تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833429685
نوشته تازه دكتر آشنا درباره پديده مولانا
واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نوشته تازه دكتر آشنا درباره "پديده مولانا"
دكتر حسام الدين آشنا در تازه ترين نوشته خود در زمينه دكتر حميد مولانا كه چندي پيش به سمت مشاور رئيس جمهور برگزيده شد، پس از موجي از انتقادات و تخريب ها عليه مطالب گذشته اش به صورت مبسوطي چنين نوشته است:
درآمد:
اين متن حاصل بازنگري و تكميل نوشته هاي قبلي من تحت عنوان مشاور قديم و حكم جديد است. بر خود لازم مي دانم :
1. از تمامي منتقدان و غير منتقداني تشكر كنم كه در جريان تهيه اين متن نظرات خود را با من و خوانندگان محترم در ميان گذاشتند.
2. اعلام نمايم هيچ متني از اين وبلاگ را براي هيچ سايت يا نشريه اي ارسال نكرده ام و متون منتشر شده در نشريات يا سايتها – بعضا با دخل و تصرف – بدون اجازه من درج شده است.
3. از مطالب منتشر شده در سايت رجا نيوز در مورد خود تبري جسته و اعلام نمايم از آنجا كه پس از سه بار تذكر كتبي ، سايت مذكور حاضر به درج توضيحات من نشده است ، حق پي گيري قضايي را براي خود محفوظ مي دانم.
4. ارجاعات غير اينترنتي اين نوشته در نسخه چاپي آن منتشر خواهد شد.
۵.از خوانندگان فرهيخته اين متن تقاضا كنم مرا از راهنماييهاي خود برخوردار فرمايند.
باسمه تعالي
پديده پروفسور حميد مولانا
مطالعه اي از منظر ارتباطات بين فرهنگي
چكيده
دكتر محمود احمدي نژاد در تاريخ 29 مرداد 1387 طي حكمي دكتر حميد مولانا را "با توجه به تعهد، سوابق و تجارب ارزشمند" به سمت مشاور رييس جمهور بر گزيد (پيوند خبري ) اين انتخاب در محافل خبري ، سياسي و دانشگاهي تفاسيري چند گانه را بدنبال داشته است به خصوص آنكه رسانه هاي منتقد دولت اين انتخاب را برنتافتند .(تابناك و روز ) در تاريح 28شهريور 1387 شبكه اول مستند موثري را به كارگرداني آقاي نادر طالب زاده پخش كرد كه شامل روايت دكتر مولانا از سفر رئيس جمهور ايران به آمريكا و سخنراني در دانشگاه كلمبيا بود و با مصاحبه اين دو تن با دكتر احمدي نژاد خاتمه يافت.اين مستند يكي از اولين دستاوردهاي عملي و علني آن حكم بود. اگر چه اين حكم جديد است ولي سابقه دكتر مولانا در ارائه مشاوره به بخشهاي متفاوت نظام در امور مختلف بسيار طولاني است.
سوال كليدي من در اين نوشته آن است كه دكتر مولانا مصداق كدام سويه طيف است ؟ آيا همان گونه كه آمريكاييها از بورسيه هاي تحصيلي خود انتظار دارند توانسته اند به بزرگترين موفقيت خود پس از انقلاب دست يابند و فارغ التحصيل خود را تا مقام مشاوره رئيس جمهور محور شرارت بر كشند يا اينكه بر عكس اصالت و اتكا بر هويت بومي مي تواند چنان مقاومتي در بورسيه سابق بر انگيزد كه او را در مقام يك استاد دانشگاه آمريكن- عليرغم تمام تصورات - به آستانه راهبري مهم ترين عمليات ضد ديپلماسي عمومي يا ديپلماسي عمومي معكوس بكشاند و تمام سرمايه گذاري ها را به ضد خود بدل كند.
طرح مسئله
نوشتن در باره پديده دكتر حميد مولانا براي نويسنده اين سطور - كه حدود 23 سال است با ايشان آشنايي دارم و شركت در درس ارتباطات بين فرهنگي و بهره مندي از چندين ساعت مشاوره در رساله دكتري ( اين رساله زير نظر دو استاد راهنما، انجام شد و دكتر مولانا يكي از دو مشاور رساله بودند)،مشاركت در چند كارگاه و سخنراني مشترك و همكاري دانشگاهي را تجربه كرده ام– چندان دشوار نيست چرا كه علاوه بر اين آشنايي شخصي در مدت 26 ماه كار روي رساله دكتري ام تحت عنوان "فرهنگ ، ارتباطات و سياست خارجي : ديپلماسي فرهنگي امريكا در ايران 1332-1357" به مباحث نظري رويكرد ارتباطات بين فرهنگي در ديپلماسي عمومي پرداخته و اسناد آمريكايي مربوط به آن دوره را مطالعه كرده بودم . براي من مطالعه موردي زندگي علمي و حرفه اي دكتر مولانا در دوره هاي تحصيل ، تدريس و اشتغال در آمريكا، ارتباط با ايران در قبل و بعد از انقلاب ،بازگشت به كشور و پذيرش / بدست آوردن حكم مشاوره رئيس جمهور در حكم در آمدي براي يك پژوهش پسا دكتري در آزمون مدل نظري ديپلماسي عمومي و تحول فرهنگي است . اين مدل كه در رساله و در مقاله كليدي برگرفته از آن در شماره 23 فصلنامه پژوهشي دانشگاه امام صادق (ع) ارائه شده در لايه پاييني خود از ارزيابي ميزان اثر بخشي ديپلماسي فرهنگي بر اساس فرهنگ فردي / اجتماعي در كشور هدف، سخن به ميان آورده است.[3](استناد) در اين بخش مدل مسئله اصلي آن است كه ممكن است در كشور "هدف" چند پاسخ به مداخلات فرهنگي كشور مبدا پديد آيد . اين پاسخها از طرد كامل تا جذب كامل نوسان دارد. سوال كليدي من در اين نوشته آن است كه دكتر مولانا مصداق كدام سويه طيف است ؟ آيا همان گونه كه آمريكاييها از بورسهاي تحصيلي خود انتظار دارند توانسته اند به بزرگترين موفقيت خود پس از انقلاب دست يابند و فارغ التحصيل خود را تا مقام مشاوره رئيس جمهور محور شرارت بر كشند يا اينكه بر عكس اصالت و اتكا بر هويت بومي مي تواند چنان مقاومتي در بورسيه سابق بر انگيزد كه او را در مقام يك استاد دانشگاه آمريكن- عليرغم تمام تصورات - به آستانه راهبري مهم ترين عمليات ضد ديپلماسي عمومي يا ديپلماسي عمومي معكوس بكشاند و تمام سرمايه گذاري ها را به ضد خود بدل كند.
