گزارشي از هفتمين نشست شعرخواني ستاره‌هاي سحري

واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: «اي اولي كه سكه مردي، تا همچنان به نام تو مانده»/گزارشي از هفتمين نشست شعرخواني ستاره‌هاي سحري
گروه ادب: هفتمين نشست از سري نشست‌هاي ستاره‌هاي سحري در ايام سوگواري امام علي(ع) در فرهنگسراي هنر تهران برگزار شد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران(ايكنا) هفتمين نشست ستاره‌هاي سحري در روزهاي سوگواري مولاي متقيان حضرت علي(ع) با ذكر صلوات بر محمد(ص) و آل محمد(ص) به استقبال شاعراني رفت كه با وجود آزاد بودن موضوع شعرخواني‌ها هر كدام با سوگواره‌اي به نخستين امام شيعيان، علي(ع) پرداختند .

اين شب شعر با قرائت آياتي چند از كلام الله مجيد آغاز شد و با صلواتي بر خاتم الانبياء و المرسلين به استقبال اجراي «علي آبان» شاعر و منتقد نام آشنا رفت.

در ابتداي اين مراسم مجري، با قرائت غزل معروف «اي ازلي مرد براي ابد/ بي تو زمين سرد براي ابد // نام قديمت ز لب حادثه / نعره بر آورد براي ابد » اثر ماندگار مرحوم «دكتر سيدحسن حسيني» كار خود را آغاز كرد و گفت: دوباره شب هاي ماه رمضان بهانه اي شد تا ما دل هاي خود را با خدا آشتي دهيم و در چنين شب هايي روح خود را با انديشه‌هاي علوي پيوند زنيم.

او در ادامه به رسم كسوت به معرفي شاعر كرمانشاهي «كيومرث عباسي قصري» پرداخت و از او براي قرائت شعري دعوت كرد و او نيز بي هيچ مقدمه‌اي به سراغ دو غزل با مطلع‌هاي «كعبه او را بي جهت نگرفت چون جان در بغل / گوهر ناياب را سازند پنهان در بغل // اين فضيلت را كسي غير از علي پيدا نكرد / مي كشد جانانه جان را بين جانان در بغل» و «همه تشنه كرم توايم، به خدا قسم علي اي علي // چو كبوتري كه شود مقيم، به در حرم علي اي علي» رفت.

در ادامه اين مراسم «بهروز قزلباش» با يادآوري هفته دفاع مقدس با دو غزل با مطلع «مي‌رفتي و من ديده دريا كرده بودم /با دوري‌ات نه رفتنت تا كرده بودم //آيينه بي تو ابر بود و مه گرفته /پشت سرت در آينه، ها كرده بودم» و «تو را خمپاره آتش زد و تركش سوخت جانت را //نمي‌بندد كسي زخم دلت را بازوانت را» ياد هشت سال جنگ تحميلي و دفاع مقدس را در ستاره هاي سحري زنده كرد .

هفتمين شب شعر ستاره هاي سحري با قرائت شعر «خدا مي خواست زيباتر بخندي// جدا از هم سر و پيكر بخندي» و غزل «يك كاروان ستاره» با مطلع «شعر بگو شعور جهان را تكان بده //خورشيد ديگري به شب واژگان بده» از «آسيه رحماني» شاعر جوان كشورمان ادامه يافت .

هفته دفاع مقدس بهانه اي بود تا شاعر غريبانه‌هاي حماسه‌سازان هشت سال دفاع مقدس، «پرويز بيگي حبيب آبادي» به بهانه سال روز آغاز جنگ تحميلي با خواندن شعر « آن روزها رفتند / ياران من آن روزها عاشق‌ترين بودند/ مردان ميدان‌هاي مين بودند/ ياران من آن روزها پرواز مي‌كردند / اعجاز مي‌كردند/ درهاي سبز آسمان را باز مي كردند » ياد شهدا را گرامي داشت و با مثنوي «علي را وصف در باور نيايد/ زبان هرگز ز وصفش برنيايد// علي تركيبي از زيباترين‌هاست/ علي تلفيقي از شيواترين‌هاست» به آستان حضرت علي(ع) عرض ارادت كرد.

سودابه اميني شاعر و منتقد خوب ديگر شاعر اين نشست بود كه به قرائت غزل «محراب ابروي محمد جان حيدر/ شرح نبوت مي‌كند ايمان حيدر// از هفت شهر عشق اگر مي‌آيي اي دوست / در آخرين خانه شوي مهمان حيدر» و قصيده‌اي با مطلع « گفتم كه بازي‌گر مشو بازيگري سخت است // گفتي دكان‌داري كنم، بي مشتري سخت است» پرداخت.

«عباس چشامي» ديگر مهمان اين نشست بود كه با خواندن غزل « عكس » با مطلع « نام تو را زياد شنيديم ، در حسرت مرام تو مانده/ اي اولي كه سكه مردي، تا همچنان به نام تو مانده// تو واژه اي به ژرفي دريا، تو مشكلي به هيبت آسان/اي تا هميشه كار قلم‌ها، در بحر عين و لام تو مانده» فضاي جلسه را نوراني كرد .

دكتر «بهروز ياسمي» نيز به خواندن غزل بلندي با مطلع «چگونه وصف كنند عارفان كمالت را// چگونه شرح دهند عاشقان كمالت را» پرداخت.

« سيدحميد برقعي » شاعر جوان ادبيات آييني با خواندن غزلي با مطلع «مولاي ما محافظ و لشكر نداشته است/ ديدار او كه وقت مقرر نداشته است// وقت طواف دور حرم فكر مي‌كنم / اين خانه بي‌دليل ترك بر نداشته است» و يك مربع تركيب بند با مطلع « شنيده مي‌شود از آسمان صدايي كه/ كشيده شعر مرا باز هم به جايي كه // نبود هيچ كسي جز خدا خدايي كه/ نوشت نام تو را نام آشنايي كه» به ساحت امام علي(ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) عرض ارادت كرد .

«امير مرزبان» نيز ضمن گراميداشت ياد شهدا غزلي با مطلع «چادرت خاكي شده برگرد اينجا نيستم// چند سالي مي‌شود تنهاي تنها نيستم» را به مادران شهداي مفقود الاثر تقديم كرد و كار خود را با دو غزل در ساحت قدسي مولي الموحدين علي(ع) با مطلع‌هاي «باز اشك اين غزل مختصر من خوب است/ گريه در آينه مستمر من خوب است/ .../ جبرئيل آمده بر روي علي خيمه زده/ كه مزن بر سر او، بال و پر من خوب است» و « دوباره مسجد و محراب سرشكسته شده/ فقط براي سري كه سحر شكسته شده// نماز آخر درياي عشق طوفاني است/ ميان سجده جبين قمر شكسته شده» هفتمين شب شعر ستاره هاي سحري را به پايان برد .
دوشنبه 1 مهر 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]

[مشاهده در: www.iqna.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 134]