واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: كتاب - جوينده طلا
كتاب - جوينده طلا
آرش نقيبيان:ژان ماري گوستاو لوكلزيو روز سيزدهم آوريل 1940 در جزيره نيس به دنيا آمد. مادرش فرانسوي و پدرش انگليسيتبار بود كه در نيجريه به شغل پزشكي اشتغال داشت. لوكلزيو دوران كودكي را همراه با مادر و برادر بزرگتر نزد پدربزرگ مادرياش گذراند. چند سال بعد همراه مادر به سوي نيجريه، محل اقامت پدرش حركت كرد، در همين سفر بود كه اولين نشانههاي علايق وي به نويسندگي ظاهر ميشود. لوكلزيو در سال 1950 دوباره به جزيره نيس برگشت و تحصيلات دوره ابتدايي و دوره متوسطه خود را دنبال كرد. او در اين سالها به نقاشي و ادبيات علاقه فراواني نشان داد.يك سال بعد براي ادامه تحصيل به انگلستان رفت. لوكلزيو پاياننامه كارشناسي ارشد خود را درباره «هانري ميشو» و سپس تز دكتراي خود را درباره «لوتره آمون» به پايان رساند.
اولين رمان وي به نام «محاكمه» در سن 23 سالگي نويسنده با موفقيت فراواني همراه بود و جايزه «تئوفراست رنودو» را از آن او كرد.
در سال 1966 لوكلزيو براي گذراندن خدمت نظامي به تايلند و دو سال بعد به مكزيك و آمريكا سفر ميكند و در آنجا با تمدنهاي ديگر آشنا ميشود.
آشنايي با زبان و تمدن هندي براي لوكلزيو تجربه بسيار گرانبهايي بود، او پس از ازدواج با همسر دومش (ژميا) شروع به ترجمه متون مربوط به فرهنگ عامه جزيره موريس به زبان فرانسه كرد.لوكلزيو نويسندهاي خلاف جريانهاي رايج و مرسوم در ادبيات فرانسه است. در دورهاي كه نهضت رمان نو در اوج بود و نويسندگاني چون: كلود سيمون، ناتالي ساروت، آلن رُبگرييه و ميشل بوتور در اوج شهرت و نامداري بودند، او راه خودش را يكتنه با انكار تمامي دستاورهاي رمان نو ادامه ميداد.
پير برونل منتقد برجسته ادبيات فرانسه معتقد است: «بهرغم جريانها و پژوهشهاي فرماليستي رايج، لوكلزيو در آثارش درصدد تطبيق نوشتار خود با غناي سرگيجهآور و مرگبار احساس و ادراك جهان است.»
حوادث عمده رمانهاي اين نويسنده در حوزهها و مرزهاي جغرافيايي بسيار دورتر از موطنش رخ ميدهد. براي مثال رويدادهاي رمان معتبر جوينده طلا در جزيره موريس رخ ميدهد. تحقيقات فراوان لوكلزيو درباره فرهنگ عاميانه اين جزيره بازتاب حيرتانگيزي در اين رمان پيدا كرده است.
او در رمان معروف تب نشان ميدهد كه چگونه بدن رنجور انسان دنيايي از پيچيدگي و ابهام است و در توفان و كتابگريزها انواع روايتها را در هم ميآميزد تا مرزهاي ميان آنها را كه به منزله پردهاي ميان آگاهي و حواس انسان قرار دارد از ميانبردارد.
در رمان معروف صورت مجلس آدام پولو، قهرمان داستان موتورسيكلت خود را به دره مياندازد تا ديگران تصور كنند او مرده است و از اينرو بتواند با فراغ بال و دور از تمدن و زندگي شهري، اوقات خود را بگذراند.
مكاشفه انسان در طبيعت و رمز و راز زندگي بدوي و از همه مهمتر دوري از تمدن و جامعه مصرفي از بنمايههاي عمده انديشه و جهانبيني اين نويسنده محسوب ميشوند.
لوكلزيو معتقد است كه تمدن جديد در برابر انسان و همه ويژگيهاي روحي او قد علم كرده است، او آزادي و خوشبختي واقعي انسان را در دوري از زندگي مدرن و تكنولوژي جديد ميداند. از اينرو بسياري از نويسندگان و منتقدان فرانسوي به لوكلزيو برچسب «نويسنده مرتجع» زدهاند.
امروزه شمار آثار لوكلزيو از 30 جلد كتاب تجاوز ميكند و از نامداران ادبيات معاصر فرانسه به حساب ميآيد. به گفته پير بودافر در كتاب ادبيات داستاني فرانسه: «لبه تيغ انتقاد در نوشتههاي لوكلزيو متوجه خشونت دنياي مدرن است. او از اسطوره در برابر عقل دفاع ميكند و معتقد است دنياي مدرن و پيشرفتهاي كه ما در آن زندگي ميكنيم با صلح و آرامش بيگانه است و به جاي آزادي، بردگي را براي انسان به ارمغان آورده است.»
براي آشنايي بهتر با جهان داستاني و دلمشغوليهاي اين نويسنده توانا، رمان بيابان كه از جمله مهمترين آثار اين نويسنده به حساب ميآيد و برنده جايزه آكادمي فرانسه نيز شده است را مرور مختصري ميكنيم. لازم به يادآوري است كه ترجمه فارسي رمان بيابان در بازار كتاب ايران موجود است و همانطور كه اشاره شد موضوع و محور اين كتاب در آثار لوكلزيو از اهميت ويژهاي برخوردار است، به گونهاي كه تمامي بنمايههاي فلسفيـ ادبي او را در بر ميگيرد:
بيابان رماني است متشكل از دو داستان متداخل، نخستين آنها شرح و وقايع مربوط به مردان آبيپوش صحراست كه نيروهاي فرانسوي در اوايل قرن حاضر آنها را قلعوقمع ميكنند. در 1909 شيخ ماءالعينين در راس گروهي شورشي قرار گرفت و قواي خود را در «اسمره» شهري كه در دل صحرا بنا كرده بود گرد آورد. سپس رهسپار شمال شد تا با نيروهاي فرانسوي به نبرد بپردازد. ولي در 1911 سرهنگ ماژن به وسيله مسلسلهاي خودكار، او و افرادش را قتلعام كردند. اين واقعه تاريخي كه از زبان نوجواني به نام «نور» نقل ميشود، بُعدي حماسي به خود ميگيرد. اين نوجوان را نور مينامند زيرا از نگاهش نوري ساطع ميشود كه گويي از ماوراي طبيعت سرچشمه ميگيرد. ساكنان بيابان كه در فضاي بيكران بيابان به سوي قتلگاه خود روان هستند بشريتي اسطورهاي را تجسم ميبخشند. بيابان محيطي است نوراني و شفاف كه هميشه الهامبخش انسانهاي برگزيده بوده است و از نظرگاه نويسنده در آنجاست كه فطرت پاك انساني مجال بروز مييابد. آنها خود را با اين محيط تحملناپذير سازگار كردهاند و به گونهاي فرهنگ و شيوهاي از زندگي دست يافتهاند كه جانشان را با مناظر اطرافشان هماهنگ ميكند و در وجودشان ميل و دري نهفته است كه پيوسته آنان را به حركت درميآورد و به پذيرفتن سه اصل فقر، آزادي و مشاركت واميدارد.
شيخ ماءالعينين در نظر صحرانشينان مردي است كه اين سه اصل را در وجود خود تجسم بخشيده و به آموزش از طريق صلح و دوستي با طبيعت از راههاي سهگانه نماز، تحمل درد و سكوت پرداخته است، با جذبه و رعشه افرادش را مستقيما به «مركز زمين وآسمان» پيوند ميدهد و با دست نهادن بر سر و روي نابينايان، آنها را شفا ميدهد. با مرگ شيخ ماءالعينين و قلعوقمع باديهنشينان، اين حكمت و فرزانگي است كه از بين ميرود.
دومين داستان مربوط به سرگذشت دختر جواني به نام لالا است كه از اعقاب جنگجويان آبيپوش است. او زندگي در محيط بيابان و زندگي در شهرها را يكي پس از ديگري ميآزمايد و سپس به زادگاه خود بازميگردد و در آنجا فرزند دختري به دنيا ميآورد. از طريق اين تجربههاي سهگانه، لالا به گونهاي غريزي فرزانگي نياكان خود را بازمييابد. هنگامي كه در ساحل دريا راه ميرود يا روي تختهسنگي آهكي مينشيند اين احساس به او دست ميدهد كه نگاهي حمايتگر او را در بر گرفته و از او مراقبت ميكند. خواننده داستان به تدريج درمييابد كه اين حضور نامرئي همان شيخ ماءالعينين است كه در لحظه لحظه زندگي لالا همراه اوست و از او حمايت ميكند. لالا در مارسي با جوان عكاسي روبهرو ميشود و به همديگر دل ميبندند. وي براي لحظهاي بيابان و نيز ملتي از ميان رفته را در نظر عكاس بازسازي ميكند. وقايعي كه نور شرح ميدهد زمينهاي حماسي براي داستان لالا فراهم ميكند و هنرمندي لوكلزيو در اين است كه با توانايي فراوان دو دنياي مختلف شهر و بيابان (مدنيت و بدويت) را در برابر هم قرار ميدهد و درباره اولي در ارتباط با دومي به داوري ميپردازد و تجربههاي فردي و شخصي، يعني تجربههاي لالا را همچون خاطرهاي جمعي روايت ميكند. لوكلزيو با رمان بيابان، طرحِ گونهاي «متافيزيك محسوس» را درافكنده است. اين رمان در كارنامه 40 ساله نويسندگي لوكلزيو نقطه عطف مهمي به حساب ميآيد و اتمام حجت و وصيتنامه نويسندهاي سركش و خلاف جريان است با مدرنيته و تمامي دستاوردهاي آن.
* عنوان مقاله برگرفته از نام يكي از مهمترين آثار لوكلزيو است.
بيابان
ژان ماري گوستاو لوكلزيو
ترجمه: آزيتا همپارتيان
ناشر: انتشارات كاروان
چاپ دوم،1387
قيمت: 5500 تومان
دوشنبه 1 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]