهتر است با اين سوال شروع كنيم كه چگونه به عنوان بازيگردان به گروه سريال روز حسرت پيوستيد؟

حدود 3 هفته از كار گذشته بود كه آقاي رسام، تهيه‌كننده سريال روز حسرت از من دعوت كردند كه به عنوان بازيگردان با اين سريال همكاري كنم.

در انتخاب بازيگران هم دخالتي داشتيد؟

نه اصلا. من زماني به گروه پيوستم كه بازيگران انتخاب شده بودند. پس از انتخاب بازيگران و شروع كار ظاهرا مسائلي به وجود آمده بود كه آقاي مقدم، كارگردان روز حسرت احساس كرده بودند كه حضور يك بازيگردان در گروه لازم است.

با توجه به حضور بازيگراني چون فرامرز قريبيان وافسانه بايگان كه بازيگران حرفه‌اي هستند، به نظر خودتان استفاده از بازيگردان در اين سريال مي‌تواند چه دليلي داشته باشد؟

آقاي مقدم بايد پاسخگوي اين پرسش باشند كه چه نيازي باعث شد كه احساس كنند كار به بازيگردان نياز دارد. اما در باره بازيگراني چون آقاي قريبيان و خانم بايگان بايد بگويم من اصلا دخالتي در بازي اين دوستان ندارم و حيطه كاري من محدود مي‌شود به كار با بازيگران جوان.

البته خانم مهراوه شريفي‌نيا هم جزو اين بازيگران جوان به شمار نمي‌آيند، چون آقاي مقدم با شناخت كامل از توانايي‌هاي خانم شريفي‌نيا از او دعوت به كار كرده‌اند. در واقع حوزه كاري من محدود مي‌شود به كار با بازيگراني چون ليندا كياني، پوريا پورسرخ، رحيم نوروزي و ديگر بازيگران كه به صورت مهمان در سريال بازي دارند.

چنين شنيده مي‌شود كه متن سريال روز به روز و گاهي سكانس به سكانس به شما مي‌رسد. در چنين شرايطي به نظر مي‌آيد هدايت بازيگران سخت‌تر ‌شود؟

من به عنوان بازيگردان واقعا نمي‌فهمم كه ضرورت بودن من در اين سريال به عنوان بازيگردان چيست؟ كار بازيگردان تجزيه و تحليل متن، طراحي براي نقش‌ها و كمك به بازيگران براي اجراي درست حس در لحظات اوج و فرود است.

در شرايطي كه ما در اين سريال داريم كه به طور مشخص نداشتن متن و ندانستن پايان قصه و ندانستن روند داستان است، من به عنوان بازيگردان كمك زيادي نمي‌توانم به دوستان بازيگر بكنم. تمام تلاش من در اين كار به دليل ابهامي كه در قصه وجود دارد و به دليل بي‌اطلاعي از روند نقش‌ها، اين است كه به بازيگران بگويم كه به صورت عيان نقش‌هاي خود را بروز ندهند و ابهام را در بازي خود رعايت كنند.

چون واقعا نمي‌دانم اوج قصه كجاست تا بازيگران اوج بازي خود را در آن بخش به نمايش بگذارند. به همين دليل تصميم گرفتم حس‌ها را تعديل كنم و بازي‌ها را جوري با قصه تنظيم كنم كه بازي‌ها با روايت قصه همخواني داشته باشد. از طرفي گروه سازنده بشدت با ضيق وقت روبه‌رو هستند.

شايد يكي از دلايلي كه آقاي مقدم احساس كردند به بازيگردان نياز دارند، همين كمبود وقت است. در شرايط فعلي واقعا خودشان نمي‌توانند به بازي‌ها توجه كافي داشته باشند و به يك نفر نياز دارند تا در بخش بازيگري كمك كند.

اما من هم نمي‌توانم كار زيادي انجام دهم؛ چون به نظر من كاري كه دارد انجام مي‌شود، خلاف جريان بازيگري و بازيگرداني است. وقتي بازيگر متن ندارد، چگونه مي‌تواند در باره نوع بازي خود تحليل داشته باشد و بتواند براي خود روش بازي خاصي را پيدا كند.

