تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس امر به معروف كند به مؤمن نيرو مى بخشد و هر كس نهى از منكر نمايد بينى منافق را ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820913000




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تولد یک زندگی


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تولد یک زندگی روایتی از تولد، شادی، جدایی و مرگ زودرس  زنان با لباس صورتی گشاد و روسری های رنگی که با بی دقتی بر سر گذاشته اند، در راهروی دایره مانندی که در مرکز آن، قسمت پرستاری وجود دارد، قدم می زنند. بعضی ها دست به کمر و بعضی تکیه به دیوار. هر از چندگاهی صدای گریه بچه ای می آید. اینجا بخش زایمان بیمارستان امام رضای کرمانشاه است. روبروی بخش پرستاری، اتاق 504 میزبان زنان و مردانی است که شناسنامه در دست برای گواهی ولادت فرزند یا نوه شان مراجعه کرده اند. پسر جوانی گواهی به دست خارج می شود. پرستار با اشاره به پدر جوان می گويد: «شصت و يکيه، زنش هم شصت و ششی است».اتاق که خلوت تر می شود، پرستار و چند دکتر برای ویزیت می روند. دختری بچه به بغل می آید و سراغ پرستار را می گیرد. 16 ساله است و بچه، خواهرش است. ششمین فرزند متولد شده در آن خانواده. می گوید یک هفته است که به مدرسه نرفته. حال مادرش خوب نیست و او از بچه مراقبت کرده است. «مادرم می گه امسال هم نخوندی، نخوندی؛ سال بعد. خب درس که از سلامتی مادرم مهم تر نیست.»پرستار می آید و بچه را معاینه می کند. زردی دارد. آزمایش خون می نویسد و دختر، بچه را در آغوش می گيرد و می رود.پرستار از لذت کار در بخش زایمان می گوید. پانزده سال سابقه کاری دارد و به قول خودش تنها چیزی که او را آنجا نگه داشته، عشق به نوزادان است. «همه کارهای بیمارستانی سخت هستن. اما تولد، شادی و نشاطی که توی این بخش هست به آدم انرژی می ده.»باید از قسمت دایره مانند خارج شد .در راهروی اصلی، بعد از گذشتن از در خروجی بخش، قسمت زایشگاه قرار دارد. برای ورود به این بخش باید کفش ها را درآورد و دمپایی پوشید. کنار در ورودی، قسمت پرستاری قرار دارد و رو به روی آن صندلی هایی که پرستاران و ماماها آنجا نشسته اند. روز خلوتی بوده است و فقط یک زایمان داشته اند.در ابتدا و انتهای بخش، سه اتاق درد وجود دارد.که مادر قبل از وضع حمل را در آنجا می گذراند.کنار هر تخت، دستگاه اندازه گیری وضعیت بیمار و اکسیژن وجود دارد و در همه اتاق ها ساعتی آويخته است. «باید توی همه ی اتاق ها ساعت باشه تا وضعیت مادر لحظه به لحظه تا زایمان ثبت بشه»، این را پرستار می گوید. در راهروی پایانی بخش هم اتاق عمل قرار دارد که بی استفاده است. پرستار توضیح می دهد اگر مادری به عمل سزارین نیاز داشته باشد، سریع به طبقه پایین که بخش جراحی است، منتقل می شود. این برای تسریع و جلوگیری از اتلاف وقت است. زیرا آمدن تیم پزشکان و پرستاران اتاق عمل، وقت بیشتری می گیرد. در قسمت میانی بخش، اتاق زایمان است که انواع لوازم پزشکی و وسایل مخصوص احیای نوزاد در آن وجود دارد.داخل ظرفی فلزی در کنار دستگاه اکسیژن نوزاد، پر از گیره های سفید پلاستیکی است. «اینا گیره ناف هستن. وقتی بچه به دنیا می آد، حدود یک متر ناف داره. یکی از گیره ها به سمت مادر و یکی به سمت نوزاد وصل می شه تا جریان خون گرفته بشه و بعد قطع می شه. اون وقته که نوزاد اولین نفسش رو می کشه که حالتی شبیه گریه کردن داره». نوزادانی که متولد می شوند را به بخش زایمان می فرستند. در اتاق 504 معاینه می شوند و وزن و قدشان اندازی گیری می شود. مادرانی که سزارین کرده اند در همان بخش بستری می شوند و مادرانی که به صورت طبیعی وضع حمل کرده اند، پس از چند ساعت مرخص می شوند. پرستار از خاطره اولین تولد این بخش می گوید: علیرضای یک و نیم ساله که هنوز به همراه مادر و پدرش به آنجا می رود و به پرستاران و ماماها سر می زند و همه دوستش دارند. «انگار بچه خودمونه. یه جوری احساس مالکیت می کنیم نسبت بهش»، این را می گويد و لبخند می زند. سپس به معاینه نوزادی که روی تخت کوچکی خوابیده است، می رود. نوزاد را گلی صدا می زند و با خنده می گوید: «من به دخترا می گم گلی. به پسرا قلی!»«گلی» یک روز است که به دنیا آمده . پدر و مادرش از هم جدا شده اند و خانواده مادر، از همین لحظات نخست، نگران روزی هستند که پدر، فرزند را از مادرش جدا می کند و می برد. بیماران اتاق های دیگر، هرکدام نوزاد را می بینند، سری به نشانه تاسف و دلسوزی تکان می دهند. یکی از همراهان بیماران می گوید: «مادرش سرش رو برده لای میله های تخت و همش گریه می کنه».«گلی» با چشمان درشت سیاه، قنداق شده در ملافه ای سفید به اطرافش نگاه می کند.پرستار می گوید: «همیشه هم همه ی تولدا خوشایند نیستن. بعضی تولدها کل بخش رو غمگین می کنه.درست مثل وقتایی که نوزادی می میره.» منبع: سایت زیگ زاگ




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن