واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: هر زنی به راحتی می*تواند پولی که در اختیارش می*گذارید را خرج کند، اما او با این چیزها نمی*تواند نیازهای عاطفی*اش را برطرف کند چرا که او به شوهرش احتیاج دارد. از طرفی خیلی از مردها عشق خود را با هدیه*های رویایی که شخصی است نشان می*دهند به راستی می*دانید همسرتان چه هدایایی را دوست دارد؟ یعنی می*دانید همسر شما اگر ماشین ظرفشویی هدیه بگیرد خوشحال می*شود یا یک شاخه گل سرخ؟
دوستی می*گفت: (می*دانم زن*ها چی می*خواهند، این*که شوهرشان پول زیادی در اختیار آنان بگذارد و آنها خرج بکنند!؟)
او اشتباه می*کرد، چرا که هر زنی به راحتی می*تواند پولی که در اختیارش می*گذارید را خرج کند، اما او با این چیزها نمی*تواند نیازهای عاطفی*اش را برطرف کند چرا که او به شوهرش احتیاج دارد. از طرفی خیلی از مردها عشق خود را با هدیه*های رویایی که شخصی است نشان می*دهند به راستی می*دانید همسرتان چه هدایایی را دوست دارد؟ یعنی می*دانید همسر شما اگر ماشین ظرفشویی هدیه بگیرد خوشحال می*شود یا یک شاخه گل سرخ؟
آنچه که در ادامه می*خوانید نمونه*هایی از هدایایی است که خانم*ها خیلی دوست دارند.یک شاخه گل، کارت*های تبریک، عطر، جواهرات، نامه*ای که خودتان نوشته باشید، لباسی که دوست دارد، گلدان قشنگ، مجسمه*های سرامیکی، کتاب شعر و یا حتی ماندن یک شب در هتل و به اینها شکلات! را هم اضافه کنید.
به یاد داشته باشید که خرید هدیه*ای کوچک و ارزان و تقدیم آن به شکلی خوشایند، می*تواند برای او جالب توجه*تر باشد.
(الن کریدمن) در کتابش تحت عنوان (راز دلبسته کردن زن) و یا (چراغ دل زنت را روشن کن) می*نویسد: جرالد می*گفت: همسرم، برشتوک را هر روز صبح با شیر می*خورد، به خاطر همین موضوع، به سوپرمارکت رفتم و یک جعبه بزرگ برشتوک خریدم و آن را با یک گره پاپیونی بسته*بندی و یادداشتی هم ضمیمه*اش کردم: (برای بهترین و کامل*ترین زنی که می*شناسم.) می*توانم به شما بگویم آن شب آمدنم به خانه خیلی استثنایی بود، چنین هدیه کوچکی برای او مفهوم بسیاری داشت.
و یا (چیپ) یک بسته شکلات خرید و آن را در کیف همسرش گذاشت و یادداشتی هم ضمیمه آن کرد که روی آن نوشته بود: (به همسر بی*نظیرم که همیشه به من خوبی و عشق می*دهد.) زمانی که مرد به سرکارش رسید، زن به او تلفن کرد که بگوید با این کارش روز خوبی را برای او تدارک دیده است.
یا یکی دیگر از دوستانم می*گفت: من هر روز صبح خیلی زود سر کار می*رفتم، شب قبل به گلفروشی رفتم، یک شاخه گل رز و یک شاخه گل زنبق خریدم و صبح روز بعد به همراه یادداشتی در کنار بالش زنم گذاشتم. بر روی یادداشت نوشته بودم: (گل*های رز قرمز هستند و بنفشه*ها آبی، گرچه من در محل کارم هستم، به تو فکر می*کنم.) شب که به خانه آمدم با من مثل یک سلطان رفتار شد. تصورم این بود که برای خوشحال کردن همسرم به پول فراوان احتیاج دارم، اما دریافتم که دو شاخه گل به اندازه یک کت خز موثر است. یا دیگری یک مجسمه عقاب سرامیکی خرید و یادداشتی به آن چسباند که روی آن نوشته بود: (زمانی که تو در کنارم هستی، من از عقاب بالاتر پرواز می*کنم) سپس آن را در جایی که مطمئن بود، زنش پیدا می*کند، گذاشت. آن مجسمه سرامیکی حالا جزو یکی از دارایی*های باارزش اوست.(آلن کروفی) می*گوید: تمامی این مردها از این*که وقتی بخواهند فکر خود را به کار بیندازید، چقدر خلاق خواهند بود، حیران شدند. هدیه*هایی که آنها دادند، شاید کوچک بود، اما برای همسرانشان دنیایی ارزش و نتایجی جالب توجه به همراه داشت.
هر آنچه را تصمیم می*گیرید به همسرتان هدیه بدهید و مطمئن باشید که هدیه*ای کامل است. همیشه کار اضافی نیز انجام دهید، اگر هدیه*تان گلدان است، در آن گل بگذارید، اگر هدیه وسیله موسیقی است، یادداشتی کوچک روی آن بگذارید، اگر امکان پیچیدن هدیه هست، آن را بسته*بندی کنید. چون زن*ها دوست دارند بسته*بندی*ها را باز کنند، اگر هدیه شما یک ظرف شیرینی است، در آن حتما شیرینی بگذارید.
و زنی می*گفت پس از 25 سال ازدواج، هنوز اولین سالگرد ازدواجم را به یاد دارم. شوهرم آن روز را فراموش کرده بود، ابتدا تصور می*کردم که او شوخی می*کند، اما شوخی در کار نبود.
من تمام روز را گریه کردم، سرانجام در حدود ساعت هشت شب، او شتابان به فروشگاهی رفت و یک ظرف مخصوص شکلات خرید و به خانه آورد، وقتی آن ظرف را دیدم بلندتر گریه کردم، برای آن که می*دانستم در خرید آن اصلا فکر نکرده است چون من رژیم داشتم و او یک ظرف شکلات خریده بود( !او حتی درک این را نداشت که در آن ظرف شکلات بگذارد.)
زنی دیگر می*گفت: شوهرم در خانواده*ای بزرگ شده است که عادت به خریدن هدیه ندارند، او هرگز ندیده بود که پدرش برای مادرش گل بیاورد، از این رو واقعا تصور نمی*کرد که روزهای تولد یا سالگردها اهمیت دارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]