واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پيروزي بر سلاحهاي سهمگين دشمن با عشق به امام و انقلاب
ابعاد مختلف جنگ رژيم بعث عراق عليه جمهوري اسلامي ايران كه در تاريخ ميهن اسلاميمان به عنوان 8 سال دفاع مقدس شناخته شده، بسيار گسترده است، اما آنچه از آن كمتر سخن گفته شده است و يا به طور كامل حق مطلب آن ادا نشده است، حوادث روزهاي اول و يا 34 روز ابتداي جنگ تحميلي است كه به تصرف بخش غربي خرمشهر توسط ارتش بعث عراق انجاميد.
مجتبي جعفري، رئيس سازمان ايثارگران نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران، در مقالهاي كه از سوي روابط عمومي اين نيرو تهيه و دراختيار گروه گزارش روزنامه اطلاعات قرار داده شده است، درباره آغاز جنگ تحميلي متذكر ميشود:
- در منطقه غرب كشور، لشكر 81 زرهي نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي همراه تعدادي ديگر از يگانها ضمن حضور در عمليات توسعه پدافند داخلي و در درگيري با ضد انقلاب، در حالي كه در بيش ا ز 600 كيلومتر خطوط مرزي گسترش يافت، آماده شد تا اقدامات اوليه را در مقابل حمله احتمالي دشمن انجام دهد.
در محور خسروي - قصرشيرين - سرپل ذهاب، نيروهاي دشمن عليرغم پيشروي قابل توجه از نظر مسافت نه تنها هيچ نقطه استراتژيك و تعيينكنندهاي را نتوانستند تصرف كنند، بلكه در ارتفاعات منطقه مجبور به توقف شدند و از روي ناچاري، در مقابل نيروهاي ايراني موضع پدافندي گرفتند. در محور سومار و نفتشهر تنها اين دو شهر بسيار كوچك مرزي تصرف شد و حتي در قسمتي از ارتفاعات موازي با مرز تا منطقه ميمك، عمق پيشروي عراقيها بسيار اندك بود. در محور ميمك، مهران و دهلران نيز تنها اين ارتفاع و دو شهر مرزي به تصرف دشمن درآمد و از پيشروي در عمق بازماند.
وضعيت نبرد در منطقه جنوب
اوضاع در منطقه جنوب بسيار متفاوت بود. نزديكبودن تاسيسات نفتي و وجود شهرهاي بزرگ آبادان و خرمشهر و حساسيت اهواز، از جمله نكاتي بود كه باعث شد تا عراق توان اصلي خود را در اين منطقه به كار بگيرد. ولي عراق موفقيت چنداني پيدا نكرد و نهايتا با حملات نيروهاي ايراني، مجبور شد به داخل خاك خود بگريزد.
در محور شلمچه به خرمشهر، هدف عراق تصرف بخش غربي خرمشهر، عبور از رودخانه و پيشروي به طرف آبادان بود، در اين محور حضور نيروهاي مردمي در كنار تكاوران نيروي دريايي ارتش، دانشجويان دانشگاه افسري و گردان 151 دژ، 34 روز مقاومت صورت پذيرفت و عراق ضمن پذيرش ناتواني از تسخير پل خرمشهر و حتي عبور از آن، فقط منطقه غربي در خرمشهر را تصرف كرد و از ادامه حمله بازماند.
درمحور ايستگاه حسينيه به طرف پل و جاده ماهشهر - آبادان، هدف عراق دو چيز بود:يكي عبور از بهمنشير و وارد شدن به آبادان و اشغال كامل اين شهر و ديگري، ادامه حمله به طرف ماهشهر و رسيدن به ساحل خليج فارس.
چند هدف اخير بيشتر جنبه تبليغاتي داشت، ولي پس از عبور از كارون و قطع كردن جاده اهواز به خرمشهر، عراقيها در ساحل بهمنشير با دلاوري نيروهاي مردمي كه در كنار گردان 153 لشكر 77 نيروي زميني ارتش در تاريخ 8/8/1357 ميجنگيدند، نتوانستند عبور خود را از پل بهمنشير كامل كنند و اين منطقه نيز تسخيرناپذير و دشمن نهايتا در مواضع بسيار نامناسبي متوقف شد. يك سال بعد با عمليات ثامنالائمه، دشمن باتحمل تلفات فراوان به غرب كارون فرار كرد.
در محور جفير - اهواز نيز كه هدف نهايي شهر اهواز بود، توفيقي نصيب عراقيها نشد، 15 كيلومتري اهواز در منطقه جايي نبود كه عراقيها ميخواستند به آن دست پيدا كنند. همچنين در محور طلائيه به طرف شهر هويزه و درمحور بستان به طرف سوسنگرد نيز تصرف شهرها و روستاهاي مرزي، هدف نهايي عراقيها نبود. در روزهاي اول جنگ، اشغال سوسنگرد مدت زيادي طول نكشيد. در تاريخ 13/7/59 با حمله سريع يگانهاي لشكر 92 و نيروهاي چريكي، سوسنگرد آزاد شد.
اين مناطق در عمليات طريقالقدس (بستان) و بيتالمقدس (خرمشهر) آزاد شد، اما در محور بسيار مهمي كه براي عراق حياتي بود و تلاش قابل توجهي در آن به كار رفت نيز هيچ موفقيت نظامي نصيب عراق نشد: محور فكه به پل كرخه در شماليترين نقطه منطقه جنوب. در اين محور عراقيها هر چند به ظاهر تا 65 كيلومتري پيشروي كردند، ولي نه تنها به محور خرمآباد وانديمشك دست نيافتند و شهرهاي دزفول وانديمشك را تهديد نكردند، بلكه حتي نتوانستند از كرخه عبور و شهر شوش را تصرف كنند.
در اين محور، پل كرخه (پل نادري) نيز تسخير ناپذير ماند و نيروي پوششي حتي سرپل قابل ملاحظهاي را در غرب كرخه حفظ كرد و با توسعه آن در سال اول جنگ، زمينه را براي عمليات فتحالمبين و آزاد سازي مناطق تصرف شده فراهم ساخت.
رئيس سازمان ايثارگران نيروي زميني ارتش از گفتههايش چنين نتيجه ميگيرد كه در دوران دفاع مقدس از يك طرف، نيروهاي ايراني و از جمله ارتش جمهوري اسلامي ايران در اجراي ماموريتهاي محوله بسيار خوب، با درايت و منطقي عمل كردند و علي رغم اشغال مناطقي توسط دشمن، پيروزيهاي قابل ملاحظهاي را در عمليات تاخيري و نهايتا عقب راندن و شكست دشمن به دست آوردند و از طرف ديگر عراقيها نه تنها به اهداف سياسي، بلكه به ابتداييترين اهداف نظامي خود نيز دست نيافتند. تاريخ سياسي جنگ تحميلي به خوبي نشان ميدهد كه هنوز هفته اول جنگ به پايان نرسيده بود كه نداي صلح طلبي و درخواست آتش بس از طرف رژيم بعث عراق و طرفدارانش مطرح شد.
هجوم ارتش عراق به 19 شهر ايران
محسن مراديان، پژوهشگر دوران دفاع مقدس نيز با يادآوري آغازين روزهاي جنگ تحميلي ميگويد: در حالي كه برخي از نيروهاي سياسي در ايران آرام آرام راه خود را از انقلاب اسلامي جدا ميكردند و هنوز صحبت از ماندن يا انحلال ارتش بود و شمار نيروهاي ارتش به 50 درصد سال 1356 كاهش يافته بود، در روز 31 شهريور 1359، بيش از 100 فروند هواپيماي ارتش بعث عراق با عبور از مرزها، 19 شهر ايران را مورد هجوم قرار دادند. هدف اوليه آنها از بين بردن هواپيماها بر روي باندها و انهدام قدرت هوايي ايران بود. عراق با توجه به برتري زرهي خود، از نيروي هوايي ايران هراس داشت و زماني حاضر به حمله شد كه صدام قانع شده بود نيروي هوايي ايران فاقد كارايي است. اما گذشت زمان ثابت كرد كه صدام اشتباه ميكرده است و نيروي هوايي عراق جز چند مورد محدود، نتوانست باندهاي پروازي ايران را از كار بيندازد. هواپيماهاي جنگي ايران نيز با خلبانان آماده در آشيانههاي بتوني محفوظ ماندند.
اما عراق ضربه اصلي خود را بر روي زمين و با استفاده از ستونهاي عظيم زرهي خود وارد آورد. 2 لشكر از شمال (در قالب سپاه اول)، 5 لشكر از مركز (در قالب سپاه دوم) و 5 لشكر در جنوب (در قالب سپاه سوم) به سرعت از مرزهاي فاقد نيروهاي دفاعي ايران گذشتند و به سمت شهرهاي بزرگ و صنعتي جنوب ايران، سرازير شدند.
