واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دفاع مقدس ، تجلي ميهن دوستي و شهادت طلبي يك ملت
داخلي. اجتماعي. دفاع مقدس.
گزارش از: ناهيد ابراهيمي
دفاع مقدس، تجلي ميهن دوستي و شهادت طلبي يك ملت ، اوج غيرت ديني، عرق ملي و مردانگي دلاوريها و شجاعتهاي مردم ايران زمين است.
مردمي تاريخ ساز، حماسه ساز، شجاع و غيرتمند كه تن در برابر گلوله سپر كردند و جان در زير تانك دشمن، تا بجنگند با اهريمن زمان و دژخيم روزگار.
مردمي از جنس ايمان و مقاومت، از جنس شور و شعور، با صلابت و محكم دست در دست هم و پشت به پشت هم، زن و مرد، پير و جوان دلاورمردانه از اين ديار دفاع كردند.
صداي انفجارهاي پي در پي، شكستن ديوار صوتي توسط جنگندهاي دشمن، گريه كودكان و شيون زنان در هياهوي بمبارانهاو آتش بازي دشمن، سالهاي آوارگي، سالهاي خوب پيروزي، سالهاي ماناي غرور آفريني ملت ايران ياد باد.
كرانه اروند و شورش، جزيره مجنون و خاطراتش، خرمشهر و صلابتش، مهران و مقاومتش، آبادان، اهواز و بالاخره همه جاي ايران صحنه دفاع بود و جنگ خون.
اينجا هم مثل هم بودند يكي خانهاش آوار شده بود و ديگري فرزند از دست داده بود، يكي پايش قطع شده بود و ديگري بر تن غرق خون اعضاي خانوادهاش مويه ميزد.
كدام را به آغوش بكشد، براي كدام زجه بزند، داغ كدام لاله را بر دل نقش بنندد كه يكي از يكي عزيز تر بودند و مهربانتر، چه افرادي كه چند تن از اعضاي خانوادهاشان در بمبارانهاي هوايي دشمن به ملكوت رسيدند.
اينجا از خاك تا خدا راهي نبود، تنها راه يك قدم و آن هم پا گذاشتن بر روي نفس دنيايي بود و بعد غرق در شور و شعور، افتخار آفريني و حماسه سازي. اينجا تا خدا راهي نبود، تنها عشق ميخواست و مشتاقي، از هيچ تا همه چيز از نيستي تا هستي و از پستي تا اوج فاصلهاي به اندازه يك نگاه بود، فاصلهاي به نزديكهاي دلهاي مردم كه همه در اين بحبوحه مهجوري مانده بودند چيكار؟
نه از سرزمين خود ميتوانستند دست بردارند و جان در كف دست به جاي پناه برند و بيتوجه به آب و خاك خويش شوند، نه با دست خالي توان مقاومت در برابر غول قوي اهريمن داشتند، اما باز مرحبا به غيرت و همت اين مردم كه همدل شدند و همصدا همچون روزهاي خوب پيروزي، روز يوم الله، روز ۲۲بهمن.
مرحبا به اين عظمت وجودي به اين شجاعت و همت، به اين ايثار و مقاومت، اينجا اگر دستمان خالي از گلوله بود ميشد براي دفاع از ميهن و هميهن تن را ناچيز شمرد و همچون نوجوان ۱۳ساله شهيد "حسين فهميده" به زير تانك رفت تا شجاعت و غيرت مردم ايران را با تني بيجان فرياد زد.
مظلوميت مردمي بيپناه در سردشت و حلبچه و فاو كه بيهيچ جرم و جنايتي سندي مانا از جنايات ابرقدرتهاي خود خواه شدند و در برابر بمباران شيمايي دشمن جان باختند.
اينجا همه پر كشيدند و زمين را در زير بالهاي خود به اسارت گرفتند، زيرا كه آرزوي پرواز داشتند به ملكوت به اوج و اشتياق پريدن براي رهايي و آزادي.
سالهاي ترس و دلهره، سالهاي سخت اسارت، سالهاي شكنجه و درد، سالهاي دوري و مهجوري از ديار و يار، روزهاي سخت به اسارت رفتن سرزمين، روزهاي غارت و نامردي، روزهاي تلخ شيون زنان و مويه مادران فرزند از دست داد.