دكتر مولانا كيست؟
آشنايي دانشگاهيان با دكتر حميد مولانا از طريق ترجمه كتاب گذر از نوگرايي و جريان بين المللي اطلاعات توسط آقاي [دكتر ]يونس شكر خواه و آشنايي روزنامه خوانان از طريق ستون چشم انداز كيهان آغاز شد و با شركت مستمر ايشان در همايشهاي بين المللي رسمي چون كنفرانس انديشه اسلامي ، وحدت اسلامي ، دفاع از فلسطين ، سالگرد امام (ره) ،سالگرد انقلاب اسلامي، شهيد مطهري و ... ادامه يافت اما در دور دوم انتخابات نهم عموم مردم با چهره او در برنامه هاي ارشادي تلويزيون بيشتر آشنا شدند كه ضمن دعوت به شركت در انتخابات به گونه اي ضمني از ويژگي هاي منتسب به آقاي دكتر احمدي نژاد دفاع مي كرد.
در سايت رياست جمهوري اسلامي ايران ذيل حكم انتصاب ، ايشان اين گونه معرفي شده اند :
"پروفسور حميد مولانا يكي از پيشكسوتان و چهره هاي برجسته در رشته هاي روابط بين الملل و ارتباطات در سطح جهاني است و به مدت پنجاه سال در آمريكا، اروپا و بسياري از دانشگاه هاي مهم دنيا به تدريس و تحقيق مشغول بوده است.
پروفسور مولانا كه چند سال پيش به عنوان «چهره ماندگار » كشور انتخابات شد، تحصيلات ليسانس، فوق ليسانس و دكتراي خود را در رشته هاي اقتصاد، ارتباطات، علوم سياسي و روابط بين الملل در دانشگاه نورت وسترن در شيكاگو (آمريكا) به پايان رسانده و بنيان گذار و موسس اولين و قديمي ترين برنامه آموزشي و پژوهشي ارتباطات جهاني (در سال 1968 ميلادي مطابق با 1347 شمسي) در دانشگاه هاي آمريكا است.
وي بيش از 30 كتاب نوشته كه برخي از آنها به زبان هاي مختلف ترجمه شده كه شامل حوزه هاي آمريكا و غرب شناسي ، اسلام شناسي، ديپلماسي و روابط بين الملل است.
پروفسور مولانا مشاور چندين سازمان بين المللي از جمله سازمان ملل و يونسكو بوده است. چند سال قبل در مراسم تجليلي كه از وي و آثار علمي اش از طرف استادان روابط بين المللي در آمريكا صورت گرفت، به عنوان استاد ممتاز و ارشد انجمن مطالعات بين المللي كه سازمان علمي استادان و پژوهشگران اين رشته در سطح جهاني مي باشد، انتخاب شد. او هم چنين به مدت چندين سال رييس انجمن بين المللي پژوهش در علوم ارتباطات بوده و اكنون نيز سمت افتخاري اين آكادمي علمي را كه متشكل از استادان و محققين اين رشته در سطح بين المللي مي باشد، دارا است."
چرا دكتر مولانا؟
بحث در باره دكتر مولانا بسيار مهم و متمايز از ديگر مشاوران رئيس جمهور است چرا كه تا به حال در جمهوري اسلامي سابقه نداشته است كسي را پس از 50 سال اقامت در آمريكا و تنها پس از 2 سال از بازگشت به كشور به چنين مقام دولتي و رسمي منصوب كنند .از اين حيث تنها دو مورد قابل مقايسه وجود دارد :دكتر ابراهيم يزدي (وزير مشاور در امور انقلاب و وزير خارجه در دولت موقت )و آقاي دكتر مصطفي چمران (وزير دفاع در دولت شوراي انقلاب) . اولي از بنيان گذاران انجمن اسلامي دانشجويان ايراني در امريكا ، اعضاي نهضت آزادي و همراهان امام در پاريس بود[2] و دومي سابقه طولاني مبارزه و جهاد در لبنان و مشاركت در بنيان گذاري امواج المقاومه اللبنانيه (امل) را با خود داشت[3]. از سوي ديگر اينكه استادي بازنشسته حاضر باشد در سن 72 سالگي و بدون هيچ سابقه حكومتي به خدمت دولت درآيد جالب توجه تلقي مي شود.
در اين نوشته به سه ديدگاه قابل طرح و موجود در باره ويژگي ها ي آخرين مشاور رئيس جمهور و معناي اين حكم اشاره شده و بدون پيش داوري مستندات و مدعيات هر ديدگاه ارائه شده است.
ديدگاه اول: روايت اول شخص
دكتر مولانا ،شاگردان و علاقمندانشان داستان زندگي ايشان را چنين روايت مي كنند :
1. سيد حميد مولانا در ششم اسفند ۱۳۱۵ در تبريز و در خانوادهاي روحاني و علمي متولد شد.
2. وي ۱۰ سال نخست زندگي را در تبريز سپري كرد كه مصادف بود با جنگ جهاني دوم و ورود متفقين و روسها به ايران.
3. مولانا كلاس چهارم و پنجم ابتدايي را در دبستان تعليمات اسلامي رضوي كه نزديك خيابان شاپور قديم بود گذراند. دوره متوسطه را ابتدا در دبيرستان تعليمات جعفري و از كلاس دهم تا دوازدهم كه ديپلم گرفت، در دبيرستان مروي تحصيل كرد.
4. آغاز فعاليت مطبوعاتي مولانا كار در نشريه دانشآموز بوده و پس از پايان تحصيلات متوسطه به دانشگاه تهران براي تحصيل در رشته اقتصاد راه مييابد.
5. در همان ايام از روزنامه كيهان پيشنهاد سردبيري نشريه كيهانفرهنگي را كه تازه تاسيس شده بود، به وي ميدهند و يك سال مسئوليت آن را بر عهده داشت و بعد به روزنامه كيهان انتقال مييابد و مسئول صفحه اقتصادي آن روزنامه ميشود.
6. مولانا در سال ۱۳۳۷ از دانشگاه نورت وسترن شيكاگو بورس تحصيلي دريافت كرد و به آمريكا رفت و تا سال ۱۳۴۲ كه در آنجا بود ليسانس(اقتصاد)، فوقليسانس(ارتباطات بينالملل) و دكترايش(علوم سياسي و روابط بينالملل) را گرفت و بعد از پايان دوره دكترا بلافاصله به ايران برگشت.
7. پس از مراجعت به ايران، دكتر مصباحزاده كه آن زمان مدير مسؤول كيهان بود، از وي خواست سردبير كيهان شود. اين سردبيري بيش از ۳ تا ۴ ماه طول نكشيد. سال ۱۳۴۳ وي دوباره به آمريكا رفت و تا پيروزي انقلاب اسلامي در آنجا ماند.
8. در مدت 40 سال اقامت در آمريكا با تاسيس و اداره رشته ارتباطات بين المللي در دانشگاه آمريكن واشنگتن سهم مهمي در ارتقاي اين دانش ايفا كرده است.
9. او همواره هويت بومي خود را حفظ كرده و اولين كسي است كه وقوع انقلاب اسلامي را در ايرا ن پيش بيني كرده است.
10. با وقوع انقلاب اسلامي در اولين فرصت ممكن(1365) به ايران آمده و از آن پس همواره از خط اصيل انقلاب دفاع كرده است.
11. در دوره اصلاحات و پيش از آن همواره قدر علمي و ديدگاه اسلامي او مورد غفلت و انكار مسئولان غربزده واقع شده و تنها در دوره دولت نهم است كه ارزش خدمات او به نظام به درستي فهم شده است.[4]
بنا بر اين رويكرد سفر و اقامت طولاني مدت ايشان در آمريكا از الطاف خفيه الهي بوده و تاييدات امروزين او از جمهوري اسلامي و دولت فعلي دليلي قطعي و شاهدي غيبي از حقانيت مواضع حكومتي است .در اين رويكرد تمام پيشينه ايشان نه تنها قابل دفاع كه تكريم مي شود. دو كتاب "سفير صداقت، زندگي، افكار و انديشه هاي پروفسور سيد حميد مولانا [5]و "پروفسور مولانا طنين تعهد"[6] هر دو اثر آقاي كريم فيضي تبريزي و ويژه نامه كيهان فرهنگي در باره دكتر مولانا و مستند تلويزيوني زندگي ايشان همگي در چهارچوب اين رويكرد جاي مي گيرد.
معناي حكم مشاوره در ديدگاه اول:
اگر ديدگاه اول در مورد دكتر مولانا را بپذيريم ما با هوشمند ترين رئيس جمهور جهان و فداكارترين دانشمند ايراني مواجهيم.
چندي پيش وقتي خانم كندوليزا رايس، خانم گلي عامري (آمريكايي ايراني تبار ) را به عنوان دستيار وزير خارجه در امور آموزشي و فرهنگي نصب كرد در سخناني پر شور پس از تاكيد بر اين نكته كه گونه گونگي قومي و فرهنگي آمريكا يكي از اسباب قوت و نيرومندي اين كشور است پرسيد "چه پيام گزاري براي اين داستان بهتر از گلي عامري مي توان يافت؟" وي آنگاه با اشاره به محل برگزاري مراسم سوگند، تالاري كه به نام بنجامين فرانكلين يكي از پدران بنيانگذار ايالات متحده و از پيشگامان آزادي و دموكراسي در جهان نام گذاري شده، گفت كه از خود مي پرسد، آيا بن فرانكلين در برابر اين صحنه منحصر به فرد كه طي آن " اين وزيرخارجه آفريقايي-آمريكايي، فرزندي از نسل بردگان در اينجا ايستاده تا گلي عامري، يك آمريكايي ايراني تبار را كه در پورتلند، اورگان بزرگ شده و امروز معرف چهره آمريكا در برابر دنيا است سوگند دهد، چه مي انديشيد؟" وزير امور خارجه سپس با اذعان به اين كه مدت درازي به طول انجاميد تا پدران وي و بسياري ديگر از افراد در آمريكا از اصولي كه پدران بنيانگذار پي افكندند بهره گيرند، اظهار اطمينان كرد كه اگر آنها در چنين مراسمي حضور مي داشتند "با ملاحظۀ اين كه امروز آن اصول در اينجا نقش خود را ايفا مي كنند احساس غرور مي كردند." كانداليزا رايس صعود شخصي مانند گلي عامري را كه تبار ايراني دارد به مقامي در اين حد از اهميت، نمايانگر مزيت گونه گونگي تركيب جامعه آمريكا، بر خورداري آن از موهبت آزادي و باز بودن در ها برروي افراد شايسته، صاحب صلاحيت و سخت كوش از هر قوم و تبار دانست. وي خاطرنشان ساخت كه انگيزه اصلي مردمي كه از چهارگوشه جهان به آمريكا روي مي آورند برخورداري از همين موهبت آزادي است. وي در اين معنا افزود: " اين نشان مي دهد كه ما كشوري هستيم كه گونه گونگي را ارج مي نهيم، تنها آن را تحمل نمي كنيم، بلكه براستي براي آن ارزش قائليم، نشان مي دهد ما درك مي كنيم سفر دراز دموكراسي سفري است كه به بهترين وجهي به وسيله مردم از همه مليت ها، اقوام، اديان صورت گرفته است و درك مي كنيم كه ما، با هم، به عنوان يك دموكراسي تركيب يافته از عناصر گونه گون، نيرومند تريم از حالتي كه اگر يك دست و يكسان مي بوديم." [7] پيوند به اين ترتيب رايس بهره گيري آمريكا از يك ايراني براي ديپلماسي عمومي را نشانه تنوع فرهنگي و ظرفيت بالاي اين كشور مي داند.
پيام انتصاب خانم عامري براي ايران روشن است ؛ تقويت جدي ديپلماسي عمومي آمريكا در ايران توسط آمريكاييهاي ايراني تبار كه به آمريكا وفادارند.
در قبال چنين كاري دكتر محمود احمدي نژاد چه كرد؟ در اقدامي كه با سكوت و بهت كامل آمريكاييها مواجه شد استادي مسلم در روابط بين المللي(فهرست آثار) را كه پنج هفتم عمر خود را در قلب سياسي آمريكا در دانشگاهي به فاصله 15 دقيقه با كنگره و در رشته اي كاملا منطبق با اهداف و منافع آمريكا طي كرده از آستين بيرون آورده و به سمت مشاور رئيس جمهور و نه دستيار وزير خارجه(در حد مدير كل) نصب كرده است .معناي اين كار بسيار فراتر از اقدام رايس است . اين نشان دهنده ظرفيت بالاي جمهوري اسلامي در استفاده از شخصيتهاي ايراني در سطح جهاني است و پيامي مستقيم و مثبت به ايرانيان خارج از كشور دارد .نصب مولانا - كه برخي از صاحب منصبان كشوري و لشكري و رسانه اي آمريكا ، اروپا و جهان عرب شاگردان و يا همكاران او هستند- به عنوان مشاور رئيس جمهور ايران ظرفيت ديپلماسي رسمي و عمومي ايران را بسيار بالا مي برد و توان تحرك رسانه اي و فضاسازي جهاني ايران را دو چندان مي سازد.
پيام انتصاب آقاي دكتر حميد مولانا براي آمريكا روشن است ؛ تقويت جدي ديپلماسي عمومي ايران درآمريكا توسط آمريكاييهاي ايراني تبار كه به ايران وفادارند.
در اين تحليل دكتر مولانا نيز فداكاري بزرگي كرده است .او موسايي است كه در دامان فرعون رشد يافته اما عليه او قيام كرده است. در اين نگاه به لطف الهي و به مصداق "اي بسا سركنجبين صفرا فزود"،حاصل سالها سرمايه گذاري آمريكاييها به بهترين نحوي برعليه خود آنان بكار گرفته مي شود. به اين ترتيب تمام نظريه هاي مربوط به تربيت نخبگان كشور هدف در كشور مبدا نقض مي شود.
او اگر نسبت به سرنوشت كشور بي اعتنا بود مي توانست در يكي از دهها موسسه راهبردي كوچك و بزرگ آمريكايي و اروپايي به عنوان يكي از بهترين و معتبرترين محققان امور ايران از حقوق كلان و منحصر به فرد استفاده كند يا حداقل حال كه با سمت استاد تمام بازنشسته شده مي توانست در خانه خود بنشيند و كتابهايش را بنويسد .
تصميم به ترك آمريكا ، آمدن به ايران سر و كله زدن با بوروكراسي و مشكلات زندگي در ايران ، پيوستن به دولت در هفتاد و دو سالگي اقدامي نيست كه هر استادي به آن دست بزند. مولانا با اين كار در عمل كاملا صف خود را با آمريكاييها روشن كرده و به تمام پيشينه خود پشت پا زده است.در داخل كشور نيز در مقابل همكاران دانشگاهي و ارباب نقد، بار احمدي نژادي بودن را به دوش كشيده و به اين عمل هم افتخار مي كند.چنين اقدامي به نوعي از جان گذشتگي علمي و عملي است و او را به راستي به طنين تعهد و سفير واقعي صداقت تبديل ميكند.سفيري سيار كه با استفاده از شهرت علمي و گذرنامه دوم خود مي تواند آزادانه به همه جهان سفر كند و پيام اسلام و انقلاب را به همگان برساند . احمدي نژاد هم با بصيرت مهدوي خود چنين ظرفيتي را تشخيص داده و دانسته كه الماس را الماس مي برد و كار در محيط جهاني نياز به طراحاني با ظرفيتهاي جهاني دارد.به اين ترتيب حكيمي دنيا ديده به مثابه بوذرجمهر به عنوان مشاور در كنار رئيس جمهور قرار گرفته است.
ديدگاه دوم: قلم در دست ديگران
ديدگاه دوم شامل منتقدان دكتر مولانا در ميان سياسيون و دانشگاهيان مي شود.
محورهاي اصلي انتقاد سياسيون به دكتر مولانا به شرح زير است.
1. خلق يك زندگينامه انقلابي خالي از استناد و پر از ادعا
اگرچه دكتر مولانا در دو كتاب "سفير صداقت، زندگي، افكار و انديشه هاي پروفسور سيد حميد مولانا و "پروفسور مولانا طنين تعهد" (هر دو اثر طلبه اي به نام آقاي كريم فيضي تبريزي) و ويژه نامه كيهان فرهنگي بيست سال اوليه زندگي خود را با جزئيات روايت كرده است اما سخن چنداني در باره پيوستن به انجمن ايران و آمريكا ، علاقمندي به تحصيل در آمريكا ،چگونگي و منشا دريافت بورس وزارت خارجه آمريكا و كيفيت تحصيل ، اشتغالات ، مفهوم و كاربرد تاسيس رشته ارتباطات بين المللي در دانشكده خدمات بين المللي و دوران بسيار طولاني رياست خود بر آن نمي گويد .در اين زندگي نامه خود نوشته تنها نقطه هاي اوج روايت مي شود و از ديگر فرازها و فرودها سخني به ميان نمي آيد.
در زندگي نامه مولانا موارد متعددي وجود دارد كه تنها ادعا است و هيچ شاهد خارجي و قابل استنادي براي آن ارائه نمي شود. 30 تير / خانه كاشاني/ درس مطهري/ديدار جلال آل احمد / ديدار امام خميني / ترك ايران به خاطر مخالفت با تبعيد امام از اين موارد است [8]. البته اين امر ويژگي مشترك بسياري از زندگي نامه هاي ديگر نيز هست.
2. پنهان كاري در مورد بورس تحصيلي
دكتر مصطفي مصباح زاده (موسس روزنامه كيهان)كه اولين كاشف مولانا است و او را از جواني شناخته و بركشيده است، در نشريه ايران نامه ويژه تاريخ مطبوعات ايران نقل مي كند كه "در اواخر دهه هزار و سيصد و سي موسسه كيهان از سفر تحصيلي دو نفر از همكاران خود: آقاي كاظم معتمد نژاد به فرانسه و آقاي حميد مولانا به آمريكا حمايت كرد. اولي به كشور بازگشت و بنيانگذار رشته روزنامه نگاري و ارتباطات در ايران شد و دومي در آمريكا ماند و بنيانگذار رشته ارتباطات بين المللي در دانشكده خدمات بين المللي دانشگاه آمريكن شد. " [9]. در باره طرف دوم بورس هم گفتني هايي هست .در هفته نامه دانشگاه آمريكن اين امر با صراحت مورد تاكيد قرار گرفت كه او در سن بيست سالگي توسط وزارت خارجه براي يك برنامه معتبر كه به او اجازه تحصيل در آمريكا مي داد برگزيده شده بود(پيوند استناد):
The grandson of a well known Iranian philosopher, Mowlana knew from a young age that he wanted to be a scholar. At age 20 he was chosen by the U.S. State Department for a prestigious program that allowed him to study in America
كساني كه در باره بورسهاي كميسيون مشترك فرهنگي ايران و آمريكا كار كرده اند به خوبي مي دانند كه اين بورسها با هماهنگي دو دولت ايران و آمريكا و دانشگاه مورد نظر اعطا مي شده است. اين امر به خودي خود ستايش يا نكوهشي را بر نمي انگيزد. ترديد از آنجا آغاز مي شود كه اولا در نوشته هاي مولانا از اين بحث سخني به ميان نمي آيد و ثانيا بازگشت او به ايران پس از فراغت از تحصيل و به عهده گرفتن سردبيري كيهان كه به طور طبيعي بايد ادامه رابطه اداري با كيهان تلقي شود به گونه اي تفسير مي شود كه گويا در طول تحصيل هيچ قرار و مداري در كار نبوده است.
3. دو گانگي برخورد درايران و آمريكا در نظر و عمل:
منتقدان در اين باره به دو مسئله رفتار فردي و حرفه اي اشاره مي كنند
منتقدان مي پرسند آيا استاد در خارج از كشور هم مقيد به حفظ احكام شرعي در روابط بين فردي هستند يا آنكه چهره مكتبي ايشان مختص به داخل ايران است؟كساني كه مولانا را در اين سال ها در مجامع بين المللي خارج از ايران ديده اند، او را در هيئت رفتاري يك غربي با بسياري از هنجارها و ارزش هاي مرتبط بياد مي آورند كه برخي از آن براي متدينين غير دو آتشه نيز حرام تلقي مي شود.
در بعد حرفه اي هم منتقدان مي گويند مولانا وقتي در /يا براي ايران مي نويسد يا سخنراني مي كند يك انقلابي دو آتشه پنجاه و هفتي بوده و آنگاه كه بر مسند رياست برنامه ارتباطات بين الملل دانشگاه آمريكن تكيه زده كاملا در خدمت منافع ايالات متحده آمريكا قرار داشته است. حضور دكتر مولانا در محافل ايرانيان خارج از كشور كه معمولا در سالگرد انقلاب اسلامي و به دعوت سفارتخانه ها و موسسات ايراني انجام گرفته همواره با تمجيد از نظام اسلامي همراه بوده است. او در داخل كشور در فاصله سالهاي 1365 – 1375 همواره از امام و كليت انقلاب اسلامي دفاع كرده و از سال 1376 تا 1383 در ستون چشم انداز كيهان صريحا و يكسره به دولت خاتمي و اصلاح طلبان تاخته و از سال 83 تا كنون به دفاع از مواضع دولت پرداخته است.
دكتر مولانا جز چند مقاله روزنامه اي در سال 1979 هيچ حضور عمومي در دفاع يا تبيين انقلاب اسلامي را در رسانه هاي آمريكا يا ديگر نقاط دنيا گزارش نكرده است [10]. اگر چه او در معرفي ويژگي ها ، مولفه ها و نهادهاي قدرت در ايران پس از انقلاب اسلامي در برخي محافل دولتي آمريكا و در حضور دولتمردان آن كشور نقش ايفا كرده [11]اما مطالعه نوشته ها و سخنراني هاي مولانا كه در فصلنامه ها ، فصول كتابها و محافل تخصصي ارتباطات بين المللي ايراد شده ، ايشان را به عنوان يك ايران شناس يا خاور ميانه شناس برجسته و حرفه اي معرفي نمي كند بلكه او يكي از كوشش گران طرح و معرفي ديدگاههاي متفاوت- از جمله اسلام - در رشته ارتباطات بين المللي است. [12]
از طرف ديگر عليرغم آن كه دانشگاه آمريكن در رتبه 83 دانشگاههاي آمريكا قرار دارد و چندان محل اعتنا نيست[13] اما مدرسه خدمات بين المللي دانشگاه آمريكن پيشينه و كاركرد خاص خود را به عنوان جايگاهي ويژه در تربيت كادرهاي بين المللي به ويژه براي ايالات متحده آمريكا دارد و از جمله موسسات تخصصي براي تربيت كادرهاي سيا ،وزارت خارجه ، كاخ سفيد ، وزارت دفاع و رسانه هاي غالب در سطح داخلي آمريكا و سازمانهاي بين المللي و متناظر ان آنها در ديگر كشورها است. اين مدرسه محصول ابتكار رئيس جمهور آيزنهاور در سال 1957در جريان جنگ سرد براي ايجاد يك ائتلاف دانشگاهي براي تربيت كارگزاران حرفه اي در عرصه بين المللي و جايگزين دانشكده روابط بين الملل است.[14] دهسال بعد از تاسيس، رشته ارتباطات بين الملل به اين مدرسه اضافه شد سال 1981 پس از انقلاب اسلامي كرسي ابن خلدون در مطالعات اسلامي به مدرسه پيوست (لازم به ذكر است كه دكتر مولانا بنيانگذار رشته اول ولي فاقد نقش محوري در رشته دوم تلقي مي شود) سال 1991 مركز جنوب جهاني براي مطالعات مناطق فقير ،سال 1995كرسي محمد سعيد فارسي براي صلح اسلامي ، سال 2000 برنامه مشترك منابع ملي توسعه پايدار راه اندازي شد[15] .(استناد) در حال حاضر 8 رشته طالعات منطقه اي و مقايسه اي ،سياستهاي جهاني زيست بومي ، ارتباطات بين المللي ، توسعه بين المللي ، سياست بين المللي ، صلح بين المللي و حل تعارض و سياست خارجي آمريكا در اين مدرسه ارائه مي شود.[16]
Fields of Study
· Comparative & Regional Studies
· Global Environmental Politics
· International Communication
· International Development
· International Economic Relations
· International Politics
· International Peace & Conflict Resolution
· U.S. Foreign Policy
مراجعه به سايت مركز كاريابي اين دانشكده نشان مي دهد كه اشتغال در سرويس خارجي آمريكا يكي از مهمترين دستاوردهاي تربيتي اين دانشكده در سالهاي مختلف است.آمارهاي ارائه شده در مورد اشتغال نيز مويد همين مطلب است.31% فارغ التحصيلان ليسانس اين دانشكده – كه فرم پر كرده اند- در سال 2007 وارد مشاغل عمومي شده اند و سازمان سيا و بقيه سازمانهاي دولتي و نظامي در ميان اين مشاغل قرار دارند.[17](استناد و مقايسه سالانه)
May 2006 School of International Service Undergraduate Alumni
Public
Central Intelligence Agency
City of San Diego Attorney"s Office
Collier County Health Department
District of Colombia Public Defender Service
Elm City College Prep Elementary School
French Embassy
JET Program
Peace Corps (3)
Renaissance Advantage Charter School
Smithsonian Institution
US Air Force (2)
US Army (3)
US Army Corps of Engineers
US Department of Justice
US Department of State
US Representative Frank A. LoBiondo
US Senate
US Senator William Frist
US Tax Court
White House Council on Environmental Quality
استخدام كنندگان دولتي در مورد دوره هاي تكميلي محدودتر و گزيده تر مي شوند[18]
May 2006 School of International Service Graduate Alumni
Public
Social Security Administration
US Air Force
US Army
US Department of Defense
US Department of State
اين گزارشهاي آماري مربوط به دانشكده ا ي است كه برنامه ارتباطات بين المللي يكي از 8 رشته -كاملا مرتبط با هم- و در واقع قديمي ترين ، آن است.[19]
اما رشته ارتباطات بين الملل در اين مدرسه جايگاه خاصي دارد.همين امروز هم ايرانياني كه توسط وزارت خارجه آمريكا تحت عناوين مختلف از جمله بورسهاي روزنامه نگاران ، حل تعارض يا مستند سازي به آمريكا برده مي شوند ميهمان همين رشته هستند و برنامه روزنامه نگاري بين المللي و روابط بين المللي تحت قرارداد وزارت خارجه در اين رشته اجرا مي شود. [20]
The International Communication Program in SIS has been designated by the U.S. Department of State as one of a select group of programs nationally to participate in the distinguished Edward R. Murrow program. (استناد)
برنامه روزنامه نگاري ادوارد مورو از فعاليتهاي شناخته شده و پر سابقه وزارت خارجه آمريكا براي تربيت روزنامه نگاران مورد نياز در كشورهاي هدف است[21] . و برنامه ارتباطات بين المللي دانشگاه آمريكن يكي از متوليان اجراي اين برنامه است.
براي آگاهي دانشجويان رشته ارتباطات بين المللي از فرصتهاي حرفه اي فهرستي از موسساتي كه تا كنون از اين دانشجويان به عنوان كارورزي استفاده كرده اند در سايت رشته قرار داده شده است.[22]
International Communication
Specific Organizations where SIS students with this concentration have interned and worked:
CNN
American Association of Political Consultants
Court TV
Chemonics International
World Bank
George Mason University
European Commission
Catholic Relief Services
Federal Communication Commission
US Department of State
Microsoft
AT&T
Meridian Resources Associates
British Telecom
United Nations Education, Culture, and Science Organization
Institute of International Education
Washington Post
Wall Street Journal
Disney Channel
International Telecommunications Satellite Organization
Communication Satellite Corporation
Smithsonian Institution
Inter-American Development Bank
NASA
National Telecommunications and Information Administration
US Department of Commerce
اگر چه بايد به موسس اين رشته به عنوان يكي از موفق ترين مديران علمي دانشگاه آمريكن تبريك گفت اما قطعا اين دانشجويان براي بر كندن بنياد اين موسسات دولتي و خصوصي ايالات متحده تربيت نمي شوند و جامعه آمريكا به موسس و رهبر برنامه ارتباطات بين المللي دانشگاه آمريكن به خاطر يك عمر تلاش براي تربيت نيروهاي برازنده آن نظام مديون است چرا كه او در نقش رهبر دوره و فارغ از ديدگاههاي شخصي خود در خدمت نظام سرمايه داري قرار داشته است.
در مورد تحول ديدگاههاي سياسي مولانا نيز سخناني مطرح مي شود. شايد مولانا در سالهاي پس از انقلاب اسلامي نوشته اي در زمينه حمايت از آمريكا نداشته باشد اما در سالهاي پيش از انقلاب در سال 1971 به همراه سرهنگ دوم راسل ترنر مدير برنامه هاي اطلاع رساني نيروي هوايي و دانشجوي فوق ليسانس خود در دانشگاه آمريكن مقاله اي مهم در نشريه نيروي هوايي آمريكا منتشر كرده است .اين مقاله سالها بعد (مارس2004) در دسترس عموم قرار گرفت و در فهرست رسمي آثار مولانا به آن اشاره نمي شود .مولانا در اين مقاله كه عواملي در تصميم سازي نظامي :تجزيه و تحليل ارتباطي و بين فرهنگي ( Factors in Military Decision-Making:Communication and Cross-Cultural Analysis)نام دارد بر رابطه ميان استراتژي نظامي و ويژگي هاي ملي در هر كشور پاي مي فشارد؛ اين مقاله با اين توصيه هاي راهبردي به پايان مي رسد:
"براي تحقق اين امور لازم است كه نيروي هوايي (و وزارت دفاع) اداره اي را براي مطالعه شخصيت ملي از لحاظ رابطه آن با ارتباطات ميان فرهنگي و اقناعي تاسيس كنند. اين اداره بايد شامل افسران و غير نظامياني باشد كه داراي تجربه حرفه اي و تربيت دانشگاهي در رشته هاي مردم شناسي ، جامعه شناسي ،روان شناسي ، ارتباطات و امور بين المللي باشند.آنان به عنوان ارتباط گران بين المللي و تحليل گران ارتباطي نقش آفريني خواهند كرد"[23]
(استناد)
همين مدل بنياد اصلي رشته ارتباطات بين المللي دانشگاه آمريكن را تشكيل مي دهد.[24] با توجه به اينكه بنا به نوشته هاي انتقادي دكتر مولانا ،وزارت دفاع بيشترين هزينه ها را در تاسيس و حمايت از كرسيها و موسسات پژوهشي ارتباطات بين المللي كرده است [25]مشكل بتوان در آن سالها نويسنده چنين توصيه هاي راهبردي را يك ضد آمريكايي تلقي كرد.
ارتباط آقاي دكتر مولانا با ايران به سالهاي 1365 باز مي گردد. از همان دوران ايشان همكاري نزديكي را با نهادهايي چون دانشگاه امام صادق (ع) ، وزارت خارجه ، مجمع اهل بيت ، روزنامه كيهان ، خبرگزاري جمهوري اسلامي ، وزارت ارشاد ،مركز پژوهشهاي مجلس و از همه بيشتر صدا و سيما برقرار كردند. ارتباطات شخصي دكتر مولانا نيز به خصوص با گروههاي سياسي و رسانه اي منتسب به جناح راست و اصولگرا بسيار وسيعتر و عميقتر از آن است كه قابل ذكر باشد.فكر بازگشت به ايران - عليرغم مخالفتهاي پيش از آن - از سال83 و پس از بازنشستگي مطرح شد و با حمايت رئيس جمهور ، رئيس مجلس ، وزير ارشاد و سازمان صدا و سيما و البته پي گيريهاي مستمر ايشان بنياد فرهنگي مولانا به ثبت رسيد[26] ، منزل مسكوني و مكان مناسب براي بنياد هم فراهم شد . حقوق ثابت و پروژه هاي پژوهشي دستمايه اوليه اقامت در ايران را فراهم و حكم مشاورت رئيس جمهور آن را مستحكم كرد.
هم اكنون دكتر مولانا را مي توان يك سخنران و مشاور حرفه اي بين المللي تلقي كرد[27].در داخل كشور نيز انتشار مجموعه هاي مختلفي از كيهان نوشته ها ي ايشان با استقبال مصرف كنندگان انبوهي چون بسيج دانش آموزي و دانشجويي مواجه شده و تيراژهاي قابل توجهي را به ارمغان آورده است.[28] اثر جديدي از دكتر مولانا در باره سياست خارجي ايران در راه است كه حاصل اقامت چند ساله او در دفتر مطالعات بين المللي وزارت خارجه است. [29]
محورهاي اصلي انتقاد دانشگاهيان به دكتر مولانا به شرح زير است:
1. خود محور بيني
همه چيز با واژه "پروفسور" مولانا شروع شد ؛واقعيت اين است كه در فضاي دانشگاهي ايران – جز دانشگاه امام صادق (ع)هيچگاه جايگاه برجسته اي براي ايشان در نظر گرفته نشد.شايد يكي از مهمترين عوامل بايكوت دكتر مولانا در دانشكده هاي اصلي ارتباطات و روابط بين الملل در ايران ، خود محور بيني و تلاش بي وقفه او در نفي - تقريبا تمامي- استادان ايراني و پيش كسوت و متهم كردن آنان به بي سوادي يا غرب زدگي يا هر دو باشد.تحقير سرمايه هاي انساني دانش ارتباطات در ايران بي پاسخ نماند ؛استاداني كه خود روزي باني دعوت او به ايران بودند به تدريج از او فاصله گرفتند و عليرغم استفاده از آثار او - و ديگران - در درسهاي ارتباطات بين الملل و ارتباطات و توسعه ، خود او را بايكوت كردند. مولانا معتقد است آن استادان و برخي دولت مردان ابتدا تصور كرده اند كه او به علت اقامت طولاني در آمريكا غرب زده شده و با آنها در ترويج انديشه هاي مسلط در رشته ارتباطات ت طولاني در آمريكا غرب زده شده و با آنها در ترويج انديشه هاي مسلط در رشته ارتباطات همراهي خواهد كرد و پس از آنكه از ماهيت انتقادي رويكردش آگاه شده اند او را طرد كرده اند اما استاداني كه خود سالهاست در چهارچوب مكتب انتقادي قلم مي زنند و تحقيق و تدريس مي كنند انتقادات ديگري را مطرح مي كنند. من خود اين انتقادات را از زبان بسياري از همكاران دانشگاهي شنيده ام ولي از بردن نام آنها معذورم.
2. منفي بافي
دكتر مولانا اساسا متفكري متعلق به ديدگاه انتقادي و مكتب اقتصاد سياسي در ارتباطات بين المللي بوده است. اين مكتب و رويكرد طيفي از متفكران چپ آمريكايي و اروپايي چون جورج گربنر ،هربرت شيلر و آرمان ماتلار ،ادوارد سعيد و نوآم چامسكي را در بر مي گيرد . [30]مطالعات انتقادي خود با نقدهاي بنيان براندازي مواجه است. كه مهمترين آن خيال پردازي ، فقدان روايي در تحقيقات رسانه اي و ناكارامدي در سياستگذاري است[31]. مشهور است كه مكتب انتقادي در نقد پليديهاي غرب موفق و در ارائه بديل و ايجاد جنبش اجتماعي ناتوان است . بر همين اساس غرب بيشترين بهره را از مكتب انتقادي براي اصلاح نقائص و پيچيده تر كردن شيوه هاي حاكميت خود برده است.[32]
اگر چه اصحاب اين مكتب نيز در آنجا كه آمريكا را نقد مي كنند بسيار ستيزنده مي نمايند اما مباني نقد آنان ارزشهاي بنيادين غربي است . آنان با ابزار مفهومي چپ جديد راست قديم را نقد مي كنند. اما دكتر مولانا در اين اواخر نه از موضع مكتب انتقادي بلكه از موضع دعوتگري الهام بخش و ذوب در ولايت چنان خود را طرح مي كند كه آمريكا ستيزي نيز امري بديهي جلوه مي كند. امروزه بايد پذيرفت كه شيلر و مولانا دو موجود متفاوت با دو انديشه متفاوت اند.
سخنران نه متفكر
آنچه در چند سال اخير از دكتر مولانا بيشتر ديده شده شركت در بزرگداشتهاي خود و انجام سخنر انيهاي افتتاحيه و تشريفاتي بوده است [33]. مولانا كمتر در محافل علمي رشته خود به ارائه مقاله علمي پرداخته است . اگر چه گاه در يك روز سه جلسه سخنراني دارد و در يك هفته به دعوتهاي مختلفي در چند شهر پاسخ مي دهد اما در سالهاي اخير هرگز حاضر به تدريس در يك برنامه درسي منظم نشده و مباحثات دانشجويان را تاب نمي آورد و برعكس به شدت به القاي يك سويه نظرات خود تمايل دارد. [34]
توصيه هاي بزرگ و توخالي
مشكل اصلي دكتر مولانا در بخش توصيه هاي او است . مولانا به سبك سيد جمال از ضرورت تشكيل امت اسلامي سخن مي گويد[35] اما پس از بيست سال از اين سخنان هنوز فرصت نكرده راه كاري ولو ناقص براي اين آرزوي مقدس طرح كند . او بسياري از ديدگاههاي ناب امام را تكرار و نه تحليل و تدبير مي كند[36].در اين ديدگاه مولانا مفهوم پردازي منتقد است كه در ميان هم قطاران خود جايگاهي مناسب دارد . اما براي چه بايد كردها سخن چنداني براي گفتن ندارد چرا كه مانند ديگر همكاران خود هرگز با واقعيت سياستگذاري هاي ملي و تبعات آن درگير نبوده است . كساني كه مي خواهند با اين توصيه ها به دنبال سياستگذاري ملي بروند با مجموعه اي از مفاهيم بديهي ، شعار گونه و فاقد توان تمايز گذاري مواجه مي شوند. شايد در زمينه ايجاد رويكرد بومي به فرهنگ و ارتباطات بتوان اين گونه جمع بندي كرد كه مولانا بيشتر مفهوم پرداز است تا نظريه پرداز البته مفهوم پردازي مرتبه اي والا دارد و مقدمه اي براي نظريه پردازي و سياستگذاري تلقي مي شود.
بدست آوردن / پذيرش مسئوليتي در حد مشاوره رئيس جمهور آزمون بسيار مهمي براي يك متفكر انتقادي است تا انديشه هاي خود را به محك تجربه اثباتي بگذارد اما سوال اين است كه هزينه آزمونهاي نظري ايشان را چه كسي بايد بپردازد؟
معناي حكم مشاوره در ديدگاه دوم:
در اين ديدگاه در بدبينانه ترين حالت-اگرچه معمولا تصريح نمي شود- ايران با يك عنصر نفوذي روبروست كه در پوشش نقد غرب و تظاهر به پايبندي به ارزشهاي نظام اسلامي توانسته تا به بالاترين مراتب دسترسي به اطلاعات ،سياستمداران و سياستگذاري كشور راه پيدا كند . او هم مي تواند در جمع آوري اطلاعات و ارائه تحليل هاي راهبردي به بيگانگان فعال باشد و هم مي تواند از طريق ارائه داده هاي ناقص يا غلط و تحليلهاي گمراه كننده به سياستمداران ايراني آنان را به ورطه تصميمات نادرست و خلاف منافع حياتي كشور بكشاند.هسته اصلي اين روش نفوذ، ارائه برآوردهاي بيشينه از تواناييها و موفقيتهاي ايران ،ارائه برآوردهاي كمينه از تواناييها و موفقيتهاي حريف و ارائه راهكارهايي است كه با بالا بردن هزينه هاي ديپلماسي ،بيشتر مصرف داخلي دارد تا كاربرد خارجي.
در خوش بينانه ترين حالت با فرد زيرك و فرصت طلبي روبرو هستيم كه مي تواند جهت باد را به خوبي تشخيص دهد و دهه هاي بازنشستگي را در كانون توجه عمومي در كشور خود به سر ببرد.
ديدگاه سوم: مهاجرت معكوس
اين ديدگاه تلاش مي كند با تاكيد بر رويكرد تعامل گرا به اين سوال پاسخ گويد كه چرا دكتر مولانا و دكتر احمدي نژاد حاضر /مايل به همكاري نزديك با يكديگر هستند/شده اند؟ دراين ديدگاه از مفهوم شوك فرهنگي ناشي از بازگشت داوطلبانه از مهاجرت استفاده مي كنم[37] مهاجري كه در سن جواني كشور خود را ترك كرده در سنين ميان سالي و كهن سالي با خاطرات پيش از مهاجرت زندگي مي كند و براي رهايي از مشكلات حاشيه نشيني مضاعف به مهاجرتي معكوس به وطن مألوف دست مي زند اما تطبيق مجدد با فرهنگ خودي براي او كه با تصوري كهنه از فرهنگ مبدا از مهاجرت باز مي گردد ، دشوار مي نمايد. او براي اين تطبيق ثانويه مجبور به اتخاذ استراتژيهاي ارتباطات بين فرهنگي است لذا به راحتي متهم به دو رويي و پنهان كاري مي شود. ديدگاه بيان كننده مهاجرت معكوس در باره پديده پروفسور حميد مولانا را مي توان در پنج بند توضيح داد:
1.واقعيت آن است كه بسياري از مهاجران خاور ميانه اي كه در خارج از كشور زندگي مي كنند مبتلا به دو گانگي ميان نظر و عمل هستند.مثلا فلسطينيان برجسته اي را بياد آوريد كه نه يك لحظه آرمان خود را ترك كردند و نه يك لحظه پست و شئونات دانشگاهي در بهترين دانشگاههاي آمريكا را از دست دادند.[38] برخي از استادان ايراني در آمريكا نيز اگرچه در مقام عمل حتي مستقيما در خدمت ديگرانند اما به لحاظ عاطفي هم راي با حق گويي هاي ايران هستند و سياه نمايي هاي ديگران را بر نمي تابند. اگرچه مولانا از الگوهاي توسعه غربگرايانه اي چون تجربه دانيل لرنر انتقاد كرده[39] اما او نه مانند هم دوره اي هايش چون دكتر مجيد تهرانيان (متولد 1315)[40]و دكتر چنگيز پهلوان(متولد 1317) [41] عنصري دانشگاهي /سياسي بوده كه پس از سالياني مبارزه با رژيم شاه به كشور بازگشته و سعي در اصلاح سيستم از درون داشته باشند نه يك مجاهد بود كه چون چمران (متولد 1311)دل از همه چيز بكند و به ميدان جهاد بيايد [42].او ترجيح داد در درون سيستم دانشگاهي آمريكا رشد كند و به مبارزات خود در سر كلاسهاي درس ادامه دهد.مولانا با آغاز انقلاب اسلامي به رهبري روحاني عاليقدري چون امام خميني دل به آن بست و به هويت پيشا مهاجرت و خانداني خود رجوع كرد .حالا او در سن چهل و دو سالگي مي توانست بيست سال اول زندگي خود را به گونه اي متفاوت معنا كند و به دركي تفهمي از انقلاب اسلامي نائل شود.مهمترين نوشته هاي مولانا پس از انقلاب در دهه 80 و 90 ميلادي نوشته شده است و در هر اثر غلظت انتقادي و تلاش براي ارائه ديدگاههاي متفاوت و شرقي بيشتر شده است[43].
2. جوهر انديشه بومي مولانا در مقاله اخلاق وتبليغ اسلامي(1366)[44] منعكس شده است. و بيست سال است كه مدام آن را در مقالات و سخنرانيهاي خود تكرار مي كند:مدل آرماني و جايگزين او از رويكرد اسلامي به ارتباطات شامل عناصر توحيد ، امت ، تقوي ،امر به معروف و نهي از منكر و امانت است.[45](استناد) او صاحب نظريه همگرا در ارتباطات بين المللي است[46] لذا توحيد را به عنوان يك تئوري وحدت گرايي اطلاعاتي و ارتباطي ارزيابي مي كند. او مهمترين مشكل دنياي امروز را سيطره مفهوم دولت – ملت مي داند پس طبيعي است كه مفهوم امت - كه داراي بعدي فرامرزي و از مفاهيم محوري گفتمان امام و انقلاب است – براي او بسيار جذاب باشد.او همواره از فدا شدن اخلاق در پاي منافع انتقاد كرده و سه مفهوم تقوي ، معرو ف و منكر و امانت را براي تقويت بنيه اخلاقي رسانه ها لازم مي داند.
او با درك عميق از كاستي هاي ارتباطات بين الملل به عنوان يك واقعيت و يك رشته علمي معتقد است "رشته ارتباطات بين الملل و رشته روابط بين الملل زائيده دو جنگ جهاني اول و دوم و چندين جنگ سرد و گرم بعد از آن و فيمابين آن بوده است و محصول تركيبي است از علوم سياسي، اقتصادي، رواني، جامعه شناسي، مردم شناسي، فناوري و روزنامه نگاري و غيره، آيا فلسفه، دين، معرفت شناسي و هستي شناسي را در اين جايي نيست؟ چرا به هنر، شعر و زيباشناسي و عرفان در روابط و ارتباطات بين الملل به معني جهاني وانساني آن توجهي نشده است. " و براي عبور از اين كاستي ها پيشنهاد مي كند:"ما به يك كاوش ديرينه شناختي احتياج داريم كه گسست ها و شكاف هاي موجود در سوابق تاريخي ما، سنت هاي فلسفي تمدن غرب را به روي گذشته فراموش شده آن مي گشايد، روند انتخابي فراموشي كه خودش فراموش شده است. ما بايد با استفاده از بازخواني واسازانه افلاطون، هايز، لاك، آدام اسميت، ماركس و ديگران نگرش ايدئولوژيك و هژمونيك روايت تاريخي را كه ديالكتيك منطقي آن را به وحدت و در عين افتراقش پيوند مي دهد، شناسائي كنيم. همين طور نيز بايد آثار كلاسيك شرق و بويژه دنياي اسلام را با دقت و نگاه بهتري قرائت كرده و آنرا در اختيار علاقمندان قرار دهيم. شكاف و جراحت فعلي ما در بهبود روشنگري علمي و واسازي نوين توسعه اقتصادي و تكنولوژيك و تحول اقتصادي در روشنگري فلسفي، زمينه اي گسترده است. كه همراه با آن روشن نگري موضوع جديد، واكنش اخلاقي- سياسي و انسان مداري كلاسيك، سرباز مي كند. "[47]
اگر چه مي توان هنوز هم نگاه مولانا به جمهوري اسلامي ايران را به عنوان ديدگاه يك پژوهشگر انتقادي روابط بين المللي ارزيابي كرد اما او در كارهاي اخير خود صريحا از ديدگاه انتقادي نيز عبور كرده و از تاثير انقلاب اسلامي بر تغيير پارادايمهاي رشته روابط بين الملل سخن مي گويد .:" از دهه 1960 ميلادي تاكنون نظريه انتقادي، روابط و ساختارهاي قدرت و ايدئولوژي اي را نمايان كرده است كه تصور ما را از ارتباطات شكل مي دهند. ساختار نظم ما با ديالكتيك هاي ايدئولوژي جنگ سرد مرزبندي شده و در قالب كمونيسم و سرمايه داري، جريان اطلاعات و ايدئولوژي، امپرياليسم فرهنگي و فرهنگ توده، همكاري هاي ضدمليتي، ساختار طبقاتي، جامعه مصرفي و مقاومت سياسي و غيره قرار مي گيرد. به اين گونه پارادايم ها از زمان طلوع انقلاب اسلامي ايران و احياء اسلام ناب محمدي و نه «اسلام هاي معتدل مورد قبول غرب» شوك شديدي وارد است و دگرگوني هاي امروزي در اصل نتيجه رنگ خوردگي الگوهاي سنتي و معمولي و روابط بين المللي و ناآشنايي و واكنش دنياي اسلام و حتي مناطق ديگر به اين امر است. "[48]
مولانا نظريه موعود گرايي را در روابط بين الملل وارد مي كند و معتقد است:"با پايان جنگ سرد و فرسايش دولت-ملت، نظريه انتقادي، ملزم به گشودن مرزهاي خود به روي حوزه اخلاقي است كه تحت هيچ عنوان به منافع و ارزش هاي «طبقه كارگر» محدود نشده است. فضا�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 916]
-
گوناگون
پربازدیدترینها