واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب - نسخه انگلیسی «داستانهای شهر جنگی» بعد از «شطرنج با ماشین قیامت» دومین اثر حبیب احمدزاده است که در امریکا ترجمه و منتشر میشود. به گزارش خبرآنلاین، کتاب «داستان های شهر جنگی» نوشته حبیب احمدزاده به زبان انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد. «داستان های شهر جنگی» دربردارنده هفت داستان از احمدزاده است که توسط پرفسور پال اسپرکمن ترجمه و توسط انتشارات مزدا پابلیشر در ایالات متحده منتشر شده است. داستان های این کتاب شامل «پرعقاب»،«هواپیما»،«چتری برای کارگران»، «سی نه و یک اسیر»، «فرار مرد جنگی»، «نامه ای به خانواده سعد» و«اگر دریا قلی نبود»، است که ترجمه شده است. پیش از این دو داستان «پرعقاب» و «نامه به خانواده سعد» از این مجموعه به زبان های انگلیسی و عربی ترجمه شده بود که مورد استقبال زیادی واقع شد. به دنبال انتشار و ترجمه «پرعقاب»، تعداد زیادی از خوانندگان نظرات خود را درباره «پرعقاب» ارائه کردند که در این میان می توان به نظر نوام چامسکی، نظریه پرداز و دانشمند سیاسی مشهور آمریکایی که نظر خود درباره این داستان را از طریق ایمیل برای حبیب احمدزاده ارسال کرده است اشاره کرد. چامسکی در پیام خود به حبیب احمدزاده ضمن تشکر فراوان از دریافت این داستان و به واسطه قدرت متقاعدکنندگی داستان، تیزهوشی نویسنده را نیز به علت ارسال به موقع آن در چنین روزهای دردناکی(وقایع غزه) مورد ستایش قرار داده است. داستان «پرعقاب» شرح عملیات یک دیده بان در یک شهر محاصره شده (آبادان) در زمان دفاع مقدس است که به محاصره غزه شباهت زیادی دارد. همچنین انتشار داستان «نامه ای به خانواده سعد» در سایت پرمخاطب جهان عرب؛ «ایلاف» با ارائه نظرات برخی از خوانندگان آن همراه بوده که نشان دهنده نزدیکی دیدگاه های مردم کشورهای عربی به خصوص عراق با مردم ایران پس از جنگ است. لازم به ذکر است که بنا به پیشنهاد پال اسپراکمن- مترجم کتاب، دو داستان جدید احمدزاده به نام های «انتقام،انتقام،انتقام» و «ننه» نیز به این مجموعه اضافه شده است. این کتاب با طرح جلد جدید نسبت به نسخه فارسی خود که یادآور داستان «ننه» است در 80 صفحه به چاپ رسیده است. پیش از این رمان «شطرنج با ماشین قیامت» از همین نویسنده توسط اسپراکمن به انگلیسی ترجمه و در کشور آمریکا منتشر شده که اخیرا هم به عنوان منبع درسی دانشجویان دانشگاه راتجرز معرفی شده است. شایان ذکر است، فیلم «شب واقعه» شهرام اسدی داستان مردی است که حبیباحمدزاده در کتابش داستان «اگر دریاقلی نبود» را به او اختصاص داده است. به گزارش خبرآنلاین در بخشی از داستان «اگر دریاقلی نبود» میخوانیم: چرا کسی تو را نمیشناسد؟ نام تو، نام کوچکی نیست؛ «دریا» در ابتدای نام توست! دریا که کوچک نیست. پهناور است و عمیق، زلال است و مواج. کسی نیست که دریا را نشناسد، اما تو چرا این قدر گمنامی؟ کسانی که نام تو را در کتابی خواندهاند و یا تو را میشناسند، انگشت خود را بالا بگیرند و ما که تو را نمیشناسیم، آرام سرمان را پایین بیندازیم. نام تو، دریا را به یاد میآورد، «بهمن شیر» را به یاد میآورد و «کوی ذوالفقاری» آبادان را. در آن نیمه شب، ارتش بعثیها چقدر راحت با قطع کردن نخلهای قشنگ کوی ذوالفقاری روی بهمنشیر پل میزنند و بی سر و صدا به این طرف آب میآیند، تا محاصره آبادان را کامل کنند و آبادان هم بسان برادر دوقلویش، خرمشهر و مانند یک سیب سرخ در دامن خودخواهشان بیفتد. اما ضرب شست بچههای سبزگون خرمشهر به آنها این درس را داده بود که باید منطقهای آرام را برای ورود به آبادان انتخاب کنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 269]