واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
اگر شما از بیشتر زوج هایی که با هم نامزد هستند بپرسید چرا می خواهند ازدواج کنند می گویند: ما عاشق هم هستیم. به عقیده من این اولین اشتباه است. انتخاب یک شریک زندگی هرگز نباید بر اساس عشق باشد. اگرچه ممکن است از نظر عقلانی صحیح به نظر نیاید، ولی واقعیت عمیقی وجود دارد. برای ازدواج کردن عشق پایه و اساس نیست بلکه عشق بیشتر نتیجه یک ازدواج خوب است. هنگامی که معیارهای دیگر صحیح باشند، عشق به دنبالش خواهد آمد. شما هرگز نمی توانید فقط با عشق یک رابطه ابدی ایجاد کنید، بلکه به چیزهای بیشتری احتیاج دارید. حال اگر برای یافتن و حفظ شریک زندگی تان مصمم هستید این 5 سوال را از خود بپرسید. پرسش اول: آیا ما مزایای زندگی مشترک را با یکدیگر تقسیم می کنیم؟ این موضوع خیلی مهم است. اگر 20 سال است که ازدواج کرده اید، این زمان برای زندگی مشترک زمان زیادی است. در این مدت شما چه طرحی ریخته اید تا با هم انجام دهید؟ مسافرت، خوردن، و ... شما به چیزی عمیق تر و معنی دارتری نیازمندید تا با یکدیگر سهیم شوید. دو چیز ممکن است در ازدواج رخ بدهد. شما می توانید همراه با همسرتان رشد کنید یا این که جداگانه به رشد و تعالی بیندیشید. 50 درصد زوج ها جدا از هم رشد می کنند. برای یک ازدواج خوب شما باید بدانید جدا از خود زندگی، نهایتاً چه می خواهید و با کسی ازدواج کنید که همان چیزها را بخواهد. پرسش دوم: آیا من می توانم با امنیت خاطر، احساسات و افکارم را با این شخص مطرح نمایم؟ این پرسش در کیفیت ارتباط شما بسیار موثر است. امنیت احساسی یعنی این که شما بتوانید بی پرده برای او از احساساتتان بگویید. اساس یک ارتباط خوب، صداقت است و قبل از هر چیز شما باید از جهت احساس امنیت عاطفی مطمئن شوید. پرسش سوم: او چه شخصیتی دارد؟ ببینید او با اوقاتی که دارد چه می کند؟ آیا شخصی مادی گرا است؟ معمولاً یک شخص مادی گرا کسی نیست که در راس اولویت هایش تهذیب نفس باشد. اصولاً دو گروه در دنیا وجود دارند، افرادی که همه چیز را فدای رشد شخصی می کنند و کسانی که همه چیز را فدای راحت طلبی کرده اند. کسی که هدفش در زندگی راحت بودن باشد، راحتی فردی را به جای کار و تلاش و مشارکت جمعی خواهان است. مسلماً با چنین فردی نمی توانید زندگی مشترک موفقی داشته باشید. پرسش چهارم: با افراد دیگر چگونه برخورد می کند؟ یکی از مهم ترین چیزهایی که هر ارتباطی را می سازد توانایی بخشش است. منظور ما از بخشش توانایی خشنود ساختن فرد دیگری است. از خود سوال کنید: آیا او کسی است که از خشنود کردن دیگران لذت می برد یا این که شیفته خود است؟ برای ارزیابی این موضوع درباره پرسش زیر فکر کنید: او چگونه با افرادی که وجهه عالی ندارند برخورد می کنند. مثل پیشخدمت، بلیط جمع کن اتوبوس، و ... با والدین و خواهر و برادرانش چگونه برخورد می کند؟ آیا حق شناس و قدردان است؟ اگر نسبت به افرادی که همه چیز به او داده اند حق شناس نباشد، شما نمی توانید انتظار داشته باشید که نسبت به شما قدردان باشد. شما می توانید مطمئن باشید کسی با دیگران بد برخورد می کند، سرانجام با شما هم بد برخورد خواهد کرد. پرسش پنجم: آیا امیدی هست که بتوان بعد از ازدواج این شخص را تغییر داد؟ بسیاری از افراد مرتکب این خطای بزرگ می شوند به این ترتیب که تلاش کنند بعد از ازدواج همسرشان را اصلاح نمایند. یکی از همکارانم معتقد است که می توانیم بعد از ازدواج منتظر تغییر باشیم، ولی به سمت بدتر شدن! اگر شما نمی توانید این شخص را به همین طریقی که الان هست بپذیرید، پس آماده ازدواج با او نیستید. و در آخر این که در شروع کار سعی کنید کمی بیشتر با مغزتان و کمتر با قلبتان تصمیم بگیرید.[/color][/font]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]