اقدام دشمن دقيقا استراتژي يك جنگ برقآسا را دنبال ميكرد و در ساعات اوليه جنگ، پيشروي نگران كننده دشمن، تقريبا همه را مطمئن ساخته بود كه ايران با فروپاشي در تمامي جبهههاي جنگ مواجه است. بويژه 5 لشكر زرهي و موتوريزه عراق در جنوب، مركب از لشكر 9 و 10 زرهي، 1 و 5 مكانيزه و لشكر زبده 3 زرهي، به همراه تيپ نيروهاي مخصوص، حركتهاي نگران كنندهاي را آغاز كرده بودند.
در نخستين روزهاي جنگ تحميلي، در تمامي جبهههاي دفاع مقدس تنها تعدادي نيروهاي مردمي، عشاير و بخشهايي از لشكرهاي 92 و 81 زرهي مشغول دفاع بودند كه ناگفته پيداست قادر به مقابله با 250 هزار سرباز عراقي كه در پناه 2400 قبضه توپهاي سبك و سنگين و ضدهوايي و آتش پشتيباني 340 فروند هواپيما، جنگ را آغاز كرده بودند، نميشدند.
هنگامي كه صدام حسين دستور حمله سراسري به ايران را صادر كرد. هرگز گمان نميكرد آتش جنگي را بر افروزد كه 8 سال به درازا بكشد. يكي از اهداف صدام از اين تجاوز، تصرف ساحل شرقي اروند و دستيابي به بخشي از خوزستان بود: چرا كه به اين ترتيب عراق از بزرگترين نقيصه ژئوپليتيكياش، يعني نداشتن سواحل طولاني رهايي مييافت.
قدرت نظامي ايران
بين سالهاي 1352 تا 1356، ايران با صرف دهها ميليارد دلار، ارتش خود را مبدل به قدرت اول نظامي خاورميانه كرده بود، تا آنجا كه به گفته كارشناسان، نيروهاي نظامي ايران را جستجو ميكردند. كمكهاي بيدريغ آمريكا نيز ثابت ميكند كه واشنگتن براي اين ارتش، اهميت زيادي قائل بود و اين انتظار را از ايران داشت كه در شرايط حساس مانند ورود ناگهاني اتحاد شوروي سابق به منطقه، دوشادوش قدرتهاي غربي، به مقابله با نيروهاي متخاصم برخيزد.
به گفته كارشناسان، ارتش ايران در آن سالها داراي 2 هزار و 460 دستگاه تانك، 2 هزار نفربر زرهي، 739 فروند بالگرد و 486 فروند هواپيماي جنگنده بود. اگرچه اين نيرو قبل از انقلاب اسلامي از 410 هزار سرباز نيز برخوردار بود، اما در ابتداي جنگ تحميلي به دليل شرايط خاص كشور، اين تعداد به حدود 200 هزار نفر كاهش يافته بود.
نيروي هوايي ايران در ابتداي جنگ از هواپيماهاي بسيار پيشرفته اف - 14 برخوردار بود كه ميتوانستند در هر شليك با اندكي خطا، يك هواپيماي دشمن را سرنگون كنندو همچنين حدود 400 فروند اف - 5 (تايگر) و اف - 4 (فانتوم) به نيروي هوايي ايران، قدرت تهاجمي قابل توجهي داده و آن را قادر به مقابله با هر نيرويي در منطقه كرده بود.
تانكهاي ايران نيز از انواع چيفتن، ام - 48 و ام - 60 بودند كه همگي ساخت انگلستان و آمريكا بوده و در آن زمان از مدلهاي پيشرفته روز محسوب ميشدند. مهمتر از همه، هوانيروز يا ناوگان بالگرد ايران بود كه با داشتن صدها فروند بالگرد تهاجمي كبرا، بل214 و بل 205، به قدرت سوم هوانيروز جهان تبديل شده بود. با اين وجود، كاهش درصد قابل توجهي از كاركنان ارتش در شهريور 1359، به طور قابل ملاحظهاي توان نظامي ايران را نسبت به سطح پيش از انقلاب كاهش داده بود.
وضعيت ارتش ايران در سال 1357 (پيش از پيروزي انقلاب اسلامي):
- كل نيروهاي نظامي در سال 1357حدود 410 هزار نفر و نيروهاي ذخيره 300 هزار نفر.
- نيروي زميني: شامل 280هزار نفر در قالب 3 لشكر زرهي، 3 لشكر پياده، 4 تيپ مستقل، 4 يكان هوايي و انواع تانك، نفربر، توپ و موشك.
- نيروي هوايي: شامل 100هزار نيروي انساني و انواع هواپيماهاي اف - 4، اف - 5، اف - 14 و هواپيماهاي تانكر و ترابري.
- نيروي دريايي: با حدود 30هزار نفر نيروي انساني و 3 فروند ناوشكن، 4 فروند ناوچه، 4 فروند قايق بزرگ گشتي، 3 فروند مين جمعكن، 2 فروند كشتي لجستيكي و تعدادي هاوركرافت، هواپيما و بالگرد.
