محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846096027
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران-خبرگزاري ايسكا نيوز:روزنامه هاي جام جم ، دنياي اقتصاد ،آفتاب يزد ، اعتماد ملي ، رسالت ، صداي عدالت ، قدس ، كارگزاران ، كيهان و مردم سالاري در سرمقاله هاي امرو زخود به مسائل مهم سياسي روز داخلي و خارجي پرداختند.
به گزارش روز شنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكا نيوز "سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
**جام جم :آتشي كه خاموش شد
روزنامه جام حم در سرمقاله امروزخود در خصوص سخنان رهبر معظم انقلاب در نماز جمعه تهران نوشت: سخنان رهبر انقلاب در نماز جمعه ديروز همچون هميشه منشأ آرامش و امنيت رواني و سياسي جامعه و مردم گرديد. رهبر معظم انقلاب وحدت مردم، نخبگان و مسوولان را از جمله واجبترين امور دانستند و از همه بويژه نخبگان و سياسيون خواستند تا انرژي و توان خود را صرف پيگيري مسائل جزئي و اظهارنظرهاي غلط و پوچ نكنند.
در هر حال انتظار رهبر انقلاب آن است كه امروز و فردايمان متفاوت از ديروزي باشد كه اختلاف و منازعه، فضاي كشور را از توجه به نيازهاي اصلي مردم دور نگه داشته بود.
مجلس و نمايندگان محترم نيز تكليفي جديد برعهده دارند كه با توجه به تدين و اعتقاد آنان به فصلالخطاب بودن سخنان رهبري به وظايف خود عمل خواهند كرد.
دولتمردان نيز با عنايت به حساسيتهاي ماههاي پيشرو بايد از بهانه دادن به ديگران بپرهيزند تا اين غفلتها ضمن زائل نكردن فرصتهاي خدمتگزاري، زمينه تضعيف دولت را نيز فراهم نسازد.
**دنياي اقتصاد :نقد يارانه نقدي
روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله امروز خود در خصوص طرح تحول اقتصادي مي نويسد:
مشاور محترم اقتصادي دولت در نشست شوراي اداري خوزستان با انكار تورمزا بودن طرح تحول اقتصادي گفتهاند:
«قرار نيست پول اضافي به بدنه اقتصاد تزريق شود، تورم وقتي ايجاد ميشود كه شما پولي را بدون محاسبه آثار نقدينگي و تورم ناشي از آن وارد پيكره اقتصاد كنيد. در طرح تحول قرار نيست ميزاني پول ميان مردم توزيع شود تا بدين وسيله نقدينگي و به تبع آن تورم را افزايش دهيم». اينكه بپذيريم «مشاور اقتصادي» دولت در جريان طرح تحول اقتصادي مورد نظر رياستمحترم جمهوري قرار ندارد، عقلاني نيست و لذا طبيعي است كه ايشان را به تبع مسووليتشان فردي آگاه از جزئيات طرح تحول اقتصادي بدانيم. اگر مفهوم طرح هدفمند كردن يارانههاي انرژي اين باشد كه دولت تفاوت قيمت حاملهاي انرژي را از مصرف كنندگان دريافت و به تمام يا بخشي از مصرف كنندگان بپردازد؛ بنابراين لازم است طرفين درآمد و هزينه بوجه عمومي دولت به ميزان تمام يا بخشي از 90هزارميليارد تومان تفاوت محاسباتي قيمت حاملهاي انرژي افزايش يابد و از آنجا كه بودجه دولت نقدي است، بنابراين دريافت و پرداخت دولت به ميزان حذف يارانه حاملهاي انرژي افزايش خواهد يافت.
ممكن است گفته شود دولت ابتدا حاملهاي انرژي را گران ميكند و سپس از محل فروش اين حاملهاي انرژي به تمام يا بخشي از مردم يارانه نقدي پرداخت خواهد كرد. بايد گفت كه با ارقام مورد نظر چنين راهكاري غيرممكن است، زيرا براساس رابطه مقداري پول حاصلضرب پول موجود در جامعه در سرعت گردش پول معادل پولي كالاي مورد معامله در يك كشور است. بنابراين اگر قرارباشد ارزش معاملات كشور را 90هزارميليارد تومان (حدودا معادل يك سوم توليد ناخالص داخلي) افزايش دهيم، ناچاريم طرف ديگر رابطه يعني پول را به همين ميزان بالا ببريم، يعني پول جديد به اقتصاد تزريق كنيم.
حال اگر اصرارباشد كه بدون تزريق پول جديد قيمت حاملهاي انرژي را افزايش دهيم در آن صورت مردم براي تامين حاملهاي انرژي مورد نياز خود ناچار خواهند بود از مصارف ديگر صرف نظر كنند كه در اين صورت به هر ميزاني كه اين اتفاق بيافتد بر روي توليدات واقعي كشور اثر كاهشي خواهد داشت و لذا ايجاد ركود اقتصادي نتيجه محتوم چنين تصميمي خواهد بود.
با اين ترتيب براي حذف يارانه حاملهاي انرژي و پرداخت نقدي آن به مردم حتما نياز به تزريق پول اضافي خواهد بود كه اين تزريق اگر يكباره صورت گيرد، طبق محاسبات مركز پژوهشهاي مجلس فقط براي حدف يارانه بنزين و گازوئيل و رساندن قيمتهاي آنها به نرخهاي وارداتي ، 7/48درصد به تورم پايه سال 86 اضافه خواهد شد كه بديهي است اگر حذف يارانه گاز و برق را نيز به آن اضافه كنيم جهش تورمي به مراتب بيش از آن خواهد بود.
پرداخت نقدي يارانهها آنهم در چنين حد و اندازههايي ميتواند به افزايش مصرف طبقات كم درآمد منجر شود، زيرا اين طبقات به دليل كمبود درآمد هرچه دريافت اضافي به عنوان يارانه نقدي داشته باشند مصرف خواهند كرد كه اين مصرف اضافي قيمت ساير كالاها را افزايش خواهد داد و اگر دولت قصد آنرا داشته باشد كه يارانه نقدي را به دهكهاي بالاي درآمدي پرداخت نكند، اشخاص متعلق به اين درآمدها از مصرف خود آنچنان نخواهند كاست و مابهالتفاوت قيمت حاملهاي انرژي را از پس انداز خود خواهند پرداخت كه در اينصورت تاثير تورمي چنين حالتي بيشتر نيز خواهد بود.
به طور قطع راهكار هدفمند كردن يارانهها به خصوص يارانه حاملهاي انرژي فقط از طريق افزايش درآمد واقعي اقشار كمدرآمد از محل درآمدهاي ناشي از افزايش قيمت اين حاملها، ميباشد و همانطور كه در ماده 3 كنارگذاشته شده قانون برنامه چهارم پيشبيني شده بود درآمد حاصل از افزايش قيمتها بايد صرف هزينههاي تامين اجتماعي و افزايش رفاه اجتماعي مردم شود، زيرا پرداخت نقدي يارانهها خيلي سريع با تورم ناشي از افزايش قيمتهاي ساير كالاها خنثي شده و در سرنوشت اقشار كم درآمد اثر معكوس به جاي خواهد گذاشت.
اجراي سياستهاي كلي اصل 44 قانون اساسي به همان صورتي كه توسط مقام معظم رهبري ابلاغ شد بايد در صدر تحولات اقتصادي دولت قرار ميگرفت، زيرا بدون اجراي بي تبصره اين سياستها هر نوع درآمد اضافي ناشي از افزايش حاملهاي انرژي به چاه بيانتهاي تصديگري دولتي سرازير خواهد شد و منابعي براي تامين رفاه طبقات كم درآمد باقي نخواهد ماند.به نظر ميرسد ايده پرداخت نقدي يارانهها از همين عدم اعتماد به خود سرچشمه گرفته باشد.
**آفتاب يزد:اشكال در جاي ديگر است!
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود كنفرانس مطبوعاتي رييس جمهور را با خبرنگاران موضوع قرار داد و نوشت:
در آخرين گفتگوي عمومي رئيس جمهور با خبرنگاران، نكات زيادي وجود داشت. البته در يك نگاه كلي، اين گفتگو از جهت ايجاد امكان براي طرح سوال اكثر خبرنگاران و تمديد زمان مصاحبه به احترام اصحاب رسانه، قابل تقدير بود. اما ضعف عمومي حاكم بر اكثر گفتگوهاي رئيس جمهور ،در اين گفتگو نيز به چشم ميخورد. او در اين مصاحبه نيز بارها از كساني نام بردكه بدون آنكه مشخص كند چه عاملي باعث شده است طيف مخالفان دولت – در ميان فعالان سياسي و رسانهها– هر روز در حال گسترش باشد؟
در گفتگوي روز پنجشنبه،يك خبرنگار اظهار نظر برخي مسئولان غيردولتي نظام را به رئيس جمهور يادآوري كرد كه آمارهاي آنها در مورد برخي تحولات اقتصادي كشور تفاوت عمدهاي با ادعاهاي دولت دارد. اما قبل از آنكه كلام خبرنگار به صورت كامل منعقد شود، احمدينژاد او را موردخطاب قرار داد و از او پرسيد كه البته براي نگارنده مشخص نيست كه چرا در يك حكومت زميني، عنوان به نحوي تحقير آميز توسط رئيس جمهور بيان مي شود؟ مگر رئيس جمهور فعلي، سه سال وچند ماه قبل با دست گذاشتن بر ضعفهاي دولتهاي پيشين به رقابت با ساير كانديداها نپرداخته و از همين طريق به مسئوليت فعلي نرسيده است؟ اما سوال مهمتري كه بايد به آن پرداخت بررسي اين نكته است كه چرا بهزعم رئيس جمهور، دايره رقابت با دولت نهم هر روز در حال گسترش است؟ سخنان رئيسجمهور نشان ميداد كه ايشان از انتقادها،اعتراضها و مخالف خواني ها با دولت خود– كه آنها را سياه نمايي مي ناميد– اطلاع كامل دارد .پس لابد ايشان برليست منتقدان، معترضان و مخالف خوانها نيز مسلط است. انتقاد از فقدان استراتژي در دولت نهم و ادعاي عدم وجود تئوري اقتصادي در اين دولت، اخيرا توسط كساني مطرح شده و ميشود كه در سالهاي قبل با رفتار حمايت آميز نسبت به دولت، اعتراض شديد همكاران خود در مجلس را برميانگيختند. از همه اينها بالاتر، اعتراض و مخالفت با بعضي اقدامات دولت، موجب جدايي كليديترين عناصر كابينه از دولت نهم گرديد . اين جدايي كه از ماهپاياني نخستين سال فعاليت دولت نهم آغاز شد هم وزارتخانههاي اقتصادي كابينه را تحت تاثير قرار داد و هم دستگاههاي سياسي را.
اعتراضات و انتقادهاي هر روزه عدهاي از علما، ائمه جمعه و رسانههاي اصولگرا به عملكردهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دولت آن قدر آشكار است كه هيچكس ياراي تكذيب آن را ندارد. آقاي رئيس جمهور معتقد است دولت او ، بسياري از مشكلات مردم را حل كرده است. او در مصاحبه اخير نيز برافزايش قدرت خريد سه دهك پايين جامعه تاكيد كرد و از افزايش روز افزون سرمايهگذاريهاي خارجي در كشور سخن گفت كه قاعدتا نخستين ثمره اين سرمايهگذاريها، افزايش سطح اشتغال و كاهش بيكاري در كشور است.اگر وضعيت اقتصادي كشور همانگونه باشد كه همكاران آقاي رئيس جمهور به او گزارش مي كنند، قطعا آمار سازي رقباي دولت نهم، فقط آنها را در ميان مردم رسوا خواهد كرد و لذا حاميان آقاي رئيس جمهور بايد از اين رقبا خوشحال باشند.
البته به نظر مي رسد همه منتقدان، تاكنون گرفتاريهاي زيادي براي سران دولت نهم ايجاد كرده است. همين باعث شد كه رئيس صدا و سيما نيز شخصا به ميدان بيايد و علي رغم رويه هميشگي در حمايت هاي بي سابقه و گاه غير موجه نسبت به دولت، از رئيس جمهور بخواهد در گزارش هاي دريافتي از مشاوران، بازنگري كند .
رقيب دانستن همه منتقدان، در سال 85 در يك سوژه ديگر هم خود را آشكار ساخت . در آن سال، چند تن از علما و مراجع تقليد نسبت به يكي از دستورات رئيس جمهور معترض شدند . بعد از اين اعتراض ها، چهره فرهنگي نزديك به دولت به علما يادآوري كرد كه ! دكتر احمدي نژاد انتقادها از برخي آمارهاي دولتي را رقابت با دولت خود دانست و براي اثبات اين ادعا اظهار داشت: اين آمار ها توسط همان دستگاههايي ارائه ميشود كه در زمان مسئوليت منتقدان فعلي،آمار دهي ميكردند. اما آيا واقعا جايگاه آن دستگاهها نسبت به سالهاي گذشته تغيير نكرده است؟ اظهار نظرهاي چندماه اخير كه توسط دومين رئيس كل بانك مركزي در دولت نهم بيان گرديده است و اظهار بي اطلاعي او از بعضي تحولات اقتصادي و يا تاخير او در ابلاغ بعضي مصوبات اقتصادي دولت، چه مفهومي دارد؟ تغيير ساختار سازمان مديريت و انحلال بعضي شوراهاي عالي با كدام هدف در دولت نهم صورت گرفت؟
رهبري نظام، ديروز همه فعالان سياسي را مخاطب قرار دادند و از آنها خواستند ضمن توجه به خدمات انجام شده، از تخريب خودداري كنند. اين خطاب بايستي مورد توجه منتقدان دولت قرار گيرد . اما رئيس جمهور و دولتمردان نيز بايستي در مواجهه خود با منتقدان، تجديد نظر صورت دهند . آيا معرفي منتقدان دولت به عنوان يا متهم كردن همه آنها به رقابت سياسي با دولت ، مصداق بارزي از تخريب نيست؟ راستي آيا احمدي نژاد فكر نمي كند كه ؟
**اعتماد ملي :كدام چهره واقعي است
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود نيز به مصاحبه رييس جمهور با خبرنگاران و رسانه ها پرداخت و نوشت:
متاسفانه آنگونه كه از شواهد و قرائن بهويژه در مصاحبه روز پنجشنبه آقاي رئيسجمهور برميآيد، دولت محترم نهم دچار عارضهاي از نوع دوم شده است كه چنانچه چارهاي عاجل براي آن انديشيده نشود و اين روشها تجديدنظر نشود، دود آن به چشم همگان خواهد رفت؛ هم منتقدان از نوع منصف و غيرمنصف و هم موافقان از نوع سينهچاك و منطقي! رئيسجمهور محترم مدتي است كه با بيان آماري حيرتآور و تعجبانگيز سعي در ارائه تصويري از توانايي دولت و اوضاع و احوال كشور دارد كه با نهايت احترام براي ايشان، گاه چنان مبالغهآميز و به دور از واقعيتهاي ملموس جامعه است كه انگار مملكت، برهوتي بيآب و علف بوده كه از 3 سال پيش در آن معجزهاي عظيم رخ داده و به يكباره جهشي حيرتآور در همه زمينهها رخ داده است. به عنوان مثال، دولت محترم كه اصرار عجيبي در نفي گذشته دارد مدعي است رشد اقتصادي بدون نفت 7/7 درصد است. اگر چنين باشد پس بايد رشد اقتصادي در دولتهاي گذشته را نيز بدون نفت در نظر بگيريم.
با اين اوصاف رئيسجمهور محترم مانند مصاحبه اخير خود همچنان اصرار دارند به گونهاي سخن بگويند كه اين كشور هر چه دارد مربوط به دوره ايشان است و هر چه ندارد مربوط به گذشته است! جناب احمدينژاد كه بسياري از منتقدان را متهم به تخريب و بيانصافي در حق دولت خود ميكنند، چنانچه خود مسير انصاف و واقعبيني را نسبت به دولتهاي پيشين در پيش گيرند، بهترين نقطه شروع براي راهي است تا ديگران نيز با تاسي به شيوه و سلوك ايشان با دولت نهم چنين تعاملي را در پيش گيرند.
**رسالت :نخبگان و امنيت سياسي و رواني مردم
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود به سخنان رهبري در نماز جمعه تهران اشاره كرد و نوشت :
وحدت كلمه نخبگان در مسائل اصولي و فهم مشترك از قواعد تصميم گيري، منافع و مصالح ملي و اهداف اصلي وماهوي در نظام هاي سياسي نقطه عزيمت تامين سياسي و رواني شهروندان و درنهايت افزايش كيفيت زندگي مادي و معنوي در يك جامعه است.روز گذشته مقام معظم رهبري در خطبه هاي نماز جمعه تهران طي بيانات مهمي ضمن تاكيد بر وحدت كلمه آحاد ملت و نخبگان در مواضع اصولي از برخي التهاب آفريني ها در سطح جامعه انتقاد كردند و با توصيه به نخبگان سياسي فرمودند: “مردم بايد احساس امنيت سياسي و رواني بكنند.” در حقيقت توصيه رهبر فرزانه انقلاب به نخبگان سياسي مبني بر ضرورت صيانت از امنيت سياسي و رواني مردم ناظر به نگراني هايي است كه از تلاشهاي دشمن براي التهاب آفريني در سطح جامعه و همچنين احتمال رواج قضاوتهاي غير منصفانه درباره عملكرد مسئولين وبخصوص دولت نهم نشات مي گيرد. نه ماه تا انتخابات رياست جمهوري باقي است و هنوز فضاي كشور انتخاباتي نشده است اما اغلب نخبگان كشور در ستادهاي انتخاباتي رقيب دولت تقسيم شده اند و متناسب با تقاضاي رقبا به توليد فكر و انديشه مي پردازند. گفتمان دهه چهارم انقلاب پيشرفت و عدالت توامان است. پيشرفت چشمگير و عدالت محسوس در گرو پايبندي به مباني اصولي انقلاب و همچنين احساس امنيت سياسي شهروندان است. التهاب آفريني بي جا در فضاي جامعه و بي انصافي درباره عملكرد دولتي كه در سه سال گذشته موفقيتهاي زيادي را به دست آورده است و كارهاي بزرگي را در كشور شروع كرده پشت پا زدن به گفتمان دهه چهارم انقلاب و سنگ اندازي در مسير آن است.
.ديروز مردم نيز با طنين الله اكبر خود در نماز جمعه تهران، بي تقوايي هاي سياسي از اين دست را مذمت كردند و از عواملي كه به بهانه مطامع زودگذر جناحي، امنيت سياسي و رواني كشور را به خطر مي اندازند، برائت جستند. روانشناسي سياسي نيز رابطه عكس تخريبها با ذهنيت مردم را تائيد مي كند. ملت ايران مانند 30 سال گذشته مسير تكامل خود را ادامه خواهد داد و از گذرگاه پيشرفت و عدالت نيز سرافراز بيرون خواهد آمد.
**صداي عدالت :يارانه ها و هدفمندسازي؛ نگاه مردمي به جاي نگاه دولتي
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امرو زخود هدفمند كردن يارانه ها را موضوع قرار داد و نوشت:
"دولت نهم براساس كارشناسي ها و مطالعات علمي دقيق به اين نتيجه رسيده كه هدفمند كردن يارانه ها قطعاً به صلاح كشور خواهد بود و در اين ارتباط، ميزان پيامدهاي تورمي اين طرح را نيز محاسبه كرده است. پيش از اين، تورمي بودن سياستهاي اقتصادي دولت همواره به شدت تكذيب مي شد. به عنوان نمونه مي توان به سياستهاي انبساطي پولي و مالي دولت در سالهاي اخير اشاره كرد. علاوه بر آن، ايشان در بخش ديگري از سخنان خود بيان كرده كه "واقعيت مهم تر آن است كه، اجراي اين طرح مطمئناً مزاياي بيشتري نسبت به معايب كوتاه مدت آن دارد و با تحمل دردي كوتاه مدت، رونقي بلند مدت نصيب اقتصاد كشور خواهد شد".
در شرايطي كه جريان يارانه ها را به طور مطلق يكطرفه و از دولت به مردم بدانيم انتظار ديگري نيز از مردمي كه در همه سالهاي پس از انقلاب با فداكاري، جانفشاني، ايثار، صبر و شكيبايي در همه مقاطع حساس و بحراني، از انقلاب و نظام اسلامي حمايت كرده اند، نمي رود. سازمان مديريت و برنامه ريزي سال 1380 در در تعريفي خواست انديشانه، يارانه را هرگونه پرداخت انتقالي به منظور حمايت از اقشار كم درآمد و بهبود توزيع درآمد، از محل خزانه دولت و هر آنچه مي تواند به خزانه دولت واريز گردد به خانوارها و توليدكنندگان كالا و خدمات، به صورت نقدي يا جنسي تعريف كرده است .در اين تعريف به روشني شاهد اعتقاد به اين جريان يكطرفه از دولت به مردم مي باشيم. بديهي است نهادي وابسته به دولت، نبايد تعريف ديگري از يارانه داشته باشد. از باب توجه به مفهوم يارانه و بدون توجه به پرداخت كننده يا دريافت كننده آن، منوچهر فرهنگ در فرهنگ علوم اقتصادي، يارانه را چنين تعريف كرده است : كمك مالي يا معادل آن كه به يك خدمت داده مي شود، اگر چه از نگاه سود اين خدمت اقتصادي نباشد ولي از حيث رفاه عمومي الزام داشته باشد. حال با اين تعريف، برخي شرايط و موقعيت هاي برنامه ريزي، اقتصادي و قيمتهاي بازاري را مورد بررسي قرار مي دهيم.
- طي برخي سالهاي گذشته و سال جاري شاهد آن بوده و هستيم كه نرخ تورم اعلام شده توسط بانك مركزي يا مركز آمار ايران بسيار بيشتر از نرخ سود سپرده سرمايه گذاري كوتاه مدت و بلند مدت بانكهاي دولتي و خصوصي بوده است. در اين شرايط نرخ سود واقعي منفي است، به اين معني كه در پايان دوره سپرده گذاري نه تنها پاداشي به سپرده گذاران تعلق نمي گيرد، بلكه، جريمه هم مي شوند و ارزش سپرده هايشان كمتر هم شده است. - تورم پايدار و طولاني مدت موجب كاهش قدرت خريد و كاهش رفاه تمام كساني مي شود كه درآمدهاي ثابت و كنترل شده پولي دارند. مشمولين اين امر تمامي كارگران، كارمندان، بازنشستگان و مستمري بگيراني هستند كه در آمدهاي ثابت ماهانه دارند. بنابراين، كاهش قدرت خريد و هزينه هاي اجتماعي و اقتصادي مترتب بر آن، يارانه اي است كه، اين اقشار بابت عدم توان كنترل تورم توسط دولت، به دولت مي پردازند.
- هزينه پرداخت شده بابت خريد هريك از خوردروهاي توليد شده در داخل كشور، بسيار بيشتر از ارزش واقعي آنها مي باشد. تفاوت ميان قيمت بازاري اين خودروها و ارزش واقعي آنها، يارانه اي است كه مردم به توليد كنندگان خودرو و سياستهاي حمايتي دولت از صنايع مي پردازند.
- علاوه بر خودرو بسياري ديگر از كالاها و خدمات توليد شده در داخل به لحاظ بهره وري و كارايي پايين توليد در ايران، گرانتر از كالاهاي مشابه خارجي و با كيفيتي پايين تر از آنها توليد و به مصرف كنندگان ارائه مي شود. همه اين گرانتر خريدن ها، يارانه اي است كه مردم به توليد كنندگان و سياستهاي ناكاراي بازرگاني و حمايتي دولت از صنايع، و ناتواني دولتمردان در اصلاح وضعيت فوق مي پردازند.
- تورم بالا، كاهش ارزش پول، افزايش ارزش كالاهاي سرمايه اي و بيكاري در كنار همه عواقب اقتصادي، موجب بروز ناهنجاري هاي اجتماعي از قبيل اعتياد طلاق، فقر، جرم، جنايت و فحشا مي گردد. در اين شرايط نهادهاي قضايي و انتظامي بايد نيروي انساني، زمان و انرژي بيشتري براي رسيدگي، مقابله و جلوگيري از اين ناهنجاريها اختصاص دهند و همه اينها نيازمند هزينه است. اين هزينه، يارانه اي است كه مردم براي سياستگذاري هاي نادرست مي پردازند.
- در ماههاي اخير، به دليل ناكافي بودن نزولات جوي در سال گذشته و تجهيزات نامناسب و فرسوده نيروگاههاي توليد برق در كشور با قطع برق و خاموشي هاي گسترده در سطح كشور مواجه بوده ايم. - شكست در سرمايه گذاري هاي انجام شده سياسي و اقتصادي در كشورهاي آسياي ميانه به دليل فرصت سوزي هاي صورت گرفته، يارانه اي است كه مردم براي سياستهاي نا كناسب و نادرست بازرگاني، پولي، بانكي و گمركي دولت هاي خود مي پردازند.
- نرخ تورم در سال 1386 هنوز از سوي مراجع ذي صلاح اعلام نشده ولي پيش بيني ها با توجه به رشد قيمتها در ماههاي آخر سال به ماههاي قبل و دوره مشابه در سال 1385، از رقمي نزديك به 20 درصد حكايت مي كند. اين درحالي است كه، نرخ تورم ماههاي ابتداي سالجاري نيز نسبت به مدت مشابه سال قبل بيش از 25% مي باشد. با اين وجود، نرخ رشد حقوق بازنشستگان و مستمري بگيران سازمان بازنشستگي كشور و سازمان تامين اجتماعي به ترتيب فقط 10% و 17.5 درصد در نظر گرفته شده است. اين امر بدين معني است كه، اين افراد از دوجنبه مجبور به تحمل زيان مي باشند. نخست اينكه كاهش قدرت خريد آنها به دليل تورم سال قبل حتي بعد از يك سال نيز جبران نشده و دوم اينكه با حقوقهاي ثابت ماهانه بايد تورم رو به افزايش سال جاري را نيز تحمل كنند.
همواره پرداخت اين هزينه ها به مردم تحميل شده است. اگر نفت متعلق به مردم است و بايد سر سفره هاي آنها بيايد، اگر حق مردم است كه پول نفت را ماهانه دريافت نماينده، اگر ميزان راي ملت است و همواره در مقاطع حساس بهترين تصميم ها را گرفته اند، اگر مردم ايران شايسته بهترين ها و بهترين انتخابها هستند، بهتر است مشاركت بيشتري در تصميم گيري براي قيمت گذاري و توزيع يارانه هاي حاصل از اين ماده بد بو و كثيف داشته باشند.
** قدس :اهداف جنبي طرح تحول اقتصادي
روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود در مورد طرح تحول اقتصادي نوشت:
طرح تحول اقتصادي صرف نظر از اين كه در صورت اجراي درست، مي تواند در بازتوزيع درآمد ملي و رسيدن به تعادل از دست رفته، نقش مهمي در اقتصاد كشور ايفا كند، از زواياي ديگري نيز قابل بررسي و امعان نظر است، زيرا آثار و پيامدهاي اجراي اين طرح، اگرچه در اجرا، به ابزار اقتصادي نياز دارد، اما آثار آن تنها به محدوده اقتصادي منحصر نبوده و در ساير زمينه ها تأثيرگذار خواهد بود. از جمله اين آثار، در زمينه اجتماعي، جابه جايي مكاني جمعيت و يا به تعبيري روند معكوس مهاجرت است.موضوع اشتغال و جستجوي كار پردرآمدتري در مقايسه با مشاغل كشاورزي است و همين مسأله باعث شده نسبت جمعيتي شهر و روستا را دقيقاً معكوس نمايد؛ از نتايج اين پديده، تمركز بيش از اندازه جمعيت در كلانشهرها بخصوص تهران و تبعات عديده ديگر مانند آلودگي هوا، ترافيك، مشكل مسكن، حاشيه نشيني و بي هويتي شهري است و در مقابل تخليه بسياري از مناطق پراستعداد و بالقوه مولد كشور را به دنبال داشته است. البته، اين موضوع به نوبه خود معلول علت ديگري است كه ريشه آن به توزيع نامتعادل درآمد حاصل از فروش كالاي ملي - يعني نفت- برمي گردد. اگر توجه كنيم كه سرمايه و سرمايه گذاري به دنبال مكاني امن مي گردد كه مجموعه امكانات و تسهيلات لازم را فراهم كرده و سودآوري لازم را تضمين نمايد و بدانيم كه عمده درآمد حاصل از نفت در اين سالها از طريق مركز كشور به عنوان مكان اصلي فعاليتهاي اقتصادي، منتقل و هزينه شده است، تمركز جمعيت و اشتغال در پايتخت دور از انتظار نبوده و در صورت نبود سياستهاي عدالت محور، اين روند يعني شكاف و فاصله بين تهران و ساير مناطق، همواره تشديد خواهد شد. اكنون كه بنا به اراده دولت و خواست مردم، طرح تحول اقتصادي مطرح گرديده، ضروري است براي برون رفت از وضعيت فعلي، كليه ابعاد و پيامدهاي اجراي طرح مورد بررسي قرار گيرد و دقتهاي لازم در اجراي آن لحاظ گردد.
هدف طرح هدفمند سازي يارانه ها، شناسايي دهكهاي درآمدي و تفكيك آنها به منظور پرداخت منطقي يارانه به خانوارها توسط دولت است، اما به نظر مي رسد اهداف اين طرح اگر تحول اقتصادي جامعي را دنبال مي كند، بايد فراتر از هدف مذكور بوده و هدفهاي جنبي اما مهم ديگري را نيز پوشش دهد. در اين ارتباط، پيشنهادهاي ذيل قابل طرح است:
همزمان با طبقه بندي خانوارها از جهت ميزان درآمد و تعلق يارانه ها، طبقه بندي مناطق مختلف كشور از جهت شاخصهاي فقر و محروميت نيز صورت گيرد و اگر مثلاً مناطق كشور در سه طبقه اصلي محروم، نيمه محروم- نيمه برخوردار و برخوردار قرار گرفت، با مناطق محروم با توجه به همجواري خانوارها و اجتناب از پيامدهاي ناگوار اجتماعي، برخورد يكسان صورت گيرد.
در پرداخت يارانه هاي دولتي همواره بين بخشهاي مختلف اقتصادي يك شكاف تاريخي وجود داشته است، به طوري كه بخش كشاورزي، با وجود اهميت در اقتصاد و تهيه و تدارك مواد خام و اوليه در مقايسه با ساير بخشها، همواره از سهم كمتري برخوردار بوده است. اينك كه هدفمندي يارانه ها و تحول اقتصادي مطرح مي باشد، اين روند بايد به صورت معكوس اصلاح شود تا بخش مولد و داراي بيشترين ارزش افزوده در اقتصاد كه در مدت اخير به دليل افزايش قيمتهاي جهاني محصولات كشاورزي اهميتش دوچندان شده، جايگاه واقعي خود را بازيابد و نه تنها اقشار زحمتكش و محروم روستايي را از جهت دهكهاي درآمدي هدف تحت پوشش قرار دهد، بلكه به ازاي توليد محصولات استراتژيك و راهبردي، با اختصاص يارانه نقدي توليد، حتي در شرايط آزاد سازي ساير كالاها، ياري نموده و به محصولات توليدي آنها جايزه پرداخت كند.
بديهي است، دستيابي به دو هدف فوق قبل از هر چيز مستلزم جهت گيريهاي مشخص و اعلام راهبردهاي ناظر بر آنها از سوي مسؤولان از همين ابتداي طرح است. ضمن اينكه تهيه بانكهاي اطلاعاتي لازم، همان گونه كه در حال حاضر براي شناسايي خانوارهاي هدف و تعيين دهكهاي درآمدي براي پرداختهاي جبراني مدنظر مي باشد، بايد سامانه هاي لازم را نيز براي دستيابي به دو هدف فوق يعني شناسايي مناطق جغرافيايي محروم كشور و نيز شناسايي اقشار توليد كننده كشاورزي، براي دستيابي كامل به اهداف بلند طرح، از همين ابتداي طرح تدارك ديد و برنامه ريزي نمايد.
**كارگزاران : مشكل بديهي بودن
روزنامه كارگزاران در سرمقاله امروز خود مي نويسد :
اصولا مصاحبه مطبوعاتي با حضور خبرنگاران جرايد و خبرگزاريها يك هدف غايي دارد و آن هم اقناع افكار عمومي و پاسخ به سوالاتي است كه در مدت عملكرد يك مسوول در ذهن مردم جاي گرفته است. تامين اين هدف هم لوازمي دارد، مهمتر از همه اينكه اصلا مسوول موردنظر قصد پاسخگويي داشته باشد و از آنسو خبرنگار و پرسشگر نيز بيهيچ لكنت كلام سوالش را شفاف و گرچه به ظاهر گزنده مطرح كند. جناب آقاي احمدينژاد رئيسجمهور محترم در مصاحبههاي اين چندساله نشان داده كه ميتوانند ادبيات خاص خود را بيشتر و بهتر بر جمع حاضر ديكته فرمايند. ادبياتي خاص سرشار از واژههايي كه اگرچه مردمي است اما لزوما واجد شرايط براي بيان يك رئيسجمهور نيست و در نهايت توسل به مشهورات و مقبولاتي كه عامه ميفهمند ولي استدلال و منطق نيست، اين فن بيان تمرين شده در مصاحبه طولاني رئيسجمهور انصافا پخته و كامل بود. رئيسجمهور توانست به راحتي سوال مهمي درباره نقص آماري و نخواندن آمار اقتصادي دولت با حال و روز جامعه را به قول خودشان بپيچانند و در يك تهاجم به آماردهندگان بيرون از دايره دولت همگي را كه اتفاقا از شيوخ و مديران نظام در دورههاي مختلف بودند به دروغزني متهم كند.
سوالات درخواستي
اگر يك مصاحبه مطبوعاتي با پخش زنده باشد و خبرنگاران بيتجربه و دستپاچه، ميتوان با فشاري رواني سوالات خبرنگاران را به جايي برد كه پاسخاش با خيال آسوده مهياست. در جايجاي اين مصاحبه مطبوعاتي، آقاي احمدينژاد از اهالي رسانه ميخواهند تا سوالات ديپلماسي خارجي مطرح كنند و از مسائل خردهريز داخلي به مسائل كلان جهاني ارتقا يابند، در اجابت اين درخواست، چند نفري از خبرنگاران دست به كار ميشوند و سوال ميپرسند و از آنجا كه اين سوالات بر وفق مراد است، رئيسجمهور اجازه ميدهند تا دو پرسش در اين زمينهها مطرح شود. باور بفرماييد اينگونه پرسش و پاسخها صورت خوشي ندارد.
ابرقدرتي به نام صداوسيما
پرستيوي، شبكه خبر، باشگاه خبرنگاران جوان و دست آخر مجري برنامه هم خبرنگار دولتخواه و حوزه دولت واحد مركزي خبر. حداقل براي رعايت ظاهر بهتر بود، عزيزان اجازه ميدادند تا در نوبت هم شده ابتدا روزنامههاي منتقد دولتـ همانها كه منتقد منصف مانند روزنامه كيهان نيستندـ سوالات را شروع كنند و اينگونه نشود كه اولين سوال را واحد مركزي خبر طرح كند كه خبرنگارش از قضا مجري بيطرف برنامه است.
باز هم بديهيات
. اينكه يك مصاحبه مطبوعاتي دو ساعتونيم طول بكشد و نوبت هم به همه برسد، دليلي بر اقناع افكار عمومي نيست. قرار نيست به همه پرسشها پاسخ داده شود حتي اعلام اينكه به اين سوال پاسخ داده نميشود بهتر از دست بهسركردن و بهشوخي و خنده بردن بحث است گاهي هم معذرتخواهي و پذيرفتن خطاها، خدشهاي به ادعاهاي اصولگرايانه وارد نميكند
**كيهان : مشق پرغلط در افغانستان
روزنامه كيهان دريادداشت روز خود مي نويسد:
«نيروهاي آمريكايي مي كوشند به منظور تحريك دشمنان به نشان دادن واكنش دست به اقدامات تحريك آميز بزنند. ما از عمليات نظامي براي تحريك دشمنان و واداشتن آنان به نشان دادن واكنش استفاده مي كنيم و از تجزيه و تحليل اين واكنش درس هاي فراوان مي گيريم.»
اين بخشي از سخنان «مايكل هايدن» رئيس سازمان CIAمي باشد كه روز سه شنبه گذشته (87.6.27) در يك كنفرانس سالانه انجمن نيروي هوايي آمريكا ابراز و در آن به طراحي آمريكا در آشوب ها با صراحت اعتراف شده است. همزمان با اين موضوع، آمريكايي ها از اعزام نيروي بيشتر به افغانستان براي «مهار طالبان و القاعده» خبر داده اند. در همان حال رابرت گيتس وزيردفاع آمريكا اعلام كرد كه مشكل ما در افغانستان به طالبان محدود نمي شود. وي با اشاره به افزايش خشونت ها در شرق و جنوب افغانستان گفت:«اين امر نشان دهنده افزايش مولفه هاي خشونت در اين منطقه، جدا از شورشيان طالبان است.»
از چندي پيش مشخص بود كه آمريكا به موازات شكست در پروژه عراق و بن بست جدي در انعقاد توافقنامه امنيتي، سياسي و اقتصادي با عراق درصدد باز كردن جبهه جديدي در آن سوي مرزهاي شرقي ايران است. در خصوص اين تغييرات كه رابرت گيتس-وزيردفاع آمريكا- در آستانه تشكيل جلسه پنجشنبه گذشته ناتو از آن به «تغييرات احتمالي در راهبردهاي آمريكا در افغانستان» تعبير كرد، گفتني هايي وجود دارد:
1-برخورد با طالبان و القاعده و مجازات اسامه بن لادن در ماههاي پاياني دولت بوش يك پوشش بيشتر نيست. اين نكته اي است كه گيتس نيز نتوانست آن را مخفي كند. شليك نظاميان- استراليايي- ناتو در ايالت هلمند به «روزي خان بركزاي» و دو نفر از همراهان او كه جديت فراواني در مقابله با طالبان داشت، نيز دليل مستقلي است كه نشان مي دهد اهداف ناتو و آمريكا در افغانستان ريشه كن كردن تروريزم و طالبانيسم نيست.
2-پروژه «تغيير راهبردها» يك پروژه آمريكايي است كه تلاش مي شود بعنوان سياست ناتو و همه 26 كشور عضو ناتو قلمداد شود. خبرهاي منتشره حكايت از آن دارد كه حتي انگليسي ها درخصوص سياست آمريكا در افغانستان با ترديد نگاه كرده و درستي آن را زير سوال مي برند.
3-سياست آمريكا در افغانستان و پاكستان استفاده سمبليك از نيروهاي ناتو و ساير كشورها به منظور دادن پوشش بين المللي به اقدامات خود است و به نظر مي آيد واشنگتن به بيش از اين نظر نداشته باشد. اقدامات ايالات متحده در اين دو كشور نشان مي دهد كه آمريكايي ها «آمريكا ئيزه كردن» پاكستان و افغانستان را دنبال مي كنند و مايل نيستند كشورهايي نظير انگليس و فرانسه مشاركت واقعي در صحنه تحولات اين منطقه و ساير مناطق استراتژيك خاورميانه- عراق، لبنان و فلسطين- داشته باشند. از همين رو سياست هاي آمريكا در افغانستان و پاكستان با چالش جدي ساير نيروهاي ناتو مواجه شده است. كشورهايي نظير انگليس و فرانسه تاكيد دارند كه افغانستان راه حل نظامي ندارد و بايد از يك سو با طالبان وارد گفت وگو شد و از سوي ديگر براي مقابله با شورش ها به بازسازي امور زيربنايي و اقتصادي افغانستان كمك رساند و در كنار آن با افراط گرايان مبارزه كرد.
4- آمريكايي ها براي دولت هاي افغانستان و پاكستان نقشي در مديريت تحولات اين منطقه قايل نيستند از اين رو آمريكايي ها اگرچه از روي كار آمدن كرزاي و زرداري حمايت كرده اند ولي به هيچ وجه لازم نمي دانند اقدامات نظامي خود عليه شهروندان اين دو كشور را حتي - پيش از اقدام - به اطلاع اسلام آباد و كابل برسانند. اين سبب شد كه هر دو دولت به اقدامات اخير آمريكا عليه شهروندان غيرنظامي هشدار داده و اعلام كردند كه قادر به كنترل نظاميان خود در مواجهه با اين تجاوزات نيستند.
5- چين، روسيه، ايران و هند چهار قدرت مهم آسيا هستند كه در عرصه هاي مختلف با آمريكا به رقابت مي پردازند. اين رقابت ها تا آنجا كه به روسيه و ايران باز مي گردد وجهه اي ستيزه جويانه و آشتي ناپذير پيدا مي كند. آمريكا گمان مي كند مي تواند در دو كشوري كه ساختار سياسي بسيار ضعيفي دارند، اقتصاد آنان بسيار فقير و مردم آن از فقر مطلق علمي رنج مي برند و ساختارهاي مذهبي آن از قوام لازم برخوردار نيست، چنان هرج و مرج فزاينده اي را به وجود آورد كه لبه ها و تركش هاي آن اين چهار قدرت آسيايي را در بر بگيرد و قدرت آنان را بطور دائم دچار فرسايش كند. بر همين اساس بايد گفت كه مخاطب اصلي تحولات امنيتي در اين دو كشور قدرتهاي آسيايي اند.
6- مدل آمريكا در اين دو كشور ايجاد تركيبي از نيروهاي مزدور محلي و نيروهاي نظامي و اطلاعاتي آمريكاست به گونه اي كه تلفات عمدتاً متوجه شبه نظاميان محلي باشد. . مدل مورد اشاره استخدام شبه نظاميان محلي- كه از فقر شديد توأمان مالي و علمي رنج مي برند- و تركيب آنان در يك ساختار نظامي اطلاعاتي است. برهمين اساس بايد در انتظار تولد يك جريان جديد شبيه القاعده و طالبان در اين دو كشور زير نظر مستقيم افسران آمريكايي باشيم.
7- آنچه امروز در آن سوي مرزهاي شرقي ايران دنبال مي شود، سياست آمريكاست نه تنها سياست حزب جمهوري خواه از اين رو نبايد تصور كرد كه با پايان دوره رياست جمهوري بوش مي توان شاهد تغيير در استراتژي آمريكا در اين دو كشور بود. چهار روز پيش گيتس وزير خارجه آمريكا با صراحت گفت جانشين بوش به اين برنامه متعهد است و از سوي اوباما يا سخنگوي او هيچ واكنشي مشاهده نشد.
8- مخالفان آمريكا در اين دو كشور كه بنا به اعتراف خود آمريكايي ها حدود 90 درصد جمعيت اين دو كشور را شامل مي شوند، شاهد ساكت تحولات كشورهايشان نخواهند بود. كشورهاي ايران، روسيه، چين و هند نيز اجازه نمي دهند در اطراف مرزهايشان يك بحران كاهنده ريشه بدواند. كما اينكه دولت هاي اسلام آباد و كابل نيز نمي توانند با روند «آمريكائيزه» شدن تحولات امنيتي كشورهايشان همراهي كنند. البته در اين خصوص گفتني هاي فراواني است كه به آينده موكول مي كنيم.
** مردم سالاري :سخنگوي دولت و مديريت افكار عمومي
روزنامه مردم سالاري در سرمقاله امروز خود در مورد سخنان الهام در همايشي كه با موضوع ابعاد عملكرد هاي دولت نهم برگزار شد مي نويسد:
هفته گذشته همايشي با موضوع «اقدامات و سياست هاي دولت نهم در ابعاد اقتصادي، سياسي و اجتماعي همسو با تاكيدات مقام معظم رهبري مبني بر انعكاس اقدامات دولت نهم» برگزار شد، آن طور كه در معرفي همايش آمده، قرار بود گزارش اين عملكرد از سوي شركت كنندگان در استان هاي مختلف به اطلا ع مردم برسد. غلا محسين الهام سخنگوي دولت در اين همايش در بخشي از سخنان خود گفت: «رسانه ملي بايد افكار عمومي را در جهت گفتمان نظام مديريت كند و اگر در اين باره ضعفي باشد متوجه اين نهاد خواهد بود.»
وي ادامه داد: رسانه ملي به گونه اي تعريف مي شود و رسانه هاي ديگر و احزاب نقاد به گونه اي ديگر.
اين نوع نگرش به افكار عمومي و رسانه ها آن نگرشي نيست كه بايد باشد و رسانه ملي و ساير رسانه ها در يك جامعه دموكراتيك حق مديريت افكار عمومي را ندارند، رسانه ها به شناخت افكار عمومي نيازمندند، چون كه بدون اين شناخت نمي توانند با مردم ارتباط برقرار كنند و تاثير لا زم را بر افكار عمومي بگذارند. دولت ها هم به شناخت افكار عمومي نيازمندند تا بتوانند ميزان حمايت مردم را از برنامه ها و سياست هاي خود ارزيابي كنند و تا حد ممكن مشاركت آن ها را در كارها جلب كنند. مديريت بر افكار عمومي توسط رسانه ملي رسالت جوامع آزاد، مردمي و دموكراتيك نيست. درخواست مديريت افكار عمومي از جانب سخنگوي يك دولت يعني اين كه رسانه ملي با ساير رسانه ها بايد طوري رفتار كنند تا مردم در انتخابات بعدي به همين دولت راي دهند، چون افكار عمومي با راي خود در انتخابات، دولتي را بر سر كار ميآورند يا دولتي را ساقط مي كنند. منظور آقاي سخنگو از اين جمله كه رسانه ملي در مديريت افكار عمومي ضعف دارد چيست؟
زنده ياد دكتر علي اسدي دركتاب عميق خود تحت عنوان «افكار عمومي وارتباطات» به دقت به اين معنا توجه كرده است، او مي گويد: افكار عمومي به صورت هاي مختلف تعريف شده است. اين تغييرات در تعريف بستگي به معنايي دارد كه هر يك از دو واژه، افكار و عمومي داراست. با اشاره به افكار عمومي به جاي افكار، عمومي ممكن است يكي از اين سه معني را بدهد:
1 - افكاري كه به صورت رسمي براي مردم بيان مي شود.
2- افكاري كه درباره مسائل عمومي است.
3- افكاري كه عموم دارند نه گروه هاي كوچك.
بعد از كالبد شكافي هر يك از معاني فوق، نتيجه مي گيرد كه افكار عمومي معناي سوم را دارد كه با معاني اول و دوم در تضاد قرار مي گيرد.
به نظر مي رسد سخنگوي دولت معناي اول را در نظر دارد و بر همين اساس متوقع است كه افكار عمومي توسط رسانه ملي بايد مديريت شود.
برنامه هائي مثل مثلث شيشه اي و كوله پشتي كه توانسته بود ارتباط خوب با جامعه برقرار كند، تنها به اين دليل بود كه توجه به افكار عمومي داشت و نه افكار رسمي، شايد علت تعطيلي آنها هم فشارهائي از طرف كانون هائي بود كه معناي افكار عمومي و رسالت رسانه ها را مديريت افكار عمومي مي دانستند، نه توجه به افكار عمومي.
كاش گردانندگان اين همايش اول ابهام و سردرگمي اي كه در افكار عمومي وجود دارد نگرشي به برطرف و كاربرد نادرست واژه افكار عمومي را تبيين مي كردند، از جمله اين برداشت هاي ناردست شخصي كردن افكار عمومي يا به صورت شيئي در آوردن مجموعه احساس ها، آرزوها و خواست ها است كه بايد دقيقا توضيح داده شود.
نقش رسانه ها در افكار عمومي خلق و ايجاد موضوعات مورد گفت وگو ميان مردم است، در هر حال، سخنگوي دولت بايد به چند نكته توجه داشته باشد تا مقصود برايش حاصل آيد:
اول: قدر رسانه ها را بداند كه با طرح موضوع در افكار عمومي بيشترين خدمت را به دولت كرده اند، به ويژه رسانه هاي منتقد و اگر ضعفي بر رسانه ملي در اين راستا وارد باشد، بي توجهي به موضوعاتي است كه در افكار عمومي طرح شده است و تن دادن به تعطيلي برنامه هايي چون «مثلث شيشه اي» و «كوله پشتي» كه به موضوعات مطرح در افكار عمومي توجه داشتند.
دوم: هدايت كارشناسي روابط عمومي ها، انتصاب مديران روابط عمومي، نه مديران تبليغات و خدمات فرهنگي در روابط عمومي ها.
سوم: پاسخگويي به افكار عمومي و قرار گرفتن در كنار افكار عمومي به جاي مقابله با افكار عمومي.
چهارم: توجه به تفاوت هاي افكار عمومي و حركت هاي توده اي در جامعه.
پنجم: توجه به اين نكته كه از شهريور سال 1386 تاكنون كه حدود يك سال از سخنان رهبري در مورد حرفه اي شدن روابط عمومي ها گذشته است، روابط عمومي هاي دولت كارنامه درخشاني ندارند و در راستاي مطالبات جدي رهبري هيچ كاري نكرده اند، علت را بررسي كند./125
شنبه 30 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 211]
-
گوناگون
پربازدیدترینها