واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ليست روزنامه نگاران اخراج شده از روزنامه ايران
پارسينه: يكي همكاران به اصطلاح قديمي كه از اخراج من به سياق خودش خوش حال است...براي من كامنتي گذاشته با اين مضمون كه : " فلاني غير از تو و حسن وزيني و جلال برزگر مگر كاوه اشتهاردي چه كسان ديگري را از روزنامه بيرون رانده كه اينطور مي نويسي؟ "
سئوال خوبي است. جوابش را فعلاً سرانگشتي مي دهم تا در تاريخ مطبوعات اين كشور جايي ثبت شود. چه مي دانم عزيزمحققي وبلاگ من و امثال مرا مبناي كتابي تاريخي درباب مطبوعات قرار داده. به همين خاطر سياهه اي عرضه مي كنم از كساني كه به هر علتي با آمدن كاوه اشتهاردي مجبور شدند از روزنامه ايران بروند و يا اگر نرفتند در شرايطي دشوار مانده اند و در روزنامه ايران ايام مي گذرانند. البته اين فهرست مسلماً تمام آنها نيست، ممكن است اسامي كساني جا افتاده باشد اما قول مي دهم به مرور ايام تكميل و تصحيحش كنم. باشد كه منشاء قضاوت تاريخ قرار گيرد.
از تحريريه روزنامه ايران شروع مي كنم. منظورم روزنامه اصلي ايران است.
۱- سعيد خامسي پور : سرويس عكس.
۲- مهدي خوشنويس : سرويس عكس.الان در ايران ديلي است.
۳- حيدر رضايي : سرويس عكس. حيدر را اشتهاردي به هزار وعده و وعيد از خبرگزاري مهر به روزنامه ايران كشاند و بعد از اختلافاتش با نادر بكايي كاري كرد كه خودش را باز خريد كند.
۴- اصغر لاله دشتي : آرشيو عكس.
۵- حميد اسدي: آرشيو عكس.
۷- جواد دليري : سرويس سياسي و گفت و گو.
۸- منصور بيطرف: سرويس اقتصادي.
۹- علي غفوري: سرويس اقتصادي.
۱۰- نفيسه كوهنورد : سرويس بين الملل.
۱۱- سعيد پورزند : سرويس اجتماعي.
۱۲- مسعود ابراهيمي : سرويس حوادث. اين يكي داستان جالبي دارد. سه بار اشتهاردي از روزنامه اخراجش كرد و هر سه بار با حكم دادگاه به روزنامه برگشت. او در حال حاضر در ساختمان ويژه نامه ها وقت مي گذراند و البته در نشريات ديگر اعتبار و منزلتي دارد.
۱۳- مهدي ابراهيمي : از سرويس حوادث رانده شد و حالا بر سر شيفت كاري اش با روزنامه ايران دادگاه دارد.
۱۴- يوسف حيدري: از سرويس حوادث كه تخصص اصلي اش است به سرويس ورزشي تبعيد شد.
۱۵- محسن شهرنازدار: دبير صفحه مهرگان. يكي از مجرب ترين موسيقي پژوهان ايران كه در مرخصي بدون حقوق بسر مي برد. محسن سر مرخصي اش خيلي اذيت شد.
۱۶- امير يوسفي : سرويس انديشه. يكي از با سوادترين روزنامه نگاراني كه در تمام عمرم ديده ام. داستان بازخريد كردنش خيلي شنيدني است. باشد در فرصتي ديگر.
۱۷- حسين خاني : سرويس حوادث. حالا در مازندران است و تحت عنوان خبرنگار ايران فعاليت مي كند.
۱۸- الهام تقي زاده : از تحريريه به آموزش فرستاده شد.
۱۹- مريم جهان پناه : از تحريريه به آموزش فرستاده شد.
۲۰- احمد جلالي فراهاني : سرويس گزارش.
۲۱- قطبي : قرار بود كه دبير سرويس گزارش شود كه نيامده از روزنامه رفت.
۲۲- جلال برزگر : سرويس سياسي. يك متخصص تمام عيار در امور ديپلماسي و مناقشه هسته اي. كاوه اشتهاردي آنقدر اذيتش كرد تا بالاخره استعفا داد و رفت. البته در تلاشند كه دوباره به روزنامه برگردانندش.
۲۳- حسن وزيني : سرويس سياسي. يكي از مجرب ترين خبرنگاران پارلماني. تحريريه ايران بازگشايي خود را مرهون زحمات او در ايام توقيف بود. امري كه به عنوان نقطه تاريك پرونده اش در زمان رياست اشتهاردي محسوب شد و بالاخره اخراجش كردند. داستان اخراج وزيني خيلي دردناك است.
۲۴- كاووس صادقلو: از سرويس عكس به اداره توزيع روزنامه رانده شد و مدتي هم در ويژه نامه هاي شهرستانها بود و هنوز هم همانجاست.
۲۵- فرامرز سيد آقايي : از تحريريه ايران به ايران سپيد ( نشريه نابينايان ) تبعيد شد و دوباره از او خواسته اند به تحريريه بعدازظهر بازگردد و حالا هم دراختيار كارگزيني است و هماي اخراج دور سرش مي چرخد.
۲۶- مژگان جمشيدي : با من در سرويس مازندران ايران زمين كار مي كرد. بخاطر كامنتي كه در يكي از مطالب وبلاگم نوشته بود اخراجش كردند. او يكي از بهترين خبرنگاران محيط زيست ايران است و اخيراً يك جايزه جهاني گرفته است.
۲۷- احسان تقدسي: در سرويس بين الملل كار مي كرد و حالا همشهري است. ظاهراْ ارديبهشت ماه امسال عذرش را خواسته اند.
۲۸- آقاي وحيد : سردبير ايران سپيد كه با اذيت و آزار وادار به استعفايش كردند.
۲۹- تمام خبرنگاران و دبيران سرويس ايران جمعه كه بعد از توقيف اين ويژه نامه هرگز در روزنامه ايران به كار گرفته نشدند.
به اين ليست اضافه كنيد افراد زير را.
۳۰- خانم علوي : تلفن چي نابينايي كه به زور كاري كردند خودش را بازخريد كند. داستان نفرين او در راهروهاي روزنامه و نيم سكته اشتهاردي و بستري شدنش در بيمارستان بيشتر به افسانه مي ماند اما واقعيت دارد.
۳۱- آقاي عظيمي : مشاور حقوقي روزنامه كه اسباب اخراج و توبيخ خيلي ها شد و دست آخر بخاطر ناكامي در چند پرونده دادگاه كار قرار دادش تمديد نشد.
۳۲- مسعود گودرزي : مدير امور اداري و مالي روزنامه از زمان وصال، درباره اش شايعه است كه باعث اخراج خيلي ها شد و دست آخر از كار بركنار شد. تا آنجا كه مي دانم در مرخصي بدون حقوق بسر مي برد.
۳۳- روح الله معظمي :درحال حاضر در مرخصي بدون حقوق بسر مي برد.
۳۴- آقاي محموديان : رئيس سابق كارگزيني. اول خانه نشينش كردند و مدتي در دبيرخانه روزنامه بود و سپس به ساختمان ايران زمين فرستاده شد.
۳۵- بيش از بيست نفر از حروف چينان و صفحه بندان ويژه نامه ايران زمين.
۳۶ـ سعيد اميري : در پشتيباني فني كار مي كرد و استادكامپيوتر بود، فعلاْ به بهانه هاي واهي معلق است.
۳۷- علي صابري : به دليل اختلافاتش بر سر اضافه كاري اول مرخصي بدون حقوق گرفت و بعد هم قرار دادش تمديد نشد.
۳۸- حداقل ۲۰ نفر از كارمندان ايران پيام و توزيع كه الان نامهايشان به خاطرم نيست و قراردادشان براي سال جديد هرگز تمديد نشد. برخي از آنها قراردادشان ۵ سال بود كه تمديد مي شد.
۳۹- خانم خليلي كه از روزنامه ايران ديلي به ويژه نامه هاي ايران زمين تبعيد و سپس قراردادش تمديد نشد.
۴۰- هم اكنون به ۴ نفر از خبرنگاران ايران ديلي گير داده اند و بعيد نيست بزودي حكم اخراجشان را بزنند.
۴۱- تعداد زيادي از خبرنگاران و عوامل فني روزنامه ايران ورزشي كه من نامهايشان را نمي دانم.
تا اينجا با يك حساب سرانگشتي حداقل ۸۴ نفر انسان ( فارغ از گرايشات و اخلاق و رفتارشان ) بعد از ورود كاوه اشتهاردي به روزنامه ايران، زندگي شان دستخوش تغييرات شديدي شد. اين ليست البته كامل نيست. اما قول مي دهم كاملش كنم. ضمن اينكه از آوردن نام بعضي ها مي ترسم. شايد اسباب فشار و اذيت شان توسط كاوه اشتهاردي فراهم شود. ولي مطمئن باشيد اين سياهه را كامل تر مي كنم...
منبع: وبلاگ احمد جلالي فراهاني
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1067]