واضح آرشیو وب فارسی:ايتنا: بازخواني يك حماسه؛علي(ع)پاسدار اخلاق و آزادي بيان - محمود حكيمي
علي(ع) پرچم راستين عدالت و انساندوستي در سراسر تاريخ است و زماني كه خون اين شخصيت بيبديل فرزند كعبه به هنگام نماز صبح از پيشاني نوراني او بر محراب ريخت، دشمنان وي هرگز تصور نميكردند كه روزي در سراسر جهان نهضتي براي شناخت سرآمدترين جلوه فتوت و جوانمردي آغاز خواهد شد و خوشبختانه امروزه چنين شده است. گرايشي كه در جهان كنوني به مذهب تشيع- يعني اسلام راستين- آغاز گشته پژوهشگران اديان در مراكز دانشگاهي و علمي را شگفتزده ساخته است. قصد ما در اين مقاله آن نيست كه به علل و عوامل پديد آمدن چنين گرايشي بپردازيم. در فرصتي ديگر بايد به آن پرداخت اما با قاطعيت ميتوان گفت شيوه مردمي بودن حكومت امير مومنان علي(ع) بيش از هر عامل ديگري توجه پژوهشگران ديني و جامعهشناسان را به خود جلب كرده است.
يكي از دشواريهاي حكومت اما درگيري با فتنهگراني چون خوارج است. اما شيوه برخورد ايشان با آنان يكي از شاخصههاي مهم ارزيابي مردمي بودن حكومت او است. امام علي(ع) به آزادي بيان اهميت بسيار ميداد و به راستي و در دوران خلافت خويش پاسدار آزادي ابراز عقيده بود و هرگز نپذيرفت كه مخالفان حكومت را تا دست به شمشير نبردند، مجازات كند. بردباري و شكيبايي امام در برخورد با خوارج گاه برخي از نزديكترين ياران او را آزرده ميساخت. ياران وي انتظار داشتند كه گروه شورشي به سرعت سركوب شود اما امام تا هنگامي كه آنان دست به شمشير نبرده و به قتل بيگناهان مبادرت نكرده بودند، آزادشان گذاشت.
هنگامي كه امام در مسجد به نماز ميايستاد، خوارج با دادن شعارهايي نامناسب از اصحاب امام ميخواستند كه در مقابل او موضع بگيرند. هنگامي كه در يكي از روزها امام به سخنراني مشغول بود، يكي از خوارج شعار سر داد، اما امير مومنان(ع) تنها در پاسخ وي فرمود: و سپس خطاب به او فرمود:
يكي ديگر از ويژگيهاي برجسته حكومت امام علي(ع) انتقادپذيري وي بود. در حالي كه معمولا حكومتهاي غيرمردمي تلاش ميكنند خود و كارگزاران حكومت خود را خطاناپذير جلوه دهند، امام بارها مردمان را به نقد حكومت خويش فراميخواند. او از مردم ميخواست تا آنچه را در دل دارند، بيپروا بر زبان آرند. روزي هنگام خواندن خطبه يكي از اصحاب ايشان را بسيار ستود و امام با صراحت فرمود: نهجالبلاغه، خطبه 216)
ميتوان گفت كه سالهاي حكومت اميرالمومنين(ع) يكسر درگيري و رويارويي با فتنهانگيزان بود. البته امام كه پيوسته در انديشه زدودن امتيازهاي موهوم بود آن بحرانها را پيشبيني كرده بود اما مهمترين دشواري وي آن بود كه مخالفانش پايبند هيچ اصل پايدار اخلاقياي نبودند و به هنگام ضرورت براي رسيدن به مقصود از هر شيوهاي هرچند رذيلانه، استفاده ميكردند.
معاويه بن ابي سفيان سنت تهمت و افترا و لعن و نفرين به بنيهاشم را بنيان گذارد. سنتي كه قريب به 70 سال امويان و مروانيان آن را ادامه دادند تا چهرههاي درخشان علي(ع) و امامان بر حق شيعه اثنيعشري را در زير ابرهاي تهمت و افترا پنهان سازند. تهمت و افترا به خاندان پاك نبوت اگرچه در منابر ممنوع شد اما سالها بعد توسط نويسندگاني چون شهابالدين عبدربه (وفات 328 ه.ق) در كتاب و عبدالقاهربنطاهر (وفات 429 ه.ق) در كتاب و ابن تيميه احمد بن عبدالحليم حراني حنبلي (وفات 728 ه.ق) در كتاب ادامه يافت، افترائات و تهمتهايي كه در عصر ما در آثار محمدبن عبدالوهاب با وقاحت بيشتري تكرار شد و خوشبختانه بزرگمرداني چون علامه فقيد شيعه آيتالله مجاهد مرحوم شيخ عبدالحسين اميني به اين افترائات پاسخ دادند. مرحوم علامه اميني در جلد پنجم كتاب گرانقدر الغدير با ارائه صدها مدرك و سند از اهل سنت به آن افترائات و يا به قول خودش پاسخ داد. (رجوع كنيد به ترجمه جلد پنجم كتاب الغدير، ترجمه دكتر جمال موسوي، كتابخانه بزرگ اسلامي، تهران 1362، صفحههاي 140 تا 353)
و امروزه كه در سراسر جهان موجي از گرايش به آموزههاي اهل بيت (عليهم السلام) آغاز گشته است و بزرگاني چون سيدمحمد تيجاني سماوي به آغوش اسلام راستين - شيعه اماميه- پناه آوردهاند، اين حقيقت بزرگ تاريخي بار ديگر به اثبات رسيده كه خورشيد شخصيت مقتداي عادلان اميرمومنان علي(ع) را نميتوان براي هميشه در زير ابرهاي تهمت و افترا پنهان ساخت. امير مومنان بدانگونه كه در كتاب نوشتم، صفاتي برجسته داشت اما مهمترين آنها پاسداري از آزادي بيان و اخلاق اسلامي بود. ميتوان گفت كه امام علي(ع) با تيزبيني، كارگزاران حكومت خويش را زير نظر داشت و هر گاه خطايي از آنان سر ميزد به جاي سرپوشي و يا توجيه آن، خود به انتقاد ميپرداخت و قبل از هر چيز كوشش ميكرد كه مردم از آن خطا آگاه شوند و خطاكار را بشناسند.
براي درك درست از شيوه حكومتداري امام علي(ع) بايد نگاهي به نامههاي نهجالبلاغه افكند. نامههاي چهل و چهلويكم نهجالبلاغه نشانههايي آشكار از خشم امام علي(ع) از خطاكاريهاي يكي از عاملان حكومت است. امام بيتوجه به اينكه ممكن است با آن نامههاي تند و سرزنشكننده وي به معاويه بپيوندد با صراحت نوشت كه
يعني: مرا گفتهاند كه به ستم، زمين را از بار و بر تهي ساخته و باغ و بستان مردمان را گرفتهاي و از اندوختهها كيسهها اندوختهاي، پس اينك حساب خود نزد من فرست و بدان كه حسابخواهي خداي از حسابرسي آدميان دشوارتر است. والسلام.>
امام از كارگزاران و استانداران خود توقع داشت كه عدالت اجتماعي را رعايت و خود مانند مردم عادي زندگي كنند. فرمان تاريخي اميرمومنان(ع) به مالك اشتر به راستي منشور حقوق بشر است.
استاد مطهري بخشي از كتاب كه آن را نام نهاده است به اختصاص داده و در آغاز اين فصل مينويسد:
امام(ع) در بخشنامهاي كه براي ماموران جمعآوري ماليات نوشته، پس از چند جمله موعظه و تذكر ميفرمايد:
يعني:
و در فرمان تاريخي خطاب به مالك اشتر مينويسد:
امام علي(ع) در نامههاي خويش به فرمانروايان كه از ميان پاكترين انسانها انتخاب شده بودند به آنان توصيه ميكرد كه هرگز در انديشه توجيه رفتارهايي كه خود ميدانند خطا بوده است نباشند. زمانيكه اميرمومنان آگاه ميشود دعوت يكي از اشراف بصره را پذيرفته و در يك ميهماني اشرافي مفصل شركت كرده است به خشم ميآيد. عثمان استاندار امام در بصره و از نيكان روزگار و از ياران پيامبر اكرم(ص) بود. با وجود اين، امام علي(ع) از شنيدن آن خبر خشمگين شد. عثمانبن حنيف كار حرامي انجام نداده بود اما اين حركت ميتوانست زمينه سوءاستفادههاي بعدي و يا بدآموزيهايي شود. امام در آن نامه تاريخي به وي نوشت كه نهجالبلاغه، نامه 45) علي(ع) جلوه كامل حق و حقمداري بود. او الگو، سرمشق و نمونهاي براي زندگي كساني بود كه حكومتي را در دست ميگيرند و در شناخت حق از باطل سيره و آموزههايش بهترين و كارآمدترين بود. در مدارك بسيار در آثار شيعه و اهل تسنن آمده است كه پيامبر درباره او فرمود: ...كتاب مشعل جاويد، ص 76) گاهي جسارت و گستاخي به اميرالمومنين(ع) بسيار بيشرمانه بود اما امام همچنان به تعهد اخلاقي خود به آزادي بيان پايبند بود. تا بدانجا كه روزي يكي از سران خوارج را ديد كه هنگام وضو در مصرف آب زيادهروي و اسراف ميكند. پس به او تذكر داد كه در مصرف آب اسراف نكند. ابنالكواء به جاي اطاعت بلافاصله گفت: حضرت در مقابل اين اهانت پاسخي نداد.
امام حتي با مخالفان جنگي خود برخوردي كريمانه داشت. در جنگ جمل، عايشه نقشي مهم داشت. اما امام پس از پايان جنگ با وي نيز رفتاري بزرگوارانه داشت، آنچنان كه اعجاب بسياري را برانگيخت. (ابنابيالحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 5، ص 177)
انديشمندي پژوهشگر در مقاله ارزشمند مينويسد: خردنامه، چهارم آذرماه 1383)
و شگفت اينكه برخي از داوران ناآگاه امام را به متهم ميكردند. امام اين داوريهاي سادهلوحانه را تحمل ميكرد اما حاضر نبود از قلمرو اخلاق اسلامي گامي بيرون گذارد. امام در راه آرمانهاي اسلامي به شهادت رسيد اما امروزه ما شاهد به ثمر رسيدن آن تلاشها هستيم؛ گرايش فرهيختگان به تشيع علوي در سراسر جهان و اين سرآغاز پيروزيهاي بزرگ در آينده است.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 2 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايتنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]