تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگـر بنـده‏اى... در ابتداى وضويش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم بگويد همه اعضايش از ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827997620




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يادي از حكيم روشن


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: يادي از حكيم روشن


اشاره: 23 ماه مبارك رمضان سالگرد ارتحال حكيم رباني و عالم خليق مرحوم آيت‌الله ميرزاعبدالكريم روشن تهراني است. اين شخصيت عزيز به لحاظ عرفاني و فلسفي يكي از اساطين زبده كانون تهران شناخته مي‌شود و به جهت بهره‌مندي از اساتيد برجسته‌اي مثل ميرزامهدي آشتياني از مشايخ سلسله عرفان نظري و علوم فلسفي به‌شمار مي‌رود. وي پس از درس آموزي از حضور اعاظم اين فن، از عنفوان جواني به تدريس متون اصيل و شامخ عرفاني و حكمي روي آورد و ساليان سال نسبت به حفظ مشعل تحقيق و تدريس اين شعبه شريف از علوم اسلامي اهتمام همه جانبه ورزيد. در عين حال، وي به لحاظ معنوي و اخلاقي انساني فرشته صفت و بسيار مهذب بود. دوري از شوائب نفساني و كوشش در عزت نفس به معناي تمام كلمه، قولي است كه در باب مرحوم روشن همگان برآنند. او تا آخر عمر خويش از كديمين ارتزاق كرد و هرگز راضي نشد به حسب جايگاه عرفاني و پايگاه فلسفي خويش زندگي‌اش در ساحت‌هاي روزمره را با چيزي غير از كوشش و تلاش صورت پذيرد. اينك با گذشت بيش از 15 سال از رحلت آن مرحوم جاي خالي مردي كه نشاني از حكيمان زبده بود، بيش از پيش محسوس شده است.‌

آنچه در پي مي‌آيد، مكتوبي است از استاد منوچهر صدوقي سها كه از مستفيدان خرمن علمي حكيم روشن به شمار مي‌رود.

1‌- الف: در سبب جمع رساله: جمع رساله‌اي مفرد برتر جهت حال حقيقت مآل حكيم الهي بل ا‌لعارف المتاله استادنا الاعظم في المعارف الربوبيه مرحوم مبرور آقاي حاجي ميرزا عبدالكريم طهراني قدس الله نفسه شهير به روشن و نيز ميرزا، از جهتي چند و از آن ميان بالاخص حقي عظيم كه آن بزرگوار را بر ذمه من بنده ثابت است واجد ضرورت مي‌نمود و بدين چند سالي كه از تاريخ ارتحال معظم‌له مي‌گذرد ، بدين انديشه همي بودم ولكن از آن‌روي كه امور مرهون به اوقات خويش است ،آنچه كه بر دل مي‌گذشت از قوه به فعل نمي‌آمد تا مگر بدين اواخر، شبي به مجلس تذكر سالك شطار فقيد مرحوم مبرور آقاي حاجي آقارضا قندهاري طاب ثراه برخي از دوستان پيشنهاد كردند كه كاري چنين به يادبود سال روز رحلت آن بزرگوار به دست ناتوان من بنده به انجام رسد و از اين ميان آقاي آقارضا روشن فرزند ارشد استاد كه حاضر مي‌بود ،چنين نهاد كه آنچه كسوت كتابت بر تن خواهد كرد علي‌العجاله نياز اصحاب الهي آن داناي راز گردد تا بعد چه پيش آيد و چنين بود كه اين وجيزه صورت جمع و تاليف پذيرفت.‌

جائت النمله برجل من جراد‌

تو سليماني كن اي عالي‌نژاد

2‌- ب: آغاز آشنايي: به سال 1356 خورشيدي شبي كه ضياي آن تابش از صبح سعادت باز مي‌ستانيد، به جلسه تذكر مورد اشعار بهر نخستين بار را سيماي الهي آن بزرگ زيارت كردم و از پي استعلام نام و نشان معظم له از حضرت استاد جعفري دامت بركاته چنين شنيدم كه: و يعني از اساتيد فلسفه قديم اند.