بازيگر مانند يك معمار، بايد ساختمان كارخودش را از قبل در نظر بگيرد و پيش رود و اگر بازيگري نتواند اين ساختمان را از ابتداي كار براي خودش پي‌ريزي كند، لطمه بزرگي مي‌بيند.

تجربه كار در يك سريال مناسبتي كه به صورت فشرده كار مي‌كنند، چگونه است؟

براي من اين سوال جدي به وجود آمده است كه يك رسانه ملي كه دامنه فعاليت گسترده‌اي در داخل و خارج كشور دارد، چگونه براي مناسبت‌هايي چون ماه رمضان برنامه‌ريزي دقيقي ندارد. ماه رمضان مناسبت بسيار مهمي است؛ چون خانواده‌ها دركنار هم مي‌نشينند و تلويزيون نگاه مي‌كنند.

نداشتن برنامه‌ريزي و متن باعث مي‌شود يك گروه سازنده، فشرده كار كنند تا كار را به پخش برسانند. اين فشردگي باعث نگراني گروه مي‌شود مسلما اين نگراني روي كيفيت كار تاثير مي‌گذارد، هرچند اگر اين اثر را يك گروه كاملا حرفه‌اي و كاربلد بسازند.

وقتي مناسبت‌ها مشخص است، فيلمنامه‌ها خيلي پيش‌تر از آغاز تصويربرداري بايد آماده باشد تا گروه‌هاي سازنده با آرامش بيشتري كار كنند و نتيجه كار هم مطلوب‌تر باشد. بويژه در سريال‌هايي كه معناگرا هستند و مخاطب از آنها توقعاتي دارد كه مثلا از يك كار طنز روتين ندارد.

شما چند روز پيش براي بازي در فيلم فرزند خاك و نقش گونا تنديس جشن سينما را از آن خود كرديد. كمي درباره اين نقش با هم صحبت كنيم در ابتدا بفرماييد چهره روستايي گونا چگونه درذهن شما شكل گرفت؟

چهره روستايي گونا چهره بدون گريم خود من است. روز اولي كه ما به لوكيشن رفتيم تا فيلمبرداري را شروع كنيم، صورت همه ما بر اثر آفتاب سوخت و تا پايان كار اين آفتاب سوختگي تبديل به گريم اصلي من شد. من همين جا از آقاي بابايي، طراح گريم فيلم فرزند خاك تشكر مي‌كنم كه با پيشنهاد من موافقت كردند و پذيرفتند كه من بدون گريم و آرايش خاصي نقش گونا را بازي كنم. نداشتن گريم خيلي به من در ايفاي نقشم كمك كرد.

از كي چهره گونا با آن چهره معصوم، بدون گريم با چند تار موي ريخته روي صورت در ذهن شما شكل گرفت؟

تقريبا از همان زماني كه فيلمنامه را خواندم و براي تست گريم رفتم. تست گريم كه روي صورت من اجرا شد، احساس كردم چهره‌ام دارد تبديل به چهره‌اي معمولي و شبيه نقش‌هاي ديگر مي‌شود. به آقاي بابايي پيشنهاد كردم بهتر است من گريم نداشته باشم و آقاي بابايي پس از مشورت با آقاي زرين دست، فيلمبردار كار موافقت كردند كه من بدون گريم و حتي بدون فون مقابل دوربين بروم.

آيا براي بازي در نقش گونا ما به ازاي بيروني داشتيد كه به آن رجوع كنيد؟

نه واقعا نداشتم. مثل همه نقش‌هايي كه تاكنون بازي كرده‌ام، هيچ پس زمينه فكري از نقش گونا نداشتم. اولين كاري كه كردم اين بود كه به فيلم‌هايي فكر كردم كه از مردم آن منطقه ديده بودم كه مشخصا مي‌توانم به فيلم‌هاي بهمن قبادي اشاره كنم.

