واضح آرشیو وب فارسی:قدس: گفتگو با شاعر سپيدگوي ايلامي؛ كلاه را از سرت بردار
*عظيم پيراني
*همه، او را به نام «سامان بختياري» مي شناسند. پيشينه تاريخي شعرهايش به سالهاي دهه هفتاد، هنگامي كه مشق شعر را
در كودكي آغاز كرده بود، بر مي گردد. اين شاعر اشعارش را در قالب كتاب «زنگ آخر جهان»، به مخاطبانش عرضه كرده است.
با وجود اين كه سامان شعرهاي زيادي در قالب كلاسيك سروده، اما تلاش خود را بر روي شعر سپيد متجلي كرده و در اين عرصه به پختگي رسيده است. آنچه در برابر شما مخاطبان عزيز قرار دارد، گفتگويي كوتاه با اين شاعر سپيدگوي ايلامي است كه انديشه ذهنتان را بدان جلب مي كنيم.
*آقاي بختياري، چرا شعر سپيد؟
**از آن جا كه اعتقاد دارم ، واژه گان و كلمه آزاد بوده، حركت مي كنند و سيال هستند، مرگ ندارند و به نوعي عناصر ناميراي جهان هستي و آدمي اند. فكر مي كنم كه مي شود اين واژگان را در قالب و ظرفي آزاد ريخت كه ما اين ظرف را پيش از اين كلاسيك مي دانستيم و مصداق آن در ايران غزل بود.
يك زماني كم كم احساس كردم كه آزادي كلمات، دست و پا زدنشان و ورودشان در دامن شعر كم مي شود و بايد در ذهن بمانند، زيرا در قالب كلاسيك جاي نمي گيرند و وزن شعر اجازه ورود به برخي كلمات را نمي دهد.
پس فكر كردم بهتر است كلمات را به گونه اي در كنار هم قرار دهم كه قالب و ظرف نباشد كه حالا دوستان به آن شعر «سپيد» يا «آزاد» مي گويند.
*در مورد پيشينه شعر «سپيد» در ايلام توضيح مي دهيد؟
شعر سپيد در ايلام به صورت جسته و گريخته در دهه 60 توسط برخي از شاعران ايلامي پا در عرصه شعر ايلام گذاشت. در آن زمان، قالب كلاسيك شعر به خصوص در مقوله غزل در ايلام پا گرفته و در كشور نيز به مراتبي رسيده بود و شاعران سرشناس ما هم در آن دوران در صفحات مطبوعات كشوري حرف اول را مي زدند. كم كم جرقه هايي از شعر سپيد به صورت جسته گريخته، اما نه به صورت حرفه اي در شعر سپيد به وجود آمد.
در واقع، شعر سپيد دهه 60 كه نيمي در جنگ سپري و نيمي ديگر هم بعد از جنگ سپري شد، هنوز بر شعر سپيد دهه 30 و 40 تكيه كرده و فرم، زبان و محتويات همان دهه را در شعرهايشان حفظ مي كردند.
در ايلام نيز جرقه هايي زده شد كه بعدها با ورود طيف جوان تر شعر ايلام كه جنگ را پشت سر گذاشته و تجربه دهه 60 را نداشتند بارور شد. شاعران نسل جوان ايلامي، نسل سومي بودند كه بدون هيچ گونه پشتوانه اي، مجبور بودند خودشان را عرضه كنند و تقريباً در اوايل دهه 80، اين تلاشها به ثمر نشست و توانستند با چاپ مجموعه هاي شعر سپيد، خودشان را به جريان شعري ايلام معرفي كنند.
*ايلام را بيشتر با غزل مي شناسند. نظر شما در خصوص شعر نسل سوم در ايلام چيست؟
از آن جا كه همانند دهه هاي قبل، مطبوعاتي كه به صورت فراگير جريانهاي شعري را پوشش دهند، اندك هستند و يا ديگر وجود ندارند، هم اكنون شعر شاعران در قالب صفحات وب در نشريات الكترونيكي منتشر مي شود و ارتباط شاعران به صورت صفحات مجازي اينترنت بوده و بيشتر شاعران اين امر را راهي براي عرضه خود مي دانند.
در ايلام نيز چنين رويدادي اتفاق افتاد و هم اكنون به واسطه همين صفحات وب، تعداد زيادي از شاعران ايلامي در سطح كشور مطرح شده و هم اكنون شعر ايلام را به خوبي مي شناسند.
برخي دوستان در زمينه رباعي حرفهايي تازه و نوآوريهايي داشتند و توانستند خود را معرفي كنند. در زمينه شعر سپيد هم كارهاي خوبي صورت گرفته، اما نياز به گذشت زمان است تا چهره هاي برتر مشخص شوند.
خود من به شخصه دوست دارم كه غزل را در اوج دهه 60 دوباره ببينم و در اين زمينه هم نوآوري صورت گيرد.
*به نظر مي رسد شما در اشعارتان، علاوه بر خلق فضا هاي جديد، توجه و نگاهي خاص به اسطوره داشته ايد؟
**من در زندگي و در شعرهايم، به تاريخ نگاه ويژه اي دارم و تاريخ را از هر منظري كه نگاه كنيم، داشته و پيشينه ماست و اين پيشينه هاي مختلف دست به دست هم داده، موجوديت كنوني را در جامعه امروزي خلق كرده اند.
من سعي مي كنم كه در شعرهايم، بازنگري با نگاهي متغير و تعريف جديدي از اسطوره ها داشته باشم و به مخاطب اين اجازه را بدهم كه از دريچه اي ديگر، اسطوره هاي ادبي را دريابد و سعي مي كنم همانند بسياري از شاعران و نويسندگان بزرگ جهان از جمله «گابريل گارسيا ماركز» و «تي اس اليوت»، ادبيات محلي، ناحيه اي و محيط پيرامونم را از طريق شعر به جهان بيروني معرفي كنم.
*شما يكي از برگزيدگان شعر شبهاي شهريور در سالهاي اخير بوده ايد، چه ارزيابي از اين نوع كنگره ها داريد؟
**در دو دوره كنگره شبهاي شهريور جزو شاعران برگزيده بودم. من در مجموع احساس مي كنم كه كنگره ها و جشنواره هاي شعر، در طيف خاصي حركت كرده و در تيم داوري و اجرايي اين كنگره ها، معمولاً برخي چهره هاي ثابت وجود دارند.
به طور مثال، اگر به كنگره شعر دفاع مقدس گريزي بزنيد، مشاهد مي كنيد كه داوران، مديران اجرايي و به نوعي شاعران هم ثابتند و آن نوآوري و طراوتي كه در سالهاي اوليه برگزاري اين كنگره ها وجود داشت، ديگر ضروري نيست.
من فكر مي كنم بايد برگزاري اين كنگره ها را از حالت دولتي بيرون آورده و به بخش خصوصي واگذار شود. چه كسي بهتر از هنرمندان مي توانند براي خودشان جشنواره برگزار كرده و يك تيم داوري بين خودشان تعيين و شاعران برگزيده را معرفي كنند كه البته در اين زمينه، حمايتهاي دولت نيز لازم است.
اگر كنگره ها عملكرد خوب و مناسبي داشته باشند، مي توانند پايه اي براي رشد و بالندگي شعر شوند و در غير اين صورت، موجب تخريب شاعر و شعرش مي شوند.
*در خصوص آثار جديد و نگاهتان به شعرهاي جديد و كتاب در دست چاپتان بفرماييد؟
**از آنجا كه هر روز، يك روايت و يك تاريخ تازه است، در مجموعه جديد شعرم به نام«انگشتي كه تا قعر اين قصه تلخ است» سعي كرده ام از بازيهاي مختلف زباني، آزار مخاطب و تكنيك صرف فاصله بگيرم و به سادگي روايتهاي تاريخي را عرضه كنم و از سويي ديگر، سادگي و منثور كردن شعر جوري نباشد كه به طور كامل وارد عرصه نثر شوم و يكي دو پله از نثر را ترقي داده و به صورت شعر ادامه دهم.
پنجشنبه 28 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قدس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]