واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: شتابزدگي، آفت توليدات مناسبتي سيما
فرهنگي. فيلم . تلويزيون . سينما
شتابزدگي سيما براي ساخت سريالهاي مناسبتي از سويي و ايجاد رقابت غير حرفهاي ميان شبكههاي تلويزيوني براي جذب گروههاي توليدي نسبتا موفق و شناخته شده در تناقضي آشكار،كارنامه ضعيفي از سيما در ماه رمضان امسال به نمايش گذاشت.
مجموعههاي تلويزيوني بزنگاه از رضا عطاران، مثل هيچكس از عبدالحسن برزيده، روز حسرت از سيروس مقدم و مامور بدرقه از سعيد سلطاني، توليدات امسال سيما در ايام ماه مبارك رمضان بود كه هيچ كدام نتوانست به طور شايسته نظر مخاطبان را جلب كند.
به عقيده بسياري از كارشناسان، دست گذاشتن روي موضوعهاي پرچالش اما خالي از محتوا ، فاقد تحقيق و پژوهش و عدم بهرهگيري از نظرات كارشناسانه در نوشتار متن و ايجاد فضا و موقعيت مجموعههاي يادشده بويژه بزنگاه و حتي روز حسرت را در معرض نقد طبقات مختلف اجتماعي قرار داده است.
بزنگاه ، نگاهي سردستي به مقوله اعتياد، استهزا باورهاي مورد احترام در ميان آحاد مردم در رويارويي با مرگ عزيران و مراسم مرتبط با آن، ارايه تصويري غير واقعي از روابط خانوادگي و ترسيم نوعي شارلاتانزيم رفتاري در كنش و واكنشهاي اعضاي خانواده نمادين يك نانوا، بنا به جايگاه و شخصيت پردازي در داستان و ترسيم نوعي لودگي غير ملموس را، دستمايه روايي خود داشت.
اين مجموعه به اعتقاد مخاطبان تلويزيوني از ضعيفترين كارهاي عطاران در مقام بازيگر - كارگردان در مقايسه با كارهاي گذشته مناسبتي او نظير خانه به دوش و متهم گريخت به شمار ميرود.
پرداخت صحيح و علمي با رعايت چهارچوبها و حساسيتهاي اجتماعي به پديده شوم اعتياد و تبعات آن در جامعه و بويژه خانواده از وظايف تلويزيون در توليدات مختلف بويژه در ايام پر مخاطب نظير ماه مبارك رمضان است اما تجربه ثابت كرده كه شتابزدگي سيما براي رساندن به هر قيمت توليدات خود به مناسبتهاي گوناگون در قالب توليد سريالها و تله فيلمهاي انبوه و نازل به جاي تاكيد بر نقش اشاره شده بيشتر دلزدگي مخاطبان را به همراه داشته است.
مثل هيچكس عنوان ديگر مجموعه تلويزيوني است كه به مقوله ارث خانوداگي، زياده خواهي، حرص و آز و تهديد خانواده و در مقابل به موضوع گذشت و لوطي مسلكي با زبان كوچه و بازار پرداخته است .
چند برادر كه پس از مرگ پدر در كارگاهي بافندگي روزگار ميگذارنند و پس از آب و گل درآمدن توسط برادر بزرگ خانواده دادشي، براي روشن شدن حساب و كتاب و توسعه كار، فصل جديدي از زندگي را تجربه ميكنند اما يك كينه قديمي و وسوسه يك رقيب بيروني با ايجاد حساسيت در ميان خانواده و در نهايت اختلاف و مرگ بيبيمادر خانواده، مثل هيچكس را در موقعيتي غم انگيز قرار ميدهد.
مثل هيچكس با وجود ضعفهاي آشكار در كارگرداني، ساختار روايي و انتخاب بازيگران به دليل گزينش زيان قابل درك و فضاي خانوادگي در ميان لايههاي مختلف اجتماعي در مقايسه با ساير توليدات رمضان امسال موفقتر نشان داده است.
مثل هيچكس همچون ديگر توليدات ايراني، تصويري كدر، غير واقعي و ضعيف از زن ايراني ارايه داده است كه در مقابل مصائب و مشكلات خانوادگي و اجتماعي، كاري جز عجز ، ناتواني و سلاحي جز گريه ندارد و همه چيز را به تقدير مي سپارد كه نمونه بارز آن در اين داستان بيبيو خواهران داداشي است.
