محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844419892
كيفيت نزول و تجلي قرآن كريم
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: كيفيت نزول و تجلي قرآن كريم
خداي سبحان در سوره مباركه ميفرمايد كه ما قرآن را در شب قدر نازل نموديم: و در جاي ديگر نزول قرآن را در شبي مباركميداند: جمع اين دو آيه و برخي آيات ديگر، نشان ميدهد كه قرآن كريم به صورت دفعي در شب مبارك قدر نازل گرديده است.
از سوي ديگر، تاريخ مسلم و شان نزول آيات، نشانگر آن است كه قرآن، به صورت تدريجي و در طي بيست و سه سال نازل شده و در خود قرآن نيز آياتي بر نزول تدريجي اجزاي آن تصريح دارند. در آيه كريمهاي فرموده است: يعني قرآن را متفرق نازل نموديم تا تو آن را به تدريج دريافت كني و به تدريج بر مردم تلاوت نمايي. و در كريمه ديگري، اعتراض كافران را بيان ميفرمايد كه ميگفتند چرا قرآن بر تو، مانند تورات موسي، يكباره نازل نشده؟ خداي سبحان در جواب اين اعتراض. خطاب به رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايد: ؛يعني نزول تدريجي قرآن، براي تثبيت قلب تو است.
بنابراين، ظاهر آيات قرآني در مساله كيفيت نزول قرآن، متفاوت است؛ برخي از آنها بر نزول دفعي و يكباره قرآن و برخي ديگر بر نزول تدريجي و در طول زمان رسالت آن حضرت دلالت دارند. اين معنا از نظر قرآنشناسي مسلم است كه هرگز اختلاف و تعارضي بين آيات كريمه قرآن وجود ندارد؛ چه، اينكه خود قرآن در اين باره ميفرمايد: يعني اگر اين قرآن، از نزد غير خداي سبحان ميبود، به طور يقين، اختلاف فراواني در بين آياتش راه مييافت؛ ولي از آنجا كه از ناحيه ذات اقدس اله است، هيچ گونه تعارض و اختلافي در آن راه ندارد، بلكه هماهنگي و انسجام فوق العادهاي نيز در سراسر آن به چشم ميخورد: .قرآن كريم كه تجلي ذات اقدس اله است، بهترين گفتاري است كه آياتش متشابه و مثانياند. با يكديگر تشابه و هماهنگي و همبستگي دارند، نه تنها اختلاف ندارند، بلكه مكمل و تمام كننده يكديگرند.براي هر كدام از دو دسته آيات ياد شده محملي است كه با محمل ديگر هماهنگ است، براي تبيين انسجام بين آيات مزبور ميتوان چنين گفت: قرآن كريم دو نزول داشته كه يكي به صورت دفعي انجام گرفته است و ديگري به صورت تدريجي، و هر دسته از آيات فوق نيز دلالت بر يكي از اين دو گونهي نزول دارند.
نقد يك نظر
برخي براي جمع نمودن ميان اين دو دسته از آيات، گفتهاند: قرآن كريم تنها يك نزول تدريجي داشته و آياتي كه دلالت بر نزول قرآن در شب مبارك قدر دارند، مربوط به آغاز نزول قرآن است كه در شب قدر صورت گرفته است؛ زيرا شروع كارهاي مهم و متدرج، مبدا تحقق آن به حساب ميآيد، پس به لحاظ مبدا نزول گفته شده كه قرآن در شب قدر نازل شده است.
اين سخن با ظاهر قرآن سازگاري ندارد؛ زيرا ظاهر آنجا كه فرمود: و نيز در سوره مباركه ، كه نخست به قرآن و كتاب مبين قسم ميخورد و سپس ميفرمايد: ما آن را در شب مباركي نازل نموديم، مجموع قرآن مقصود است نه بخشي از آن. علاوه بر اينكه خود قرآن ميفرمايد: نزول قرآن در ماه مبارك رمضان صورت پذيرفته است: و چون شب قدر هم در ماه مبارك رمضان است پس اگر منظور، اولين نزول قرآن باشد نه همه آن، آغاز رسالت بايد در ماه رمضان باشد؛ در حالي كه تاريخ مسلم اماميه بر آن است كه بعثت آن حضرت در ماه رجب واقع شده است. و اگر منظور، آغاز نزول وحي نباشد، اختصاصي براي شب مبارك و ليله قدر نيست؛ زيرا هر بخشي از قرآن در زماني خاص نازل شده است. بنابراين، ماه مبارك و شب مبارك، ظرف نزول تمام قرآن است نه خصوص آيات آغازين آن - وگرنه بايد مبدا رسالت، ماه مبارك رمضان باشد نه ماه اصب رجب - و نه بخشي از مجموع قرآن؛ زيرا در آن صورت، ميان ماه رمضان و غير آن فرقي نميبود.1
بيان علامه طباطبايي
استاد علامه طباطبايي(قدس سره) در تفسير وزين فرمودهاند: قرآن كريم در دو مرتبه نازل شده؛ مرتبهاي از آن بسيط و يكپارچه و مصون از تغيير است و مرتبه ديگرش به صورت تفصيلي و غير بسيط است و صلاحيت تغيير و تحول به گونهي ناسخ و منسوخ و مانند آن را دارد. آنچه در شب مبارك قدر بر قلب مطهر رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نازل گرديده، همان مرتبه بسيط قرآن است و آنچه در طي دوران رسالت بر آن حضرت صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده، همان مرتبه تفصيلي و غير بسيط است كه با ناسخ و منسوخ همراه است.2
اين تحقيق ايشان اگرچه با بعضي از شواهد قرآني و روايي، قابل تطبيق است، ليكن بايد عنايت نمود كه نزول قرآن كريم در شب قدر نميتواند به صورت بسيط محض باشد؛ زيرا به فرموده خود قرآن، شب قدر شبي است كه هر امر حكيم و يكپارچهاي تفريق و تفصيل مييابد: شب قدر، شب تقدير و اندازه گيري و گسترش است و چنين شبي با آن مرتبه از قرآن كه بسيط محض است تناسبي ندارد، و قرآن، مانند امور ديگر، هم داراي مرحله بسيط، واحد، ثابت و مانند آن است و هم داراي مرحله تركيب، تكثير تدريج و نظير آن. آنچه در شب مبارك قدر نازل ميشود ،بايد مناسب با تفريق باشد نه جمع، چون در آن شب هر چيز حكيم و جمع، به صورت تفريق ارائه ميشود.
نزول اجمالي در عين كشف تفصيلي
قرآن كريم داراي سه مرتبه عالي، متوسط و نازل است. مرتبه عالي قرآن همان است كه در مقام لدن و نزد ذات اقدس اله ميباشد؛ مرتبه متوسط قرآن همان است كه در دست است، و مرتبه نازل آن هم عين قرآني است كه لازمه اش الفاظ و مفاهيم است و به صورت عربي مبين تنزل يافته و جامعه انساني در خدمت آن است. مرتبه نازله قرآن به صورت تفصيلي و در طي سالياني نازل شده و اين نزول هم نزولي تدريجي است كه در اين قسمت بحثي نيست. رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در مرتبه عاليه، قرآن را با مرتبه عاليه قلب دريافت كرده اند و در مرتبه نازله، قرآن را با سمع و بصر قلب گرفته اند و در شب قدر، با مرتبه متوسطه قلب.
مرتبه عالي قرآن كه در مقام لدن جاي دارد، حقيقتي بسيط و محض است كه هيچ گونه كثرت و تفصيلي در آن راه ندارد و نزول آن مرتبه، بر وجود مبارك رسول گرامياسلام صلي الله عليه و آله و سلم در شب معراج و بدون واسطه فرشتگان و به صورت مستقيم رخ داده است و آن حضرت در مقاميحقيقت مكنون قرآن را از ذات اقدس اله تلقي نمودند كه فرشته مقرب و جبرئيل امين گفت: .3 مقام مقام قضاي الهي است و همان مرتبه بسيط محض قرآن كه حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم آن را در مقام رفيع و بلند و بدون واسطه دريافت نمودند. قرآن در شب قدر، كه هر قضايي در آن ميشود، توسط جبرئيل كه روح امين است بر قلب مطهر پيامبرصلي الله عليه و آله و سلم نازل شد: .البته در اين مرحله، مرتبه بسيط محض قرآن، از بساطت محض مقام خارج شده است و نوعي تفصيل يافته كه متناسب با شب قدري است كه هر محكميدر آن تفصيل مييابد: .
بنابراين، آنچه در شب مبارك قدر نازل گرديده، مرتبه متوسطي است بين مرتبه عالي بسيط و مرتبه نازل تفصيلي آن. و از اين جهت، چون بسيط است با نزول دفعي در شب قدر متناسب است و چون بسيط محض نيست و نوعي تفصيل در آن وجود دارد، با تقديري بودن شب قدر و تفريق تناسب دارد.4
پاسخ به يك اشكال
با اين بيان، ابهام و اشكال ديگري نيز حل ميشود كه اگر شب قدر، شب اندازه گيري است و لازمه اش عدم بساطت قرآن است پس چرا از كلمه استفاده شده است؟
ماده اگر به باب افعال برود، ميشود و استعمالش بدون قرينه در امور دفعي است نه تدريجي و تفصيلي. و اگر اين ماده به باب تفعيل برود، ميشود و استعمال آن در امور تدريجي و تفصيلي است نه دفعي و يكپارچه و بسيط؛ مگر با شاهد و قرينه.در آياتي كه نزول قرآن را در شب قدر بيان ميدارد از كلمه استفاده شده نه و اين خود مانعي براي اثبات نزول دفعي قرآن در شب قدر است؛ زيرا اگرچه كلمه با نزول دفعي سازگاري دارد و متناسب است ولي با تقديري بودن و تفصيلي بودن شب قدر سازگاري ندارد.
رفع اين مشكل، با بيان گذشته روشن ميشود كه گرچه قرآن نازل شده در شب قدر، امري بسيط و يكپارچه است؛ ولي در عين بساطت و اجمالي كه دارد، واجد نوعي تفصيل نيز هست كه هماهنگ با تقديري بودن شب قدر است و كلمه اگر در اين باره نازل شده است، از جهت جبنه بساطت قرآن در اين شب است. جمع بين اجمال و تفصيل و نيز بين بساطت و تركيب و جمع و تفريق، در بحثهاي آينده روشن ميشود.
شايد آنچه در اين باره رسيده است كه همه قرآن در ماه مبارك و شب قدر يكجا نازل شده ناظر به همين معنا باشد، نه مانند الواح موسي عليه السلام كه به صورت كتاب دفعي و مدون معنوي(نه صوري) بر رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نازل شده باشد. چون چنين نزول دفعي با حكمت تدريجي بودن آنكه در برخي آيات بازگو شد، هماهنگ نيست. البته نزول دفعي آن به اين معنا امتناع عقلي ندارد. ليكن در اين حال آن حكمت ياد شده ناظر به حال امت اسلاميخواهد بود، نه به لحاظ شخص رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم.
تبيين
مقصود از همان بساطت و غير تفصيلي بودن است نه به معناي خلاصه گيري و ابهام. خلاصه گيري از چيزي، همراه با ابهام است؛ مثلا اگر در آغاز بخش خبري گفته ميشود: ، اين خلاصه خبر، مبهم است و نياز به شرحي دارد كه در ميآيد و ابهامش را برطرف ميسازد. پس اجمالي كه درباره نزول قرآن در شب قدر گفته ميشود، از اين نوع نيست. در علم اصول هم مطرح است و آن علمياست كه همراه با دو جهل باشد؛ زيرا در علم اجمالي، اصل جامع ميان دو طرف معلوم است، اما هر يك از دو طرف مجهولند، مقصود ما اين نوع از اجمال هم نيست؛ چون در اجمال قرآن هيچ گونه جهل و ابهاميوجود ندارد، يكپارچه نور و علم است كه فرمود: .
اجمال در اين بحث، در مقابل تركيب و تفصيل، و به معناي بساطت است. براي مثال ميتوان از ملكه اجتهادي و علميفقيه يا حكيم نام برد. ، امري بسيط و مجمل و بي تركيب و تفصيل است ولي مسائل تفصيلي فقه، همگي از آن استخراج و استنباط ميشود و آن امر مجمل كه در قلب فقيه و حكيم وجود دارد، در عين حال كه مجمل و بسيط است، شامل و واجد احكام تفصيلي فقه است.حكيم نيز در مراحل ، ملكه مجملي دارد كه در عين اجمالش، همه مسائل جهان بيني فلسفي را در بر دارد.
در شب قدر، همه معارف قرآن به طور مجمل و بسيط، نظير ملكه اجتهادي در فقه و نظير اقتدار حكيم بر جهان بيني فلسفي، نازل گرديد. بنابراين، در قرآن كريم دوگونه تفصيل ممكن است باشد، يكي تفصيلي تدريجي كه در مرحله نازل قرآن است و ديگري تفصيلي كه در ضمن بساطت وجود دارد كه تفصيل اخير مربوط به قرآن نازل شده در شب قدر است. اين قرآن بسيط در عين حال كه بسيط است، همه كمالات كثير را دارد، اما اين كمالات كثير به نحو لف و بساطت در آن وجود دارند و اين كثرت در طول آن وحدت است و نه در عرض آن. چنين نيست كه اجمال و تفصيلش هم عرض يكديگر باشند، بلكه يكي شامل و واجد ديگري است و بسيط است كه مفصل را در خود دارد و اگر چنين نبود، جمع بساطت و تركيب، و اجمال و تفصيل از يك جهت و در يك مرتبه ممكن نبود و موجب تناقض محال ميگشت.
چند نكته پيرامون شب قدر
پيرامون شب قدر و سر تبرع و برجستگي آن و راز تعدد و كثرت، و رمز تنوع و تحول آن و نكته خفا و ابهام، و معناي قدر و ارزش آن و تاثير ادراك شب قدر، و نيز برخي ديگر از شئون آن به طور اجمال نكاتي بازگو ميشود.
يكم: گرچه هر موجود طبيعي در مخزن غيب الهي داراي وجود عقلي است كه از آن نشئه تجرد معقول به مرحلهي تجسم محسوس تنزل مييابد: و شب قدر نيز از اين اصل كلي مستثني نيست، لذا ميتواند داراي ارزش نفسي باشد، ليكن ارج ظاهري آن به حرمت متزمن آن است كه در اين زمان خاص نزول يافت و آن قرآن كريم است، همان طور كه ارزش مكان به متمكن آن است؛ لذا خداوند سر سوگند به بلد مكه را، تمكن و استقرار رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم كه در آن متمكن بود اعلام داشته و چنين فرموده است: ؛ بنابراين يكي از اسرار براعت و برجستگي ليله قدر نزول قرآن ذوالقدر در آن خواهد بود.
دوم: چون راز براعت زمان همانا حرمت متزمن است و تقدير بر امور از طرف خداوند سبحان داراي حرمت ويژه است و تقدير امور نيز داراي مراتب گوناگون است و هر مرحلهاي از آن در زمان خاص ظهور ميكند لذا تمام آن زمانهاي مخصوص از برجستگي والا برخوردار ميشوند و به عنوان نمونه ميتوان، نيمه ماه شعبان و نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم ماه مبارك رمضان و نيز برخي ديگر از شبهاي وتر آن را ياد نمود كه امور گيتي در اين مراحل، جريان تنسيق خود را باز مييابند. البته آن حرمت خاصي كه براي شب قدر به پاس نزول قرآن است، فقط در شبهاي ماه مبارك رمضان خواهد بود.
سوم: براي اينكه تمام روزها و شبهاي سال، فيض ظرفيت چنين رخداد مبارك را ادراك كنند؛ لذا تقدير امور و نيز تنزل معاني قرآن و مفاهيم عالي آن برابر ماههاي قمري توزيع شده است تا با تنوع و تحول همراه باشد و تمام شبهاي سال از جهت گردش جام تقدير و كاس تنزيل و مناوله آن بهره مند گردند و فيض سيال الهي راكد نگردد، و اگر برابر سال شمسي تنظيم ميشد، چنين اداره كاسي و چنان مناولهاي در كار نبود.
چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اكبر، ليله قدر مختفي و روز قدر مخفي شد؛ زيرا ماء الحياه` در هر كوي و برزني ارزان عرضه نميشود و تاريكي ظلمات از يك سو و جستجوي همرهي همراهي چون خضر عليهالسلام از سوي ديگر و تحمل خطرهاي گوناگون از سوي سوم مقداري از بهاي چنين كالاي سترگ است كه تا تاديه نشود دامن آن به كف نميآيد.
پنجم: معناي قدر و منزلت شب قدر كه بيش از ارج هزار ماه است هرگز به معناي ارزش اعتباري در برخي از دانشهاي بايد و نبايد اعتباري، نخواهد بود، بلكه به معناي ارج وجودي و شدت درجه هستي است كه ارزش دانشهاي بود و نبود است نه بايد و نبايد. البته چنان ارج وجودي كه در حكمت نظري مطرح است پشتوانه تدوين قوانين ارزشي بايد و نبايد فقهي خواهد بود؛ لذا امتثال دستورهاي ديني وسيله مناسبي براي تكامل وجودي روح است.
