واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: امروزه آنچه در سایت ها ،خبر نامه ها و حتی میان مردم در مورد آن بعضا صحبت و اظهار نظر می شود، بحث ازدواج موقت است. اگر چه ازدواج موقت موضوعی جدید نیست و منشاء آن به هزار و چهار صد سال قبل باز می گردد، اما سوال مهم آن است که چرا ازدواج موقت با آنکه در قانون و شرع پیش بینی شده ، اکنون مورد توجه خاص قرار گرفته و چرا عده ای از باب انتقاد و یا دفاع از آن در برابر هم صف کشیده اند؟ البته باید این نکته را قبل از ورود به بحث متذکر شوم که در این مقاله به هیچ عنوان نمی خواهیم اظهار نظر کنیم که در شرایط فعلی ، ازدواج موقت برای چه کسانی سودمند است و یا اینکه می توان مردان متاهل را و لو به قیمت فروپاشی زندگی مشترکشان در اقدام به ازدواج موقت ستایش کرد ؟! بیایید برای آغاز بحث به دو مطلب توجه کنیم: 1- غرایز و تمایلات انسان 2- ارضاء و تامین غرایز این مسئله قطعی و مسلم است که انسان دارای قوا و غرایز متعددی است که موهبتی الهی در وجود بشر است و برای انسان وساختار وجودی او لازم وضروری است . غریزه ی انسان در خوردن و آشامیدن ، چیزی نیست که بتوان آن را از او گرفت . چرا که تمایل انسان به خوردن و آشامیدن برای حیات و ادامه ی زندگی او ضروری است و به سلامت و حفظ ساختار فیزیکی و حتی روحی - روانی او کمک می کند . این غریزه در انسان اگر به شکل درست و منظمی تأمین نشود ، به او ضرر می رساند به این معنا که زیاده روی در خوردن وآشامیدن و یا حتی کوتاهی در تامین این غریزه ، هر دو در دو جهت مخالف به او صدمه خواهند زد و تنها در مسیر اعتدال می تواند برای او مفید بوده و به او سلامتی بخشد . همین طور نیاز انسان به محبت ، چیزی نیست که بتوان آن را در وجود او خاموش کرد بلکه انسان به محبت نیاز دارد . بنابراین اگر این محبت از مسیر صحیح خارج شود، می تواند عامل بسیاری از مشکلات روحی و روانی باشد . با این دو مثال وارد مقوله ی غریزه جنسی می شویم . تمایلی که خداوند آن را در وجود انسان قرار داد تا هم نیاز جسمی خود و هم نیاز روحی اش را از این راه برطرف کند. چرا که دو جنس( مرد و زن) به دلیل تفاوت هایی که در ساختار روحی وجسمی دارند به هم نیاز دارند و این نیاز ، باعث تداوم نسل بشر و سازندگی در جامعه خواهد شد . واضح است که این موهبت الهی اگر به حال خود رها شود ،منشأ خطرات و نابسامانی هایی در خانواده و حتی در جامعه خواهد شد و سرکوب و خفه کردن آن نیز ، انحطاط نسل بشری و بیماری های روحی وروانی را به همراه خواهد داشت ؛ لذا تنها راه ارضاء آن ، به نحو مطلوب وصحیح است . بهترین و زیباترین مسیر در ارضاء این غریزه ، ازدواج و تشکیل خانواده است آن هم ازدواج به صورت دائم . اما در کنار ازدواج دائم در شرع و قانون مدنی، از ازدواج و نکاحی به نام نکاح منقطع (ازدواج موقت – صیغه ) نام برده شده است . در ماده 1075 قانون مدنی ، نکاح منقطع را این گونه تعریف میکند : نکاح وقتی منقطع است که برای مدت معینی واقع شده باشد . بنابراین از شرایط الزامی در نکاح موقت ، تعیین مدت زمان آن است و بدون این مدت ، عقد منعقد نخواهد شد . اهمیت این موضوع تا آن جا است که قانون گذار در ماده بعد ، تعیین مدت را تاکید می کند{ ماده 1076 ، مدت نکاح منقطع باید کاملا معین باشد .}در کنار تعیین مدت از شرایط لازم در انعقاد این عقد ، تعیین مهریه است بر خلاف ازدواج دایم که عدم تعیین آن خللی به عقد وارد نمی کند . {ماده 1905 در نکاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است . ماده 1087 اگر در نکاح دایم مهر ذکر نشد یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است.....} بنابراین از نظر قانون ارتباط زن و مرد در عقد موقت در همین مدت کوتاه بوده و این مدت می تواند از چند ساعت تا چند سال باشد و با پایان مدت نکاح خود به خود منحل می شود و به غیر از مهریه تنها در صورت شرط ضمن عقد ، زن از حقوق مالی برخوردار خواهد شد . بدین معنا که در نکاح موقت به موجب قانون مدنی زن و مرد از یکدیگر ارث نمی برند و به زن نفقه تعلق نمی گیرد. {ماده 1113در عقد انقطاع ، زن حق نفقه ندارد مگر اینکه شرط شده باشد یا آنکه عقد مبنی بر آن جاری شده باشد } . قانون گذار با تاکید بر مدت نکاح و مهریه دو مسئله مهم را مورد توجه قرار میدهد : 1- وضعیت حقوقی زن و مرد در این ارتباط کوتاه ، تا به موجب آن زن و مرد به حقوق و تکالیف خود و لو در مدت کوتاه آگاه بوده و این مسئله باعث سوء استفاده نگردد 2- این عقد بر خلاف ازدواج دایم به منظور تشکیل خانواده نیست لذا جدایی در آن آسان تر بوده و تعهدات مالی و غیر مالی درآن وجود ندارد . در حالی که در ازدواج دایم گویی شارع با وضع شرایط دشوار در طلاق به زن و مرد فرصت بازگشت می دهد که از جمله شرایط برای تحقق طلاق ، حضور دو شاهد عادل و اینکه زن در زمان طهر باشد(1140طلاق زن در مدت عادت زنانگی یا در حال نفاس صحیح نیست......) لذا آنچه در نظر قانون گذار مهم است حفظ کیان خانواده و پایداری در حسن معاشرت بین زوجین است و قوانین خاص و متفاوت در ازدواج موقت بر این مطلب گواهی میدهد. جالب است که در دنیای غرب بعد از تجربه دو راهکار تلخ آزادی جنسی و سرکوب و به انزوا کشیدن آن ،" راسل " فیلسوف معروف انگلیسی ازدواج رفاقتی یا زناشویی دوستانه را مطرح کرد و شرایطی را برای این روش پیش بینی کرد: 1- طرفین قصد بچه دار شدن نداشته باشند 2- جدایی آنان به آسانی صورت پذیرد 3- پس از طلاق ، زن هیچ گونه حق نفقه نداشته باشد در واقع راسل ازدواجی را پیشنهاد می کند که اندک شباهتی به ازدواج موقت در اسلام دارد . این مطلب درست است که به جای بی بند و باری و سرکوب غرایز جنسی ، آن را کنترل کنیم ، آن هم برای قشری که امکان ازدواج را ندارند و از سوی دیگر از این موهبت الهی نیز بهره مند هستند ، اما به راستی در حال حاضر با وجود قوانین و مقررات محدود در این زمینه و عدم ضمانت اجرای کافی ، آیا ازدواج موقت در جامعه ضروری است ؟ و می تواند مانع از بسیاری از نابسامانی های جنسی در جامعه شود ؟ یا خود عاملی برای فساد و هوس بازی شده و ماهیت واقعی خود را از دست خواهد داد ؟ نویسنده : ف فردوسی – کارشناس حقوق خانواده تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 434]