تصويري كه از آدم‌هاي آن فيلم‌ها به من منتقل شد، آدم‌هايي محزون، مغموم و رنج كشيده بود كه خودشان هم به زندگي غمبار خود واقف هستند. اما از آنجا كه معمولا ذهن خودم را به تصاويري كه از نقش‌هاي مختلف ديده‌ام محدود نمي‌كنم، دچار ترديد شدم كه آيا اگر من هم مثل بازيگران ديگر بازي كنم، نقش گونا تكراري نخواهد شد؟ مدام به اين قضيه فكر مي‌كردم تا به شهر پاوه رسيديم.

روز دوم به روستايي رفتيم و من در اين روستا زني را ديدم كه از لحاظ شرايط زندگي بسيار شبيه گونا بود، زندگي سختي را مي‌گذراند؛ اما سرخوشي خاص خودش را داشت، شاد و فعال به زندگي خود و 6 فرزندش رسيدگي مي‌كرد. با ديدن اين زن براي بسياري از پرسش‌هايم پاسخ يافتم و به اين نتيجه رسيدم كه گونا نمي‌تواند زني غمگين و منفعل باشد.

اين سرخوشي كه گفتيد، خيلي به كار كمك كرده است گونا در عين حال كه خيلي نااميد از زندگي است؛ اما مي‌خندد و به ديگران هم اميد مي‌دهد....

باور كنيد اگر مي‌خواستم گونا را درست مثل زني كه ديده بودم بازي كنم، تماشاچيان فكر مي‌كردند كه من دارم مبالغه مي‌كنم. اما اين حقيقت است كه آدم‌ها با تمام سختي‌هايي كه در زندگي روزمره دارند، تلاش مي‌كنند كه از زندگي لذت ببرند و زياد سخت نگيرند.

از بازي شما مشخص است كه تحليل خوبي از نقش گونا داشته‌ايد؛ چون نقش گونا ابتدا، اوج و انتها دارد؟

همان طور كه قبلا گفتم، به عقيده من يك بازيگر طراح كار خود است. او بايد مثل يك نويسنده براي كارش طراحي درستي داشته باشد. بازي يك بازيگر بايد از جايي شروع شود. در كليت قصه اوج بگيرد ودر زمان مناسبي به پايان برسد. اوج بازيگري بايد در زمان مناسبي صورت گيرد تا نقش را كامل كند.

نقش گونا را به عنوان نقش دوم معرفي مي‌كنند و حتي جوايزي كه به شما دادند براي بازي در نقش مكمل است. در صورتي كه گونا نقش اول فيلم و قهرمان قصه است. آيا با نقش دوم بودن گونا موافق هستيد؟

نه، گونا نقش مكمل نيست. به نظر من قصه روي گونا و مينا مي‌چرخد و هر دو نفر آنها با هم قصه را جلو مي‌برند و هيچ فرقي بين آنها وجود ندارد. البته فكر نمي‌كنم گونا قهرمان باشد. فرزند خاك يك تراژدي انساني را روايت مي‌كند.

شرايط هولناكي كه در گوشه‌اي از دنيا وجود دارد و فيلم قصه زندگي آدم‌هايي است كه درشرايط بسيار بدي زندگي مي‌كنند. نگاه من به گونا چنين نبود كه او يك قهرمان است. به نظر من گونا يك انسان است كه من سعي كردم علاقه‌ها، اميدها و نااميدي‌هاي او را چنان تصوير كنم كه براي بينندگان باورپذير باشد.

گونا را خيلي دوست داشته و دارم. هرچند نگاهي كاملا نقادانه به كارهاي خودم دارم؛ اما از ديدن فيلم فرزند خاك و نوع زندگي گونا متاثر مي‌شوم. البته همه اينها برمي‌گردد به جادوي فيلمنامه‌اي كه براي ساخت اين فيلم نوشته شده بود. متن نشانه‌هاي خوبي برايم مي‌فرستاد و من با استفاده از اين نشانه‌ها نقش گونا را پيش مي‌بردم.

آقاي آهنگر هم به شما در پيشبرد نقش كمك مي‌كرد؟

بله. آقاي آهنگر فضاي بسيار خوبي را فراهم كرده بود و ما براحتي پيشنهادهايمان را درباره فيلم و نقش خودمان ارائه مي‌كرديم. فضاي كار بسيار همدلانه بود. خط و خطوطي وجود نداشت و چنين نبود كه كارگردان به بازيگر فقط به چشم يك بازيگر نگاه كند و بگويد تو به بقيه چيزها كاري نداشته باش، بيا مقابل دوربين بازي بكن و برو. ما حتي اين اجازه را داشتيم كه درباره اشياي صحنه نظر بدهيم.

با گويش كردي چگونه كنار آمديد؟

براي فراگيري گويش كردي 2 مترجم با ما كار كردند. آقاي هيوا رستمي در تهران با من خيلي كار كردند. ما چند جلسه متن را با هم روخواني كرديم، صداي او را ضبط كردم و نوارهاي صدا هميشه همراهم بود و به آنها گوش مي‌دادم.

اين نوارها به من خيلي كمك كرد تا گويش مناسب را پيدا كنم. ما سر صحنه هم يك مترجم داشتيم كه شبانه روز با ما روي گويش كار مي‌كرد. گويشي كه ما بايد با آن صحبت مي‌كرديم، گويش كردي سوراني بود؛ اما ما در ايران فيلمبرداري مي‌كرديم و اطرافيان ما به زبان كردي اوراني صحبت مي‌كردند. به همين دليل من مدام نوارهايي را كه ضبط كرده بودم، گوش مي‌كردم تا بتوانم اين تفاوت گويش را در بيانم اجرا كنم.

نقش گونا نقش سختي بود، با اين دشواري‌ها چگونه كنار آمديد؟

هيچ خاطره تلخي ازفيلم فرزند خاك در ذهن من به جا نمانده است. فقط به ياد مي‌آورم يك چيز شيرين در جان من گذشت و من نقش گونا را بازي كردم. هيچ سختي‌اي را به ياد ندارم.

حتي آن شب باراني كه رفتيد تا جنازه خلبان را پيدا كنيد؟

حتي آن شب. فضاي بسيار خوب، صميمانه و همدلانه‌اي پشت صحنه وجود داشت و همه گروه تلاش مي‌كردند اين فيلم به بهترين شيوه ممكن ساخته شود. خاطرات محوي كه از فيلم فرزند خاك در ذهنم وجود دارد، آنقدر شيرين است كه هيچ تلخي و سختي‌اي را به ياد نمي‌آورم. باور كنيد وقتي فيلم و نقشي را دوست داشته باشي، همه اتفاقات آن برايت جذاب و دوست داشتني مي‌شود.

شايد به همين دليل است كه بينندگان فيلم هم گونا را دوست دارند؟

احساس خودم درباره نقش گونا اين بود كه انگار يك دريا را مقابل من گذاشتند و گفتند مي‌تواني در اين دريا شيرجه بزني و شنا كني. احساس كردم يك فرصت استثنايي براي من به وجود آمده است. فرصتي كه مدت‌ها دنبال آن بودم و به خودم مي‌گفتم نبايد اين فرصت را از دست بدهم. بازي در نقش گونا پيشنهاد خود من بود و زماني كه شنيدم پيشنهاد من قبول شده، آنقدر خوشحال شدم كه وصف‌ناپذير است.

نقش گونا از آن نقش‌هايي بود كه شما را وادار كرد كه براي خوب در آوردن آن زحمت بكشيد؟

وادار نكرد. چون من اين نقش را خيلي دوست داشتم به همين دليل تمام سختي‌هايش برايم شيرين شد.

نقش گونا را مي‌توانيم اوج بازيگري شما بدانيم؟

من در تئاتر نقش‌هاي سخت‌تر و پيچيده‌تر از گونا را تجربه كرده‌ام؛ اما در سينما بهترين فرصتي بوده كه به من داده شده است.

فرزند خاك داستان نآشنا اما باورپذيري است كه مثل يك خواب در ذهن ما جاي مي‌گيرد. اين خصوصيات را بيشتر مربوط به قوت كدام بخش از فيلم مي‌دانيد؟

سينما يك كار گروهي و برآيند يك كار جمعي است. بصراحت مي‌گويم اگر هر كدام از عوامل فرزند خاك كم كاري مي‌كردند يا نسبت به كيفيت كار كم‌توجهي نشان مي‌دادند، كيفيت فرزند خاك چنين كه اكنون مي‌بينيد، از كار درنمي‌آمد. همه افراد گروه سازنده فيلم فرزند خاك يكديگر را ترغيب مي‌كردند به اين‌ كه فيلم خوبي بسازند.

اين پروسه‌اي است كه بايد در روند توليد يك اثر خوب هنري شكل بگيرد. ما فيلمنامه بسيار خوبي داشتيم كه به نظر من يكي از بهترين فيلمنامه‌هاي سينماي يران است. البته اين را هم بايد يادآور شوم كه اين فيلمنامه را آقاي آهنگر به بسياري از بازيگران مطرح سينماي ايران دادند اما در كمال ناباوري من مي‌شنيدم كه آنها مي‌گفتند: فيلمنامه ضعيف است. من خيلي تعجب مي‌كردم چون برخلاف تصور همكارانم، فيلمنامه فرزند خاك را يكي از قوي‌ترين فيلمنامه‌هاي بعد ازانقلاب مي‌دانم. به نظر من سوژه فيلمنامه فرزند خاك سوژه نو و تازه‌اي است و قصه آن محدود به زمان خاصي نمي‌شود. اين را هم بگويم كه كارگرداني خوب، صبورانه و صميمانه آقاي آهنگر باعث شد اين فيلمنامه به فيلمي ديدني و تاثيرگذار تبديل شود.

برخي بازيگران مي‌گويند وقتي كه بازي ما در يك نقش تمام مي‌شود، آن نقش را فراموش مي‌كنيم. آيا شما چيزي از گونا و فرزند خاك را در ذهن خود نگه داشته‌ايد؟

همه نقش‌هايي كه تاكنون بازي كرده‌ام، با من همراه هستند. از اولين باري كه در سال 65 پا به صحنه گذاشتم و در نمايش حادثه در سكوت پاييز بازي كردم، همه نقش‌هايم را به ياد دارم. سال‌هاست نقش‌هاي مختلف را بازي كرده‌ام. هر از چند گاهي اين نقش‌ها به ملاقاتم مي‌آيند، آنها را مي‌بينم و با آنها زندگي مي‌كنم و هيچ مشكلي در اين رابطه ندارم. گونا هم يكي از اين نقش‌هاست. گاهي دلم برايش تنگ مي‌شود، گاهي دلم برايش مي‌سوزد و گاه برايش غصه مي‌خورم و گاه ياد سرزندگي‌اش مي‌افتم و كمي حالم خوب مي‌شود. اين نقش‌ها تا پايان عمرم با من خواهند بود.

مرگ گونا مرگ تلخي بود. اين مرگ را چگونه در ذهن خود تصوير كرديد كه بعد توانستيد آن را اجرا كنيد؟

من به عنوان بازيگر تابع متن هستم. اما تلاش كردم كه مرگ گونا خيلي سانتي‌مانتالي نشود. با محدوديت‌هايي كه ما براي نمايش زايمان گونا داشتيم، سعي كردم اين صحنه را چنان بازي كنم كه در ذهن مردم ماندگار شود.

و پايان سخن را به خود شما مي‌سپارم...

مدتي است به مسائل محيط زيست علاقه‌مند شده‌ام. واقعا دلم براي محيط زيست كشورمان مي‌سوزد. سرزمين ما منابع آب اندكي دارد، به همين دليل ما بايد در حفظ سبزي محيطمان كوشا باشيم و از آلوده كردن آن واقعا پرهيز كنيم. از مردم مي‌خواهم كه با يك كار كوچك، محيط زيست بهتري را براي فرزندانمان رقم بزنيم. آن كار كوچك مي‌تواند صرفه‌جويي در مصرف كيسه پلاستيكي باشد؛ چون اين كيسه‌ها از مهم‌ترين عوامل آلوده‌كننده محيط زيست هستند. به ياد داشته باشيم ما طبيعت را بايد به آيندگان بسپاريم، پس به فكر آنها باشيم و پاكي را براي آنها به ارمغان ببريم.

طاهره آشياني
 سه شنبه 9 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن