تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835285189
نسرين خسرواني:صداي جيغ ترمز آخرين چيزي است كه يادم مانده است
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
نسرين خسرواني را در نقش زري در سريال «روز حسرت» ميشناسيم. او بازيگري را از سال 1372 در گروه تئاتر برگ سبز اصفهان شروع كرد و براي اولين‌بار با فيلم«روي خط مرگ» به كارگرداني شفيع آقامحمديان جلوي دوربين سينما رفت. طوطيا، تيك، غوغا، پاورچين، ولايت عشق، روزگار غريب، عشق سال‌هاي جنگ، مهر خاموش و... از جمله كارهاي اوست. اين بازيگر يك تصادف را بدترين حادثه زندگي‌اش مي‌داند و درباره آن مي‌گويد: سوار تاكسي شدم، زياد كمربند بستن مد نبود، داشتم به پيشنهاد كاري كه به من شده بود فكر مي‌كردم، از منظره بزرگراه نيايش لذت مي‌بردم و ماشين هم با سرعت معمولي حركت مي‌كرد.... صداي جيغ ترمز و بي‌هوشي من تنها چيزي است كه يادم مي‌آيد.... حتي فرصت جيغ زدن را هم نداشتم... در بيمارستان كه به هوش آمدم خون زيادي از صورتم مي‌رفت. فهميدم چند راننده با هم كورس گذاشته بودند و راننده تاكسي هم براي آن‌كه با آنها برخورد نكند ترمز كرده و من به خاطر نبستن كمربند با صورت به شيشه خوردم ... او ادامه داد: به ظاهر اتفاقي نيفتاده بود اما اين پارگي ساده چنان بلايي سر چشمم آورد كه 3 سال متوالي درگيرم كرد... هنوز تاثير زخم‌هاي آن تصادف با آن‌كه سال‌ها از آن مي‌گذرد روي صورتم هست و هر بار كه گريم مي‌شوم بخوبي مي‌فهمم گريمورم براي پنهان كردن جاي زخم‌ها چقدر تلاش مي‌كند... التبه آن اتفاق باعث شد كه من در هيچ شرايطي بستن كمربند ايمني را فراموش نكنم و به هيچ‌كس هم اجازه نمي‌دهم بدون بستن كمربند رانندگي كند... براي به دست آوردن اين تجربه، سختي زيادي كشيدم جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]
-
گوناگون
پربازدیدترینها