واضح آرشیو وب فارسی:موج: نه، اينچنين نيست برادر - نعمت احمدي
نوشتههاي محمدعلي ابطحي را عموما ميخوانم، همويي كه ظاهرا وقتي كه رئيس دفتر خاتمي رئيسجمهور اصلاحطلب بود و در ملاقاتهاي حضوري اشخاص با خاتمي سختگيري داشت، لابد حق داشت تا همه وقت رئيسجمهور به ملاقات با اين و آن نگذرد. از روزي كه وبسايت شخصي خود را، زماني كه عضو دولت اصلاحات بود راهاندازي كرد و دوربين موبايل او چه ظريفانه و دقيق به صيد لحظاتي پرداخت كه هيچ دوربيني مجوز حضور در آن جلسات را نداشت، بيپروايي او در بيان حقايق و هر از گاهي نوشتن از خودش، وي را صاحب قلمي روان كرد كه مجبوري همه مطلب او را بخواني يا به خواندنت ميكشاند.
مطلب در صفحه 16 روزنامه اعتماد ملي شنبه سيام شهريور شماره 745 را خواندم، خطاب به ابطحي ميگويم اينچنين نيست برادر، چطور بهعنوان فردي سياسي و مذهبي ميپذيري كه يك نفر يا مجموعهاي در رسانه خود فردي را كه هنوز حكمي عليهاش صادر نشده - حال با نقل و قول ديگران - جاسوس بخوانند و دهها تهمت براو روا دارند و بعد از آنكه دادگاه اتهامها را رد كرد، آن هم بعد از ماهها -نميدانم به چه انگيزهاي - از گذشته خود استغفار كنند و براي آخرت خود حلاليت بطلبند و دردناكتر اينكه، طرف اتهام بگويد در جوار جد بزرگوارم حضرت رضا (ع) او را بخشيدم. فرض كنيم حلاليت طلبيدن را نوعي توبه بدانيم، در قانون هم بعد از اثبات جرم توبه را نميپذيرند، مثلا شارع و به تبع آن قانونگذار در تبصره 5 ماده 200 قانون مجازات اسلامي در حد سرقت مقرر ميدارد: در موارد ديگر هم شارع توبه را قبل از كشف جرم يا در زمان كشف و قبل از اثبات بهوسيله حاكم جايز شمرده است. در مورد قضيه موسويان، اين حق متعلق به موسويان نبود كه ببخشد. وقتي يكي از معروفترين ديپلماتهاي كشور - كه در سختترين پرونده ايران با جهان خارج، يعني پرونده هستهاي به عضويت گروه مذاكرهكننده رسيد- متهم به جاسوسي كنيم و از نهادها همين نغمه به گوش برسد كه او جاسوس است، انعكاس اين مطلب توسط رسانهها قبل از ثبوت حتي برابر قانون جرم است. ماده 188 قانون آيين دادرسي كيفري ذيل تبصره دوم خود انتشار صورتجلسات دادگاه را در رسانههاي گروهي قبل از قطعي شدن حكم، مجاز ندانسته و متخلف از اين تبصره را به مجازات محكوم نموده است. واقعا از منظر افراد بيطرف يا بهتر بگويم افراد خارج از كشور كه مسائل ايران را تعقيب ميكنند اين پرسش مطرح نيست كه در ايران چه ميگذرد؟ به فردي اجازه ميدهند در عاليترين سطح سياسي در عرصه ديپلماسي رشد كند، به سفارت مهمترين كشورها برسد و بعدا در حساسترين پرونده جهاني كشور كه پاي ايران را به شوراي امنيت باز كرد و درنهايت 3 قطعنامه هم عليه ايران صادر شد، عضو فعال شود سپس او را متهم به جاسوسي نمايند؟ آن هم جاسوسي نسبت به پروندهاي كه عضو مذاكرهكننده آن بود، او را به زندان بيندازند و بعد از مدتي با توديع وثيقه آزاد ، محاكمه و از اتهام جاسوسي تبرئه شود و يكي از سايتهاي معروف و متعلق به يكي از نمايندگان شاخص مجلس - كه اتفاقا رئيس مركز تحقيقات مجلس و عضو هيأت علمي دانشگاه و كانديداي رياستجمهوري با چند ميليون رأي نيز است- با ناديده گرفتن همين تبصره ماده 188 قانون آيين دادرسي كيفري اين عضو ارشد ديپلماسي را در - حال با نقلقول - جاسوس خطاب كند و چند ماه از برائت وي بگذرد و سپس حلاليت بطلبد؟ نميگويند در اين كشور معيارها بر چه محوري ميچرخد؟ حلاليت از بعد شرعي هم ديديم همان توبه است كه شارع بعد از مدتي آن را نميپذيرد و جالب اينكه عفو كه يكي از حقوق محكومان است را شامل اين فرد نميدانند.
جناب ابطحي، بگذار مطلب ساده ديگري را بگويم؛ پرونده شهرام جزايري كه معرف حضورتان هست؛ با وجود تبصره ذيل ماده 188 قانون آيين دادرسي كيفري، هر شب جريان محاكمه همانند محاكمه پرسروصداي كرباسچي از تلويزيون پخش ميشد. تعداد متهمان زياد بود، عدهاي با عدم پذيرش قرار خود توسط رياست دادگاه مواجه شدند و هنوز لباس مخصوص زنداني الزامي بود. اين افراد را با لباس زندان به دادگاه ميآوردند و شب هم جريان محاكمه از تلويزيون پخش ميشد. من چند موكل داشتم كه خوشبختانه همه در مرجع تجديدنظر تبرئه شدند. اما پخش تصاوير اينان از تلويزيون چنان ضربه روحياي به خانواده آنها وارد آورد كه تعدادي مجبور به تغيير محل سكونت خود شدند. فرزندان اينان از تحصيل واماندند و مجبور به تغيير مدرسه خود شدند. افرادي كه تبديل به شومن تلويزيوني شده بودند و هر شب دوست و دشمن آنان را در جايگاه متهم ميديدند و جالب اينكه فردا سر پست خود كه عمدتا حساس بود حاضر بودند. چه بر اين افراد و خانواده آنان و موقعيتشان در جايگاه حرفهاي آنها گذشت؟ باوركنيد اين آب رفته از جوي را تحت هيچ شرايطي نميتوانيد برگردانيد، خانوادهها آسيب ديدند، اين بياخلاقي نيست؟ همانطور كه گفتيد است و از باب گناه هم به گفته شما است اما از نظر سياسي كه برميگردد به سرنوشت عامه مردم، ديگر من و شما نميتوانيم ظرفي پيدا كنيم كه مظروف خود را داخل آن بريزيم و با يك حلاليت و طرف مقابل با يك بخشش به قضيه پايان دهد. قبول دارم كه توكلي با شجاعت طلب حلاليت نمود اما نميپذيرم كه جامعه بايد او را ببخشد؛ گناه يا عمل توكلي را كه خود را هموزن هاشميرفسنجاني ديد و يادم است حدود 5 ميليون رأي در مقابل سردار سازندگي آورد و طي اين مدتي كه نماينده مجلس بوده، معقولترين نقدها را از وي ديدهايم و شهامت اظهارنظر او مثالزدني است. اما افراد هرچه بزرگتر باشند بايد گناه كوچكتري انجام دهند و گناه كوچك بزرگان از گناه بزرگ افراد عادي بايد مجازات بيشتري داشته باشد. موسويان جز اعلان حلال كردن چه ميتواند بكند؟ او به كجا شكايت ببرد؟ برخلاف نظر جناب ابطحي بر آن باورم كه قبح هر گناهي ريخته خواهد شد، باب اتهام و توهين رواج خواهد يافت و طرف خود را به اين دلخوش ميكند كه بعدا حلاليت ميطلبم. آبروي مومن، از خون او محترمتر است. بايد دنبال اين بود كه چرا جامعه ما به اين درجه رسيده كه به گفته شما با درصدد بيرون راندن رقيب است.
سخن آخر اينكه، ممكن است از باب مذهبي و يا اخلاقي، عمل توكلي نوعي شجاعت يا شهامت باشد اما از نظر سياسي و حقوقي عمل وي و سايت تحت امرش، همانند تيري است كه از چله كمان خارج شده و ديگر اختياردار آن تير توكلي نيست، اين تير هرچند موسويان را نشانه رفته بود اما بر بدنه مديريت كلان سالهايي كه موسويان مصدركار بود نشست و تبرئه او هرچند سلامت مديريت قبلي را ميرساند اما...
گيرم كه آب رفته به جوي باز آيد
با آبروي رفته چه بايد كرد؟
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
پنجشنبه 4 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]