گذشت تا به اواخر تابستان 1358 شبي را آقاي فكور صاحب اطوارالولايه همراه با آقاي شفيع‌زاده ملقب به شمس‌الشموس ميهمان من بنده گرديد و به تضاعيف كلام چنين گفت كه: آقاي روشن از زبدگان تلاميذ آقاي شاه‌آبادي مي‌بود قدس سره و از پي رحلت آن بزرگوار (آقاي شاه‌آبادي) از معظم له (آقاي روشن) تقاضا كردند كه جلسات استاد را به مسجد جامع ادامه دهد و لكن قبول نفرمود و اين سخن آتش شوقي را كه در سينه نهان گرديده بود، برفروخت و باعث شد كه به محضر انور آن بزرگوار مشرف شويم و تقاضاي درسي كنيم كه البته بحمدالله به شرف قبول معظم‌له نائل آمد؛ به شرحي كه باز گويم. هرگونه‌اي كه مي‌بوده باشد، اين است صورت اصول حيات صوري آن داناي راز كه البته اكثر آن از شخص شخيص معظم به استماع رسيده است و اقلي از آن نيز از فرزند برومند آن بزرگوار. ‌

3‌- ج - تاريخ تولد و محل آن: ولادت استاد به حوالي سنه 1282 هجري خورشيدي مقارن با حدود سال 1322 هجري قمري به طهران اتفاق افتاده بوده است و اينكه من بنده سال مزبور را به تاريخ حكما و عرفاي متأخر، 1330 در ضبط آورده‌ام هرچند كه مسموع از شخص شخيص معظم له مي‌بوده است مبتني بر اشتباه بوده است.‌

4‌- د - تحصيل ادب و علوم منقول: استاد فقيد تحصيل ادبيت به محضر درس آقا شيخ علي رشتي كه بدان باب از مدرسين شهير عصر خويش مي‌بوده است آغاز كرده بوده است و به محضر درس مرحوم مبرور آقاي حاجي شيخ محمد علي لواساني طاب ثراه به كمال رسانيده، و آقاي لواساني كه به فقه و اصول از تلاميذ آخوند ملامحمد كاظم خراساني صاحب كفايه و آقا سيد محمدكاظم طباطبائي يزدي صاحب عروه مي‌بوده است و به معقول از تلاميذ ميرزا شمس‌الدين حكيم الهي ، از كمل مشايخ علماي معاصرين ما و بل كه بقيه` السيف فقها و اصوليين مي‌بود و تا اواخر عمر شريف طولاني خويش به مدرسه سپه‌سالار جديد سابق تدريس مي‌فرمود و اين تفصيل بدين مقام از آن بياوردم كه معظم‌له را نيز حقي برعهده من بنده ثابت است از آنروي كه در آن ميان كه گاه به محضر او حاضر مي‌گرديدم سبب آشنايي و اتصال من بنده با سيدالحكماء المتألهين مولا‌نا السيد محمدكاظم اللواساني الطهراني الشهير في الامصار بالعصار گرديد رحم‌الله معشر الماضين.

و ادامه متن از پي حاشيه مذكور بدين است كه گوييم جناب ميرزا پس از فراغ از حيازت فنون ادبيه ، شطري از فقه و اصول نيز تحصيل كرده بوده است و آنچه از اين ميان بهر ما دانسته است، اين است كه به درس قوانين آقاي لواساني سابق‌الذكر و هم درس قواعد الاحكام آقاي ذوالمجدين حاضر مي‌گرديده است.‌و اما تحصيل علوم عقلاني معظم له به شرحي مي‌بوده است كه ذيلا ايراد مي‌كنيم.‌

5‌ - ه- : تحصيل علوم عقلاني و اساتيد آن: استاد، شرح منظومه حكمت و اسفار اربعه به محضر انور استادالاساتيد آقاي آقاميرزا مهدي الآشتياني آموخته بوده است و شرح اشارات و از سر احتمال، شفا نيز به محضر انور آقاي آقاميرزا طاهر تنكابني و شرح فصوص الحكم به محضر انور آقاي آقاميرزا ابراهيم امام‌زاده زيدي طهراني و هم از محضر انور آقاميرزا محمد علي‌ شاه‌آبادي و آقا شيخ محمدتقي آملي قدس الله اسرارهم اجمعين نيز به برخورداري رسيده، و از اين ميان انتساب خويش به حكميات با آقاي آقاميرزا طاهر درست مي‌گردانيد و به عرفانيات با آقاي آقاميرزا ابراهيم.

و هر گونه‌اي كه مي‌بوده باشد بايسته است كه بدين مقام اشارتي هرچند مجمل به احوال آن بزرگواران كه جمله از كمل مشايخ حكمت و عرفان مي‌بوده‌اند معمول گردانيم و اين است آن كه:‌

- آقا شيخ ابراهيم امام‌زاده زيدي طهراني متوفاي 1315 خورشيدي: به علوم حكميه از تلاميذ شيخ محمدحسن عشقي ذهبي شيرازي مي‌بوده است و به سلوك بالاخص از طريق شيخ محمدحسن نادي قمي متصل با جمال السالكين آخوند ملاحسينقلي همداني قدست اسرارهم و جناب ميرزا بدانگونه‌اي كه كره` بعد مره` مي‌فرمود به روزگار جواني خويش متصل با آن بزرگوار مي‌بوده است. و نهاده بر اين پايه از اجلاء اخلاقيون در شمار مي‌آيد يعني تلاميذ سركار آخوند ملاحسينقلي همداني كه عرفاء حقه شيعه به ميانه متاخرين، آن بزرگانند.‌

2‌- آقا ميرزامحمد طاهر تنكابني متوفاي 1320 خورشيدي: بقيه السيف حكماي مشائي مي‌بوده است هرچند كه حكمت متعاليه و بلكه عرفانيات نيز تدريس مي‌فرموده است و جناب ميرزا مي‌فرمود كه از سال 1312 الي سال 1320 خورشيدي يعني سال ارتحال معظم له ملازم آن بزرگ مي‌بوده است. اين سخن نيز آقاي رضاء روشن از پدر بزرگوار خويش روايت مي‌كند كه: و چنانكه بياورديم استاد اساساً از ميان اساتيد معقول خويش، خود را با آن بزرگ (آقا ميرزا طاهر) منسوب مي‌گردانيد و اين معني كاشف است از كمال قرب معنوي آن دو بزرگ تا بدانجايگاه كه بتوانيم استاد را مثال استاد بزرگوار خويش در شمار آوريم و بدين مقام از ميان جهاتي متعدد به دو جهت اشعار مي‌آوريم كه اقوي دليل صحت نسبتي است كه معمول گردانيم و آن دو عبارت است از نخست حريت و دوم عدم اعتناء با تاليف و تصنيف و چنين است مفصل اين مجمل كه: ‌اولا چنانكه مكررا گفته‌اند و شنيده‌ايم آقا ميرزا طاهر طاب‌ثراه از احرار مليون عصر مي‌بوده است و اعتنائي با اصحاب قدرت نمي‌داشته و خداي را كه نيز چنين مي‌بود استاد بزرگوار ما جناب ميرزا روشن قدس‌سره تا بدان‌جايگاه كه گاه از پي‌حدوث وقايعي چند مي‌فرمود كه:... و ثانيا آقا ميرزا طاهر چنين اعتقاد مي‌فرموده است كه تاليف و تصنيف جديد عاري از فائدت است؛ چنان كه مثل را شنيدم آقاي دكتر ناصرالدين صاحب الزماني را كه من به ايام صبا گاهي همراه با پدر خويش به محضر درس آقا ميرزا طاهر شده بودم و شنيدم كه كسي با او گفت كه فلان كس كتابي نوشته است و ميرزا طاهر فرمود كه غلط كرده است كه نوشته است! و آنگاه بگفت كه چه نوشته است؟ و چون گفتندش كه منطق، چنين فرمود كه هر آنچه گفتني باشد ،قدما بگفته‌اند و وظيفه ما همانا فهم افادات آنان است و بس! و نهاده بر اين پايه بوده است كه حكيم طاهر را اثري مستقل از آن بزرگ (= آقاميرزا طاهر) به دست نيست؛ هرچند كه همچون استاد معظم خويش ميرزاي جلوه قدس سره كه آن بزرگ نيز به افادت خويش تصنيف جديد را به غايت صعب در شمار مي‌آورده است و آثار او منحصر است به تعليقات كه البته اندك نيز نيست، حواشي فراواني برامهات كتب معقول تعليق فرموده است كه شطري عظيم از آن را كه بحمدالله به كتابخانه مجلس شورا مضبوط است زيارت كرده‌ايم و هرگونه‌اي كه مي‌بوده باشد نيز چنين مي‌بود.

جناب ميرزاي روشن تا بدان‌جايگاه كه گمان مي‌داريم كه سخني كه در باب قدما و فهم كلام آنان نقل كرديم از معظم له نيز استماع كرده باشيم و علي‌اي حال يگانه اثري مكتوب كه از جناب ميرزا سراغ مي‌داريم عبارت است از تقريظي بركتاب سالك رباني آقاي حيدر آقاي معجزه طهراني ‌است كه البته به همان وجازت، كاشف است از كمال ذوق ادبي آن بزرگوار. ‌

3‌- آقا ميرزا مهدي آشتياني متوفاي 1332 خورشيدي: استاد الاساتيد العظام حكيم موسس آقاي ميرزا مهدي آشتياني قدس سره مستغني از تعريف است و جناب ميرزا را افزون بر شرف تتلمذ نسبتي سببي نيز با آن بزرگوار محقق مي‌بوده است از آنروي كه تني از بنات عمات معظم له (= آقاي روشن) و يعني صبيه مرحوم محمدمهدي ميرزاي ركني قزويني در حباله نكاح آن بزرگ (=آقاي آشتياني) مي‌بوده است. اين معني در خور ذكر است كه جناب ميرزا در تتلمذ به محضر استاد الاساتيد شريك مرحوم مبرور علي‌اكبر دانا شرست صيرفي مي‌بوده است طاب ثراه مترجم شفا و آثار باقيه به پارسي، به مدرسه سپه سالار قديم. ‌

4- آقاميرزا محمدعلي شاه آبادي متوفاي 1329 خورشيدي: معظم له نيز مستغني از تعريف است و بالاخص به معارف عرفانيه از كمل مشايخ عصر مي‌بوده است و چنان‌كه بيامد، از پي ارتحال آن بزرگ (= آقاي شاه آبادي) از جناب ميرزا (=آقاي روشن) خواسته شده بوده است كه جلسات معظم له را كه به مسجد جامع طهران منعقد مي‌شده است ادامه دهد ولكن قبول نفرموده بوده است. ‌

5‌- آقاي شيخ محمدتقي آملي متوفاي حدود 1350 خورشيدي: از طبقه اولاي فقها و حكما و عرفاي متاخرين مي‌بود به طهران و به سلوك‌‌الي‌الله متصل مي‌بوده است با سيدالعرفاء المتالهين آقاي آقا سيدعلي آقاي قاضي طباطبائي قدس‌سره القدوسي و نهاده براين پايه، جناب ميرزا از اين طريق نيز اتصالي با سركار آخوند ملاحسينقلي همداني قدس سره‌ نفسه الزكيه به هم مي‌رسانيد. از آثار عقلاني آقاي آملي يكي تعليقه شريفه معظم له است بر شرح منظومه استاد ناالاقدم سركار حاجي سبزواري قدس سره و دو ديگر تعليقه برشرح اشارات كه مخطوط است و ما هر چند كه بگشتيم و حتي از مرحوم مبرور آقا ضياء آملي طاب ثراه فرزند برومند آن بزرگوار نيز بخواستيم مع الاسف آن‌را فرادست نياورديم. اين معني نيز درخور ذكر است كه من بنده راقم بحمدالله به زيارت سيماي رباني آن بزرگوار (= آقاي آملي) نائل آمده بود هرچند كه آن سعادت به تكرار نرسيد.

اكمال: از مرحوم مبرورقندهاري طاب‌ثراه استماع مي‌دارم كه جناب ميرزا با حكيم متاله قدوسي مرحوم مبرور آقاي آقاميرزا احمد آشتياني نيز قدس‌سره القدوسي كمال نزديكي مي‌داشته است و نهاده براين پايه چندان بعيد نمي‌نمايد كه از افادات آن بزرگوار نيز برخورداري يافته باشد.

6- و: وقايع حيات: باري جناب ميرزا از پي فراغ از تحصيل، مصحوب با اشتغال به افادات عاليه در معارف الهيه به جلساتي خصوصي كه به منازل آقايان وجيه‌اللهي و حاج علي‌اكبري و زمرديان و ظرفچي و غيرهم منعقد مي‌گرديده است و رفاقت توفيق را شطري عظيم از آن افادات به همت برخي از اصحاب همچون آقايان مهندس وجيه اللهي و اكبرزاده در نوارهائي به ضبط رسيده است كه تعداد آن از سر تخمين بالغ بر هزار مي‌گردد و مشتمل است بر امهات مباحث عرفانيه و حكميه و كلاميه همچون معراج و ليله‌القدر و قصه خلقت آدم عليه السلام و داستان خضر و موسي عليها السلام و شق‌القمر و ولايت و نبوت و خاتميت و توحيد و غيرها، افزون بر پنجاه سال به كار حساب و جز آن به برخي از تجارتخانه‌ها مي‌گذرانيده است و همچون بسي از افاخم علماي متقدم كه معاش خويش از كد يمين فراهم مي‌آورده‌اند تا بدانجايگاه كه هنوز القابي كاشف از كار مورد اشتغال همراه اسامي آنان است همچون علاف و اسكاف و قصاب و نجار و جلابي و قواريري و غيرها از طريق مورد اشعار امرار معاش مي‌فرموده و اين معني هر چند كه شخصا از مناقب آن بزرگوار مي‌بوده باشد، از سرانصاف خسراني مي‌بوده است عظيم بهر حوزات علميه و دانشگاه‌هاي مملكت از آن‌روي كه چه خسراني بالاتر اين تواند بود كه مردي اهل به تحصيل مرتب عميق طولاني به خدمت كمال مشايخ عرفان و حكمت عصر خويش ممتاز باشد و هم از سرافادات خويش همي كوشيده باشد كه بيش از آني كه تحصيل مي‌كند، تفكر كند و نهاده براين پايه به كمال ممكن بدان مقولات نائل آيد و اخلاقا نيز چنان باشد كه بركران از قيل و قال بنديان دنيا به معيشتي اندك آنهم نه از سرجبر و كره، بل به مقتضاي طبع خداداد و اصلا برگوي كه طبيعت ثانويه حاصل از ارتياض نفس، قناعت ورزد و آنگاه چنان افتد كه دوران كمال عمر شريف از مصحوب با انواع متاعب و شدائد مصروف حساب و كتاب دخل و خرج فلان حجره تجارت گردد و تازه چنان باشد كه اين كار بر كارهاي سابق او رجحان داشته باشد! فاقول ان هو الا من هوان الدنيا علي‌الله واليه المشتكي.