ششم: چون ارزش زمان به متزمن است هر اندازه سالك واصل، شاهد معناي تقدير الهي از يك سو و شاهد معارف قرآن كريم از سوي ديگر باشد به همان اندازه شرافت وجودي ليله قدر را تحصيل ميكند، يعني همان طور كه درجات بهشت جاودان به عدد آيات قرآن كريم است، مراحل ليله قدر و درجات وجودي آن نيز در گرو ادراك صحيح حقيقت تقدير امور الهي از يك سو و معرفت درست معالي و معاني قرآن كريم از سوي ديگر خواهد بود؛ حتي اگر شب قدر مصون از تعدد عرضي و كثرت همتايي باشد؛ زيرا تعدد مراتب طولي آن محفوظ است.
هفتم: محصول معرفت صحيح متزمن و حاصل ادراك درست زمان سبب شدت وجودي سالك عارف ميگردد كه با آن، طي زمان و زمين ميسورش خواهد شد، نمونه هاي فراواني در قرآن و سنت معصومين عليهم السلام و در تاريخ پيروان راستين قرآن و عترت مشهود است كه جريان صحابي حضرت سليمان در آوردن تخت ملكه سبا از فاصله دور در كمتر از چشم گرداندن از اين قبيل است. جناب شعراني رضواناللهتعاليعليه در پايان كتاب كه تلخيص ابن عربي است، ميگويد: 5 آشنايان به گستردگي آن كتاب عظيم فخيم ميدانند كه مطالعه آن بدون طي زمان، عادتا ميسور نيست.لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه ياد شد، راجع به شدت درجه وجودي شاگردان انبيا و امامان معصوم عليهم السلام بوده، وگرنه مقام وجودي آن ذوات نوري به مراتب بيش از اينها است.
شيخ اشراق و
شيخ اشراق (قدس سره) در پايان كتاب ميگويد: 6 كتاب حكمه` الاشراق سهروردي به تعبير خودش و نيز به تعبير مرحوم صدرالمتالهين، قره` العيون اصحاب معارف در مبدا و معاد است. او ميگويد خلاصه اين مطالب را خداي متعالي، يك شبه به من آموخت. پس ميشود كه يك شبه ره چندين ساله را پيمود و البته هيچ كس مانند رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم ره شش هزار و اندي آيه را يك شبه طي نكرد.
آيات قرآن كريم، خلاصه جهان تكوين است و هيچ حقيقتي در عالم نيست كه قرآن، حاوي آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبناي دلالت باطن. نه تنها شيخ اشراق، بلكه عده ديگري از عرفا و حكماي الهي و اسلامينيز به اين فيض رسيده اند. آنها كه شاگردان ويژه انبيا و اوليايند، گاهي نسيم نفحات الهي به مشام جانشان ميرسد، ليكن گرچه خوش ميدرخشد، ولي دولت مستعجل است و دواميندارد.
اگر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يك شبه راه قرآن را پيمود و خزينه الهي را بازديد كرد، شاگردان آن حضرت نيز با پيمودن راه آن انسان كامل و بزرگ ميتوانند بسياري از معارف قرآني و جهان بيني را يك شبه بفهمند و بيابند. اين راه به روي انسانهاي سالك بسته نيست، ليكن شرطش آن است كه: اگر اين خود ظاهري به ميخانه رفت و لعل ناب به جوش آمد و انسان، از راه دل سفر كرد و در معرفت نفس كوشيد، ميتواند شب قدري داشته باشد و بخشي از انوار الهيه را اجمالا بيابد كه تفصيلش كتابي باشد.
همان طور كه اصل حقيقت قرآن بدون حجاب، مشهود پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و نيز كسي كه به منزله جان پاك آن حضرت است ميباشد و براي انسانهاي عادي در حجابهاي لفظ و مفهوم ذهني و وجود مثالي يا برتر از آن ظهور ميكند، روزي نيز كه تاويل قرآن محقق ميگردد وبهشت كه درجات آن به عدد آيات قرآن است، به چهره اولياي الهي گشوده ميشود، حقيقت اهل بيت عليهم السلام كه همان حقيقت قرآن است و هرگز از يكديگر جدا نميگردند، بدون حجاب براي خودشان روشن است و در پرده حجابهاي گوناگون، براي ساير اهل بهشت كه در معنا اهل قرآن بوده اند ظهور ميكند.
شايد از همين جهت است كه شعراني در از محيي الدين و شيخ ابن ابي منصور نقل ميكند كه اصل شجره طوبي در منزل امام علي بن ابي طالب عليهالسلام است؛ چون درخت طوبي حجاب مظهر نور فاطمه زهرا عليهاالسلام است و هيچ خانه و مكان و درجهاي از درجات بهشتهاي هشت گانه نيست مگر آنكه در آنجا، فرعي از شجره طوبي است.
شب، براق عروج سالكان
بخش مهمي از فيوضات معنوي و الهي، طبق بيان قرآن كريم، در شب افاضه شده است. تنزل قرآن در شب پربركت و مبارك قدر است: ، ، اسراء و معراج انسان كامل نيز در شب است: موساي كليم عليهالسلام نيز شبانه در محضر خداوند به ضيافت و مهماني ميرود: چهل شب، مهمان خداوند بود و از فيوضات الهي بهره مند گرديد كه تورات نيز از آن جمله است. گرچه انسان در روز، هم در محضر خداست ولي فيض شب، بهره خاصي است كه نصيب انسان ميشود. حضور و توجه و تمركز انسان در شب زياد است و همين سبب قوت و ازدياد فيض ميشود.
نشئه زندهداري شب و مناجات و دعا و خضوع شب، نشئه خاصي است كه با خضوع و مناجات و ذكر روز فرق دارد: و به همين جهت است كه خداوند به رسول خود فرمود: سحر خيز باش و شب را از دست مده؛ زيرا كه نافله شب، خضوع و حضور شب، بعثت تازهاي است براي تو و اگر ميخواهي كه به مقاميوالا و محمود مبعوث شوي، شب را رها نكن.
روايت امام حسن عسكري(ع)
يكي از بيانات امام يازدهم، حسن بن علي عليهما السلام كه استاد علامه طباطبايي(رضوان الله تعالي عليه) آن را بسيار پرفروغ و روشن و از غرر احاديث ميدانستند اين است كه فرمودند: .7اگرچه همه روايات اهل بيت عليهم السلام نور است، ولي در بين سخنان آن بزرگان، بعضي نوراني ترند و از غرر روايات شمرده ميشوند و اين روايت شريفه نيز از همان سنخ است. حضرت ميفرمايد: با مركب روز كه سبح طويل دارد: نميشود اين سفر سنگين را طي نمود. بايد شب را مركب پرتوان خود در اين سفر الهي قرار داد.
تلاوت قرآن و خضوع در حضور خداوند، و محاسبه اعمال گذشته و تصميم قطعي براي آينده، در دل شب تار ميسرتر است و لذا مردان الهي حداكثر بهره را از شب ميبرند، ، ،9 ،10 11استاد حكيم، الهي قمشهاي رضوان الله عليه كه اهل معنا و تهجد و عرفان بود، چنين سروده است:
چه خوش است يك شب بكشي هوا را
به خلوص خواهي زخدا ،خدا را
به حضور خواني ورقي ز قرآن
فكني در آتش ،كتب ريا را
شود آنكه گاهي بدهند راهي
به حضور شاهي چو من گدا را
پينوشتها:
1 - براي تحقيق بيشتر، رك: تفسير تسنيم، ذيل آيه185 سوره بقره.
2 - الميزان، ج 2، ص 15 - 18.
3 - بحار، ج 18، ص 382.
4 - شايد بتوان اين مطلب را از بحث استاد علامه (رض) درباره آيه اول سوره هود استفاده كرد.
5 - ص 201.
6 - حكمه`الاشراق، ص 403، نقل به مضمون.
7 - بحار، ج 78، ص 379، ح 4.
8 - نهج البلاغه: خطبه192 ، بند 136.
9 - نهج البلاغه، خطبهي193.
10- همان، نامه 45، بند 30.
11- همان، حكمت 104.
برگرفته از: تفسير موضوعي قرآن، تاليف آيت الله جوادي آملي،نشر اسراء
يکشنبه 31 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 618]
-
گوناگون
پربازدیدترینها