تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):از خنديدنِ بى تعجّب [و بى جا] يا راه رفتن و سخن گفتنِ بى ادبانه بپرهيز.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798542452




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دهخدا مردي كه ٤ دهه كج نشست و راست نوشت


واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: دهخدا مردي كه ٤ دهه كج نشست و راست نوشت
خطر اعدام
علي اكبرخان قزويني، فرزند خان باباي قزويني، نخستين «چرند پرند» خود را با امضاي «دخو» در صور اسرافيل منتشر كرد و از آن پس به ميرزاعلي اكبرخان دخو، مشهور شد. دخو مخفف «دهخدا» يعني ساده دل و نام شخصيت طنز آميز حكايت ها و مثل هاي مردم قزوين است. در آن زمان زادگاه افراد و يا زادگاه پدر آنان به عنوان فاميل همراه اسم ها مي آمد. از اين رو اگرچه او در تهران و در محله سنگلج به دنيا آمد، اما تا مدت ها به تبعيت از نام پدر عنوان قزويني را هم يدك مي كشيد بعدها هنگامي كه برگزيدن نام خانوادگي مرسوم شد، جناب علي اكبرخان، لقب دهخدا را براي خود برگزيد؛ هرچند كه او هرگز ده خدا (صاحب ده) نبود. ولي پدرش از ملاكان متوسط قزوين به شمار مي رفت و صاحب ده هم بود.

خان بابا، به هنگام پيري و در وقتي كه از داشتن فرزند از همسر نخست خود نااميد شده بود، با مادر دهخدا ازدواج كرد. اين بود كه علي اكبر خيلي زود وقتي كه هنوز ده ساله بود يتيم شد. دو سال پس از مرگ خان بابا، وصي او كه به امور اقتصادي خانواده دهخدا رسيدگي مي كرد درگذشت و دامادهاي وصي مرده ريگ خان بابا را بالا كشيدند. از آن پس ديگر علي اكبر بچه ارباب و آقازاده نبود واز دارايي پدر تنها يك خانه براي او و بقيه اعضاي خانواده باقي مانده بود.

ميرزا علي اكبر براي مدت ده سال «دروس قديمه» مثل صرف، اصول، فقه، كلام و حكمت را نزد شيخ غلامحسين بروجردي آموخت. اين معلم روشن ضمير از طلوع تا غروب آفتاب رايگان درس مي گفت و بعد از آگاهي از مرگ پدر دهخدا از خير همان چندرغازي هم كه بابت درس هاي اختصاصي از او مي گرفت، گذشت. دهخدا، بارها گفته است كه هرچه دارد از همان شيخ غلامحسين بروجردي دارد.

جناب دخو، پس از اين دوره به مدرسه سياسي رفت و در آن جا علاوه بر علم سياست، زبان فرانسه هم آموخت. با به پايان رسيدن تحصيلاتش به استخدام وزارت خارجه درآمد. سپس با شغل سياسي به اروپا رفت و بيشتر در وين اقامت گزيد. در آن جا زبان فرانسه خود را كامل كرد و مهم تر اين كه با جهان نو از نزديك آشنا شد.

اين بود كه به اصطلاح با كوله باري از تجربه به وطن بازگشت و بازگشت او مصادف با وقايع مشروطه بود. طولي نكشيد كه در خرداد ١٢٨٦ به عنوان سردبير، اولين شماره صوراسرافيل را با مديريت ميرزا جهان گيرخان منتشر كرد.

صوراسرافيل به قول آن روزي ها «روزنامه اي هفتگي» بود و نه «يوميه» كه با احتساب تعطيلي ها و توقيف ها در مدت چهارده ماه ٣٢ شماره از آن منتشر شد.

در واقعه به توپ بستن مجلس، خطر از بيخ گوش دهخدا گذشت و در لحظاتي كه قزاق ها چند قدمي با او فاصله داشتند، توانست از مهلكه جان سالم به در برد؛ ولي اگر دستگير مي شد بدون شك او نيز به همراه جهان گيرخان در باغ شاه اعدام مي شد.