7- ز: دعوت به دانشگاه: باري به حوالي سال 1360 از پي اينكه مدتي مديد سن بنده همراه با آقاي دكتر غلامرضا اعواني كه مشاراليه نيز بدان ايام به درس معظم‌له حاضر مي‌گرديد مستدعائي به اصرار مي‌كردم كه درسي به دانشكده الهيات دانشگاه طهران تعهد فرمايند و به اجابت نمي‌رسيد، سرانجام به دعوت دانشگاه مزبور آغاز افادتي به دانشكده مذكور فرمودند و چنين مي‌بود مفصل اين مجمل كه از پي استشمام رايحه رضايتي از بيانات استاد، از حضور حكيم محقق جناب دكتر حائري يزدي دامت بركاته تقاضا كرديم كه مقدمات دعوت را فراهم فرمايند و معظم له مزيد آشنائي را روزي به معيت آن بزرگ و استاد ديگرمان بقيه`‌السلف الصالح من اهل الحكمه و العرفان مرحوم مبرور آقاي حاج شيخ علي محمدجولستاني طاب ثراه و نيز حضرت استاد علامه جعفري دامت بركاته و آقايان دكتر نصرالله پور جوادي و دكتر غلام‌رضاء اعواني و دكتر سيدرضا فيض و برخي ديگر، منزل نازل من - بنده به يمن قدوم بياراستند و از پي آن؛ رقيمه‌اي مشتمل بر تعرفه‌اي مجمل از جناب ميرزا و لزوم استفاده از افادات معظم‌له خطاب به رياست وقت دانشگاه طهران يعني آقاي دكتر ابوالقاسم گرجي مرقوم فرمودند و از پي اينكه رقيمه مزبور به تسجيل حضرت استاد جعفري دامت بركاته رسيد به دست من بنده به مخاطب آن تحويل شد و با دستور صادر به عنوان رياست وقت دانشكده الهيات يعني آقاي دكتر مهدي‌زاده به دانشكده مزبور ارسال گرديد و آقاي دكتر مهدي‌زاده با اشتياقي كه حاصل گردانيده بود شخصاً به حضور استاد مشرف و مبادرت به دعوت رسمي جهت تدريس كرد و چنين بود كه به كارسازي حق، دانشگاه طهران مفتخر به استفاده از افادات فائقه آن بزرگوار گرديد هر چند كه روزگار مهلت نداد و سالي چند برنيامد كه آن آفتاب افول كرد و جناب ميرزا شدت مرض را بستري گرديد.‌

8‌ - ح: برخي از مكارم نفساني: جناب ميرزاي روشن قدس‌سره انصاف را كه به مكارم نفساني متعددي از ابناي نوع خويش ممتاز مي‌آمد و بدين مقام به مظهري چند از مظاهر آن اشعار مي‌آوريم و هي هذه:

الف: روزي ذكر خير از بعضي از مشايخ بزرگوار حكمت و عرفان معاصرين كه بدانگاه هنوز عالم از خويش يتيم نكرده بود در ميان آمد و چنان يافتم كه جناب ميرزاگويا او را جز به علميت و آن هم نه بر كران از چندان كدورتي نمي‌شناسد و چون سخني از مراتب والاي عرفاني آن بزرگ بياورديم چهره معظم‌له به آشكاري بر شكفت و خود به حالي بس خوش بفرمود كه خداي را بندگاني باشند خاص كه پنهان باشند به ميانه خلق و اين معني كاشف است از كمال انصافي كه آن بزرگ را مي‌بود.‌

ب: بدانگاه كه ما همراه با تني چند معدود از دوستان به درس مصباح‌الانس [ = متن نهائي عرفان نظري] آن بزرگوار حاضر مي‌شديم از آن روي كه نحوه چاپ آن كتاب به هيچ وجهي مطلوب نيست با مذاكراتي چند با دستگاهي فرهنگي چنين نهاديم كه طبعي جديد از آن تحت نظارت معظم‌له معمول گردد و قراردادي كه مشتمل بر حق‌التصحيحي معتنابه نيز مي‌بود نوشته شد و من بنده آنرا جهت امضاء به محضر انور آن بزرگوار رسانيد و لكن معظم‌له نه تنها از امضاي آن ابا فرمود چهره نيز در هم كشيد به حالي كه مي‌دانستم شديدا نيازمند است.

ج: با آن مراتب والاي فلسفي نزيرالنظيري كه آن بزرگ را مي‌بود افزون بر اينكه از تعظيم و تفخيم اهل علم باز نمي‌ايستاد؛ چنان‌كه مثلا مكررا مي‌فرمود كه: ديده مي‌شد كه از تكريم اهل سلوكي نيز كه عاري از حليه علم ظاهرند خويشتن‌دار نيست، چنان‌كه با سالك شطار مرحوم مبرور آقاي آقارضا قندهاري طاب‌ ثراه كه در عين اينكه حتي كتابت نيز نمي‌توانست به مراتب والائي در توحيد و ولايت رسيده بود كمال نزديكي مي‌داشت و گاهي شنيدم كه فرمود كه: و نيز از مرحوم مبرور شيخ رجبعلي خياط طاب‌ثراه استاد مرحوم قندهاري كه او نيز چنان مي‌بوده است به نيكي ياد مي‌كرد و او را به پاكي و صفا مي‌ستود.‌

