واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نگاهي به دستخط شعري چاپ نشده از مهدي اخوان ثالث به همراه شعري از حسينمنزوي
* اشاره:
آنچه در پي ميآيد، شعري چاپ نشده از شاعر نامدار معاصر مهدي اخوان ثالث (م.اميد) به خطّ خود او و دربارة حضرت امام (طاب الله رمسَه) است و شعري نيز از حسين منزوي غزلسراي نامدار معاصر كه احتمالاً همان زمان (چنان كه اخوان در ضمن شعري گزارش ميدهد) در مجّلة سروش چاپ شده بوده است، امّا من چاپ شدة آن را جايي نديدهام و اگر هم چاپ شده باشد، آنچه تقديم كردهام اين ويژگي را دارد كه آن هم به خطّ زيباي خود حسين منزوي است.
هر دو را چنان كه دأب من است، نخست براي چاپ در گرامي نامة اطلاعات ارسال كردهام.
دوستدار و ارادتمند: موسوي گرمارودي
در سال 58 كه صاحب اين قلم، رئيس فرانكلين سابق شده بودم، براي سرپرستيِ بخشِ ويرايش آن، از شادروان اخوان ثالث شاعر بزرگ و نامدار كشور دعوت كردم تا به عنوان سرويراستار در آنجا مشغول كار شود.[در همين ايّام بود كه يك، دو تن از كارمندانِ فرصتطلب، ماجرايي بيعلم و اطّلاع من آفريدند و با سخناني كه نسبت به اخوان گفتند، باعث شدند اخوان كه نخست ميپنداشت با علم و اطّلاع من آن سخنان را گفتهاند؛ قطعهاي خطاب به من بسرايد و سپس با رفع آن سوءتفاهم، در پايان همان قطعه، عذرخواهي كند. امّا من هم پاسخ قطعة او را در همان وزن و قافيه و رديف سرودم و هر دو شعرهاي خود را بعدها در آثار خويش چاپ كرديم:او در «تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم و من، نخست در چمن لاله و سپس در گزينههاي «صداي سبز» و «باغ سنگ»](1)
باري، اخوان همان روزها از من خواست تا روانشاد و حسين منزوي را نيز براي كمك به او در كار ويرايش، استخدام كنم و كردم. زمستان همان سال، امام خميني مختصر كسالتي پيدا كردند كشور يكپارچه دست به دعا برداشت.در ميان شعرا نيز، نخست صبح روز ششم بهمن روانشاد حسين منزوي، غزلي با نام «دعا» سرود.
اخوان در كتابِ «تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم» در شعري از آن چنين ياد ميكند:
امام گشت چو بيمار، او سرود دعا
كه چاپ گشت و مجّلهيْ سروش محتوي است (2)
روانشاد منزوي تصويري از آن شعر «دعا» را كه به خطّ خود نگاشته بود و امضاء كرده بود به من داد. بالاي عنوانِ شعر، آمده بود؛ همچنان به خطّ منزوي:
براي امام خلق، رهبر كبير ملّت، خميني بتشكن با آرزوي سلامتياش.روانشاد اخوان هم بعدازظهر همان روز، با ديدن آن شعر، قطعهاي با نام «خميني اي امام...» سرود كه تصويري از آن را با خطّ و امضاء خود به اينجانب داد.قطعة اخوان دو يادداشت كوچك هم در پايان داشت: يكي با عنوانِ بعدالتحرير به اين مضمون:
پيش از ظهر شنبة 6 بهمن 58 دوستم حسين منزوي قطعهاي دعائي در همين عوالم سرود و مرا هم به شوق آورد اين قطعه را سرودم. دعاها مستجاب باد! ايدون باد! ايدونتر باد!
م. اميد.
و بي درنگ زير آن يادداشتي ديگر آورده است:
«در خور توجّه و مقايسه است كه من در يك 6 بهمنِ دورانِ طاغوت «مرد و مركب» را سرودم و در اين 6 بهمن اين قطعه را... فَتَأَمَّل! م 10
اينك متن هر دو شعر:
براي امام خلق، رهبر كبير ملت، خميني بتشكن با آرزوي سلامتياش
دعا
اي جانِ خلق! در تن و جانت علل مباد
اركان صحّتِ تو، اسير خلل مباد
زود است تا كه واقعه از راه در رسد
يارب خروسخوانِ اجل، بيمحل مباد
اي جان پاك و روح خدا! روح و جان تو
تا باد پايمال ستوه و مَلَل مباد
تا آرزوي بارور خلقِ ما تويي
اين خلق را خزان زده، باغ امل مباد
در عرصة شكستنِ شيطان ـ چنانكه هست ـ
تا باد غير عزم تو، ضربالمثل مباد
تا باد عُمر و عزّتت اي روح ذوالجلال!
جز در پناه ايزد عزّوجَل مباد
حسين منزوي ـ شنبه ششم بهمن ماه 58 ـ تهران
خميني، اي امام...
خميني، اي امام و رهبرِ خلق
وُجودِ ارجمندت بيبلا باد
ازين بيماريِ اندك كه داري
ترا از فيض و لطفِ حق شفا باد
تو راهِ خلقي و روحِ خدائي
تنت در ساية حفظِ خدا باد
چو هستي اعلم و اتقايِ عالم
دعاگويت روانِ اتقيا باد
تو در خطِّ عليِّ مرتضائي
نگهدارت عليِّ مرتضا باد
تو در راهِ شهيدِ كربلائي
هوادارت شهيدِ كربلا باد
تو تنها يادگار از اوليائي
مددكارت اميرِ اوليا باد
دعاي ملتي باشد به جانت
كه جانت در سلامت زين دعا باد
امامي و امينِ كبريائي
وجودت در امانِ كبريا باد
تن و جان تو از هر درد و رنجي
رها باد و رها باد و رها باد
تو كوشي در رضايِ خلق و خالق
نجاتِ مُلكْ حاصل زين رضا باد
تو راهِ انبيا پوئي درين عهد
كه همراهِ تو روحِ انبيا باد
پناهِ خلقِ محرومِ جهاني
پناهت خالقِ عزّو علا باد
اَلا ذاتِ شريفت تا بسي سال
مصون از آفتِ ارض و سما باد
به جامِ دشمنانت دور و نزديك
هماره شربتِ مرگ و فنا باد
به كامِ دوستانت، هر كه، هر جاي
شرابِ شادي و شوق و صفا باد
تو ما را يادگار از مُنجياني
كه ذاتِ بيمثالت را بقا باد
چو خلق و مُلكِ ما را رهنمائي
خداوندت درين ره رهنما باد
نگهدارِ وجودِ فيض بارت
خدا بود و خدا هست و خدا باد
شنبه 6 / بهمن / 1358-مهدي اخوان ثالث
م. اميد
* پينوشتها:
1ـ براي دانستن ماجرا از قلم شيرين اخوان و خواندن هر دو شعر رجوع فرماييد به:
«تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم»، از مهدي اخوان ثالث، چاپ هفتم، تهران، 1387، چاپ مشترك انتشارات زمستان و مرواريد. صفحه 192 به بعد.
2ـ همان، صفحة 213. البتّه اينكه روانشاد اخوان ميگويد در مجلّة سروش اين شعرِ منزوي آمده است؛ من نيافتهام؛ حتماً چاپ شده بوده است.
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]