محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830880423
در باب ماهيت وحي فراتر از تجربه عرفاني
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: در باب ماهيت وحي فراتر از تجربه عرفاني
جام جم آنلاين: به مناسب ماه مبارك رمضان، ماه نزول قرآن گفتگويي را با حجتالاسلام والمسلمين علي رباني گلپايگاني عضو كميته علمي فلسفه و كلام حوزه علميه قم و رئيس بخش كلامي دايرهالمعارف علوم عقليدر مورد نقد و بررسي نظريه تجربه نبوي انجام داديم كه تقديم حضورتان ميشود. وي در اين مصاحبه وحي را متمايز از تجربيات عرفاني و ماهيتا متفاوت با آن ميداند.
لطفا ابتداي بحث در ارتباط با ماهيت وحي مختصر توضيح دهيد و اين كه ماهيت وحي چيست و آيا ميشود آن را به تجربه ديني تعبير و تفسير كرد يا خير؟
ما نميتوانيم ماهيت و حقيقت وحي را به طور دقيق مثل ماهيتهاي ديگر تعريف كنيم. در حقيقت وحي امري است كه از شناخت فكري و شناخت ادراكي ما خارج است، اما آنچه قدر مسلم است اين كه نميتوان وحي را به تجربه ديني بازگرداند و فرو كاست.
در باب ماهيت تجربه ديني، ديدگاههاي مختلفي مطرح شده است. يكي از ديدگاهها همان است كه شلاير ماخر، متكلم و دين شناس معروف مسيحي مطرح كرده است. ايشان تجربه ديني را به احساس تعبير كرده و گفته تجربه ديني عبارت است از احساس اتكاي مطلق انسان به حقيقت غايي و آن طور كه در كتاب عقل و اعتقاد ديني و كتابهاي ديگر هم آمده ايشان تجربه ديني را از انوار معرفتي خالي و تهي ميداند. ديدگاه ديگري كه باز در تجربه نبوي معروف است نظريه ويليام آلستون است.
ايشان هم يك فيلسوف دين معروف مسيحي است. ايشان تجربه ديني را به ادراك احساسي بازگردانده و گفته است تجربه ديني همان جايگاهي را دارد كه ادراكهاي احساسي بشر در معرفتهاي علمي دارد. يعني همان طوري كه دادههاي حسي در حوزه معرفتهاي علمي منشأ اين ميشود كه انسان بتواند به نظريههاي علمي برسد دادههاي تجربي از حوزههاي دين هم چنين نقشي را ايفا ميكند.
تفصيل اينها را البته بايد به منابع رجوع كرد و از جمله جاهايي كه اين ديدگاه روشن بيان شده در كتاب عقل و اعتقاد ديني است كه مايكل پترسون و سه نفر ديگر از فيلسوفان دين آن را تنظيم كردهاند.
خب حالا با توجه به اين دو ديدگاهي كه اشاره شد با هيچ يك از اين دو تا ما نميتوانيم وحي را به تجربه ديني برگردانيم. در ديدگاه اول كه مساله خيلي روشن است. اين كه در وحي معرفت شناخت ادراك به صورت برجسته و روشن وجود دارد وحي بار معرفتي روشني دارد. وحي يك نوع راهي است براي منتقل كردن معرفتهايي به انسان، معرفتهايي كه عقل و حس از دريافت آن ناتوانند.
اگر كسي تجربه ديني را فاقد معرفت بداند طبعا نميتواند وحي را بر اساس اين نظريه به تجربه ديني تفسير كند. حالا اگر ما ديدگاه كساني را قبول كنيم كه معتقدند تجربه ديني بار معرفتي دارد (يعني ديدگاه آلستون را) باز نميتوانيم وحي را همان تجربه ديني بدانيم زيرا مشكل اين است كه معرفتهايي مثل معرفت آلستون، خطاپذيرند.
در حالي كه از ويژگيهاي وحي اين است كه خطاناپذير است يعني وحياي كه ما درباره آن صحبت ميكنيم وحي نبوت و وحي شريعت است و به دلايل عقلي و نقلي در آن خطا نيست. همه متكلمان اسلامي در اينجا اتفاق نظر دارند. در اين خصوص ميتوانيم به قرآن هم استناد بكنيم. آيه مباركه 26 تا 28سوره جن ميفرمايد:«تا معلوم بدارد كه پيامهاي پروردگار خود را رسانيدهاند و [خدا] بدانچه نزد ايشان است، احاطه دارد.»
