واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: برگرفته از سایت فرم2 آنلاین
یه دست روی شکمم میکشم اصلا شکم در نیاوردم ولی چرا یه کوچولو چه توقعی دارم به قول همه خودمم خیلی کوچولو ام ولی امیدوارم بچه ای که توی شکممه به باباش بره نمیدونم اصلا خیلی دلم میخواد پسر بشه نمیفهمم امروز چم شده حالم خوب نیست یه غمی تو دلمه اون غم که همیشگی بوده
اه چرا اینقدر با خودت چرت و پرت میگی نه بذار برای یه بارم که شده خاطراتمو مرور کنم توی این دو سال خیلی خواستم این کارو بکنم تا ببینم به کجا میخوام برسم اصلا زندگی من به کجا می خواد برسه هر چند هیچ وقت هیچیش دست من نبود هیچیش چقدر خسته ام چقدر دلم میخواد بخوابم و وقتی بیدار شدم ببینم من این سالها رو نگذروندم اصلا من یه طنین دیگه بودم حیف که نمیشه ولی میخوام به قول خان دکتر یه بار همه ی خاطراتمو مرور کنم تا شاید دیگه ازر دهنده نباشن تا شاید همین کمک بشه به بچم هر چند این بچه هم دست من نبود مثل بقیه ی زندگیم برنامه ریزی بقیه بود اما دوستش دارم خیلی تنها چیزیه که تو دنیا مطمئنم دوستش دارم.
حس دوست داشتن کسی قشنگه چون تازه دارم حسش میکنم با وجود این بچه اما دوست داشته شدنو نمیفهمم یعنی هیچ وقت کسی نبوده یا اگه بوده من نفهمیدم که دوستم داره ولی وقتی حس دوست داشتن کسی اینقدر قشنگه حتما دوست داشته شدنم به همین اندازه شیرین شایدم بیشتره اره حتماخوبه .
نه نه طنین یادت رفته عشق پدر و مادرت چه بلایی سر زندگیت اورد هان عشق یعنی همون .
فاصله با هوسش مشخص نیست نمیتونی تشخیص بدی یادته تو به خاطره این عشق الکی چقدر ضربه خوردی حالا اگه تو عاشق نشدی بجاش بچت در اینده هم بابا داره هم مامان الان کسی نمیخواد از بین ببرتش به گذشته که فکر میکنم قاتی میکنم اون موقع دکتر میگه مرورش کن اره باید یه بار برای همیشه شهامت داشته باشم .
به عشق پدر مادرم فکر میکنم پدر مادرم با هم یه نسبت دور فامیلی داشتن خیلی چشما دنبال مادرم بوده نگار یه دختر شرقی به تمام معنا و خوش هیکل نه اینکه پدرم زشت بوده نه اونم خیلی خوش تیپ بوده اونم همیشه دخترا دنبالش بودن همیشه یه جمشید میگفتن هزار تا از دهنشون می افتاده البته اینو مادر بزرگم میگفت اما از بین این همه دختر پسر که برای بابا و مامانم بودن اونا همدیگرو انتخاب میکنن از یه مهمونی فامیلی این عشق شروع میشه البته اونا از قبل همدیگرو میدیدن با هم بودن اما تو اون مهمونی جمشید به نگار ابراز عشق میکنه به اون دختری که دنبال یه مرد سوار بر اسب سفید بوده خوب جمشید خوب بوده یه پسری که لیسانس مدیریت داشته کارخونه دار تازه از یه خانواده ی خوب که نگار کم و بیش اونارو میشناخته پس بین همه ی خواستگارا سرتر بوده ارزوی هر دختری تازه نگار یه حسی نسبت به جمشید داشته ولی به خاطره غرورش هیچوقت به روش نمی اورده.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]