اين سخن پايان ندارد اي كرام‌

پس سخن كوتاه بايد والسلام‌

9 - ط: اشعار به مراتب علمي: آنچه كه مسلم است اين است كه جناب ميرزا از بقيه` السيف حكماي متالهين به روزگار ما مي‌بوده است و چنان‌كه توفيقي رفاقت كند و بياناتي از معظم‌‌له كه در نوار مضبوط است به كتابت آيد و منتشر گردد اهل حكمت و عرفان دريابند كه چه خورشيدي تابناك از آسمان معرفت ايران غروب كرده است و ماذلك علي‌الله بعسير و هرگونه‌اي كه مي‌بوده باشد بدين مقام از سر محض اشعاري، مبادرت مي‌كنيم به ايراد معنائي چند از معاني موردتدبر آن بزرگوار در كلام مجيد الهي كه انصاف را بدان باب نيز اختصاصي خاص، او را مي‌بود و اين است آن كه:

الف: متفطن گشته بود كه در آيه شريفه و علم آدم الاسماء كلها ثم عرضهم علي‌الملائكه فقال انبئوني باسهاء و هولاء ان كنتم صادقين [البقره / 31] ضمير متصل به عرض از پي عطف به اسماء كه مونث است مذكر ايراد شده است افزون بر اينكه منصرف است به ذوي‌الارواح و اين معني به حق، دليل صحت صدور رواياتي مي‌دانست كه در باب توسل آدم عليه‌السلام به آل البيت صلوه‌الله عليهم وارد است.‌

ب: نيز دريافته بود كه به آيت شريفه سنريهم آياتنا في الآفاق و في انفسهم حتي تيبين لهم انه الحق [فصلت / 53] سين وارد بر نريهم به خلاف قول مشهور، ادات تحقيق است و فعليت، و نه تسويف و دليل آن، آيت شريفه و قل اعملوا فسيري الله عملكم و رسوله والمومنون [التوبه /21] است و وجه استدلال، فعليت رويت حضرت حق است حفت كلمه اعمال را.‌

ج: نيز دريافته بود كه آيت شريفه ولو كنت اعلم القيب لاستكثرت من‌الخير [الاعراف / 188] كه اهل ظاهر در نفي علم به غيب از خواجه عالم صلي‌الله عليه و آله و سلم بدان استمساك كنند حقا كه دلالتي بر مراد آنان نمي‌دارد و بل كه اساسا خود تواند بود كه دليل اثبات علم مورد اشعار واقع شود و چنين است وجه استدلال كه بدان‌گونه‌اي كه اهل ميزان گفته‌اند قضيه شرطيه صرفا متنعر است به تلازم مقدم و تالي و هيچ دلالتي بر تحقق شرط نمي‌دارد و نهاده بر اين بايد آنچه كه از آيت متباركه برمي‌آيد همانا تحقق عنوان تلازم است به ميانه علم به غيب و استكثار خير، بر كران از اينكه سخني از تحقق شرط و يعني علم به غيب و يا عدم تحقق آن رفته باشد و بعباره اخري چنين است مفاد آيت شريفه كه علم به غيب شرط استكثار خير است و از ديگر سو استكثار خير مشروط است به علم غيب، و اما اين معني كه استكثار خير بهر خواجه عالم صلي‌الله عليه و آله و سلم محقق مي‌بوده است يا نه مسكوت عنه است. و اما وجه دلالت آيت متباركه بر معناي متقابل معناي موردنظر اهل ظاهر چنين است كه بگوئيم كه قل ان كنت اعلم الغيب لاستكثرت من الخير و لكني اعلم الغيب و استكثر من الخير و هذا كلام رفيع مويد بالامارات القويه من انواع القرائن كما لا يخفي علي اهله فافهمه ان كنت من اهله و اغتنم و كن من الشاكرين و استغفرلنا و لاستاذنا الحكيم القدوسي قدس الله سره.‌