بي بيدر داستان مثل هيچكس در حالي ستون و عامل دوام خانواده معرفي مي شود كه در مقابل كوچكترين تندباد نميتواند خانواده را با تجربه خويش هدايت و مديريت كند و با ضعف و ناتواني و در نهايت مرگ خود به حضورش در داستان پايان ميدهد.
هرچند از حالا ميتوان پايان مثل هيچكس را حدس زد و نكتههاي به اصطلاح آموزشي آن را در ذهن مرور كرد.
مجموعه مامور بدرقه كه همچون بزنگاه رويكردي طنز را براي روايت خود با محوريت داستان قديمي دزد و پاسبان اما با نگاهي در ظاهر امروزي را انتخاب كرده نيز گرفتار در بازيهاي كليشهاي حول محور داستاني كش دار و آبكي شده است.
مامور بدرقه، داستان استوار قرقچي مامور با سابقه پليس است كه در روز پاياني خدمت مامور رساندن يك مجرم با نام افشين به دادگاه به همراه يك سربازبه نام كرمي ميشود.مسير شايد در ظاهر طولاني و چند ساعته پاسگاه به دادگاه همراه با اتفاقات بامزه اما غير واقعي ميشود كه چيزي جز لودگي و حس عدم مسئوليت پذيري از ناحيه يك مامور قانون را در ذهن مخاطب تداعي نمي كند.
جالب اينكه در مقابل اين لودگي، مقامات بالا دست استوار قرقچي و دادگاه نيز اغماض كرده و مسير روايي قصه با بازي تكراري و كليشهاي شخصيت ها همچون سيروس گرجستاني و جواد رضويان كه اتفاقا در آثار قبلي خود موفقتر نشان دادند، ادامه مييابد.
به هر سوي پايان مامور بدرقه نيز با گم و پيدا شدن اسلحه استوار قرقچي در حكايتي كاملا مسخره و همكاري افشين (محسن تنابنده) براي گير انداختن باند در ظاهر خطرناك قاچاق اشيا عتقيقه خسرو خان قابل پيش بيني است.
مجموعه روز حسرت ساخته سيروس مقدم با انتخاب داستاني ماورايي كه اندرز و مراقبت از اعمال انسان و يادآوري روز برزخ را در خود دارد نيز به دليل ضعف تكنيكي و تناقض در شخصيت پردازي بويژه در شخصيت نرجس نتوانسته انتظار مخاطب از كار را برآورده سازد.
شتابزدگي سيما در اين كار به دليل حساسيت داستان و فضا بيش از سريالهاي ديگر نمايان است.ضعف در ايجاد فضاي مجازي از برزخ و نبود تكنيك مناسب جلوه بصري به شدت به بعد معناگرايانه اين اثر صدمه زده است.
رفتار پدر و پسر با زن دوم فريده نيز در نوع خود جالب و بدور از هرگونه واقعيت در خانوادههاي ايراني بويژه بافت مذهبي است و تلاش مسعود براي از سر باز كردن زن و فرار از تعهد داشتن فرزند نيز با توجه پيشينه مذهبي خانوادهاش و اصرار بر سقط جنين تامل برانگيز نشان ميدهد.
روز حسرت هر چند به نكات مهم در خانواده و جامعه و يادآوري عواقب رفتاري در ترسيم فضاي ماورايي پرداخته اما به شدت به چهره خانوادههاي واقعي مذهبي با ترسيم فضايي رياكارانه صدمه زده است.
به اعتقاد صاحب نظران، روز حسرت ميتوانست با مشاوره عميق و تحقيق مناسب درست در حوزه مذهبي و پژوهش اجتماعي به اثري قابل اعتنا تبديل شود اما نبود عنصر زمان و شتابزدگي سيما براي رساندن كار به هر قيمت فيلمساز را در بزنگاه قرار داده و كار را در حد يك اثر معمولي تنزل داده است.
رمضان امسال و توليدات ضعيف سيما ميتواند محملي جدي براي آسيب شناسي دقيق براي توليد آثار مناسبتي در رسانه ملي قرار گيرد و برنامه ريزي، انتخاب صحيح گروههاي توليدي، ايجاد رقابت حرفهاي در ميان تهيهكنندگان تلويزيوني براي آمادهسازي طرحهاي فاخر، محتوايي و جذاب با رعايت عنصر زمان را جايگزين شتابزدگي كند.
شنبه 6 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 193]