واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: مجید باغدارنیا، مدیر یکی از مدارس پایتخت و استاد دانشگاه در خصوص ضرورت تعامل والدین با اولیای مدرسه و مشکلات ناشی از عدم مشارکت در جلسات اولیاء و مربیان در پیشرفت دانش آموزان گفت: در مقطع ابتدایی روابط علمی وجود ندارد و بیشتر روابط عاطفی است. اگر ما بتوانیم روابط عاطفی صحیح در محیط مدرسه ایجاد کنیم، بطور طبیعی باعث می شود که برای مقاطع بالاتر و مقاطع دانشگاهی دانش آموزان پایه گذای کرده باشیم. در واقع تعامل میان خانه و مدرسه موجب تربیت نسلی کارآمد می شود. متاسفانه در گذشته بیشتر تکیه بر مسایل علمی بود و همین امر باعث می شد که اکثر فرزندان تا مقطع سیکل و نهایتاً دیپلم ادامه می دادند و بعد تحصیل را رها می کردند.
خوشبختانه یکی از کارهایی که در نظام آموزشی مخصوصاً مدارس ابتدایی صورت گرفته، این است که فضای مدرسه را عاطفی کرده است. چیزی که امروزه مشاهده می شود، وابستگی شدید فرزندان به اولیاء، مخصوصاً مادران است.
شاید والدین، حتی اگر استاد دانشگاه باشند، در مسایل علمی نتوانند وارد شوند، اما ارتباط نزدیک بین معلم با پدر و مادر، امر آموزش را سبک تر و آسانتر می کند. این امر باعث می شود نتیجه مطلوبی که ما منتظر آن هستیم، باعث پیشرفت و آسان شدن پذیرش مدرسه برای دانش آموزان شود. اگر پدر و مادر بپذیرند که عضوی از مدرسه هستند، این امر باعث می شود دانش آموزان از لحاظ ضریب هوشی، کارآیی و مسایل علمی پیشرفت کند.
هر چه این ارتباط بیشتر باشد، فرزند احساس وابستگی بیشتری به مدرسه می کند و ما باید این انگیزه را در فرزند بهوجود آوریم که احساس کند مدرسه محیطی لذت بخش برای اوست و هر زمان که پدر و مادر بخواهند، می توانند او را در مدرسه ملاقات کنند.
استرس هایی که در گذشته دانش آموزان داشتند و روابط خشکی که بین والدین با مدرسه بود به مقدار زیادی کنار رفته و هر چقدر این ارتباط بیشتر شود به نفع کودک است. در مدرسه، مدیر، معلم و ناظم همه سعی در پیشرفت کودک دارند و این امر محقق نمی شود، مگر با همکاری والدین.
متاسفانه امروزه مفهوم «نه» برای کودکان یک عادت شده است و به دلیل تکرار زیاد این واژه در مدرسه و خانه، کودک مفهوم نه را متوجه نمی شود و آن عمل را که باید از آن باز داشته شود، دوباره تکرار می کند و هیچ عکس العملی مشاهده نمی کند. والدین باید بدانند که به جای واژه «نه» راهکار ارایه دهیم.
اگر کودک جنب و جوش نداشته باشد، اگر کودک تحرک نداشته باشد و بازی نکند، نشان می دهد که باید به سلامت او شک کرد. ولی اگر قرار است از شدت تحرک فرزند کم کنیم، باید به او ثابت کنیم کاری که انجام می دهد، صحیح نیست. اگر قرار است کودک تلویزیون ببیند، باید یک سرگرمی علمی جایگزین آن شود تا برایش لذت بخش تر باشد.
بر همین اساس به طور طبیعی باید بدانیم اگر قرار است تربیتی هم صورت بگیرد، با مانع نباشد. متاسفانه در دهه اخیر واژه ای که پدر و مادرها بسیار از آن استفاده می کنند، «نه» است و به مرور زمان این «نه» اثر گذاری اش را از دست می دهد.
اگر برنامه های تلویزیون بی مفهوم باشد، در آینده کودک دچار سردرگمی شده و با حضور در جامعه، محیط کار و دانشگاه، هیج توجهی به این واژه ندارد. والدین باید توجه داشته باشند که اگر قرار است از این کلمه استفاده شود، جایی استفاده کنند که اثر گذار باشد.
دانش آموزان باید بدانند که خیلی متعادل و خیلی کم مشق بنویسند. تکلیف زیاد باعث درس زدایی می شود، در نظام آموزشی گذشته توجه زیادی به مطالعه وجود نداشت و توجه ها بیشتر به نوشتن و سیاه کردن کاغذ بود.
در عصر جدید اینترنت بوجود آمد که اینترنت از بین برود، اما هنوز در بعضی مدارس شاهد حجم بالای تکلیف هستیم. این موضوع باعث بی توجهی دانش آموز می شود. تنبیه یک کودک همیشه اثر بخش نیست، اما ترس از تنبیه همیشه تاثیر دارد. باید به کودکان آموزش دهیم که خواسته هایشان را بیان کنند.
یکی از محدودیت هایی که ما برای کودکان قرار داده ایم، همین امر است که اجازه حرف زدن به آنها نمی دهیم. باید کودکان دفاع کردن از خود را آموزش ببینند. کودکی که تحریک بیش از حد داشته باشد، به نظر پدر و مادر شیطان است و پیش فعالی دارد، اما اینطور نیست. وجود کودک به حرکت است و این حرکت به کودک ایجاد زندگی می دهد. اما به او آموزش داده نشده است که حیات تو به تحرک است، اما باید این حیات را کنترل کنی و وقتی در محیط کوچک و نامناسبی قرار می گیری، باید مراقب باشی.
این موارد باید به کودکان آموزش داده شود تا برای آنها ملکه ذهنی شود تا تحرکات و جنب و جوش هایشان را به جا و به موقع انجام دهند.
منبع: برنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 346]