محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830965553
سياست - راز ماندگاري جنبش دانشجويي
واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: سياست - راز ماندگاري جنبش دانشجويي
سياست - راز ماندگاري جنبش دانشجويي
مرتضي سمياري:جامعه ايران در برزخ سنت و مدرنيته گرفتار است. اين گرفتار شدن باعث گرديده كه در طول تاريخ جريانها و گروههاي تاثيرگذار دچار بدفهمي در تعيين موقعيت زماني، جايگاه مكاني، ساختار تشكيلدهنده، استراتژي و عمل گردند. لذا در گذر زمان تجربيات مشابه و بعضا بدون ثمره را به جامعه وارد كردهاند. اين جريانها گاهي مقهور ايدههاي وارداتي شدهاند و گاهي نيز دچار حركات انتحاري ميگردند و در پسزمينه عملكرد آنها جز خشونت و انشعاب و انحلال عايدهاي براي جامعه نداشتهاند. برزخ سنت و مدرينته گاهي نيز بازيگران صحنه را، به سويي برده كه در سناريو و مرامنامهشان دست برده و نحوه عمل خود را به شكل نامطلوبي تغيير دادهاند. اينگونه تصور از نقش و عملكرد آنها باعث گرديده كه بالانس جامعه ايران بين روشنفكران و مجموعه طبقه متوسط دموكراسي آور جنبه سياسي داشته باشد. بر همين روال است كه جنبش دانشجويي ايران با پذيرش نقش پيشتازي در مسيري قدم نهاده است كه هيچگاه براي آن تعريف نشده است. اينگونه پذيرفتن نقشهاي اجتماعي باعث گرديده كه تمامي احزاب و گروهها و جنبشهاي پيشرو روي خط عدم كاميابي مستمر و خوشنامي مقطعي قرار بگيرند. زيرا پارادايمهاي خوشنامي در مواجهه با حوزه عمومي دائما متغير ميباشد، اينگونه ميشود كه برخي احزاب و جريانها با وجود خسارت فراواني كه ديدهاند نه كامياب بودهاند و نه در اذهان عمومي جايگاه محكم و موثري پيدا كردهاند.
خوشنامي منقطع جنبش دانشجويي
ساختار اجتماعي ايران در طول تاريخ تحت تاثير سه عامل قبيله، مذهب و صنف بوده است كه در مقاطع مختلف مليت با آنها پيوند خورده و باعث حفظ ساختار دولت گرديده است، با وقوع انقلاب صنعتي تعامل سه ضلع فوق تحت تاثير توليد مولد همگون با حكومتهاي امنيتي گرديده است اينچنين تركيبي در تضاد با نحوه عمل دانشگاه قرار ميگيرد. دانشجو با داشتن استقلال مالي، شور جواني و آرمان نميتواند با اين ساختار انعطاف پيدا كند لذا در درون خود روحيه مخالفت را پرورش ميدهد اما در درون ايران چون دانشگاه ارتباط موثري با بافت اجتماعي پيدا نميكند تعارض با قدرت در آن، رنگ و بوي موثرتري ميگيرد. زيرا نميتواند خواستهها و نيازهاي خود را در درون جامعه مطرح كند و به بهرهبرداري برساند. در درون ايران قدرت براي حفظ ثبات خود سنت را همراي با خود ميكند لذا كاميابي جنبش دانشجويي در همگوني با نيروي توليد مولد و نيروي نظامي مستقل نهادهاي اجتماعي ميباشد. اين تركيب سه مزيت اساسي دارد اول آنكه سنت در عدم تعامل با روشنفكري و جريانهاي راهبردي اگر نسبت به حاكميت شورش پيدا كند، به تغييرات اساسي و بنيادي ميرسد، اما در ادامه همان نهادهاي سنتي زمينه استبداد را فراهم ميكنند. ولي تعامل بافت اجتماعي و طبقه متوسط حامل دموكراسي به اين سيكل ناقص خط پايان ميدهد. مزيت دوم آن است كه چنين تركيبي، زمينه ثروت و سازمان را براي طبقه متوسط فراهم ميكند، تحليل ساده برونشتاين بيان ميكند كه شكلگيري طبقه متوسط در حد فاصل طيف سرمايهدار و بخش اجتماعي ماندگاري را براي طبقه متوسط فراهم ميكند چنين ساختاري باعث ميشود تعامل با دولت بدون براندازي و هزينهسازي زمينه دموكراسي در جامعه را پديد آورد بر اين اساس جنبش دانشجويي ايران اگر در ادامه عملكرد سنتي خود پافشاري كند دائما در تقابل با دولت دچار هزينهسازي ميگردد اما نتيجهاي حاصل آن نميشود و اين كنش و واكنش تنها خوشنامي مقطعي را حاصلكار جنبش دانشجويي در ايران ميكند. مزيت سوم پيوند اجتماعي آن است كه راهكار مناسبي در دوره انفعال براي رسيدن به دوره دموكراسي ميباشد.در واقع طرح مسئله اجتماعي براي جامعه منفعل و سرخورده از عملكردهاي سياسي آن را تبديل به جامعه اثرگذار توليدكننده ميكند اين جامعه ميتواند نيروي لازم براي گردش ايدههاي متفاوت را در جامعه فراهم آورد.
تجربه كرهجنوبي
دانشجويان كره با ديدگاه نخبهگرا علت سقوط حكومت ري، پارك چانگ هي و چان دون هوان بودهاند اما با اين وجود نتوانسته بودند دموكراسي پايدار را در كرهجنوبي فراهم آورند و در نهايت در طي پنج دوره متوالي براي ايجاد قانون اساسي دموكراتيك به تشكيل سازمان اتحادملي رسيدند؛ سازماني كه سياستمداران، مذهبيها، كارگران و فقرا را به يكديگر پيوند ميداد.
دوره اول : در اين دوران جنبش دانشجويي كره دوران ضعف خود را سپري ميكرد و مجال تشكيل سازمانهاي گسترده در جريان دانشجويي گرفته ميشد لذا اهداف دانشجويان در سير انتزاع يا آرمان قرار ميگرفت، بهعنوان مثال دانشجويان بحث خودمختاري دانشگاه را مطرح ميكردند در اين دوران توسعه اقتصادي كره به سرمايهداري انحصاري وابسته بود لذا تحرك جنبش دانشجوييها فاشيستي را جانشين كرد.
دوره دوم:در اين دوره فدراسيون ملي انجمنها تشكيل شد ضربه اساسي به اين فدراسيون ملي اختلافات نظري ايدئولوژيك در مورد تحليلهاي انتزاعي بود كه در دو گروه پرچم كه معتقد به مبارزات گامبهگام قانوني و گروه ضدپرچم كه معتقد به تشكيل سازمان پيشتاز بود ايجاد شد.
دوره سوم:در اين دوره اختلافات دروني حاصل از تفكر انتزاعي زمينه تشكيل نيروي پيشتاز را فراهم آورد كه نوع تفكرات آنها باعث جدايي مردم از آنها گرديده بود.
دوره چهارم:در اين دوره براي حل مشكل عدم بازتاب عملكرد اجتماعي كميته مبارزه ملي عليه امپرياليسم و فاشيسم ايجاد شد كه براندازي دولت فاشيستي در دستور كار اين سازمان بود اما اختلافات در تعيين مرز تودهها باعث گرديد دو گروه كميته مبارزه دموكراتيك ملي كه سربازان، كارگران و دهقانان را توده ميدانست و كميته مبارزه عليه امپرياليسم كه فقط كارگران را توده ميدانست تشكيل شود. با وجود چنين اختلافات انتزاعي حضور در عرصه اجتماعي بارزترين پيشرفت در جنبش بود. دانشجويان و فارغالتحصيلان وارد بخش صنفي گرديدند و با حضور فعالان صنفي در صحنه كار ميزان فعاليت سياسي را گسترش ميدادند. تجربه كره نشان داد كه فعاليتهاي افراطي و خشونتطلب و انتزاعي و پيشتاز زمينه جدايي مردم از عملكرد دموكراتيك گرديده بود.
دوره پنجم: دانشجويان متوجه گرديدند فعاليتهاي چريكي و خشونتبار پيشتاز با اقبال كم مردمي روبهرو است لذا خواستههاي دانشجويي جنبه صنفي پيدا كرد نقش سازمان پيشرو و ايدئولوژيك كمرنگ شد و بار حمايت مردمي گسترش پيدا كرد. اما ميزان انتقادات براندازان از جنبش دانشجويي بيشتر شده تجربه ايدئولوژيهاي راديكال باعث شده بود كه گروهها در عرصه روشنفكري خوشنامي پيدا كنند اما كاميابي موثري نداشته باشند زيرا استراتژي موثر و تاكتيك سازنده را نتوانسته بودند تعيين كنند.
تجربه جنبش دانشجويي در انتزاع و آرمان
تجربه انجمنهاي اسلامي نشان ميدهد كه با آرماني شدن به اختلافات بر سر نحوه عملكرد ميرسند. مسئله اساسي آن است كه آرمان داشتن باعث ميشود افراد ايرادگير شوند البته اگرچه آرمان پرهزينه است اما چون وارد فاز اجرا نميشود پس كمدردسر است. در واقع اتمسفر جريان روشنفكري در ايران حاشيه را به متن ترجيح ميدهد. ايدهآليستهاي ايران در تراژدي تبديل ايدهآل به ايده همواره سرگردان هستند و آينده نامشخص و هدف نهايي متعالي دارند اما انتزاعگرايان همواره در راه رسيدن به اهداف فاجعه ميسازند در سال 51 تا 54 تسويه و تغيير مانيفست سازمان مجاهدين ناشي از ايجاد مسيرهاي راهبردي انتزاعي در درون انفراديهاي اوين بوده است. آرمان نيازمند تاكتيك براي رسيدن به اهداف و انتزاع نيازمند استراتژي مشخص و واحد در اجرا ميباشد، انتزاعگرايان در طول تاريخ ايران در حد فاصل ليبراليسم و سوسياليسم در رسيدن به دموكراسي در ايران ماندهاند. لذا كلينگر شده و به بايد و نبايد تغيير استراتژي رسيدهاند. محصول فكري انتزاعگرايان فاقد بازده ميباشد لذا زود از بين ميرود و محصول فكري آرمانگرايان بدون مصرف ميباشد. اين نحوه عملگرايي آنها باعث شده كه اين جريانها بعد از خروج از دانشگاه بياثر شوند لذا دوره فعاليت سياسي آنها محدود ميشود آنها رغبتي براي حضور در نهادهاي مدني را ندارند و همواره مايل به قدرت هستند و چون فاقد سازمان استراتژي و ثروت مبلغ ميباشند زودفرسوده ميشوند و جامعه ما نيروي صادق پرانرژي و موثر خود را به راحتي از دست ميدهد. پيوند دانشگاه و روشنفكري با بخش اجتماعي هر دو جريان را سرحال ميكند اجتماع را تحرك ميدهد و روشنفكري را تاثيرگذار ميكند. راهكار چنين پيوندي تعريف گفتمان مشترك بين اين دو بخش ميباشد؛ گفتماني كه دانشگاه را در حد فاصل بين بخش روشنفكري و اجتماعي قرار دهد. اين ساختار نبايد حالت خطي شكننده به خود بگيرد بلكه بايد ارتباطي لايهبهلايه خارج از تجربه ماركسيستي بين اجتماع دانشگاه و روشنفكري ايجاد شود اين تجربه از سوي امام صادق تجربهاي موفقيتآميز بوده است. خروج از حاكميت به حركت در مسير جامعه مدني و تاسيس كانون وكلا كه كار دفاع از اصناف و مردم را در مقابل حاكميت داشت پايهگذار مكتبي گرديد كه بعد از فاصله چند قرن نيازمند بازخواني آن ميباشيم در حالي كه تجربه سربداران و چريكهاي فدايي خلق تجربه پرفرازونشيب سرشار از آرمان صداقت عشق ولي فاقد ثمره بوده است.
جنبش دانشجويي حوزه مطالبات
تجربه چهار ساله حضورم در انجمنهاي اسلامي و دفتر تحكيم وحدت نشان ميدهد مطالبات حوزه دانشگاه صنفي ميباشد البته بايد گفت: بين حوزه دانشگاه و جنبش دانشجويي تمايز وجود دارد، جنبش دانشجويي ايران دفتر تحكيم وحدت در شعارهايي كه ميدهد رونمايي اجتماعي دارد ولي ماهيت اين شعارها كاملا سياسي است. در واقع تجربه ديدهباني جامعه مدني به تقويت آن ختم نميشود بلكه با يكسري مبارزات گسترده همسويي پيدا ميكند كه نمونه آن در سه دوره اول ارتقاي جنبش دانشجويي كره جنبش دانشجويي تركيه و كشورهاي جهان سوم نيز موجود بوده است. در سايه جامعه مدني فضاي هيجاني با شعارهاي روزمره شناور ايجاد ميشود كه با فشار امنيتي دوران فعاليت سياسي را كاهش ميدهد. نكته مهم آن است كه تا زماني كه نسيم ثبات سياسي فراهم نشود بايستي كه مطالبات صنفي اجتماعي بارزتر گردد. لذا نقطه ثقل فعاليت دانشجويي در ايجاد دولت دموكراتيك در مفاهيم صنفي و اجتماعي بايد نمايان شود. امروز ديگر نميتوان نقش كلي انتزاعي يا آرماني براي جامعه كشيد زيرا الگوهاي اخلاقي و معيشت از اهميت بالايي برخوردار است. البته تجربه نشان ميدهد ميل به انتزاع يا آرمان زمينه سركوب را فراهم ميكند و سركوب هم شانس انتخاب سياسي را بر دانشجويان بالاتر ميبرد لذا راهبرد دموكراسي كمرنگتر ميشود و سيكل ناقص از آرمان به سركوب ايجاد ميگردد. اين نكته كليدي بايد همواره مورد توجه قرار بگيرد كه جنبش آوانگارد نميتواند رهبر بدنه اجتماعي خود شود زيرا هيچگاه مشخص نيست كه بدنه بتواند رفتار رهبران را تحمل كند. اين صورت مسئله باعث ميشود كه به راحتي متوجه شويم كه چرا برخي احزاب شوراي مركزي مادامالعمر دارند.
جنبش دانشجويي و رهبري جنبش اجتماعي
احساس رهبري جنبش اجتماعي توسط جنبش دانشجويي در اثر نقش بيشتر اجتماعي آن ميباشد، اين بدفهمي در اثر دو ديدگاه ايجاد شده است. اينكه عدهاي در سيكل ناقص حضور در ساختار قدرت سعي كردهاند با انتقال بار هزينهپردازي، نقش پيشتازي را به اين جريان القا كنند و ديدگاه دوم نقش پراتيك جنبش دانشجويي ميباشد، نكته مهم آن است كه، سه بحران مهم جنبش دانشجويي يعني بحران هويت، بحران استراتژي و بحران اثربخشي با پذيرش چنين نقشي بيشتر رنگ پيدا ميكند. جنبش اجتماعي اگر گرايش اجتماعي پيدا كند، اما در اتخاذ راهبرد به نفع اجتماعي عمل نكند، دچار توهم در ارائه راهكار ميگردد.
جنبش اجتماعي و تجربه تحقق دموكراسي در خارج از چارچوب قدرت
معضل دموكراسي در جامعه ما هميشه پابرجاست، اگر جرياني بخواهد در مقابل قدرت قرار بگيرد نيازمند آن است كه، سازمان و ثروت را كنار ايدئولوژي و تاكتيك قرار دهد. طبقه متوسط ايران فاقد چنين فاكتورهايي ميباشد. لذا قدرتهايي كه مقابل اين طبقه حامل دموكراسي قرار ميگيرد قدرت فراواني دارد لذا قانوني رفتار نميكند. و به سمت شبه مدرن مايل ميشود و دولت رانتير با ضريب امنيتي بالا را فربه ميكند. در چنين شرايطي ورود به قدرت توسط روشنفكران و دانشجويان معادلهاي ميسازد كه طرف بازنده آن، از پيش مشخص ميباشد. اما چون در ايران ترس از تغيير موضع وجود دارد همواره در دو سر طيف ورود به قدرت يا براندازي آن نوسان ميكند بدون توجه به گزينه سوم كه ميتوان خارج از دولت با فشار نهادهاي مدني ساختار و ضابطههاي دولت را قانونمند كرد. اما عملكرد مواجه با قدرت به تشكيل دولت قانونمند ضربه ميزند زيرا خاصيت ارگانيك در تشكيل يك دولت قانونمند كه توسط نهادهاي مدني كنترل ميشود را بيثبات ميكند.
بزنگاه تاريخي براي تقويت جامعه مدني
يكي از نقاط پراشتباه جريان دموكراسيخواه در ايران آن است كه به جاي قرار گرفتن در بستر اجتماعي در مصدر سهمخواهي از دولت خود را تقويت ميكند. تجربه ناكام اميركبير، مصدق و مهندس بازرگان براي اصلاح از درون چارچوب بايد اين فرصت را بدهد كه به گزينه تقويت حوزه عمومي برسيم. در دوره انفعال اجتماعي ضرباهنگ روشنفكري خاصيت تخريبي دارد، اميرپرويز پويان در جزوه رد تئوري بقا به توجيه نيروي آوانگارد براي آگاهي تودهها ميرسد كه حاصل آن ميشود كه عملا فدائيان در دورهاي كه نيازمند حضور در بستر اجتماعي بودند در زندان به مجادله بر سر سير تحولات تاريخي برسند در حالي كه در همان دوران علي شريعتي از تغيير فرهنگي و ايجاد گفتمان اجتماعي دفاع ميكند و براساس پارادايمهاي دوره اول و دوم روشنفكري به نوسازي ميپردازد و عملا اين گفتمان بر دل مردم مينشيند چنين تجربياتي باعث ميشود كه دوره انفعال باعث غافلگيري جريان روشنفكري نشود. روشنفكران ايران معمولا معتقد به اين جمله ميباشند كه مردم ايران به شدت غافلگيركننده عمل ميكنند چنين تصوري ناشي از عدم آگاهي از بافت اجتماعي مردم ميباشد در واقع جدايي و ايجاد شكاف عميق بين روشنفكري و جريان اجتماعي باعث ميگردد بستر عينيگرايي جاي خود را به توهم پيشتازي بدهد نكته جالبتر آن است كه مواجهه با قدرت براي جريان روشنفكري آن را در سيكل استبداد به دوران نيمبند دموكراتيك گرفتار ميكند. در واقع حاكميت براي حل مسئله حضور رقيب در ميدان رقابت دولت فراگير سيال را به عنوان رقيب با اين جريان وارد عرصه ميكند كه نمونه آن توسعه حزب دموكرات قوام در مقابل دولت ملي دكتر مصدق و حزب رستاخيز ميباشد. حزب رستاخيز در جزوه فلسفه انقلاب ايران از ماهيت ريشهكن شدن طبقه در ايران ميگويد در واقع براي حذف جريان دموكراسيخواه مستقل از قدرت احزابي با رونمايي مردم سالار مبارزه سهمگيني را عليه طبقه متوسط در ايران آغاز ميكند. در واقع چنين دولتهايي راست نظاميگرا را انعطاف و سياليت ميدهند تا در بزنگاههايي كه پروژه حضور در قدرت براي روشنفكران مطرح است اينچنين دولتهايي زمينه سركوب را فراهم آورد و جريان روشنفكري نيز با تز جدايي از بستر اجتماعي و پيوند خوردن با بخشهاي غيرشفاف سياسي به اين جريان كمك فراواني ميكند و خود را نيز در مرحله حذف شدن و نوسان استبداد و شبهمدرن قرار ميدهند.
دوشنبه 8 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]
-
گوناگون
پربازدیدترینها