واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: به تصوير كشيدن واقعيت در سينماي جهان
علي نژاد- 20 دسامبر سال 1968 دو نوجوان ساكن سن فرانسيسكو به قتل رسيده اند و سپس در نيمه شب چهارم جولاي 1696 زوجي جوان در يكي از شهرك هاي نزديك سن فرانسيسكو مورد حمله قرار گرفتند و در 31 جولاي نامه هايي پر رمز و راز و كدبندي شده به دفتر سه تا از روزنامه هاي سن فرانسيسكو رسيد كه هر يك حاوي قسمتي از يك نامه پيچيده و سر بسته بود، نويسنده در نامه هايش با تهديد خواسته بود كه پيام سربسته اش را در صفحه اول آن روزنامه ها چاپ كنند، در نامه هاي بعدي نويسنده نامه را با اين جمله آغاز كرده بود:
اين زودياك است كه با شما حرف مي زند و...
نامه هاي پي در پي زودياك با علايمي از جنايت هاي انجام شده به طور پي در پي براي روزنامه ها فرستاده مي شد يكي از كساني كه حوادث مربوط به زودياك را دنبال مي كرد»رابرت گري اسميت« كاريكاتوريست يكي از روزنامه ها بود كه پس از به بن بست رسيدن تحقيقات پليس و اف.بي.آي، خودش آستين بالا زد تا اين معما را حل كند و پرده از راز قاتل بردارد.
در سال 1968 گري اسميت، كتاب مستند خود، زودياك را منتشر كرد كه در آن به سرنخ هاي موجود و مجهولات اتفاق هاي پيرامون قاتل پرداخته بود و بعد از مدت ها اين كتاب منبع و پايه و اساسي شد كه ديويد فينچر براي شناخت اقتباسي خود زودياك از آن استفاده كرد.
ديويد فينچر در اوايل دهه 1970 هفت سال سن داشته و مثل خيلي ديگر از اهالي سرزمين سن فرانسيسكو از نزديك آن ترس و دلهره حاكم بر شهر را حس كرده است.
او در جايي در مورد اين كابوس گفته است: زودياك نمونه اي بارز از يك لولوخورخوره بود »اگر در آن زمان در آن جا زندگي مي كرد، وحشتي بچگانه وجودت را فرا مي گرفت كه به نوعي خودت به آن دامن مي زدي، وقتي بچه اي درام ماجرا را بيشتر هم مي كني اما فينچر در دور و درازترين آرزوهايش هم تصور نمي كرد روزي در آينده با كارآگاهان و بازماندگان، اين ماجرا از نزديك صحبت كند و پيرامون معروف ترين قاتل بچگي و زندگي اش فيلم بسازد.
اين فيلم بر اساس دو كتاب و انبوهي از مطالعات ساخته شده است.
»رابرت گري اسميت« نويسنده كتاب زودياك در كتابش نوشته است: حروف يوناني، رمز مورس، حروف نمادين هواشناسي، حروف الفبا، سيستم پيام رساني، نشانه هاي ستاره شناسي، اين ها همگي معجون نامه هاي دست نويس و سربسته اي را تشكيل مي دادند كه با ماژيك آبي نوشته و براي روزنامه ها ارسال شدند.
كدشكن هاي سيا، اف.بي.آي، آژانس امنيت ملي و اطلاعات نيروي دريايي گيج شده بودند، آن ها كدهاي قاتل را نتوانستند رمزگشايي كنند.
به گفته ديويد فينچر حتي با گذشت 35 سال پس از وقوع آن حوادث، هنوز كسي از حقيقت ماجرا سر در نياورده است.
در سال 1969 هاردن ها، زن و شوهري كدشكن كه از سر تفريح سعي كرده بودند نامه هاي سربسته قاتل را رمزگشايي كنند، 312 نشانه نمادين پيدا كردند كه انگيزه هاي زودياك را در اختيار ما گذاشت آن ها موفق به انجام كاري شدند كه هيچ يك از سازمان هاي اطلاعاتي از عهده اش برنيامده بودند.
»گري اسميت« كتاب هاي قديمي راجع به كدها و پيام هاي سربسته را زير و رو كرد و دريافت كه قانون از برخي الفباي تصويري قرن 13 به نام »الفباي زودياك« استفاده مي كند.
وي ضمنا پي بردكه همه كتاب هاي مربوط به كدها و رمزها از كتابخانه هاي منطقه اي سن فرانسيسكو ربوده شده است.
جالب است بدانيد فينچر فيلمش »زودياك« را با دوربين ديجيتال فيلم برداري كرده است.
تنها تفاوت فيلم با كتاب اين است كه در كتاب »گري اسميت« فقط يك روايتگر است اما او در فيلم قهرمان داستان است و همه ماجراها پيرامون وي اتفاق مي افتد.
»جلينهال« بازيگر نقش »گري اسميت« به مدت دو ماه با او زندگي مي كرده است تا بتواند به طور برجسته و موفقي با شناخت كامل نقش خود را ايفا كند.
»زودياك« پخته ترين و كامل ترين اثر حرفه اي ديويد فينچر است كه با طرح معماهايي در مورد قاتل واقعي دهه 1960 ذهن بيننده را درگير مي كند و او را نيز در حل معما دخيل مي كند حل معمايي كه تا به امروز هنوز جنبه هاي تاريك و شناخته نشده اي دارد.
فيلم با صحنه تاثيرگذار و قتل دو نوجوان در يك پاركينگ آغاز مي شود و سپس يك ماه بعد را نشان مي دهد كه قاتل نامه هاي كددارش را به روزنامه ها مي فرستند و در صحنه بعد به زوج جواني در كنار رودخانه حمله مي كند (اين سه برداشت تنها قسمت هايي از فيلم است كه قاتل محوريت روند داستان را بر عهده دارد) بعد از شناساندن قاتل به بيننده فينچر به روايت دغدغه ها و درگيري هاي افرادي كه سعي در كشف »زودياك« دارند، مي پردازد.
كانون و هسته اصلي فيلم از لحاظ موقعيتي و مكاني دفتر روزنامه اي مي باشد كه گري اسميت در آن كار مي كرده است، فضاسازي ها و طراحي هاي و صحنه هاي فوق العاده و هوشمندانه صورت پذيرفته است به طوري كه در تمام جزئيات فاكتور زمان در نظر گرفته شده است، »ديويد فينچر« حتي در رنگ لباس ها، ميزها و صندلي ها هم پاي بند و وفادار به اسناد و عكس هاي موجود بوده است.
دلهره و ترس در فيلم نيز از جنس همان ترسي مي باشد كه در زمان »زودياك قاتل« بر سن فرانسيسكو حاكم بوده است و اين موفقيت در امر به تصوير كشيدن اين دلهره واقعي به علت بزرگ شدن و حس كردن نگراني ها و فضاي حاكم آن زمان توسط فينچر، مي باشد.
نقش آفريني ها و انتخاب بازيگر (از مهم ترين تا كم رنگ ترين نقش ها) همه بي عيب و نقص و حساب شده مي باشند.
چيزي كه »زودياك« را موفق كرده است، اين است كه توانسته به طور حيرت آوري حال و هواي سن فرانسيسكو در زمان زودياك قاتل را به طور كامل و مشابه روايت كند.
اگر دوباره سراغ اين فيلم سينمايي رفتيد (مي گويم دوباره چون يك بار تلويزيون، شبكه (3) در برنامه صد فيلم »زودياك«را پخش كرده است) حتما موسيقي فيلم را با دقت بيشتري گوش دهيد.
موسيقي همگام و همراه با روند فيلم و صحنه هاي اكشن ماجرا، كه باعث مي شود حس موجود در فيلم بيشتر و پررنگ تر در مخاطب تجلي پيدا كند.
يکشنبه 31 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]