واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: گوتمن و سایر محققان به كار خود به دید یك بهداشت عمومی می نگرند. حد متوسط زوج هایی كه در جستجوی كمكی هستند6 سال درگیر مشكل بوده اند كه این زمان خود به اندازه كافی طولانی است و موجب ایجاد لطمه های جدیدتری به روابط زناشویی شان می شود. گوتمن می گوید كه این تأخیر، تأخیر در حل مشكل، به همان اندازه خطرناك است كه به تعویق انداختن قسمت ماموگرافی برای بیماران مبتلا به سرطان سینه. بالاترین آمار طلاق در دنیای صنعتی امروز مربوط به ایالات متحده است. مطالعات نشان داده است كه ارتباطی مستقیم بین ازدواج و رفاه و خوشگذرانی وجود دارد. انسان هایی كه ازدواجی موفق دارند سالم ترند و حتی سیستم ایمنی بدن آنها از آن دسته افرادی كه یا ازدواج ناموفق داشته اند و یا از یكدیگر جدا شده اند بهتر كار می كند. البته لازم به ذكر است كه فرزندان هم در این میان رنج می برند. اگر والدینشان از هم جدا شوند، احتمال اینكه آنها دچار مشكلات روحی- روانی یا افت شدید تحصیلی شوند بسیار زیاد است. اما لزوماً رفتن به مراكز مشاوره ازدواج كمكی نمی كند. گوتمن می گوید: «با درمان مشكلی حل نمی شود زیرا بر پایه دانش تجربی استواری بنا نشده است. بدین معنا كه علم به زوجین نمی گوید كه چه كنند تا روابطی مستحكم و شاداب داشته باشند. نظرسنجی ای كه در سال 1955 انجام شد نشان داد كه بسیاری از افراد ازدواج- درمانی را پایان نیازهای مختلف روان درمانی قرار داده اند. روزنامه ها اینچنین می نویسند كه قسمتی از مشكل در اینجاست كه «هركس از راه می رسد خود را صاحب نظر و مشاور ازدواج می داند.» حتی درمانگرهایی كه دارای صلاحیت لازم می باشند ممكن است از راههایی استفاده كنند كه هیچ پایه و اساس تحقیقاتی ندارد. مطالعات متعدد اخیر نشان داده است كه روش های درمانی رایج از مزایای كمتری برخوردار است. یك مثال: فرآیند این كار «شنیدن فعال» نام دارد. این روش را در اصل روان درمانانی استفاده می كردند كه بتوانند عیناً شكایات بیماران را خلاصه برداری كرده و به همان طریقی كه بیماران آن را احساس می كنند ثابت كنند. «دارم گوش می كنم كه پدرت همیشه خواهرت را بیشتر از تو دوست داشت و تو به خاطر این تبعیض لطمه خوردی.» گوتمن می گوید: «در سال های اخیر، این تكنیك به طور غیرمؤثری به درمان روابط زناشویی كمك كرده است. حتی برای روان درمانان برجسته و زبده نیز مشكل به نظر می رسید كه در حین دعوا خود را كنار كشیده و بگویند: «خب، حالا می فهمم كه تو فكر می كنی من یك آدم تنبل و چاقم كه خاصیتی هم نداره.» گوتمن به این نتیجه پی برد كه زوج های خوشبخت در طول بحث و مشاجره به گونه ای متفاوت با یكدیگر برخورد می كنند. آنان مرتباً سعی می كنند برای جلوگیری از ایجاد نگرش منفی نسبت به هم اقداماتی انجام دهند تا بتوانند هنگام جر و بحث خود را كنترل كنند. گوتمن در كتابش به زوجی اشاره می كند كه درباره این كه چه ماشینی بخرند با هم بگومگو می كردند. زن، وانت كوچك را دوست می داشت در حالی كه مرد جیپ را ترجیح می داد. وسط این داد و قال ناگهان زن دستش را روی كمرش می گذارد و با زبان خود شكلك در می آورد، درست مثل پسر4 ساله اش. یكدفعه آن دو با هم می خندند و دعوا فیصله می یابد. خانواده های موفق و خوشبخت اغلب كانونی ایجاد می كنند كه گوتمن آن را «كانون استوار خانواده» می نامد و این به واسطه همكاری هر دو زوج با یكدیگر و قدردانی از كارهای هم می باشد. آنها یاد می گیرند كه با دو نوع مشكل روبرو شوند كه جزء لاینفك زندگی مشترك است: 1 - نزاع های قابل حل و 2 - مشكلاتی كه اگر به طور منطقی با آنها برخوردار نشود منجربه ایجاد اختلالات احساسی می شود. گوتمن می گوید 69 درصد از كشمكش های روابط زناشویی مربوط به تقسیم بندی آخر است. زوجین موفق به گونه ای با این مشكلات روبرو می شوند كه بنیان ازدواجشان را هر روز بیشتر از روز قبل مستحكم تر می كند. زوجی كه گوتمن روی آنان مطالعه می كرد مدام راجع به نحوه خانه داری با هم مشاجره می كردند. مرد از همسرش می خواست كه پاكیزگی را رعایت كند و جداً نمی توانست این مورد را نادیده بگیرد. بعد از سالیان سال، تصمیم گرفتند تا با اخلاق ها و سلایق متفاوت یكدیگر سازگاری پیدا كنند و مهمتر این كه به این مسئله پی بردند كه ارزش دلبستگی كه به همدیگر دارند خیلی بیشتر از آن است كه به خاطر مسائلی بی اهمیت آن را نادیده بگیرند. همان طور كه روان شناسان اطلاعات زیادی راجع به ازدواج و پیوند زناشویی فرا می گیرند، یك سری راه های جدیدی نیز برای درمان مشكلات به وجود آمده پیشنهاد می كنند. فیلیپ كوان و قارولن پاپ كوان، زن و شوهری كه مدت 41 سال است ازدواج كرده اند و با هم در دانشگاه كالیفرنیا كار می كنند، یكی از حساس ترین مراحل ازدواج خود را تجربه و بررسی می كنند: «تولد اولین فرزند». محققان می گویند دو سوم از زوج ها افت شدید احساسی و خشنودی آنی را با تولد اولین نوزاد در روابطشان تجربه كرده اند. پاپ كوان می گوید: «اگر بخواهیم سعی كنیم آرزوهایی را كه دو نفر برای رسیدن و داشتن یك زندگی كامل در سر می پرورانند از آنها بگیریم و در عوض آرزوی آن دو را به یكی تبدیل كنیم كاری بس عبث انجام داده ایم.» زوج های خوشبخت آنهایی هستند كه همسرانشان را به دید شریكی می نگرند كه در كارهای خانه و وظایف مراقبت از بچه به او كمك می كنند. آقا و خانم كوان می گویند: «یك راه برای كمك كردن به زوجین كه می خواهند پا را فراتر گذاشته و مسئولیت بچه داری را هم به عهده بگیرند این است كه جلسات گروهی منظمی را با سایر خانواده های جوان تشكیل دهند تا به واسطه آن نوعی حمایت به وجود آید، حمایتی كه افراد اغلب عادت داشتند آن را در كانون خانواده و اجتماع جستجو كنند.» دو محقق دیگر به نام های نیل جكسون، استاد دانشگاه واشنگتن و آندرو كریستین، مدرس دانشگاه UCLA، بعد از مطالعه رفتار متقابل زوجینی كه با هم درگیری داشتند راهی را ابداع كردند كه «اعتقاد درمانی» نام دارد. هدف این درمان این است كه به مردم كمك كنند تا بتوانند با معیارهای شخصیت تغییرناپذیر همسرانشان یك عمر زندگی كنند. جكسون می گوید: «لازم نیست انسان ها فقط به خاطر نقاط اشتراكشان همدیگر را دوست بدارند. بلكه می توانند به خاطر چیزهایی كه باعث می شود آنها مكمل یكدیگر باشند به هم احترام بگذارند.» وقتی به دو نمونه آزمایشگاهی از تحقیقاتمان كه حاكی از رد نظریه رفتار درمانی بود نظر می افكنیم تنها نتیجه ای كه مكرراً به آن دست یافتیم این بود كه زن و شوهرها نمی توانستند تفاوت های خودشان را بپذیرند. علی رغم تمام این پیشرفت ها در درمان مشكلات موجود در روابط زناشویی، محققان هنوز بر این باورند كه نمی توانند همه ازدواج ها را از خطر جدایی و طلاق نجات دهند و در واقع برای تعدادی از این زوجین هم نباید چنین كاری انجام داد. گوتمن می گوید: «مثلاً سخت است كه رفتارهای ناشی از خشونت های جسمی را تغییر دهیم و در مواردی هم هست كه تفاوت های زن و مرد آنقدر عمیق و ریشه دار می شود كه حتی بهترین درمان ها هم كارساز نخواهند بود. گوتمن می گوید: «یك راه سریع برای این كه بفهمیم آیا زن یا مرد هنوز شانسی برای ادامه زندگی مشتركشان دارند یا خیر این است كه ببینیم چه چیز باعث آشنایی و ایجاد علاقه در این دو شده است؟ یا به اصطلاح چه چیز در ابتدا آن دو را مجذوب هم كرده است؟ اگر زوجین بتوانند آن دقایق جادویی اولیه را به یاد آورند و در حالی كه مشغول تعریف كردن آن وقایع هستند لبخندی بر لبانشان نقش ببندد باید گفت كه هنوز جای امیدی باقی است.» گوتمن خاطر نشان می كند كه: «در اینجاست كه می توانم بقایای خاكستر آن عشق فراموش شده را دوباره از نو روشن و زنده كنیم و نهایتاً برای همه ما یك امید سوسو می زند.» روزنامه همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]