واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: معجزه می تواند در زندگی شما رویدهد.
شبی یک کشتی بخار در حالی که در یا را می پیمود گرفتار طوفان شد .
کشتی چنان تکان می خورد که همه مسافران بیدار شدند .آنان وحشتزده از طوفان , تسلط بر خود را از دست داده بودند. برخی از آنان فریاد می کشیدند. و عده ای دعا می کردند.
دختر هشت ساله ناخدای کشتی نیز آنجا بود . سر و صدای بقیه او را از خواب بیدار کرد .
از مادرش پرسید : مادر چی شده ؟
مادر گفت که طوفانی غیر منتظره کشتی را گرفتار کرده است.
کودک ترسیده پرسید " آیا پدر پشت سکان است. ؟"
مادرش پاسخ داد: بله پدر پشت سکان است .
دختر کوچک با شنیدن این پاسخ دوباره به رختخوابش برگشت و در عرض چند دقیقه به خواب فرو رفت.
باد همچنان می وزید . و امواج خروشان پیش می آمدند.
کشتی هنوز تکان می خورد , اما دخترک دیگر نمی ترسید .چرا که پدرش پشت سکان بود.
پدر آسمانی همیشه پشت سکان است. و حتی اگر طوفانها برخیزد و رعد غرش کند او زندگی ما را هدایت می کند. ما نباید بترسیم یا نگران شویم. اگر فقط به او اعتماد کنیم او امواج را فرو خواهد نشاند و آرامش را به قلبهای ما خواهد بخشید .
همچنان که در راه زندگی پیش می رویم با انواع گوناگون هوای طوفانی آرام , سخت , ملایم مواجه می شویم. زمانی می رسد که می بایست با مشکلات , خطر , رسوایی , اهانت , بیماری, و مرگ روبرو شویم. لحظاتی که ترس بر ما چیره می شود .اما نباید فراموش کنیم که چنین تجربه هابی بدون هدف برای ما اتفاق نمی افتند. یکی از درسهای بزرگی که چنین رویدادهایی به ما می دهند. روی کردن به خداوند و متکی بودن به او در هر شرایطی است.
" خداوندا تو سکاندار زندگی من هستی و من نباید بترسم. تو از من مراقبت می کنی. "
همه امور را به خدا بسپار
مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود . با اینکه از همه ثروتهای مادی دنیا بهرهمند بود قلبش هیچگاه شاد نبود .
او خدمتکاری داشت که ایمان به خداوند درونش موج می زد.
روزی خدمتکار وقتی که دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت " ارباب , آیا حقیقت ندارد که خداوند پیش از به دنیا آمدن شما جهان را اداره می کرده است ؟ "
او پاسخ داد : " بله "
خدمتکار پرسید " آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آن را اداره میکند . "
ارباب دوباره پاسخ داد "بله"
خدمتکار گفت : "پس چطور است به خداوند اجازه بدهید وقتی که شما در این دنیا هستید او آن را اداره کند؟"
به او اعتماد کن, وقتی که تردید های تیره به تو هجوم می آورد !
به او اعتماد کن , وقتی که نیرویت کم است!
به او اعتماد کن , زیرا وقتی که به سادگی به او اعتماد کنی , اعتمادت سخت ترین چیز ها خواهد بود.
آیا راه سخت و ناهموار است؟.
آن را به خدا بسپار . !
آیا می کاری و برداشت نمی کنی؟
آن را به خدا بسپار.
اراده انسانی خود را به او واگذار .
با تواضع گوش کن و خاموش باش.
ذهن تو از عشق الهی لبریز می شود .
آن را به خدا بسپار !
در این دنیای گذارا دنیایی که چیزها می آیند و می روند , هیچ چیز باقی نمی ماند .پس آیا چیزی ارزش نگران شدن دارد.؟
همه چیز را رها کنید . هر چه بیشتر رها کنید .توان بیشتری را برای وظایف سازنده و خلاق زندگی خود حفظ می کنید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]