10‌ - ي : ذكر نام برخي از تلاميذ اخير استاد:بدان‌گونه‌اي كه در ذكر آورديم، من بنده به سال 1358 به حضرت مقدمه جناب ميرزا رسيدم و از اين‌روي هيچ ندانم كه تلاميذ سابق معظم له كيان مي‌بوده‌اند و اساسا آگاه نيستم كه آيا حضرت استادي به سوابق ايام تلاميذي همچون تلاميذ دوران اخير مي‌داشته است يا نه و هر گونه‌اي كه مي‌بوده باشد چنانكه به اشعار رسيد به سال مذكور جناب ميرزا درسي بر پايه فصوص‌الحكمه منصوب فارابي بهر من بنده آغاز فرمود و چندي نرفته بود كه آقاي دكتر نصرالله پورجوادي استاد دانشگاه صنعتي شريف نيز بدان حلقه پيوست و چون كتاب مزبور به پايان رسيد از سر استدعاي تلميذ نخستين خويش كه لطفي عميم با او مبذول مي‌فرمود به تدريس متن مصباح‌الانس قاضي حمزه فناري يعني مفتاح‌الغيب محقق قونيوي قدس سرهما بياغازيد و بدان درس شريف آقاي دكتر غلامرضا اعواني استاد دانشگاه ملي سابق نيز به ما پيوست و اصحاب درس همان سه تن مي‌بودند هر چند كه مدتي را نيز مرحوم مبرور سيد هوشنگ ميرمطهري طاب ثراه بدان حلقه درآمد و هم آقاي مهندس رضاقلي ميرزاي سالور بدان محضر شريف بر زيارت استاد نائل مي‌گرديد و چنين مي‌بود تا حضرت استادي دانشكده الهيات به يمن قدوم بياراست و جمي غفير از دانشجويان دانشكده مزبور به استفاضه از افاضات عاليه معظم له مفتخر آمدند و هم تني چند از آن ميان كه معرفه مائي با شخصيت والاي آن بزرگوار فرادست آورده بودند استدعاي درسي خصوصي كردند كه به عز قبول نائل آمد و جناب ميرزا به بيت‌الشريف خويش شرح منظومه‌اي بهر آنان شروع فرمود كه مدتي ادامه مي‌داشت. اين معني نيز در خور ذكر است كه معظم له چنانكه در اشعار آمد عهدي مديد به جلساتي چند مبادرت به افاده مي‌فرموده است و مستفيدين جلسات مزبوره نيز علي‌ اي حال در شمار تلاميذ آن بزرگواراند.

11‌ - ك: رحلت: جناب ميرزا عطر - الله ترتبه كما طيب طينته سرانجام از پي عمري طبيعي كه قسم اعظم آن از طرقي چندگونه‌گون مصروف سلوك الي‌الله گشته بود متعاقب حدود سه سال التزام بستر به حدود ساعت نه صبح روز جمعه سوم مهرماه سال هزار و سي صد و هفتاد و يك خورشيدي جهان از خويش يتيم كرد و به حوالي ظهر فرداي آن از پي تشييعي عظيم به مقبره داراي شماره 724 گورستان بهشت زهرا (عليهاسلام) به آرامگاهي كه به توسط آقاي اسماعيل والي وفقه‌الله تقديم شد، در خاك رفت. خاك پاك او باغي از باغهاي مينوي برين باد و باران رحمت الهي بر آن همي ريزاد بمنه و كرمه!

12 - ل: خاتمه: جناب حاجي شيخ احمد مجتهدي كه به مسجد امامزاده يحيي‌ عليه‌السلام بر پيكر پاك جناب ميرزا نماز كرد ،از پي فراغ از نماز به پا خاست و چنين فرمود كه: و اين سخن كه به حالي ادا مي شد كه قطره اشكي به گوشه ديده گوينده آن همي درخشيد، مرا با ياد آورد سخني از علام فهام جناب محمد امين عافاه الله عن الاسقام و اين مي‌بود آنكه:

فسلام عليه يوم ولد و يوم مات و يوم يبعث حيا. و كتب الله شيئي، سها عفي عنه ربه بانامله الباليه حامداً مصلياً مستغفراً و قد وقع الفراغ منه له ليله الاحد 28 / شهريور / 1372 الشمسيه بطهران صينت عن الحدثان!




 سه شنبه 9 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن