واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: كلاهبرداري با پيش بيني زمان مرگ!
اين زن همچنين گفت اموالي كه اين دو مرد شياد به دست آورده اند حدود يك ميليارد تومان ارزش دارد
دو مرد شياد پس از اغفال يك زن ثروتمند روز مرگ او را پيش بيني و به اين بهانه يك ميليارد تومان از او كلاهبرداري كردند.
به گزارش اعتماد، اين زن 50ساله كه فهيمه نام دارد پس از فرا رسيدن روز موعود وقتي اتفاقي برايش نيفتاد متوجه شد توسط اين دو مرد فريب خورده است. به همين خاطر به مجتمع قضايي بعثت مراجعه كرد و با ارائه شكوائيه يي خواستار رسيدگي به اين موضوع شد.
فهيمه به رئيس شعبه 1159 دادگاه عمومي گفت؛ حدود دو سال قبل به دنبال ابتلا به يك بيماري ساده وقتي به پزشك مراجعه كردم، علائم مشكوكي از بيماري سرطان در من مشاهده شد. پس از آن پيگيري هايم را ادامه دادم تا اينكه پزشكان اعلام كردند شك شان در مورد بيماري ام به يقين تبديل شده و بايد با جديت مراحل درمان آغاز شود. پس از آن با مصرف داروهاي تجويزشده براي مدت كوتاهي بيماري ام كنترل شد، اما در ادامه پزشكان گفتند بيماري پيشرفت كرده است. در اين اثنا به پيشنهاد يكي از همسايه هايم به مصرف داروهاي گياهي رو آوردم. او شخصي به نام رحمت را به من معرفي كرد و گفت؛ اين مرد در درمان بيماران با گياهان دارويي تبحر خاصي دارد. من هم به پيشنهاد دوستم نزد رحمت رفتم و ماجرا را برايش تعريف كردم. او مقداري داروي گياهي برايم تجويز كرد. مصرف اين داروها تا حدودي باعث بهبودي ام شد.
اين زن ادامه داد؛ به خاطر اينكه من از لحاظ جسماني وضعيت مناسبي نداشتم هميشه رحمت به خانه ام مي آمد تا اينكه يك بار كه براي ديدنم آمده بود شخصي به نام ابراهيم را نيز همراه خودش آورد.
رحمت گفت ابراهيم انسان پاك و نوراني است و در كارهاي خير مشاركت دارد و به همين خاطر مي تواند در بهبود بيماري ام موثر باشد. پس از آن هر بار كه رحمت به ديدنم مي آمد، ابراهيم نيز همراه او بود. در كنار مصرف داروهاي گياهي ابراهيم نيز در حالي كه ذكر مي گفت با انجام حركاتي مرموز تلاش مي كرد مرا درمان كند. تلاش اين دو نفر تا مدتي تاثير جزيي داشت و حتي ديگر به پزشك متخصص ام نيز مراجعه نمي كردم. به تدريج ارتباط نزديكي بين من و رحمت و ابراهيم برقرار شد و من به خاطر ظاهر فريبنده يي كه آنها داشتند سخت شيفته شان شدم و نسبت به آنان اطمينان كامل پيدا كردم.
سرانجام در حالي كه يك سال از آشنايي ام با آنان مي گذشت روزي سراسيمه به خانه ام آمدند و گفتند بايد مرا از موضوع مهمي مطلع كنند. ابراهيم گفت شب گذشته يكي از اولياي دين را در خواب ديده كه به او گفته من به زودي خواهم مرد و تا آن زمان بايد تمام اموالم را وقف كنم و هنگام مردن هيچ دارايي نداشته باشم. او حتي روز و ساعت دقيق فوت مرا نيز اعلام كرد و گفت روز بيست و چهارم مردادماه راس ساعت دو بعدازظهر از دنيا خواهم رفت. ابراهيم تاكيد كرد هيچ كس نبايد از تاريخ مرگ من مطلع شود. من نيز كه به ابراهيم و گفته هايش اعتماد كامل داشتم حرف هايش را قبول كردم.
پس از آن تمام دارايي ام را كه شامل 10 باب مغازه در پاساژي حوالي ميدان ونك، آپارتماني 300 متري واقع در تهرانپارس و يك دستگاه پژو پرشيا بود به نام ابراهيم كردم و همه جواهراتي را نيز كه داشتم به او دادم. وي به من اطمينان داد همه اموالم را در راه خير صرف خواهد كرد تا روحم پس از مرگ در آرامش باشد.
سرانجام روز 24 مرداد فرا رسيد. من از همه اقوام و دوستانم خداحافظي كردم و حلاليت طلبيدم و نزديك ساعت دو در حالي كه كفنم را نيز آماده كرده و وصيتنامه ام را نيز نوشته بودم رو به قبله خوابيدم. در اين حين خدمتكارم بالاي سرم آمد و هنگامي كه از ماجرا باخبر شد به يكي از بستگانم اطلاع داد. او نيز بلافاصله بر بالينم حاضر شد و مرا به بيمارستان منتقل كرد. وقتي ماجراي پيش بيني مرگم را به پزشكان گفتم آنها وضعيت مرا طبيعي اعلام كردند و توضيح دادند فعلاً خطري مرا تهديد نمي كند. پس از آن بود كه با صحبت هايي كه دخترم با من انجام داد متوجه شدم ابراهيم و رحمت براي اينكه اموالم را از چنگم بيرون بياورند با اين حرف ها مرا فريب داده اند.
اين زن همچنين گفت اموالي كه اين دو مرد شياد به دست آورده اند حدود يك ميليارد تومان ارزش دارد .پس از طرح اين شكايت با انجام تحقيقات ويژه دو متهم بازداشت شدند و تحت محاكمه قرار گرفتند.
رحمت درباره اتهامش گفت؛ من نيز اغفال شده ام. يك سال قبل با ابراهيم در يكي از مكان هاي مذهبي آشنا شدم. آن روز من به خاطر بيماري برادرم سخت آشفته و نگران بودم تا اينكه ابراهيم به من نزديك شد و بدون اينكه چيزي بپرسد مطالبي را درباره برادرم گفت كه همه آنها واقعيت داشت. چهره فريبنده او از يك سو و حرف هايي كه در مورد برادرم زد از سويي ديگر سبب شد به او اطمينان پيدا كنم. او گفت مي تواند باعث بهبود برخي بيماران شود. من هم آن شب شماره و آدرسش را گرفتم و بدين ترتيب دوستي ام با ابراهيم آغاز شد. از آن پس گاهي او مرا با خود به بالين بيماران مي برد و كارهاي عجيبي انجام مي داد و همزمان با آن ذكر مي گفت. ظاهراً چندين نفر با كارهاي ابراهيم بهبود يافتند البته برخي از آنان نيز پس از مدتي فوت شدند.
اين متهم ادامه داد؛ در مورد فهيمه هم او همه اموالش را به نام ابراهيم كرده و چيزي به من نرسيده است.
در ادامه ابراهيم با رد ادعاهاي شاكي گفت؛ من هر كاري كه انجام داده ام با نيت خير بوده و اظهارات شاكي در مورد اموالش دروغ است. خود او گفت مي خواهد اموالش را صرف امور خيريه كند و به پيشنهاد خودش آنها را به نام من كرد.پس از اظهارات طرفين رئيس دادگاه ادامه رسيدگي به پرونده را به وقت ديگري موكول كرد.
هم اكنون رحيم با سپردن وثيقه آزاد است اما ابراهيم در زندان به سر مي برد.
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]