تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840687231




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يادي از اول مهر


واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: يادي از اول مهر
رضاپور: ...زندگي راستي چه زود مي گذرد! انگار همين ديروز بود.وقتي كه از مدرسه مي آمديم با بغضي چمبره زده در گلو و كف دستي تاول زده از تركه آلبالو، و مادر كه دلسوزانه به تسلاي ما و يا شايد به دلجويي از خودش، با همه دانايي كه داشت زمزمه مي كرد: (بچه جون تو هنوز نمي دوني از قديم گفته اند چوب معلم گله...!)واقعا كه زندگي چه زود مي گذرد! انگار همين ديروز بود كه مادر با عجله و شتابي در قدم هايش دستت را گرفته بود و در كوچه هاي محله به دنبال خودش تو را مي كشاند.دير شده بود آن قدر كه در خانه دل دل كرده بودي و به دل شوره اولين روز مدرسه پا از پا بر نداشته بودي، دير شده بود.

مادر با گام هاي كشيده اش تو را به دنبال مي كشيد.

رگه اي از سوز سرما در تن هوا بود، دست مادر اما گرم و مهربان.

گاهي كه قدم هايش را سست مي كرد تا نفست راست شود و پس نيفتي، فرصتي مي شد تا نگاهت به نگاهش بيفتد.

نگاهي كه آميزه اي از غرور و ترحم بود (غرور شايد از اين كه فرزندش به بار نشسته و به سن مدرسه رسيده، ترحم اما چرا ...!؟)

مي بردت تا تو را به مدرسه بسپاردت، مي رفتيد تا تو بماني و او برگردد تجربه اولين جدايي ات شايد.

تو آن سوي در و ديوار و نيمكت و تخته هاي سياه مي ماندي و مادر تمام راه را، و اين بار نه با شتاب كه انگار دل شكسته و پاره اي از جانش در جايي جامانده بر مي گشت، شايد حتي پاي چشمش هم تر شده بود.

نمي دانستي ولي اين را مي دانستي و حتما امروز هم به ياد داري اين كه چه دلتنگ شده بودي، چه تنها مانده بودي.

غربت غروبي پاييزي بر دلت نشسته بود و تو در خودت شكسته بودي... مادر رفته بود و تو انگار تازه معناي آن حس ترحم را در نگاهش مي فهميدي.

راستي كه چقدر قابل ترحم بودي آن روز ... روز اول مهر ماه سالي كه براي اولين بار به مدرسه رفتي...

معلم خط را بگو! قلم هاي ني را كه يادت هست؟بارها از خودمان پرسيديم چرا وقتي معلم خط با هر چه زور كه داشت شكنندگي انگشتانمان را در بندبند ني ضرب مي كرد، قلم ني نمي شكست!؟راستي كه چه قلم هايي داشتيم، چه شيشه هاي مركب هايي.

چه ليقه هاي دواتي ... يادت هست؟ چه خطي مي نوشتيم.

حرف مادر را يادت هست؟ اين كه (بچه جون تو هنوز نمي فهمي از قديم گفته اند چوب معلم گله) و عيب اين كه امروز و هنوز هم نمي فهميم اين كه چرا و چطور يك معلم مي توانست آن قدر بد باشد.

ولي نه، از حق هم نبايد گذشت معلم ها همه هم آن قدرها بد نبودند.

راستي كه اين قافله عمر چه زود مي گذرد! اول مهر ماه سالي كه پشت نيمكت مدرسه اي در جايي از آن جا كه زبان همكلاسي و معلم و درس و كتابش زبان مادر بود و زبان مادري مان بود، تا امروز اول مهر ماه كه ايستاده يا نشسته اي در گوشه اي از سرزميني كه پدري نيست و زبانش هر چه كه هست، مادري نيست.

راستي كه چقدر دلم تنگ است براي آن نيمكت چوبي رو به تخته سياه مدرسه ام.

براي همهمه بچه ها در حياط مدرسه.

براي نقشه ايراني كه در آن جا، در كلاس و بر ديوار آويزان بود.براي صداي گرم و روشن معلمم كه به زبان مادري از سرزمين پدري مي گفت...

قافله عمر مي گذرد و چه تند و با شتاب و من و تو نيز با اين قافله همراهيم و مي رويم.خاطرات و يادهايمان پاك و كم رنگ مي شود.رشته هاي نقره اي و سفيدي كه به نقد جواني خريده ايم زينت موهايمان مي شود و نگاه هايمان نگران آينده است.ما، من، تو، ما هم درس و مدرسه اي هاي قديم، همكلاسي هاي آن روزها ...
 چهارشنبه 3 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 247]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن