واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: آشنايي با شخصيت جامعه ستيز -بخش پاياني مهارت مدارا با حيوان و انسان
دكتر بهنام اوحدي* / www.iranbod.com
اختلال بيش فعالي-كم توجهي و اختلالات يادگيري اغلب با اختلال سلوك همراه هستند و در بيشتر موارد نشانه هاي اين اختلالات پيش از آغاز تشخيص اختلال سلوك وجود دارد. به طور كلي، اختلالات سوءمصرف مواد نيز در نوجوانان دچار اختلال سلوك شايع تر از جمعيت كلي است و ارتباط آشكاري بين كردارهاي ستيزه جويانه كودك و مصرف مواد در نوجواني وجود دارد. نكته يي كه نبايد از ياد ببريم اين است كه كودكان دچار اختلال بيش فعالي-كم توجهي اغلب كردارهاي تكانشي (همچون دلبستگي به آتش افروزي) و پرخاشگرانه يي دارند كه ممكن است هرگز ملاك هاي كامل اختلال سلوك را در بر نداشته باشد. براي نمونه بيشتر كودكان، نوجوانان و بزرگسالان دچار اختلال بيش فعالي، دلبستگي فراواني به حيوانات (به ويژه سگ و اسب) نشان مي دهند، در حالي كه حيوان آزاري بي رحمانه و وحشيانه (حتي تا اندازه هاي منجر به شكنجه، قطع عضو، دار زدن و زنده زنده سوزاندن حيوانات) از رويكردها و سرگرمي هاي بسيار شايع در اختلال سلوك است.
اختلال شخصيت ضد اجتماعي در بسياري از موارد، فرجام اختلال سلوك خواهد بود؛ اختلالي كه بايد آن را از «كردار بزهكارانه» جدا كرد. اختلال شخصيت جامعه ستيز شمار زيادي از حوزه هاي زندگي فرد مبتلا را دربرمي گيرد، اما اگر يگانه نماي فرد كردار ضد اجتماعي باشد در دسته «كردار ضد اجتماعي بزرگسالان» نهاده مي شود. نكته مهم آن است كه اگر كردار ضد اجتماعي آشكارا از اختلال پيش مرضي ديگري (همچون سوء مصرف الكل يا ديگر مواد) سرچشمه گرفته باشد يا اگر عقب ماندگي ذهني، اسكيزوفرني يا شيدايي (مانيا) بتوانند علائم بيمار را توجيه كنند، مطرح ساختن اختلال شخصيت جامعه ستيز به عنوان تشخيص درست نخواهد بود. برخي گزارش ها بيانگر آن است كه همچون اختلال شخصيت مرزي-آشوبناك، بيمار دچار اختلال شخصيت جامعه ستيز نيز با پا به سن گذاشتن از علائم اش كاسته مي شود.
چنانچه بيمار خود را در ميان شماري همانند خودش بيابد، بي انگيزگي اش براي تغيير هم از بين مي رود. شايد از اين روست كه گروه هاي خودياري در كاستن از شدت اين اختلال، سودمندتر از زندان بوده اند. در آغاز درمان بايد محدوديت هاي سفت و سخت گذاشته شده و راهي براي برخورد با خودزني هاي بيمار جسته شود. درمانگر براي چيره شدن بر ترس اين بيماران از نزديكي و صميميت نبايد اجازه دهد كه بيمار پا را از دايره برخوردهاي شريف انساني بيرون بگذارد. بنابراين درمانگر بايد نظارت و برخورد با بيمار را از كيفر و جداسازي او تفكيك كند. در بسياري از موارد سود جستن از درمان هاي دارويي در كنار روان درماني هاي گروهي و گروه هاي خودياري لازم مي شود. در دهه هاي اخير در ايالات متحده امريكا در راستاي درمان زندانيان دچار اختلال شخصيت جامعه ستيز، افزون بر دارودرماني و روان درماني از رويكردهاي كمكي سودمند همچون موسيقي درماني، هنردرماني و درمان با سود جستن از حيوانات دست آموز خانگي نيز بهره گرفته شده است. در برخي از زندان هاي امريكا افزون بر دارودرماني و روان درماني هاي فردي و گروهي از گذاشتن تكليف تربيت و آموزش سگ هاي ناسازگار و پرخاشگر بر دوش جنايتكاران جوان و ميانسال براي پديد آوردن تغييرات و مهارت هاي رفتاري ديرپا در مجرمان خطرناك مقاوم سود جسته شده است. در رفتاردرماني شناختي بيماران دچار اختلال شخصيت جامعه ستيز، از آموزش مهارت هاي زندگي اجتماعي، به ويژه مهار و مديريت خشم و بهبود روابط بين فردي در راستاي مروت و مدارا با حيوانات و آدميان بهره فراوان به دست آمده است.
معيارهاي تشخيصي DSM-IV - TR براي اختلال شخصيت ضداجتماعي
الف- بي اعتنايي به حقوق ديگران و زير پا نهادن آن به صورت الگويي فراگير و گسترده كه از 15سالگي آغاز شده باشد و دست كم سه تا از نشانه هاي زير وجود داشته باشد.
1- فرد نتواند خود را با هنجارهاي اجتماعي و احترام و توجه به رفتارهاي قانونمند هماهنگ كند. از اين رو به طور مكرر كردارهايي را انجام دهد كه به دليل آنها دستگير شود يا مستوجب دستگيري باشد.
2- نيرنگ باز و فريبكار باشد؛ يعني به طور مكرر دروغ بگويد، نام هاي مستعار و جعلي (ساختگي) گوناگون داشته باشد و براي دستيابي به سود شخصي يا لذت فردي سر ديگران كلاه بگذارد.
3- تكانشي بوده و از برنامه ريزي و پروراندن نقشه در سر ناتوان باشد.
4- تحريك پذير، پر تنش و پرخاشگر باشد به گونه يي كه مكرر در جنگ و ستيز به سر برد.
5- نسبت به سلامت و امنيت خود يا ديگران بي پروا و بي اعتنا باشد.
6- همواره از پذيرش مسووليت سر باز زند به گونه يي كه هيچ گاه نتواند حرفه ثابتي داشته باشد يا از عهده تعهدات مالي اش برآيد.
7- احساس پشيماني نكند؛ يعني به آسيب رساندن به ديگران، داشتن برخورد بد با آنها يا دزديدن اموالشان بي اعتنا و بي تفاوت باشد يا به راحتي اين كارها را توجيه كند.
ب- فرد دست كم 18 سال داشته باشد.
پ- شواهد موجود، اختلال سلوك را كه پيش از 15 سالگي آغاز شده باشد، مطرح كنند.
ت- كردار ضد اجتماعي به طور انحصاري در سير اسكيزوفرني يا حمله (اپيزود) مانيا پيدا نشده باشد.
*روانپزشك و درمانگر مشكلات جنسي زناشويي و خانوادگي
دوشنبه 8 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]