واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: «فزت و رب الكعبه»
علي سروش
روز جمعه 13ماه رجب سال دهم قبل از بعثت (سال عام الفيل) فاطمه بنت اسد از شدت درد زايمان به نزديك كعبه معظمه آمد و از خداوند متعال درخواست كرد كه «به احترام جدم ابراهيم سازنده اين خانه و به حق كودكي كه در رحم دارم تولد او را بر من آسان فرما» درحاليكه فاطمه با پروردگار مهربان خويش راز و نياز مي كرد ناگهان ديوار كعبه شكافته شد و ندايي شنيد كه او را به داخل كعبه فرا مي خواند. پس از آنكه وارد شد شكاف ديوار بسته شد در درون كعبه، كودك فاطمه بنت اسد ولادت يافت و او را علي ناميدند.
علي از همان كودكي با پيامبر اكرم بود. در خانه محمد(ص) مي زيست و سالها قبل از بعثت در دامن پيامبر تربيت شد پس از بعثت، علي(ع) نخستين مردي بود كه اسلام آورد و بعد از پيامبراكرم و حضرت خديجه سومين مسلمان بود علي محرم اسرار رسول خدا بود. در خطبه 187 نهج البلاغه در اين خصوص چنين فرموده اند: «هرسال كه پيامبر(ص) در غار حرا خلوت مي گزيد جز من كسي او را نمي ديد روشنايي وحي و پيامبري را مي ديدم و بوي نبوت را حس مي كردم» علي در جامعه اي ديده به جهان گشود كه هنوز جاهليت و بت پرستي در آن رواج داشت همانگونه كه خود در خطبه اي كه قبل از حركت به سوي نهروان ايراد فرمود چنين به آن اشاره كرد: «و شما مردم در آن هنگام پيرو بدترين كيش و آئين بوديد و در بدترين جايگاه بسر مي برديد، در زمينهاي سنگلاخ و ميان مارهاي پرزهري كه از آوازها نمي رميدند مانند اينكه كر بودند اقامت داشتيد، از آب هاي تيره و سياه مي آشاميديد و خوراكتان خشن و گلوآزار بود، خون يكديگر را مي ريختيد و از خويشاوندان بريده و گريزان بوديد. در چنين جامعه اي علي(ع) در خانواده اي هاشمي، بزرگ و شريف كه از سلاله ابراهيم خليل الله بت شكن بودند متولد شد مادرش فاطمه بنت اسد و پدرش ابوطالب از بزرگان و رئيس قبليه قريش بود مضافاً اينكه علي(ع) در كنار پيامبر خدا و حضرت خديجه بزرگ شد و تربيت آموخت و از آنان پيروي مي كرد او آنقدر به رسول خدا نزديك شد كه صداي وحي را نيز مي شنيد در فرازهايي از خطبه 192 نهج البلاغه اينگونه دراين باره فرموده است: «هنگاميكه وحي بر پيامبر خدا(ص) فرود آمد آواي شيطان را شنيدم، گفتم اي رسول خدا اين آوا چيست؟ گفت اين شيطان است و از اين كه او را نپرستيد نوميد و نگران است، همانا تو مي شنوي آنچه من مي شنوم و مي بيني آنچه من مي بينم جز اينكه تو پيامبر نيستي، تو وزيري و بر راه خير مي روي، تو بر مؤمنان اميري. علي در تمامي جنگها و غزوات دوشادوش رسول خدا حركت مي كرد و رسول خدا پرچم اسلام را بدست او مي داد، او شجاعترين مرد ميدان رزم بود و هميشه مي فرمود علي جان انت اخي تو برادر مني و در جنگ خيبر رسول خدا درباره علي(ع) چنين فرمود: «فردا صبح پرچم را به دست كسي مي دهم كه او خدا و رسول را دوست دارد و رسول هم او را دوست دارند و خداوند قلعه خيبر را به دست او فتح مي كند» علي(ع) كسي است كه در غدير خم رسول خدا در حضور مسلمانان حديث غدير را در شأن و منزلت او قرائت فرمود و خداوند آيه تطهير و آيه مباهله را در شأن علي و خاندانش نازل كرده است.
زندگي علي(ع) سراسر گذشت، ايثار، تلاش و مبارزه براي اجراي احكام الهي بود او همواره در دفاع از حق و عدالت و ستيز با ظلم و تبعيض سرسخت و سازش ناپذير بود بديهي است كسانيكه منافع خودرا در خطر مي ديدند از هر گوشه و كنار با او علم مخالفت برمي داشتند و با تبليغات مسموم و دروغ پردازي و شايعه پراكني مردم را عليه او مي شوراندند، پس از رحلت رسول خدا علي(ع) 30سال زندگي كرد كه 4 سال و 9ماه آنرا در اواخر سال 35 هجري خلافت امور مسلمانان را برعهده داشت او در امر خلافت و حكومت داري رويه و سنت پيغمبراكرم(ص) را اجرا كرد. از انحرافات به سختي جلوگيري مي كرد و در زمامداري خود براي حفظ و تحكيم قدرت با مصلحت انديشي مخالف بود. مخالفان او كه در واقع مخالفين عدالت و آزادي بودند كساني بودند كه شديداً علاقمند به دوران جاهليت و ارضاي غرايز نفساني و برتري جويي حرام و نامشروع بودند بنابراين در مدت كوتاه خلافت الهي(ع) سه جنگ بنامهاي جمل، صفين و نهروان بر پا كردند كه آشفتگي هاي آن در طول زمامداري علي(ع) وجود داشت و مردم را مي رنجاند دشمنان علي(ع) بدنبال كسب قدرت و حكومت بودند تا اينكه با رسيدن به مطامع خويش و خوشگذراني خود مجدداً چون دوران جاهليت و قبل از اسلام جامعه و محيط را آلوده به بي عدالتي، ثروت اندوزي هاي نامشروع و فساد نمايند. علي ابن ابيطالب(ع) كه با اصرار مردم خلافت را پذيرفته بود براي اجراي عدالت اجتماعي نه تنها حتي براي يكبار از شيوه هاي زمامداران و سلاطين فريبكار و ظالم استفاده نكرد بلكه براي حاكميت اسلام همواره سياست را با اخلاق در آميخت و حكومت را از خدعه و نيرنگ، دروغ و فساد، تبعيض و بي عدالتي پاك نگه مي داشت.
منشور حكومت داري علي(ع) كه منشور اخلاقي، سياسي و اجتماعي است براي اجراي عدالت اجتماعي است و اين در خطبه هاي نهج البلاغه از جمله نامه زيبا و بلند اميرمؤمنان به مالك اشتر هنگاميكه او را به حكومت مصر مي گمارد به خوبي واضح و مبرهن است پس از گذشت قرنها از آن روزگاران جرج جرداق نويسنده و محقق مسيحي مي نويسد «مسئله اي كه علي ابن ابيطالب را مجبور به پذيرش خلافت نمود در خطر بودن عدالت اجتماعي بود» ما به دنيا فخر و مباهات مي ورزيم كه در حاكميت اسلام و در حكومت اسلامي به رهبري اميرمؤمنان(ع) در حدود 1400 سال قبل از ارزش هايي چون آگاهي، دانش زمان و برخورداري از معنويات و فضائل اخلاقي، شايسته سالاري، مردم سالاري، علم و تقوي براي انتخاب كارگزاران و حكومت كنندگان توسط علي(ع) ملاك قرار مي گرفته و بر آن تأكيد مي كرده است در فرازهايي از نامه مالك اشتر چنين آمده است «... بپرهيز از خود پسنديدن و به خودپسندي مطمئن بودن، و ستايش را دوست داشتن كه اينها همه از بهترين فرصتهاي شيطان است تا بتازد و كرده نيكو كاران را نابود سازد و بپرهيز كه با نيكي خود بر رعيت منت گذاري و يا آنچه كه كرده اي بزرگ شماري و يا آنان را وعده اي دهي و در وعده خلاف آري كه منت نهادن ارج نيكي را ببرد و كار را بزرگ شمردن نور حق را خاموش گرداند و خلاف وعده خشم خدا و مردم را برانگيزاند. و خداي تعالي فرموده است «بزرگ دشمني است نزد خدا كه بگوييد و نكنيد» صف آيه2 و بپرهيز از شتاب در كارهايي كه هنگام انجام آن نرسيده يا سستي در آن چون انجامش ممكن گرديده با ستيزيدن در كارهايي كه راه راست در آن ناپايدار است، يا سستي ورزيدن آنگاه كه آشكار است. پس هر چيز را در جاي آن بدار و هر كاري را به هنگام آن بگزار.
بعد از آنكه علي(ع) در محراب مسجد كوفه بدست نابكار و ناپاك ابن ملجم مرادي ضربت خورد و در منزل بستري شد صعصه بن صوحان عيدي به عيادت آن حضرت آمد عرض كرد يا اميرالمؤمنين شما بالاتريد يا آدم ابوالبشر؟ حضرت فرمودند تعريف كردن انسان از خودش قبيح است ولي چون سؤال كردي ناچارم بگويم: خداوند به آدم ابوالبشر فرمود» اي آدم تو و همسرت در بهشت ساكن شويد و از نعمتهاي آن هر چه مي خواهيد بخوريد و ليكن نزديك اين درخت نرويد تا از ستمكاران بوده باشيد.» بقره34- و اما من بسياري از چيزهايي را كه خداوند بر من مباح كرده ترك كردم و نزديك آنها نرفتم.
گفت شما بالاتريد يا نوح پيامبر(ع) فرمود: هنگاميكه نوح تكذيب قوم خود را ديد بر آنها نفرين كرد ولي در حق كساني كه به من ظلم كردند نفرين نكردم، وانگهي پسر نوح كافر بود و پسران من بزرگ جوانان اهل بهشتند.
عرض كرد يا علي شما بالاتريد يا موسي(ع) فرمود: وقتي خداوند موسي را فرستاد براي دعوت فرعون ( قصص 33 و نحل11) عرض كرد خدايا من يكي از اينها را كشته ام مي ترسم مرا بكشند خدا فرمود: نترس همانا انبيا نزد من نمي ترسند ولي من در شبي كه رسول خدا به غار ثور تشريف بردند به امر آن حضرت در بستر او خوابيدم و از هيچ كس نترسيدم و همچنين زمانيكه رسول خدا مرا فرستاد براي تبليغ سوره برائت به مشركين با اينكه بسياري از بزرگان قريش را كشته بودم در عين حال سوره برائت را بردم وبر آنها خواندم و از احدي نترسيدم.
گفت يا علي: شما بالاتريد يا عيسي(ع) امام فرمود: مادر عيسي در بيت المقدس بود وقتي خواست عيسي را به دنيا آورد شنيد كه گوينده اي از غيب مي گويد: خارج شو اينجا خانه عبادتست نه خانه ولادت و اما من هنگاميكه مادرم خواست مرا به دنيا آورد در حرم بود كه ديوار كعبه شكافته شد و شنيد هاتفي از غيب مي گويد: داخل شو! مادرم داخل كعبه شد و من در آنجا بدنيا آمدم و براي احدي غير از من اين فضيلت نيست نه قبل و نه بعد از من.
زبان انسان از بيان حتي جزئي ترين فضايل علي(ع) كه قرآن ناطق است عاجز مي ماند و هزار دريغ و افسوس كه چنين امامي را امت او و مردم زمانش نشناختند. او گاهي كه به كردار مردم و درك و فهم آنان مي انديشيد كوهي از غم بردل نازنينش فرود مي آمد، در ميان نخلستانها با خدا مناجات مي كرد و چون باران اشك مي ريخت، گاهي سر درچاه فرو مي برد و با چاه سخن مي گفت و دردهاي دلش را به چاه مي گفت، سرانجام در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال 40هجري به دست يكي از نابخردان ناپاك زمان خويش ضربتي بر سرمباركش فرود آمد و در شب 21همان ماه روح مقدس و ملكوتش به سوي معبودش پرواز و در كنار خداوند آرام گرفت به گونه اي كه در هنگام شهادت از ژرفاي وجودش در آن پگاه دردآلود اين صداي ملكوتي شنيده شد كه بسم الله و بالله و علي مله رسول الله فزت ورب الكعبه «به خداي كعبه رستگار شدم.»
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 129]