محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827676303
اينجا كسي به فكر پژوهش نيست - شهابالدين شكري
واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: اينجا كسي به فكر پژوهش نيست - شهابالدين شكري
همانگونه كه انسانها در قبال توسعه خود، جامعه و همنوعان خويش مورد سوال هستند، جامعه،دولت و نهادهاي حكومتي هم در برابر توسعه و رفاه گروههاي انساني مسوولند و هر اندازه كه از قاعده هرم اجتماع به سمت ميانه و راس آن پيش ميرويم بر نقش و اهميت نيروهاي نخبه و نهادهاي بسترساز انديشه توسعه افزوده ميشود. بدون ترديد دانشگاهها و موسسات آموزش عالي، مراكز اصلي تجمع نيروهاي كيفي و تصميمساز حركت حال و آينده كشور، بر مبناي توليد علم و كاربرد آن در حل مسائل و پاسخ به نيازها و اولويتهاي تشخيص داده شده، هستند. آنچه در اين ميان، چالش مطرح و غالب به شمار ميآيد، تعامل ميان دانشگاه و جامعه (صنعتي، كشاورزي و خدماتي) براي كاربردي كردن علم در عرصه عمل است؛ به عبارتي آن توسعه علمي كه با توسل به آن بتوانيم دردهاي جامعه خود و مردم كشورمان را شناخته و در پي درمان آن برآييم.
به گفته دكتر رضا منصوري، استاد دانشگاه صنعتيشريف، در توسعه درونزا سعي بر اين است كه از حداكثر پويايي دروني جامعه استفاده شود. پس شناخت زمينههايي از جامعه، يا شاخصها و متغيرهايي از جامعه كه به هر علت بالقوه توانايي رشد دارند، بسيار پراهميت است. انتخاب مدل توسعه برونزا، به خودي خود، توجه برنامهريزان را از اين تواناييهاي بالقوه جامعه دور ميكند، در نتيجه انرژيهاي دروني بسيار موثري ناديده انگاشته ميشود.11)
تجربه كشورهاي توسعهيافته و صنعتي به ما نشان ميدهد كه بدون وجود رابطه و همكاري دانشگاه و صنعت، رشد و توسعه اقتصادي كشورها غيرممكن و حداقل بسيار دشوار است. در كشورهاي توسعهيافته، ارتباط مستمر و پوياي صنعت و دانشگاه سيكل مثبتي را به وجود آورده كه از طريق آن، اين دو نهاد به توسعه و رشد همديگر كمك ميكنند، ولي در كشورهاي توسعهنيافته اين ارتباط برقرار نيست و دانشگاه بهطور عمده به انتقال دانش به دانشجويان ميپردازد و صنعت هم كار خود را انجام ميدهد. در هزاره سوم با توجه به تحولات و دگرگونيهاي سريع محيطي، برخي رسالتها و ماموريتهاي استراتژيكي دانشگاهها هم دستخوش تغيير و تحول شده است. از جمله مهمترين ماموريت جديدي كه به عهده دانشگاهها قرار گرفته و كنفرانسهاي متعدد سازمان جهاني يونسكو به ويژه از سال 1998 به بعد بر آن تاكيد كرده، پاسخگويي مناسب دانشگاهها به نيازهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جوامعي است كه اين نهادها در آن فعاليت ميكنند.22)
بند از ماده 49 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران عبارت است از 33)
يكي از نتايج تاملبرانگيز جدايي دانشگاه و محيط پژوهش از جامعه و بازار توليد، رشد و گسترش باورهاي انتزاعي و غيركاركردي است كه پيوند ضعيفي با نيازها و اولويتهاي جامعه دارند و از پيامدهاي آن پرورش فارغالتحصيلاني است كه از توانايي، مهارت و اعتمادبهنفس لازم براي ورود به بازار كار غيردولتي برخوردار نيستند.
دكتر شجاعي معتقد است كه اگر ارتباط صنعت و دانشگاه برقرار باشد، وضعيت اشتغال دانشآموختگان، به اين وضعيتي كه الان هست نخواهد بود و سوال من اين است كه چرا فارغالتحصيل ما بايد بيكار باشد؟ اگر ارتباط صنعت و دانشگاه برقرار باشد، بخش عمدهاي از اشتغال دانشآموختگان ما حل خواهد شد. ما اگر به دنبال اين هستيم كه صنعتمان را رشد دهيم، نياز به اين داريم كه تحقيقات بيشتري انجام دهيم، به خصوص تحقيقات كاربردي.44)
برخي صاحبنظران معتقدند كه در كشورهاي جهان سوم چون به صورت دروني و خودجوش به برنامهريزي توسعه روي نميآورند، مشكلات دروني خودشان را نميتوانند حلوفصل كنند و عمدتا از برنامههاي توسعه ديگر كشورها استفاده ميكنند و اولويتهاي توسعهاي كشورهاي ديگر را ميگيرند و به عنوان اولويت برنامههاي توسعه خود قرار ميدهند و فكر ميكنند الزاما آن اولويتها، اولويتهاي توسعه آنها هم هست. در حالي كه توسعه بايد بومي باشد و درصدد پاسخگويي با اولويتهاي جامعه برآيد. وقتي ما در برنامهريزيهاي جامعه، اولويتهاي جوامع ديگر را به جامعه خود تعميم ميدهيم و بدون اصلاح آن را ميپذيريم، اين امر باعث ميشويم جامعه ما دچار ناهنجاري شود و مسائل جامعه مورد غفلت جدي واقع شود. راهحل درست اين است كه فرآيند اجرا و كاربرد علم را در كشور بومي كنيم.55)
اگر از توانمنديهايي كه در دانشگاهها وجود دارد براي رفع نيازهاي جامعه استفاده كنيم، در نتيجه قدمهاي اوليه براي خودكفايي صنعتي در راستاي توسعه ملي برداشته شده است. دكتر مسعود شفيعي، استاد دانشگاه و رئيس جمعيت ايراني پيشبرد ارتباط صنعت و دانشگاه با طرح اين سوال كه چه موقع بازار تحقيقات به وجود ميآيد؟ معتقد است كه وقتي تحقيقات دانشگاهها جنبه كاربردي داشته باشد، اگر صنايع ما ببينند تحقيقاتي كه در دانشگاهها انجام ميشود نيازهاي آنها را برطرف ميكند، تلاش خواهند كرد تعامل خود را با دانشگاه برقرار كنند و موقعي هم كه دانشگاهيان ما ببينند كه حضورشان در صنعت باعث ارتقاي علمي خودشان از ديد فناوري خواهد شد، تمايل پيدا ميكنند كه با صنعت همكاري داشته باشند.66)
وي ميافزايد: در سال 1376 كه من براي فرصت مطالعاتي به انگلستان رفتم متوجه شدم كه در چند دانشگاه از جمله منچستر و شفيلد، دانشكدههاي جامع فناوري راهاندازي شده است. اين دانشكدهها مخصوص دانشجويان مقطع دكترا بوده و دولت متعهد شده بود اگر دانشجويان آن دانشكدهها روي پروژههاي تحقيقاتي مشخصشده دولت كار كنند، شهريههاي آنها را بپردازد. دولت هم ليست پروژهها را از قبل با هماهنگي صنايع تهيه كرده و در واقع ليست نيازها را از صنايع گرفته بود و آن نيازها به صورت پروژههاي تحقيقاتي تعريف شده بود و افرادي كه ميتوانستند آن پروژههاي تحقيقاتي را به نتيجه برسانند به عنوان دانشجو پذيرفته ميشدند، بنابراين شهريههاي آنها را دولت پرداخت ميكرد و صنايع متقاضي آن پروژهها هم مبلغي را به عنوان به آن دانشجويان پرداخت ميكردند. در چنين حالتي، هم شهريه دانشجو رايگان بود و هم يك صنعتي وجود داشت كه از نتايج تحقيق استفاده كند و بعدها همان فرد در آن صنعت استخدام ميشد و مشكل اشتغال دانشآموختگان هم پيش نميآمد و در ضمن، چنين دانشجويي در آن صنعت علمش را به كار ميگرفت و موجب ارتقاي صنعت هم ميشد. همچنين گفتهاند مطالب و محتواي درسهاي ارائهشده در دانشگاه بايد مطابق با نيازهاي جامعه باشد و كسي كه فارغالتحصيل ميشود حداقل چند مهارت قابل توجه را فرا بگيرد تا اگر در صنعتي استخدام شود، بتواند مثمرثمر هم باشد.(همان)
دكتر رامين پرهام، دكتراي علوم از دانشگاه ايلينويز آمريكا، در مقاله تحليلي با عنوان آوردهاست: اروپاي قرن 17 ميلادي سرزمين گاليلهها، نيوتنها، هوكها و هيوگنزها بود. سرزمين نظريهپردازان و فناوران در كنار يكديگر، رياضيات و مكانيك با هم بود؛ سرزمين همگرايي و فهم بود. شناخت توسعهيافته و شبكهيافته به جرم زاينده خود نزديك و پايههاي فكري يك انقلاب تكنولوژيك ريخته شده بود. محرك اصلي آنان نه صرفا صرف، بلكه يافتن راهكارها و ماشينآلاتي بود كه حجم و كيفيت كار را بالا ببرند و در عين حال از هزينه آن بكاهند. طي 100 سالي كه از 1750 به اين طرف نوآوريهاي شگرفي را در تمامي زمينهها از نساجي گرفته تا كشتيسازي به خود ديد نيروي محرك اصلي بيش از آنكه پيشرفت علمي صرف باشد، انرژي پايانناپذير و مهارت استادان و صنعتگراني بود كه خود تبلور سنتي حرفهگرايي و كارسالاري بودند. از سويي ديگر و تا آنجا كه به مقوله صرفا علمي و شناختي برميگردد، اغلب نوآوريهاي فنياي كه در اين زمان در اروپا به وقوع پيوست ميتوانست دههها و حتي قرنها پيش از آن و در مكاني ديگر به وقوع بپيوندد.77)
آموزش و پرورش در كشاورزي
اين مساله در بخش كشاورزي و تعامل علوم كشاورزي با نيازهاي بخش قابل رديابي است. دكتر عباسعلي زالي، استاد دانشگاه و رئيس پرديس كشاورزي و منابع طبيعي كرج (دانشگاه تهران) با اشاره به اهميت اصلاح ساختار آموزشي ميگويد: در عين حال كه گسترش و توسعه در آموزش عالي و افزايش دانشآموختگان اتفاق افتاده، ولي اينها نتوانستهاند در بخش خصوصي اثرگذار باشد، يعني كشاورزي ما همان كشاورزي سنتي قديم و توليدكنندگان ما همان توليدكنندگان سنتي و مسن هستند و بيشتر از 65 درصد كشاورزان يا بيسوادند و يا از سواد كمي بهرهمند هستند. جهت حل اين مشكل تنها ما نميتوانيم با اصلاح ساختار آموزشي وارد عمل شويم، بلكه بايد ارتباط بين بخش كشاورزي و آموزش عالي مشخص شود كه به چه صورت بايد اين همكاري صورت پذيرد تا اين نقص برطرف شود كه در اين رابطه پيگير توسعه همكاريها با وزارت جهاد كشاورزي و تشكلهاي موجود در بخش كشاورزي و منابع طبيعي هستيم.88)
به گفته وي، سياستگذاريهاي بخش كشاورزي بايد طوري باشد كه بتواند زمينه فعاليت دانشآموختگان بخش را فراهم كند و اين منوط به صنعتي و علمي شدن كشاورزي كشور است. اگر دولت وارد عرصه توليد در بخش كشاورزي شود، آينده بخش كشاورزي را مشكلتر كرده و آمار دانشآموختگان بيكار افزايش پيدا خواهد كرد بنابراين بايد شيوهاي اتخاذ شود كه بازار توليد اصلاح شود، نه اينكه دولت دخالت كند.(همان)
دكتر زالي ميافزايد: ايجاد ارتباط تنگاتنگ بين دانشكدههاي كشاورزي و منابع طبيعي و وزارت جهاد كشاورزي، امري ضروري و لازمالاجرا است، چرا كه در اين صورت است كه اولا استاد و دانشجو مسائل و مشكلات بخش خود را شناخته و مطالب درسي پژوهشي خود را بر اساس آن تدوين و طراحي ميكنند و اين باعث آشنايي بيشتر اساتيد و دانشجويان با ظرفيتها و مسائل مبتلا به بخش خواهد شد، دوما كارهاي پژوهشي در سطح دانشگاهها هدفمند شده و به سمت توليد حركت ميكند كه اين هم به نفع دانشگاه است و هم به نفع بخش كشاورزي.(همان)
دكتر سيدمهدي ميردامادي، استاد واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي و عضو انجمن ترويج كشاورزي آمريكا با اشاره به سرمايهگذاريهاي انجام شده در آموزش نيروهاي انساني، بازنگري در سرفصل دروس كشاورزي را همراه با تحولات نوين توليد ضروري ميداند و ميگويد: سرفصلهاي درسي بايد بهگونهاي ارائه شود كه توانمنديهاي اجتماعي دانشجو را ارتقا دهد و روحيه كارآفريني را در وي ايجاد كند. به گفته وي، براي رفتن به سمت كشاورزي تجاري، استانداردهاي سنتي جوابگو نخواهند بود و جدا بودن ترويج كشاورزي در سطوح اجرايي از تحقيقات دانشگاهي ممكن است هزينههاي زيادي را در آينده بر كشور تحميل كند.
به گزارش ايسنا، طي نظرسنجيهاي انجامشده به وسيله سازمان نظاممهندسي كشاورزي و منابع طبيعي، از بين 400 نفر از صاحبنظران، مهمترين دليل بيكاري فارغالتحصيلان كشاورزي، نارسايي در آموزشهاي كاربردي ذكر شده است.(همان)
دكتر ايرج ملكمحمدي، استاد دانشگاه تهران و عضو فرهنگستان علوم جمهوري اسلامي ايران با تاكيد بر بودن برنامهريزي دانشگاهها و اجتناب از طرح مهارتهاي عام در برنامههاي آموزش مهارتمحور معتقد است: مهارتهايي بايد مطرح شوند كه واقعا مورد نياز بوده، ايجاد آنها در سطح فراگير نيز مقدور باشد.طبق مطالعه وي، در طرح آموزشي تنظيم شده براي كشاورزي، مهارتها بسيار كلي بودند و به همين دليل هم ارزشيابي تحقق آنها به هيچوجه مقدور نبود. در عين حال ارتباط برنامه تنظيمي و سرفصلها نيز با مهارتهاي مورد بحث مهم بود و محتواي درسها نيز به نحوي تدوين نشده بودند كه جامعيت مهارتها را تامين كنند. به گفته دكتر ملكمحمدي مدل آموزش كشاورزي تنظيمشده بهگونهاي كه پيشبيني ميشد به ثمر نرسيد و با حذف دورههاي كارآموزي بين مقاطع تحصيلي و تبديل نظام ثلثي به نظام نيمسالي به سرعت به نظام آموزشي قبل از انقلاب فرهنگي نزديك و بسياري از معيارها و ضوابط آن تعديل شد، اگرچه مشكل جذب نيروي مستعد و علاقهمند داراي انگيزه همچنان به دليل پذيرفته شدن افراد كمعلاقه (كه سهم بيشتري در جمعيت دانشجويان كشاورزي داشتند) پا برجا ماند. همچنين بنا به ضرورتهاي محلي و موقعيت و نظر مسوولان محلي و مملكتي، بسياري از موسسههاي آموزش عالي كشاورزي كه به نام آموزشكده و با هدف تربيت نيروهاي كاردان كشاورزي در رشتههاي عمومي اداره ميشدند به دانشكده تبديل شدند و در آن رشتههاي تخصصي كارشناسي داير گرديدند. بدين ترتيب، طرح تنظيمي گروه برنامهريزي كشاورزي از جهات مختلف تغيير يافت و آنچه امروز اجرا ميشود با مواردي كه قبلا طرحريزي شده بود، تفاوت قابلتوجهي دارد.99)
دكتر سعيد رضايي، عضو هيات علمي گروه بيماريشناسي گياهي واحد علوم و تحقيقات دانشگاه آزاد اسلامي با اشاره به وجود سهميههاي مختلف در كنكور، به متوليان برگزاري كنكور پيشنهاد داده سهميهاي نيز براي ديپلمههاي كشاورزي يا روستايياني كه قصد دارند در رشتههاي مربوط به كشاورزي ادامه تحصيل دهند در نظر گرفته شود. وي ميگويد: عدم ارتباط مستقيم ميان كشاورزان و دانشگاهيان باعث ميشود نتايج تحقيقات جوابگوي نيازهاي واقعي كشاورزان نباشد.
دكتر سيدجمال فرجاللهحسيني، استاد دانشگاه و فارغالتحصيل دانشگاه ايالتي مريلند در رشته ترويج و آموزش كشاورزي با تاكيد بر وجود مشكلات فراوان در بخشهاي دولتي و خصوصي در ارتباط با بهكارگيري فارغالتحصيلان بخش كشاورزي ميافزايد: امروز مديريت توسعه منابع انساني از گذرگاههاي بسيار حساس و تعيينكننده، بهبود بهرهوري و توسعه سازماني است و در اين زمينه توليگري ترويج كشاورزي از سوي دولت با عدم كارايي روبهرو است لذا دانشگاه و دولت هر يك بدون توجه به ديگري مسير خود را ميروند.100)
دكتر سيدمهدي ميردامادي در خصوص تعامل ميان نهاد دانشگاه و بخشهاي اجرايي و متوليان دولتي بخش كشاورزي در امر تحقيقات، به مراكز تحقيقاتي تاسيسشده به وسيله وزارت جهاد كشاورزي اشاره داشته و ميگويد: در اين مراكز كه سرمايهگذاريهاي عظيمي انجام شده، بسياري از تحقيقات تكراري و موازي با تحقيقاتي است كه در دانشگاهها انجام ميشود. به علاوه در اين مراكز اقداماتي انجام ميگيرد كه با نيازهاي جامعه هماهنگ نيست، زيرا برخي محققان تنها با هدف ارتقاي مقام خود به ارائه مقاله پرداخته و به همين خاطر نيازهاي جامعه و بخش مورد غفلت قرار ميگيرد. وي با انتقاد از اينكه وزارت جهاد كشاورزي نتوانسته پيوند خود را با دانشگاهها مستحكم كند، ميافزايد: اگر دانشگاهها از امكانات لازم برخوردار باشند ميتوانند بيش از پيش به تحقيقات بپردازند و نيازي نيست كه وزارتخانه تحقيقاتي را انجام دهد كه دانشگاهها از عهدهآن برميآيند. اين استاد دانشگاه پيشنهاد داده كه وزارت جهاد كشاورزي به جاي تاسيس مراكز تحقيقاتي وسيع با هزينههاي كلان، بهتر است ارتباط خود را با دانشگاهها منظمتر و قانونمندتر كند. وي در ادامه ميافزايد: در حالي كه ما از رابطه خوبي با موسساتي همچون برخوردار هستيم ولي بهرهبرداري كافي از اين موسسات نداريم و اين در حالي است كه كشورهاي ديگر كه بعد از ما با اين موسسات آشنا شدند، پيشرفتهتر هستند. دكتر ميردامادي در پايان اين نكته را نيز ميگويد كه دانشگاه نبايد خود را از مراكز تحقيقاتي و اجرايي وزارت جهاد كشاورزي جدا ببيند و مسوولان هم بايد به شعارهاي خود در زمان انتخاب شدن عمل كنند.111) در اين ميان دكتر فرخ درويش، متخصص رشته زراعت و استاد دانشگاه معتقد است كه وزارت جهاد كشاورزي موسسات تحقيقاتي خيلي قديمي و كارآمد با سابقه 50، 60 ساله دارد كه خوب كار كرده و نتايج قابلتوجهي عرضه داشتهاند. به گفته وي وزارت جهاد كشاورزي و موسسات تحقيقاتي وابسته به آن، خيلي به پيشبرد علم كشاورزي كمك كردهاند.122)
بايد توجه داشته باشيم كه مسير اشتغال تحصيلكردههاي ما از دانشگاه ميگذرد. متاسفانه محور قرار نگرفتن پژوهش در دورههاي كارشناسي و ادامه همان روندهاي سنتي و ناكارآمد تعليم و تعلم پيش از دانشگاه و مساله موضوعمحوري (و نه فراگير- محوري) دورههاي آموزشي در سطح كارشناسي و از ابتداي ورود به عرصه آموزشهاي عالي، همچنين تاكيد بر ماهيت نظري دروس و ظرفيت ناكافي دروس يا واحدهاي عملي براي مهارتآموزي و يا حتي در غير اين صورت، عدم پيگيري و تمرين مهارتهاي فراگرفتهشده در دانشگاه به علت عدم اتصال و تعامل با بازار كار، نه تنها ارتباط دانشگاهيان و دانشجويان ما را با نيازها و چالشهاي اساسي جامعه تا حد مطلوب برقرار نكرده، بلكه سبب شده دانشجو توان و ظرفيت فكري و مهارتي خود را تا حد حفظ مطالب و كسب نمره قبولي در امتحان تنزل دهد و در نتيجه عدم جريان يافتن علم در جامعه و در مسيري كه نافع و سودمند به حال دانشگاه، دولت و مردم باشد، تورمي را در آموزش عالي ايجاد كرده كه هر لحظه بايد نگران اثرات آن باشيم. از سويي بعضا تعابير، تفاسير و تصاوير يا توقعات خاص و غيرمنطقي را از رسالت دانشگاه و علمآموزي در اذهان و نگرشهاي متوليان و مجريان امور بهويژه جامعه دانشجويي و اجتماع دامن زده است، در حالي كه با توجه به اين مسائل و شايد مشكلات نوظهور و پيشبينينشده،نياز به تغييرات نگرشي و تحول نهادي در سازوكارهاي موجود و بازتوليد و بازتعريف آنها براي ساختن آينده مطلوب و كيفيتر شدن آموزشو پژوهش در دانشگاه ضرورت دارد؛ به تعبيري چنانچه در جامعه نگرش نسبي صحيح و تحوليافته نسبت به وظيفه بزرگ تربيت نيروي انساني وجود نداشته باشد و سازوكارهاي تعاملي و نهادينهشده ميان دانشگاه و جامعه صنعتي، خدماتي و كشاورزي در سطوح مختلف و نيز از حيث وظيفهمندي و پاسخگويي تعريف و معين نشده باشد، قوتها را به چالش و فرصتها را به تهديد بدل كردهايم؛ اين مساله به ويتريني شدن پژوهشهاي دانشگاهي خواهد انجاميد. در مقابل ارتباط و تعامل دانشگاه با بخشهاي اقتصادي و نيازهاي جامعه، با دميدن روح حكمت به كالبد علم، علم را حكيمانه ميكند؛ حكمتي كه در تشخيص بخردانه بيماري و درمان صحيح آن به كار آيد.
در پايان بايد گفت شفافسازي و نهادينه كردن كارا و موثر ارتباط و تعامل ميان دانشگاه و مجريان حكومتي و متوليان بخشهاي اقتصادي اگرچه زمانبر و شايد مشكل است، اما اجتناب از فرآيندهاي زماني كند و خستهكننده، نيازمند سازوكارهاي نهادي و تعريف شده است تا هر دانشجو، استاد، محقق، مدير، مجري و متولي دولتي يا خصوصي بتواند در صورت نياز، به آساني امكان دسترسي و تعامل با اين سازوكارها را براي چانهزني بر سر اولويتهاي مورد بحث و نيز برخورداري از حمايتهاي مورد نياز و تشويقي داشته باشد و در اين ميان دولت و نهاد حكومت نقش تعيين كنندهاي دارد، در غير اين صورت انتظار معجزه از دانشگاه و دانشگاهي نابخردانه است.
* دانشجوي دكتري تخصصي رشته توسعه كشاورزي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات
منابع و ماخذ:
1- رضا منصوري 13844)، ايران 1427، انتشارات طرح نو، چاپ پنجم
2- روزنامه ايران 13844)، موانع تعامل دانشگاه و صنعت در ايران، گفتوگو با دكتر محمدرضا شجاعي، استاد دانشگاه، سال يازدهم، شماره 3307، ص16
3- قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران
4- روزنامه ايران 13844)، سازوكار تعامل دانشگاه و صنعت، گفتوگو با دكتر محمدرضا شجاعي، استاد دانشگاه، سال يازدهم، شماره 3308، ص16
5- روزنامه ايران 13844)، وضعيت نامساعد جوانان در برنامههاي توسعه، گفتوگو با دكتر محمدعلي محمدي، جامعهشناس، سال يازدهم، شماره 3224، ص16
6- روزنامه ايران 13844)، تعامل دانشگاه و صنعت در راه توسعه، گفتوگو با دكتر مسعود شفيعي، استاد دانشگاه،سال يازدهم، شماره 3327، ص16
7- رامين پرهام 13788)، كاوشي در بنيادهاي پيشرفت فناوري در مغربزمين، روزنامه...امروز، هفدهم اسفند 78، صفحه 11
8- فصلنامه نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي 13866)، گفتوگو با دكتر زالي رئيس پرديس كشاورزي و منابع طبيعي كرج (دانشگاه تهران)، سال چهارم، شماره شانزدهم، صص 18-16
9- ايرج ملكمحمدي 13777)، ترويج و آموزش كشاورزي و منابع طبيعي، جلد اول، چاپ اول، مركز نشر دانشگاهي
10- ماهنامه داخلي دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات 13877)، مصاحبه با دكتر سيدجمال فرجاللهحسيني مديرگروه دكتري تخصصي ترويج و آموزش كشاورزي، شماره 11
11- ايسنا 13844)، گفتوگو با دكتر سيدمهدي ميردامادي، سرويس كشاورزي و دامپروري، كد خبر: 08771- 8403
12- ماهنامه داخلي دانشكده كشاورزي و منابع طبيعي دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات 13866)، مصاحبه با دكتر فرخ درويش استاد گروه زراعت، شماره 6.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
چهارشنبه 3 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]
-
گوناگون
پربازدیدترینها