اين آيه شاهد همين مدعاست يعني پيامبر مورد رفعت قرار ميگيرد تا اين كه آن چه دريافت كرده كاملا به مردم ابلاغ شود بنابراين حالا به سبك قياس استنثنايي تجربه ديني اگر بار معرفتي ندارد وحي را نميتوان به آن تفسير كرد، چرا كه وحي بار معرفتي دارد. اگر تجربه ديني بار معرفتي دارد و خطا پذير است، اما معرفتهاي وحي خطاناپذير است و باز به اين نتيجه ميرسيم كه وحي قابل تحويل به تجربه ديني نيست. همه اينها به سبك قياس استثنايي و منطقي مورد تقرير است. نكته سوم هم اين كه تجربه ديني به عقيده صاحبنظران آن فراگير است.
حتي گاهي گفتهاند غير دينداران هم از اين تجربه برخوردارند. گرچه خودشان به آن توجه ندارند. چيزي شبيه آن بحث فطرت كه ميگوييم فطرت عام است، گرچه بعضيها توجه به آن فطرت ندارند. اين صاحبنظران هم گفتهاند تجربه ديني اتكاء به حقيقت غايي دارد و آن امري است كه در باطن و نهاد همه آدمها وجود دارد، ولي بعضيها به آن توجه ندارند يا ممكن است در مصداقش دچار اشتباه شوند.
يعني تجربه ديني اينقدر فراگير است كه همه دينداران برخوردار از تجربه ديني هستند ولو در سطوح مختلف. در حالي كه ما معتقديم تجربه وحياني وحي نبوت يك امر خاص است، يعني اخص به خواص. به قول ابن عربي، وحي عام همه را شامل ميشود و وحي خاص فقط براي اولياي خدا است و وحي اخص براي انبياست.
شما ملاحظه كنيد ايشان در 3 سطح طبقهبندي ميكند، بنابراين تجربه وحياني آن هم وحي نبوت اختصاص به گروه اندكي از انسانها دارد.
مثلا ميگوييم روح ما تغييرپذير نيست. امر مادي تغييرپذير است پس روح مادي نيست اين هم دليل ديگري است كه ما نميتوانيم وحي نبوت را به تجربه ديني برگردانيم. اگر هم كسي بخواهد در اينجا با نگاه خيلي باز مساله را ببيند در نهايت ممكن است به وحدت سنخي برسد كه بگويد سنخ اينها يك چيز است و يك نحوه ادراك و ارتباطي با عالم بالاست و مراتب مختلف دارد.
مثل اين است كه ما بگوييم واجبالوجود، ممكنالوجود، موجود مادي و مجرد همه يك سنخ دارند. واقعيت و هستي آنها از نظر سنخ يكي است، اما مرتبه واجب غير از مرتبه ممكن است. مرتبه جوهر غير از عرض است و نميشود اين دو را به هم بازگرداند و خطاب كرد.
نكته چهارم كه نكته پاياني ولي اساسي است اين كه ما وقتي به منابع ديني دست اول مثل قرآن كريم و روايات معتبر رجوع ميكنيم ميبينيم براي وحي نبوت يك ويژگيهايي بيان شده كه اينها هيچ كدام در تجربه ديني يافت نميشود. حالا من به بعضي اشاره ميكنم؛ مثلا به گفته شهيد مطهري، يكي از شاخصهاي وحي اين است كه منشأ و سرچشمه بيروني دارد، در حالي كه تجربههاي دروني داراي منشأ دروني هستند.
در آيات و روايات از واسطه بودن موجودي به نام جبرئيل كه وحي را از جانب خداي متعال به قلب پيامبر ميآورد، ياد شده است. اين ويژگيها، ويژگيهايي نيست كه در تجربه ديني مطرح باشد و باز نكته سوم كه از آيات قرآن و همچنين روايات به دست ميآيد اين كه نه تنها مضمون و معناي وحي يعني دين و شريعت و قرآن كريم از جانب خداوند به واسطه جبرئيل بر قلب پيامبر نازل ميشود، بلكه الفاظ و قالب زباني قرآن نيز از جانب خداست.
مثلا قرآن ميفرمايد «ما آن را قرآني عربي نازل كرديم. باشد كه بينديشيد» (يوسف ، 2) بنابراين به طور خلاصه و جمعبندي بحث ما اين است كه آيا تجربه ديني ويژگيهايي دارد كه نميشود وحي را بر آن تحويل داد و برگرداند؟ و نتيجه گرفتيم كه وحي داراي ويژگيهايي است كه تجربه ديني را نميشود با آن يكي گرفت. در نهايت اگر بخواهيم يك وجه مشتركي پيدا بكنيم، جنبه وحدت از نوع سنخ است نه از نوع وحدت مرتبه.
برخي در مورد دين چنين اظهار نظر كردند كه خداوند در قالب وحي، حداقل دين را بيان كرده و عرفا و كساني كه داراي تجربه ديني هستند ميتوانند پس از پيامبر اين راه را ادامه دهند و بر دين بيفزايند، قرآن را فربهتر كنند. آيا اشكالي بر اين نظر وارد است يا نه ؟
آقاي سروش در كتاب بسط تجربه نبوي اين فرضيه را مطرح كرده و بنده چند سال قبل نظريه بسط تجربه نبوي ايشان را نقد كرده بودم و در زمستان سال 82 در كتابي به نام ديدگاه ايشان را نقد كردم. ايشان تصريح دارد كه پيامبر در دو سطح تجربه داشت.
اسلام محصول اين دو تجربه است؛ تجربه بيروني و تجربه دروني و به مرور زمان پيامبر در دو تجربه مجرب بود، لذا دينش هر روز بهتر و كاملتر شد و اين دين با چنين سيرت و هويتي تا هنگام رحلت رسول گرامي اسلام همچنان در حال ساخته شدن و كاملتر شدن بود و بعد ميگويد در غيبت پيامبر هم بايد تجربههاي دروني و بروني پيامبرانه بسط يابند و بر فربهي دين بيفزايند و شاهد ميآورد و ميگويد تجربه هر يك از عارفان كه در ظل پيامبر راه ميسپرند و بر سرخوان آن خوان سالار طريقت مينشينند بر غناي تجربههاي ديني ما ميافزايد. تجربه باطني غزالي و آملي و عارفان ديگر هر يك در جاي خود چيزي براي گفتن و نمودن و افزودن بر تجارب پيشين دارند و اگر حسبنا كتاب الله درست نيست، حسبنا معراج النبي و تجربه النبي هم درست نيست.
ايشان در حقيقت فتوا به تداوم تجربههاي پيامبرانه دادهاند و اين لازمه تداوم و حركت آييني است كه در بستري از حركت و تكامل زاده شده است. خلاصه ايشان در صدد اين است كه بگويد اهل سنت به عرفان و تصوف رو آوردهاند و در شيعه به مساله امامت مطرح شده است؛ دين اسلام كه از تجربه نبوي حاصل شده است امري تدريجي الحصول بوده يعني در ظرف 22 يا 23 سال شكل گرفته و همچنان اين شكلگيري ادامه داشته و بايد هم استمرار پيدا بكند. اين نظريه از نظر ما شيعيان درست نيست چرا كه يك فرضيه است. فرضيه منهاي دليل ارزشي ندارد.
شواهدي كه ايشان آوردهاند از جمله تجربههاي عرفاني مولوي و غزالي و سيد حيدر آملي و عارفان ديگر ربطي به مدعاي ايشان ندارد، ما نميتوانيم از تجربههاي عرفاني شاهد بياوريم بر بسط و تداوم تجربه نبوي.
آن نكتهاي كه من قبلا عرض كردم از محي الدين واقعا نكته بسيار دقيق و مورد توجهي است. ابن عربي ميگويد وحي بر 3 قسم تقسيم ميشود، عام و خاص و اخص.
وحي عام كل عالم وحي و تبلور عالم خلقت از غيب است. اين خودش يك نوع بروز و ظهور حقايق غيبي است به عالم امكان و وجود كه تجلي كرده است. بعد وحي خاص كه براي اولياء و افراد وارسته اختصاص دارد تا برسيم به وحي اخص.
وحي اخص وحي نبوت است. حالا ما بياييم از عام شاهد بر خاص بياوريم مثلا بگوييم كه اين درخت آلبالوست چون درخت است؛ يعني اگر از جنس بر نوع استدلال كنيم استدلالمان باطل است.
اما نكته ديگر اينكه مراد دكتر سروش اين است كه ميخواهدبگويد باب ارتباط با عالم غيب با پيغمبرص بسته نميشود. اين باب باز است؛ البته آن درجهاي كه پيغمبرص طي كرده براي هيچ كس حاصل نخواهد شد، اما مادون و در مرتبه پايينتر اين باب گشوده است.
خب اگر مراد ايشان صرفا همين باشد، اين حرفي است كه هيچ تازگي ندارد و كسي هم منكر آن نيست، حتي در متون حديثي، هم شيعه و هم اهل سنت باب محدث و تحديث آمده، يعني كساني كه ارتباط با عالم غيب دارند.
نكته نهايي در مساله امامت است. اين اشتباه است كه ايشان تصور كرده، اعتقادي كه شيعه در باب امامت دارد اين در واقع تداوم همان تجربههاي نبوي است. ما ميگوييم نه اينگونه نيست.
آن تجربه نبوي به معناي اخص كه باز تاكيد ميكنم بحث، بحث شريعت و دين است، يعني بناست پيامبر با عالم غيب ارتباط برقرار بكند و دين و شريعتي را از جانب خدا براي مردم بياورد، اين به كلي مسدود شد.
خاتميت معنايش اين است كه نبوت ديگر ختم شد. كتاب، شريعت و دين جديد ديگر نخواهد آمد. ارتباطي كه ائمه اهل بيتع با عالم غيب دارند، و حقايقي به آنها القا و الهام ميشود آن در رابطه با تبيين همين شريعت است نه اين كه آنها به عنوان نبي و صاحب شريعت مورد وحي الهي قرار بگيرند.
چنين چيزي نيست، نه هيچ عالم شيعي به اين معتقد شده است و نه ميشود معتقد شد.پيامبرص به اين مضمون به حضرت علي ع ميفرمايد يا علي از نظر مقام و مرتبه اين گونه است كه تو هم حقايق غيبي ميداني، اما اينها از سنخ نبوت نيست بنابراين اين هم يك اشتباه ديگري است كه ايشان تصور كرده وقتي شيعه معتقد است ائمه اهل بيتع حقايق غيبي دارند و به آنها الهام ميشود، اين از سنخ نبوت است.
به حضرت مريم س هم الهام ميشد ، حتي جبرئيلس با او ارتباط داشت، در حالي كه نه او نبي بود و نه آن حقايق از سنخ شريعت بود.
ايشان در بخشي از مقاله «بسط تجربه نبوي» مينويسند «همانگونه كه هر تجربهگري ميتواند آزمودهتر و مجربتر شود، پيامبر هم ميتواند بتدريج پيامبرتر شود» و در تاييد كلام خود سخني را از ابن خلدون در ارتباط با كوتاهي آيات در سور مكي و بلندي آيات در سور مدني ميآورد و همچنين استشهاد ميكند به آيه 114 سوره طه به اين مضمون كه پيامبر از خداوند طلب علم بيشتر ميكند. به نظر شما آيا اصلا مجربتر شدن در مورد پيامبرص مدخليت دارد و آيا استشهاداتي كه ايشان آورده واقعا درارتباط با اين ادعاست يا خير؟
در مورد كوتاهي و بلندي آيات، ايشان اين حرف را به ابن خلدون استناد ميدهد. ابن خلدون در مقدمه خودش گفته است پيامبرص چون در آغاز با وحي انس كمتري داشت، آيات و سور هم كوتاهتر بودند و بتدريج او ارتباطش با وحي بيشتر شد و انس پيدا كرد. تحملش بالاتر رفت اين سورهها هم طولانيتر شده است.
اين حرف را ايشان از ابن خلدون نقل ميكند و اين حرف، حرف واقعا بياساسي است؛ زيرا اين مطلب كه آيات و سورههاي مكي و مدني از نظر بلندي و كوتاهي متفاوت است، فيالجمله درست است، اما كليت ندارد.
برخي از سور مكي بسيار بلندتر از برخي سور مدني است. از باب مثال، سوره انعام 165 آيه دارد، اعراف 206 آيه دارد و اينها سور مكي است و سوره زلزال با 8 آيه، سوره نصر با 3 آيه و... مدني هستند.
درباره آيه شريفه «بگو پروردگارا بر دانشم بيفزاي» (طه 114) كه ايشان استشهاد كرده، اگر ما به سياق آيه توجه كنيم اصلا اين استفاده از آن نميشود، بلكه احتمال ميرود يك مجمومه معيني هست كه همان قرآن كريم باشد، ولي حالا يك مقداريش آمده و بخش ديگر را پيغمبر ص درخواست ميكند كه بيايد يا خداوند متعال به او ميگويد درخواست كن كه بيايد، حداقل عرض كرد كه اين به عنوان يك احتمال با توجه به سياق وجود دارد.
حميدرضا يونسي
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 235]
-
گوناگون
پربازدیدترینها