دهخدا اگرچه با رنج و زحمت فراوان توانست جان خود را نجات بدهد و به اروپا بگريزد؛ اما در آن جا هم دست از كار خود برنداشت. او در نامه اي از پاريس نوشت: بنده از ترس زياد شدن قرض، پانسيون را رها كرده و اينك در منزل جناب شيخ محمدخان قزويني، به قدر پهن كردن يك رخت خواب روي زمين (آن هم فقط شب) جا عاريه كرده ام و با سه فرانك و نيم پول كه الان دارم، مي خواهم محمدعلي شاه را از سلطنت خلع كرده و مشروطه را به ايران عودت بدهم.

اما پس از فتح تهران و خلع محمدعلي شاه به دست مجاهدان، دهخدا، آهنگ وطن كرد و سپس نماينده دوره دوم مجلس شوراي ملي از شهرهاي تهران و كرمان شد. دهخدا در كنار نمايندگي، مشروطه را از نظر فكري پشتيباني مي كرد و ترجمه ها و نوشته هاي او مرتب منتشر مي شدند.

در دوران جنگ جهاني اول و پس از مهاجرت آزادي خواهان، دهخدا، به يكي از روستاهاي بختياري رفت و در آن گوشه تنهايي كه البته اجباري هم بود طرح تهيه امثال و حكم و لغت نامه را پي ريخت.

جنگ كه تمام شد، دهخدا هم به تهران بازگشت؛ ولي ميرزاعلي اكبرخان، ديگر «دخو» نبود و از شور و شر سياسي افتاده بود؛ با اين حال دست از روياي بزرگ خود كه همان ايراني آباد و آزاد بود برنداشت. او مي خواست با نوشتن لغت نامه كاري بكند كارستان و به قول امروزي ها ريشه اي و اساسي.

دهخدا در سال هاي ١٣٠٠ تا جنگ دوم جهاني، مدتي رياست كابينه وزارت معارف را داشت؛ سپس به رياست مدرسه علوم سياسي رسيد و با تبديل اين مدرسه به دانشكده حقوق و علوم سياسي و اقتصادي تا سال ١٣٢٠ رياست آن را برعهده گرفت. در بحبوحه جنگ دوم جهاني، دهخدا از كار ديواني بازنشسته شد و يكسره به كار لغت نامه پرداخت. او بي آن كه خسته شود از صبح تا شام روي زمين كج مي نشست و روي زانو مي نوشت. با اين حال در سال هاي حكومت ملي دكتر مصدق، با آن كه دهخدا ديگر پير شده بود، بار ديگر آرمان هاي «دخو»يي در او زنده شد و فيل سياست او ياد هندوستان كرد. پيرمرد سعي داشت با قلم و قدم، مصدق را ياري كند و از اعتبار علمي خود هم در اين راه مايه بگذارد. معروف است كه در سال دوم حكومت مصدق، مختصر ذخيره بازمانده از فروش خانه خود رابراي كمك به بودجه كشور آن هم به عنوان «تحفه درويش» تقديم كرد؛ ولي دكتر مصدق نپذيرفت و محترمانه بازپس فرستاد. دهخدا با آن پول اوراق قرضه ملي خريد.

ميرزا علي اكبرخان دهخدا، پس از ٧٥ سال عمر پرفراز و نشيب و پربركت بعدازظهر شنبه هفتم اسفند ١٣٣٤ چشم از جهان فروبست. صورت پر از چروك موهاي پريشان و قامت نحيف و خميده اش به ميوه اي مي مانست كه كسي آن را تا حد ممكن فشرده باشد. بي خود نبود كه در روزهاي پاياني عمر در حالي كه در بستر افتاده بود از استاد محمدمعين خواست كه غزل معروف حافظ را برايش بخواند، با اين مطلع:

درد عشقي كشيده ام كه مپرس

زهر هجري چشيده ام كه مپرس

زنده كردن مرده ها
روزنامه «صوراسرافيل» كه دهخدا سردبيرش بود، به درستي كه صوراسرافيل بود و مرده زنده مي كرد؛ هرچند اين نشريه،خود عمري نداشت و استبداد وطني، نتوانست آن را تحمل كند. كسروي در «تاريخ مشروطه ايران»، در توصيف صوراسرافيل نوشته است: آن را ميرزاقاسم خان تبريزي و ميرزا جهان گير خان شيرازي بنياد نهادند و ميرزا علي اكبرخان قزويني (دهخدا) يكي از نويسندگان آن مي بود ... در اين روزنامه يك بخش شوخي آميزي زير عنوان «چرند پرند» نوشته مي شد كه دهخدا آن را مي نوشت و از اين رو صور اسرافيل به روزنامه هاي «ملانصرالدين» و «آذربايجان» مانندگي پيدا مي كرد. خوانندگان به اين بخش بيشتر رو مي آوردند و انگيزه رواج روزنامه بيش از همه اين بخش بود (تاريخ مشروطه ايران ص ٢٧٧)

نويسنده سپس توضيح مي دهد كه ديگر نشريات بيشتر به درج مطالب خشك و بي روح مي پرداختند و با شور و حال مردم و با جنبشي كه در ميان آنان به پا خاسته بود، نمي توانست همراهي كند؛ ولي «روزنامه صوراسرافيل در اين زمينه، از آن ها جدا مي بود و به سهش ها و آرزوهاي مردم تا اندازه اي نزديك مي آمد و در پيش آمدها، پا به ميان نهاده، گفتارها مي نوشت. همان بخش «چرند پرند» آن بيشتر در زمينه پيش آمدها مي بود». (همان)

البته هنوز كه هنوز است، «چرند پرند»هاي دهخدا خوانده مي شوند و شگردهاي او در طنزنويسي هنوز هم به روز است و گاه تقليد مي شود. در واقع مي توان گفت، «چرند پرند»هاي دهخدا، يك دوره انقلاب مشروطه است. يك دوره فرهنگ عامه است؛ يك دوره ايران شناسي و يك دوره روزنامه نگاري است.

«چرندپرند»ها آن قدر بي پروا و تند و تيز بودند كه يك بار تكفير و چند بار تهديد براي «دخو» به همراه داشتند؛ ولي دهخدا همين موضوع ها را هم دستمايه طنز قرار داد و درباره يكي از تهديدها نوشت: من از اين تهديد ترسيدم و يك سره به اتاق رفتم و در اتاق را پيش كردم؛ براي اين كه لازم بود پيش كنم. براي اين كه مرا با ششلول و تفنگ تهديد كرده بودند...

اي واي ننه بچه به هوش آمده
با آن كه دهخدا، زياد شعر نگفته است؛ ولي سروده هايش از جهاتي داراي اهميت هستند. به طور كلي شعرهاي او را به سه دسته تقسيم كرده اند. يك دسته آن هايي كه به سبك و سياق قدماست و بيانگر شخصيت اديبانه و به اصطلاح رسمي وي و نشان دهنده انگيزه هاي اوست در تصحيح متون ادبي مثل ديوان ناصرخسرو و منوچهري و فرخي و مسعود سعد و كارهاي ديگري از اين دست.

دسته ديگر، اشعاري هستند كه در آن ها نوگرايي و تجدد به خوبي ديده مي شود و يادآور شخصيت تحول خواه و انقلابي اوست. نمونه اعلاي اين نوع اشعار وي همان مسمط معروفي است كه در رثاي ميرزاجهان گيرخان سروده است؛ يعني مسمط «ياد آر زشمع مرده ياد آر». برخي هم اين شعر را سرآغاز شعر نو به شمار آورده اند.

اما دسته سوم اشعار او، طنزآميز و بيانگر شخصيت «شوخ طبع» او هستند. در ميان سروده هاي طنزآميز وي قطعه روسا و دولت از همه مشهورتر است. در اين شعر او نهايت تسلط خود را بر زبان به نمايش مي گذارد و از «نام آواها» نهايت بهره را مي برد:

خاك به سرم بچه به هوش آمده

بخواب ننه يك سر دو گوش آمده

گريه نكن لولو مياد مي خوره

گربه مياد بزبزي رو مي بره

اهه اهه؛ ننه چته؟ - گشنمه

- بتركي اين همه خوردي كمه

چخ چخ سگه، نازي پيشي، پيش پيش

لالاي جونم گلم باشي كيش كيش

- از گشنگي ننه! دارم جون مي دم

- گريه نكن فردا بهت نون مي دم

اين شعر ادامه دارد تا اين كه بچه كه نماد ملت است از دست مي رود:

واي بچم رفت زكف، رود رود

مانده به من آه و اسف، رود رود

اي مردم آزاده كجاييد كجاييد
كار بزرگ دهخدا، همان لغت نامه اوست. ولي شايد لغت نامه و عنوان مناسبي براي كار وي نباشد؛ چون مي توان گفت تا حدي گمراه كننده است و كسي كه اين اثر را نديده است، با خود مي گويد: يك لغت نامه كوچك هم مي تواند نيازهاي مرا برطرف كند؛ يا ممكن است بگويد، همان فرهنگ معين هفت جد مرا بس است؛ پس چرا بايد بروم يك اثر پنجاه جلدي با قطع رحلي بخرم؛ ولي موضوع اين است كه در واقع لغت نامه دهخدا يك دايرة المعارف است؛ يك دانش نامه است كه افزون بر داده هاي كامل در باره يك واژه، يك منبع و مرجع براي علم هاي گوناگون نيز هست. مي توان گفت كه او در نوشتن لغت نامه به دايرةالمعارف فرانسه كه ديدرو و دالامبر از نويسندگان اصلي آن بودند نظر داشته است؛ چون انگيزه اصلي خود را در نوشتن لغت نامه مسلح شدن به « سلاح وقت» و آموختن تمام علوم امروزي مي داند. بنابراين ترديدي نيست كه يك كتاب لغت، نمي تواند كمكي به آموختن همه دانش ها بكند و اين كار از دست يك دانش نامه جامع بر مي آيد، البته از آن جا كه دهخدا اديب بود، سنگيني ادبي اثرش بيشتر شده است و در آن ساير علوم در حاشيه قرار گرفته اند. در واقع دهخدا در نوشتن لغت نامه به احياي تمدن ايراني مي انديشيد. او خود بارها به اين موضوع اشاره كرده است و در شعري هم كه در حمايت از مصدق سروده است، اين، گرايش ديده مي شود:

اي مردم آزاده كجاييد كجاييد

آزادگي افسرد بياييد بياييد

در قصه و تاريخ چو آزاده بخوانيد

مقصود از آزاده شماييد شماييد

بي شبهه شما روشني چشم جهانيد

در چشمه خورشيد شما نور و ضياييد

با چاره گري و خرد خويش به هر درد

بر مشرق رنجور دواييد دواييد

بسيار مفاخر پدرانتان و شمار است

كوشيد كه يك لخت بر آن ها بفزاييد

دهخدا براي انجام كاري كه به قول خودش به « عمر هفت كركس» نياز بود بي وقفه تلاش كرد. تنها وقفه اي كه در كارش ايجاد شد، دو روز به خاطر مرگ مادرش بود و يك بار هم به خاطر يك بيماري سخت. او مي گويد: چه بارها كه در شب از بستر برمي خاستم و پليته مي كردم و مي نوشتم»

نيروي عظيم ذهني
اين روزها رسم است كه در تجليل از بزرگان، همه جوگير مي شوند و بي درنگ آن ها را به عرش مي برند. گويي كه آن ها در همان عرش زاده شده، رشد كرده و بعد هم در همان جا ريق رحمت را سركشيده اند. اين نوع تجليل ها، پيوند اين بزرگان را به كلي با زمين و تاريخ و زندگي قطع مي كند و آنان را به صورت بت واره در مي آورد.

اين عارضه شايد در نوشته حاضر هم باشد و شايد هم مقدمه اي بود براي اين كه گفته شود، دهخدا در بعضي زمينه ها، فوق العاده بود. براي نمونه او حافظه شگفت انگيزي داشت، خودش مي گويد: ما بسياري از اين لغات را به تدريج از حافظ نقل و سپس آن ها را الفبايي كرده ايم.

او به كمك همين حافظه بر زبان هاي عربي و فرانسه كاملا مسلط بود و به او امكان مي داد كه حضور ذهن عجيبي داشته باشد. به عبارتي مي توان گفت: ذهن او همچون چشمه اي بود كه واژه ها زنجيروار و به صورت تداعي، از آن مي جوشيد.

در هر صورت او داراي، «يك نيروي عظيم ذهني» بود. او اين نيرو را صرف هر كاري مي كرد موفق مي شد ولي ظاهرا هيچ چيز براي او به اندازه فراهم آوردن يك فرهنگ جامع جذابيت نداشت. از خاطراتش بر مي آيد كه وقتي بچه هاي هم سن و سال او هنگام شب در زير بام آسمان، ستاره مي شمردند او در افسون ضرب المثل ها غرق مي شد و به شگفتي آن ها مي انديشيد.

تاملات او درباره واژه ها، كارش را به وسواس كشانده بود. آن گونه كه وقتي يكي از دوستانش درباره ننوشتن مقدمه براي « امثال و حكم» پرسيد، دهخدا گفت: در زبان فرانسوي هفده لغت پيدا كردم كه در فرهنگ هاي عربي و فارسي، همه آن ها را «مثل» ترجمه كرده اند و در فرهنگ هاي بزرگ فرانسوي، تعريف هايي كه براي آن ها نوشته اند، مقنع نيست و نمي توان با آن تعريفات آن ها را از يكديگر تميز داد.

ناگزير توسط يكي از استادان فرانسوي دانشكده حقوق نامه اي به فرهنگستان فرانسه نوشتم و اختلاف دقيق مفهوم آن هفده لغت را خواستار شدم.

پاسخي كه رسيد، تكرار مطالبي بود كه در لغت هاي فرانسوي آمده بود و به هيچ وجه مرا اقناع نكرد. از اين رو از نوشتن مقدمه و تعريف مثل و حكمت و غيره خودداري كردم.

البته ممكن است گفته شود كه اين نوع وسواس، وسواس علمي است و خيلي هم خوب است؛ در اين صورت بايد گفت پس اين هم يكي ديگر از افتخارات جناب دهخداست.

تفكيك قوا
دهخدا وقتي در كار سياست بود، دو كتاب مهم از فرانسه ترجمه كرد: يكي « روح القوانين» و ديگري «عظمت و انحطاط روميان» كه هر دو از كتاب هاي خيلي پرآوازه منتسكيو به شمار مي روند.

منتسكيو كسي است كه موضوع تفكيك قوا را كه پايه و بنيان دموكراسي است در « روح القوانين» خود مطرح كرده است. از اين نظر اكنون هرحكومتي كه در آن تفكيك قوا ديده مي شود به نوعي وامدار همان عالم فرانسوي است. ترجمه اين كتاب به وسيله دهخدا نشان مي دهد كه مترجم چه اهدافي از ترجمه آن داشته است و چگونه مي خواسته است در فعاليت هاي سياسي و در تعيين ساختار سياسي كشورش مشاركت داشته باشد.

دهخدا مدت زمان زيادي را هم صرف تاليف فرهنگ فرانسه به فارسي كرد ولي اين كتاب چاپ نشد و از زحمات او در اين راه بهره اي برده نشد.

در هر صورت پيداست كه دهخدا به درستي « علامه» بود و اين عنوان براي او بسيار مناسب است. دهخدا روزنامه نگاري زبردست، طنز نويسي ماهر لغت شناس و زبان شناسي بزرگ و نيز سياستمدار و وطن پرستي قابل احترام بود. يادش گرامي باد.
 سه شنبه 2 مهر 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن