واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
جام جم آنلاين: چند روز تا نمايش دو فيلم مطرح جشنواره سال گذشته يعني «يه حبه قند» و «سعادتآباد» باقي مانده است، اما هنوز سه فيلم ديگر روي پرده داريم .
اين سه فيلم زنان ونوسي مردان مريخي، شيش و بش و آژانس ازدواج، به ترتيب ساخته كاظم راستگفتار، بهمن گودرزي و محمد درمنش هستند.
ابتدا ميخواستيم مطابق معمول به نقد جداگانه اين فيلمها در طول سه هفته بپردازيم، اما چنين كاري مفيد و عملي نبود؛ زيرا هر سه اين فيلمها در تقسيمبندي كارشناسان جزو آثار متوسط و حتي ضعيف اكران به حساب ميآيند و مشابهتهاي ميان آنان ممكن است نگارش سه نقد مجزا دربارهشان را به تكرار برخي ايدهها تبديل كند، همچنانكه پرداختن متمركز به اين سه فيلم كنار هم ميتواند در حكم آسيبشناسي برخي شتابزدگيها و سادهانگاريها در سينماي ايران باشد، در ضمن به دليل كمبود زمان عملي نيست چون نقد تكتك آنها با نمايش فيلمهاي خوب و قابل نقد جديد ـ كه احتمالا از هفته آينده سر و كلهشان پيدا ميشود ـ بايد بموقع به آنها پرداخت.
انتخاب اسامي فيلمها
عموما ميتوان از خلال نحوه نامگذاري فيلمها، به درونمايه آنها وارد شد. زماني انتخاب نام فيلم براساس تم مركزي آن اثر بود؛ اما در سينماي تجاري، نامگذاري فيلمها در حكم دعوت تماشاگران به تماشاي آن فيلمهاست.
مثلا اگر توجه كنيد به هر سه نامي كه روي سه فيلم مورد نظر ما گذاشتهاند، خواهيد فهميد از نظر سازندگان اين فيلمها، چه موضوعاتي مورد توجه مردم هستند.
«زنان ونوسي مردان مريخي»، عملا حكايت از فيلمي دارد كه سازندگانش در نامگذاري به انواع طالعبينيها و تفكرات پوپوليستي كتابهاي روانشناسي عامه و غيرعلمي نظر داشتهاند.
بدينسان، خانمها و آقاياني كه كتابهاي طالعبيني مطالعه كرده يا به روز و ماه تولد آدمها به عنوان دروازهاي براي ورود به شخصيتشان نگاه ميكنند، ناخواسته جذب اين نام ميشوند.
شيش و بش اصطلاحي است كه از تركيب دو كلمه فارسي و تركي به دست آمده است.
اين اصطلاح در بازيهايي كه ريختن تاس در آنها تعيينكننده است، كاربرد دارد. اينكه شيش و بش چه معنايي دارد، جوابي قاطع دارد؛ مطلقا هيچ معنايي ندارد. نه نشانه خوششانسي است و نه بدشانسي. نه باعث اميدواري يك سوي بازي است و نه عامل شكست او. اما چون موزون است و تركيبي از دو زبان، بنابراين حتما از نگاه سازندگانش جذاب به نظر رسيده است.
كساني كه شيش و بش را ديدهاند حتما خيلي خوب ميدانند اين اسم چه ربطي به قصه و درونمايه فيلم دارد؟ سومين فيلم آژانس ازدواج است.
تركيب اين دو كلمه، اولين معنايي را كه به ذهن يك آدم عادي متبادر ميكند، همان مقصود اصلي سازندگان فيلمي است كه پس از چند ناكامي، حالا با انتخاب چنين نامي درصدد كشاندن تماشاگران به سينما هستند.
يكي - دو سال پيش اداره نظارت و ارزشيابي در پي ازدياد فيلمهايي با اسامي فرنگي اعلام كرد از اين پس بايد روي عناوين فيلمها از اين ديدگاه نظارت شود.
اين اتفاق تا حدودي افتاد و اسامي فرنگي و بيربط برخي فيلمها تغيير كرد (البته استثناءهايي هم وجود داشت، مثل «آلزايمر») اما حالا نكتهاي كه ضرورتش بيشتر احساس ميشود، نظارت بر نامهايي است كه اولا هيچ ربطي به خود فيلم ندارند و ثانيا بعضيهايشان در تضاد با فرهنگ و ارزشهاي جمعي هستند.
انتخاب بازيگران
امين حيايي ، بازيگر مشترك دو فيلم از سه فيلم مورد نظر ماست. او كه همواره بازيگر پركاري است، هم در شيش و بش بازي كرده و هم در زنان ونوسي مردان مريخي.
در اولي كنار او محمدرضا گلزار قرار دارد كه ميگويند فيلمنامه شيش و بش براساس طرحي از او نوشته شده است. تبليغات فيلم آژانس ازدواج بر بازيگر ناشناختهاي براي اهالي سينماست به نام بهزاد محمدي.
اين موضوع نيز يكي ديگر از جنبههايي است كه ردپاي آن را هم در اين سه فيلم و هم در ديگر فيلمهاي تجاري كه با حداقل تلاش و نيروهاي كارآمد ساخته ميشوند، ميتوان ديد.
با اين كه در كمدي استاندارد «ورود آقايان ممنوع» سازندگان در ريسكي بزرگ، بازيگري دور از دنياي سينما و دور از شهرت و محبوبيت به نام ويشكا آسايش را در نقش اصلي انتخاب كردند و پاسخ اين انتخاب جسورانه خود را هم گرفتند (با برگزيده شدن آسايش در جشنواره فجر و نيز استقبال مردم از اين فيلم) اما دستاندركاران سينماي تجاري همچنان اصرار دارند از بازيگران مشهور اين نوع فيلمها استفاده كنند.
چنين است كه ميبينيم محمدرضا گلزار و امين حيايي دو ستاره سينماي عامهپسند ايران در سالهاي اخير همواره با بازيهاي ضعيفشان مورد انتقاد نويسندگان و كارشناسان بودهاند و گاه با ديدن بازي آنها احساس ميكنيم كاملا در حال تكرار تيپهاي قبليشان هستند، به اين دليل كه چيز تازهاي از آنان خواسته نميشود.
زوج گلزار و حيايي پس از موفقيت در فيلم «كما» بارها با يكديگر در فيلمهاي ديگر هم بازي كردند كه هيچ وقت موفقيت تجاري كما تكرار نشد. در عوض آن نوع بازي و تيپسازي در آنها ماند و تكرار شد و رسيد به امروز كه همچنان ميبينيم گلزار، شخصيت تر و تميز و آقا و باشخصيت ماجراهاست و حيايي در حكم نوعي وردست شوخ و خوشسخن و نمكين.
اينكه اين دو تيپ كنار هم از دل كدام نوع فيلمهاي سخيف كمدي متعلق به دوران فيلم فارسي ميآيند، توضيحي نميدهيم چون آنقدر در اينباره گفته و شنيدهايم كه بيان آن به تكرار مكررات منجر ميشود.
جديدترين بازيگر سينماي كمدي عامهپسند نيز بهزاد محمدي است كه از تئاترهاي عامهپسند ميآيد. تئاترهايي كه محمدي بازي و كارگرداني ميكند به مكتب تئاتر گلريز معروف است. نمايشهايي بدون كمترين ظرافت هنري، اما پر از اشارهها و اداها و حركات رقتانگيز.
ديدن آژانس ازدواج به تماشاگر اين درس مهم را ميدهد كه براي انتخاب بازيگران نقشهاي اصلي، آنچه ظاهرا هيچگونه اهميتي ندارد استعداد و توانايي يك بازيگر در ارائه نقش است. كافي است كسي اسم و رسمي در عرصهاي ديگر داشته باشد و معرف حضور مردم، آنگاه او بهترين گزينه است براي نقش اصلي.
كارگردانها
كاظم راستگفتار نخستين بار با فيلم «عروس خوشقدم» پا به سينما گذاشت. آن زمان بحث بر سر اين بود كه او مجوز كارگرداني ندارد و فيلم او به كارگرداني آقاي بهمني مجوز ساخت گرفته است.
پس از آن او سينماي كمدي و تجاري را ادامه داد و بر سر يكي از فيلمهايش با نام «نقاب» جنجال فراواني به وجود آمد. بهمن گودرزي قبلا به عنوان مدير توليد فعاليت ميكرد و سپس چند تلهفيلم ساخت و شيش و بش اولين ساخته سينمايياش به شمار ميرود.
محمد درمنش اما فيلمسازي نسبتا باتجربه است كه در كارنامهاش فيلمهاي متضادي ديده ميشود از آثار ارزشي و انتقادي گرفته تا كمدي و توقيفي. عدم نمايش فيلم قبلي او با نام «ماهوش» شايد مهمترين دليل و انگيزه براي اين كارگردان بوده تا در فيلم بعدياش صد درصد به فكر جذب گيشه باشد.
ليلا خراط
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 133]