* وضعيت ارتش ايران در سال 1359 (آغاز جنگ):
- نيروي زميني: 90 تا 150 هزار نفر
- نيروي هوايي: 60هزار نفر
- نيروي دريايي: 20هزار نفر
* وضعيت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي:
در ارديبهشت سال 1358 و در ابتداي جنگ تحميلي، حدود 20هزار نفر نيروي رسمي در سپاه پاسداران مشغول خدمت بودند.
* قدرت نظامي عراق:
اگرچه ارتش عراق در ان سالها در زمره ارتشهاي بزرگ منطقه بود. اما بايد اذعان كرد كه ابعاد آن براي مبارزه با ايران به عنوان بزرگترين كشور خاورميانه (از نظر جمعيت و امكانات) كافي نبود. با اين وجود ارتش عراق در سال 1359 ساختاري نسبتا مناسب يافته و خلا قدرت ناشي از سقوط شاه و به دنبال آن تضعيف حضور ايران در مناسبات امنيتي - نظامي خاورميانه و خليجفارس، سبب شده بود تا حزب بعث عراق - به فرماندهي صدام حسين - به دنبال ايفاي نقش جديتري در منطقه باشد.
كارشناسان، توان نيروي هوايي عراق پيش از شروع جنگ را اين گونه ارزيابي كردهاند: 340فروند هواپيما از انواع توپولف - 22، ميگ - 23، سوخوي - 7، ميگ - 21 و سوخوي - 20، 133 فروند بالگرد و 56 فروند هواپيماي ترابري، عراق همچنين از 1500 نفربر روسي و 2400 قبضه توپ صحرايي و ضدهوايي برخوردار بود. اما قدرت اصلي عراق را 250هزار سرباز تعليم ديده و 2850 دستگاه تانك روسي از انواع تي - 54، 55، 62 و 72 تشكيل ميداد.
آغاز تهاجم ارتش بعث عراق
از 13 فروردين 1358 تا 30 شهريور 1359، جمعا 636 مورد تجاوز زميني، هوايي و دريايي از جانب ارتش بعث عراق به مرزهاي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفت؛ تا آنكه عراق حمله خود به ايران را در 31 شهريور 1359 از 3جبهه آغاز كرد. در جبهه شمالي، سپاه اول عراق متشكل از دو لشكر قصد داشتند با تصرف كردستان و حمله به آذربايجان غربي، مقدمات تجزيه كردستان ايران را فراهم كنند.
خلبانان ايراني در هفتههاي اول جنگ ضربات جبرانناپذيري به نيروهاي مكانيزه و زرهي عراق، به ويژه در منطقه عملياتي جنوب وارد آوردند. شايد همين حملات سبب كند شدن حركت ستونهاي زرهي عراق به داخل خاك ايران شد. بالگردها و هواپيماهاي ايراني اصولا براي منهدم كردن ادوات زرهي خريداري شده و خلبانان ايراني پيش از جنگ، بارها چنين نبردهايي را تمرين كرده بودند. اشغال بيش از 10 هزار كيلومترمربع از خاك ايران در 3 ماه اول جنگ تحميلي، گرچه به ظاهر يك موفقيت نظامي براي عراق محسوب ميشد، اما بسيار كمتر از انتظار فرماندهان نظامي عراقي بود.
آغاز پيروزيهاي ايران
به موازات تحليل قدرت ارتش عراق بر اثر ضربات نيروي هوايي و هوانيروز ايران، ورود صدها هزار نيروي داوطلب بسيجي و سپاهي از يكسو و فراخواني ارتش براي جذب نيروهاي وظيفه از سوي ديگر، سبب شد تا برتري ايران بر عراق خود را نشان دهد، ايران در پنجم مهر 1360 محاصره آبادان را شكست و در آذرماه با تصرف بستان، مقدمه آزادسازي خرمشهر را فراهم آورد.
در دو عمليات فتحالمبين و بيتالمقدس كه بين ماههاي فروردين تا خرداد 1361 انجام شد، عراق با تحمل 20 هزار كشته و زخمي و 34 هزار اسير، مجبور شد حدود 6 هزار كيلومترمربع از مناطق اشغالي را واگذار كند. اين نبردها در مجموع 20 درصد از توان نظامي عراق را از بين برد.
با رد درخواست آتشبس عراق در خرداد 1361 توسط جمهوري اسلامي، روند جنگ تغيير كرد و از آن زمان به بعد عراق در موقعيت پدافندي قرار گرفت.
ادامه دارد
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]