واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تئاتر - آتيلا پسياني در جشنواره ادينبورو
تئاتر - آتيلا پسياني در جشنواره ادينبورو
ترجمه: علي منصوري:جشنواره بينالمللي ادينبورو هر ساله در يك دوره سه هفتهاي در آخر تابستان، به نمايش آثار متنوعي در زمينه موسيقي كلاسيك، تئاتر، اپرا و رقص در شش سالن بزرگ تئاتر و كنسرت و تعداد ديگري از سالنهاي كوچكتر ميپردازد. علاوه بر برنامه سه هفتهاي هر ساله، جشنواره داراي يك برنامه آموزشي در طول است، كه تمام سنين از كودكان مقطع ابتدايي تا بزرگسالان را در بر ميگيرد. فستيوال در 1947، با هدف ايجاد يك بستر مناسب براي شكوفايي روحيهاي انساني شروع به كار كرد. از آن زمان تاكنون چند جشنواره ديگر نيز در فاصله اواخر آگوست تا اوايل سپتامبر شكل گرفته كه همگي تحت عنوان جشنواره ادينبورو شناخته ميشوند.آتيلا پسياني و گروه تئاتر «بازي»، ماه گذشته با اجراي «كشتي شيطان» در جشنواره بينالمللي تئاتر ادينبورو حاضر شد و در چند اجرايي كه داشت توجه بسياري از منتقدان و تماشاگران را به خود جلب كرد. آنچه در پي ميآيد ترجمه خلاصهاي از اين نمايش و يادداشتهاي كوتاهي است كه منتقدان جشنواره ادينبورو در مواجهه با اين اجرا نوشتهاند.
كشتي شيطان
خلاصه: پنج زن در يك جزيره متروك زندگي ميكنند، همه مردان از آنجا رفتهاند و آنان مدام درگير اين فكرند كه آيا بايد آنجا را ترك كنند يا بهتر است كه همانجا بمانند. با ظاهر شدن يك كشتي ناشناس در افق، آرامش آنها بههم ميخورد. با طلوع هلال ماه، كه در جهان اسلام نمادي رايج است، رفته رفته كشتي شناخته ميشود. اين كشتي، كشتي شيطان است.گروه تئاتر بازي در سال 1989 توسط آتيلا پسياني پايهگذاري شد. بازيگري كه در سنين جواني با كارگردانان بزرگي مانند پيتر بروك و تادئوش كانتور همكاريهايي داشته است. اين نمايش اولينبار در جشنواره فجر در تهران روي صحنه رفته است و اولينبار در اروپا در جشنواره ادينبورو اجرا شد.
يادداشت منتقدين
رئاليسم جادويي آسيايي
سبكي نمايشي كه رشته قدرتمند تفكر ايراني را همراه با موسيقي و تصاوير، با تجربيات تئاتري اروپاي بعد از دهه 60، از بروك گرفته تا كانتور، در هم ميآميزد و با يك رئاليسم جادويي خيرهكننده مربوط به آسيايميانه همراه است.
نشريه Scotsman
خوابها و خيالها
پيكرههاي در هم تنيده، پوشيده در پارچههايي تيره، شناور در هستياي سرد و سترون همچون روحهاي ساليان دور. پنج زن نقابدار كشتي شيطان در جزيرهاي محبوساند، استعارهاي بجا از زناني بسيار كه همچنان در جوامع خود را در چنين وضعيتي ميبينند. آنان با تيرهروزي، هشياري و پر از حسرتهاي گوناگون در گورستان مجازي سكوت، شن و آفتاب زندگي ميكنند. جايي كه پيرترها جوانترها را در جزيره نگاه ميدارند و تنها اميد براي گريز از آنجا، آمدن مردي است تا آنها را با خود ببرد. جايي زني به زن ديگر ميگويد: اگر مدام به دريا نگاه كني، صاحبات ميشه. آتيلا پسياني نويسنده و كارگردان اثر، داستاني پرتعليق را به هم ميبافد، و با استفاده از فضايي تيره و المانهاي آوايي صرف، تاثيري تند و تلخ بر مخاطب خود به جا ميگذارد. جدا از اشتباهاتي كوچك و قابل اغماض همچون شلوغي و در هم برهمي در بالانويسها و ويدئو پروژكشنهاي نامعلوم كه تمركز را از تاثير كلي اثر ميگرفت، كشتي شيطان ما را با خود به دنيايي ميبرد كه خوابها و خيالها در آن بسيار وحشتزا هستند و همه ساكنان آنها را به چشم افكاري ملعون نگاه ميكنند، حتي كساني كه دل به دريازده و جرات داشتن و تجربه كردنشان را به خود راه ميدهند.
مكس ريبيتسكي، منتقد جشنواره
بازيهاي قوي و پر احساس
با وجود اينكه مخاطبان جشنواره ادينبورو را افرادي از سرتاسر جهان تشكيل ميدهند، اما اينطور احساس ميشود كه بافت فرهنگي اين داستان ايراني براي همه بيگانه باشد. با اين حال سادگي روايت و بازيهاي قوي و پراحساس پنج بازيگر زن پابرهنه و باحجاباش، اين نمايش را قادر ساخته بود تا مخاطب خود را مجذوب و متاثر سازد.
نمايش در صحنهاي صورت ميگرفت كه شن و ماسهاي اندك كف آن را پوشانده بود و دودي كه در چهار نور موضعي كه از پايين به بالا تابيده ميشد، معلق بود. صحنه جزيرهاي در دور دست را نمايش ميداد كه پنج زن در آن به دور از دنيا، از دو گور خانوادگي محافظت ميكردند. بعضي از دراماتيكترين لحظهها زماني پديد ميآمد كه مردگان قنداق پيچ شده اين گورها ديده ميشدند. در بروشور اين گروه از تاثير پيتر بروك و تادئوش كانتور بر كار آنها مطلع ميشويم و البته رزونانس هاس چخوفي را نيز ميتوان در گامهاي سست بازيگران و گفتوگوهاي بيپايانشان درباره چيزي كه ممكن است اتفاق بيفتد، مشاهده كرد. ورود پيرزن، بيبي، با قلياني كه در يك دست و يك راديوي ترانزيستوري كه در دست ديگر دارد، نبايد بيننده را، كه از بالانويس انگليسي صحنه متوجه ميشود اين داستان در قرن بيستم رخ ميدهد، شگفتزده كند. ( البته در بالانويس هميشه از واژههاي درست استفاده نشده بود و پر بود از اصطلاحات كوچهبازاري آمريكايي)! ديدن سنتهاي ايراني، مثل قرار دادن چيزهايي كوچك در گور بچه، بسيار جذاب به نظر ميرسيد. افكت صدا بسيار عالي بود، و حس و حال گذراي دريا و حياتوحش جزيره را به مخاطب ميرساند. برخي از ابزارهاي تصويري كمي غير ماهرانه به كار گرفته شده بودند ( آيا عمدي در اين كار بوده؟ ) اما در كل، ساعتي بسيار جذابكننده بود - و با توجه به حضور كم گروههاي ايراني در اين جشنواره، ميتوان گفت كه EFI بايد به دنبال عرضه چنين آثار بديعي باشد.
بيرجيت استيونس منتقد جشنواره
منبع: www.eif.co.uk
يکشنبه 7 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]