گويي سياهي آمده بود و همه جا را غم گرفته بود، گويي از آبادي و آباداني خبري نبود تا چشم كار ميكرد، آوار بود و ويراني، ديوارهاي به خون نشسته، سقفهاي ويران شده، ديوارهاي ترك برداشته، نخلهاي بيسر، همه جا ماتم بود و همه جا سايه ديو سياه سايه افكنده بود.
اينجا صداي كودكان بيمادر، بچههاي يتيم، ناله دختران بيپناه، زجه پيرزنان عزيز از دست داده، صدايي غريب نبود، گريه بود و شيون و آه.
سالهاي دفاع مقدس، همهاش روايت عشق است و ايثار، روايت شهادت است و شهامت، روايت گلوله است و خمپاره و مين، روايت روزهاي سخت و سرد زمستان آوارگيها و خمودنها در زير چادر، روايت شيرين پيروزي، روايت ايثار و عشق بازي، همه آن سالها را بايد لحظه لحظه مرور كرد، به خاطر آورد و به تصوير كشيد.
فراموشي آن روزها، آن دوران، آن سالهاي سخت استقامت با دستان خالي و فرستادن تنهايي در برابر گلوله، انتخاب شدن براي معامله با خدا، افتادن روي سيمهاي خاردار، تخريب چي شدن با تنهاي پاره پاره براي عبور از معابر ميدان مين تا به عمليات برسند دلاورمردان، آن روزهايي كه تنها پل ميشد و جانها سپر، به راستي كه فراموشي و از ياد بردن آن خيانت است.
فراموشي و از ياد بردن دوران طلايي دفاع مقدس خيانت است و جنايت، زيرا افرادي كه از اين دوران چيزي به خاطر ندارند، سختي و خوشي آن روزها را حس نكردهاند، اگر در غفلت و بيخبري بسر برند دچار بحران ميشوند، دچار فاصله از ارزسها ميشوند.
نگذاريم لحظه لحظه آن دوران از قلم بيفتد، بايد همه را به تصوير كشيد تا جوانان و نوجوانان امروز بدانند آن روزها چه بود و چگونه گذشت، همه اينهايي كه امروز نام كوچهها را مزين كردهاند و تصاويرشان بر در و ديوار كشيده شدهاند بايد معرفي شوند، بايد لحظه لحظه دلاورمردي زاهدان شب و شيران روز عرصه نبرد به تصوير كشيده شود و به روايت درآيد.
نگذاريم، فراموش شود آن همه ايثار و عشق، اگر تكه ناني بود براي همه بود، آن روزهايي كه همه باهم ميگريستند، ميشكستند باز خم به ابرو نميآوردند و ميجنگيدند تا پاي جان، ميجنگيدند تا پيروزي، همه آن روزها را بايد گفت و شنيد و ديد.
ويرانيها، خرابههاي جنگ، عقب ماندگي از توسعه، ترس و دلهره و فشارهاي عصبي كه اكنون گريبانگير بسياري از مردم جنگزده در مناطق جنوب و غرب كشور كه آماج لحظه لحظه تير و توپ و گلوله و خمپاره و موشك بودند، همه آثار جنگ است.
بايد به تصوير كشيد، زجر و درد يك رزمنده يا شهروند را كه شيميايي شده و براي نفس كشيدنش اكنون با دنيا ميجنگد، بايد بر ملا كرد دستها، پاها، همه تنهاي پاره پاره با تركش و مين و خمپاره، دنيا بايد بداند كه در هشت سال دفاع مقدس در ايران چه گذشت.
در هشت سال كه امروز افتخار و غرور ملي ماست زيرا كه اجازه نداديم يك ذره از خاك وطنمان پايمال شود و به دست دشمن بيفتد چه معاملههايي صورت گرفت.
اينجا در برابر دشمن كه در غرب و جنوب بود و اين مناطق را مورد هجوم قرار داده بود، كرد و ترك و لر و فارس معني نداشت، اينجا يك قلب شده بود، همهاش ايران بود و ايراني، همهاش ايمان بود و عشق و جانبازي، همدلي فداكاري، پير و جوان و زن و مرد همه همدل شده بودند تا استقامت كنند و دفاع از حريم و ميهن و اصالت و تمدن و ايمان خود.
ياد باد با افتخار و غرور، ياد باد با احساس شادماني و شور، ياد باد ياد همه عزيزان شجاع كه مردان مرد بودند و ايثارگران بيمنت زمان خود، ياد باد لحظه لحظه هشت سال دفاع مقدس.ك/۴
يکشنبه 31 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 153]